شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۱۶ - ۳۰ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۷۳۱۹
تئاتر شهر

تحلیلی بر نمایش «سوآرم» از کشور مجارستان

نمایش سوآرم,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

در سی و هفتمین جشنواره بین‌المللی تئأتر فجر، تالار قشقایی تئأتر شهر پذیرای نمایشی از کشور مجارستان است. «سوآرم» نامی است که «گابور گودا» نویسنده و کارگردان نمایش برای آن برگزیده‌ است. سوآرم در فرهنگ لغت به معنای گروه، دسته، ازدحام و ... آمده‌ است، نامی که نویسنده از آن به‌عنوان هدف محور دراماتیک خود بهره‌ می‌برد. نمایش «سوآرم» از دیدگاه ریخت‌شناسی دراماتیک، از گونه «پرفورمنس»، با محتوایی اومانیستی و در فرمتی مدرن، به روی صحنه اجرا می‌شود.

 

«گابور گودا»، نویسنده و کارگردان نمایش، در آغاز نمایش و به زبان انگلیسی، توضیحاتی را در بیان شکل‌گیری و روند اجرای این پرفورمنس بیان می‌کند. پس از دراختیارگذاری لیزرپوینت‌ها برای تماشاگران، ابتدا تمرین پرتاب نقطه به صفحه روبه‌روی تماشاگران و سپس تمرین پرتاب نقطه‌های لیزر پوینت به دایره بک‌گراند روبه‌رو انجام می‌شود و در ادامه، از تماشاگران خواسته‌ می‌شود تا لیزرپوینت‌های خود را با هماهنگی یکدیگر به طرفی دلخواه حرکت دهند، که این خود، تمرین و آزمونی است برای سنجش هماهنگی یک جمع در تصمیم‌گیری گروهی، یعنی هدفی که نویسنده و کارگردان، برای رسیدن به اندیشه خِرد جمعی، آن را دنبال می‌کند.

 

پس از آن، تمرین پرتاب همین نقطه به دوایر بخش‌بندی‌ شده با توجه به گزینه‌های مربوط به جنسیت، ملیت، موزیک و دیگر علاقه‌مندی‌های شخصی هر انسان، انجام می‌شود. این تمرینات، در پنهان، اعتراف تماشاگران به وجود و بودن همه تماشاگران در میان اقشار مختلف مردم را دارد و این یعنی بودن همه انسان‌ها در یک گروه بزرگ جمعیتی روی کره زمین. پس از آن، از تماشاگران خواسته‌می‌شود تا این نقطه‌ها را به روی بدن رقصنده روی صحنه پرتاب کنند و پس از ورود این نقطه‌ها به جیب رقصنده، همگی لیزرپوینت‌های خود را خاموش کنند.

 

با رسیدن به این مرحله، رقصنده، همه نقاط قرمز واردشده به بدن خود را به نقاط سفید به نشانه روشنایی و دانایی، تبدیل می‌کند و همه این نقاط، یعنی همه این گروه تماشاگران را با هماهنگی و ریتم موزیک زنده روی صحنه به رقص درمی‌آورد تا وجود تصمیم گروهی، هماهنگی و هدف را در این حرکت هماهنگ نقاط، به همه ما نشان دهد. رقصنده با نقاط سفید درون بدنش شروع به رقصیدن می‌کند و با این رقص، نشان می‌دهد که همه نقاط با یکدیگر هماهنگ، همدل و هدفمند هستند. این نقاط در ادامه رقص رقصنده، به خطوط سفید تبدیل می‌شوند که دست‌های رقصنده را با بال‌های پرنده همسان‌سازی و به ذهن تداعی می‌کنند.

 

کم‌کم، حرکات رقصنده روی صحنه با فیلم حرکت گروهی پرندگان مهاجر روی بک‌گراند صحنه، که به‌صورت گروهی کوچ می‌کنند، هماهنگ می‌شود. رقصنده از بازی خارج می‌شود و اینک پرندگان هستند که روی بک‌گراند صحنه، هماهنگی، خِرد جمعی، تصمیم گروهی و حرکت گروهی هدفمند را به نمایش می‌گذارند. نوازندگان و رقصنده‌ها از مدار نوازندگی خارج می‌شوند و از حرکت باز می‌ایستند و می‌میرند. سپس مترونوم‌ها به صدا درمی‌آیند، حرکت می‌کنند، می‌ایستند و سپس با ایستادن مترونوم‌ها، همه چیز خاموش می‌شود و می‌میرد و نمایش پایان می‌پذیرد.

 

کارگردانی این پرفورمنس، در اجرایی مینی‌مالیستی و به دور از هر گونه بهره‌گیری از عوامل و عناصر غیرضروری مانند بازیگران و اکسسوار صحنه انجام می‌شود. «سوآرم»، نمایشی است که تماشاگران، بازیگران آنند. این نمایش در تکنیک برشت، با هدف فاصله‌گذاری و در نوع مشارکتی خود، با مشارکت تماشاگر در اجرا و پیشبرد نمایشنامه و تنها با مشارکت نور لیزرپوینت های تماشاگران، در نهایت، نمایشی را می‌سازد که از آن، معنای ارتباط، اندیشه و خِرد جمعی، تصمیم‌گیری گروهی، هماهنگی و یکی‌شدن، که همانا نام نمایش است، روی صحنه به محک تجربه گذارده‌ می‌شود.

 

آنچه در زیربافت این نمایش دیده‌ می‌شود، نکته‌ای است بسیار ظریف که اگرچه نویسنده و کارگردان روی بیان آن تأکید نمی‌گذارد ولی شاید بزرگترین رهاورد این گونه از اندیشه‌ورزی و تصمیم‌گیری گروهی باشد و آن این حقیقت بزرگ است که در خِرد جمعی و تصمیم‌گیری‌های گروهی، الزاماً نیازی به «ترکیب» اجزا نیست و هر عضو گروه، با حفظ اندیشه، سلایق و علایق شخصی‌اش و تنها با پذیرش سهم اندیشگی و جایگاه تصمیم‌گیری فردی خود در یک گروه، می‌تواند فرصت اندیشه‌ورزی و تصمیم‌گیری گروهی را در جمع ایجاد نماید.

 

نمایش، پیامی دارد به وسعت هفت میلیارد لیزرپوینت و هفت میلیارد حرکت از هفت میلیارد انسان روی زمین، که در تجمع و هماهنگی شان می‌توانند بزرگترین ارتباط، همدلی و حرکت را از هر ملیت، جنسیت، ‌نژاد، علاقه و سلیقه، روی کره زمین بیافرینند. فرصت و زمان برای ارتباط، هماهنگی و یکی‌شدن انسان‌ها، محدود است. فرصت برای یکی‌شدن محدود است.

 

بهنام حبیبی

 

 

iran-newspaper.com
  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش