
چشمان جست و جوگر مخاطبان صدا و سیما مشتاقانه، هر روز شبکه های جعبه مثلا جادویی را بارها و بارها بالا و پایین می کنند تا بلکه دقیقه ای بتوانند روی یک شبکه ثابت شوند. این داستان در مناسبت های خاص تر مثل عید نوروز و ماه رمضان و … بیش از پیش تکرار می شود و نگاه اغلب کسانی که همچنان امیدوارند، به دنبال جرعه ای خلاقیت و اتفاقی نو، مدام سو سو می زند. ساخت و پرداخت هنرمندانه و البته خلاق، برای ارائه هر سوژه و موضوعی، از امور ضروری برای تولیدکنندگان برنامه های موجود در هر رسانه ای محسوب می شود و به همین دلیل است که سوژه های نو و کم تکرار، خیلی زود به چشم می آید و بیننده را جذب میکند.
در تمام دنیا برنامه های موفق ادامه دار هستند، اما در این مسیر، هر سال یا هر فصلی که قرار به ادامه کار می شود، یک حرف نو، آیتم جدید و خلاصه اتفاق تازه ای متناسب با ذات برنامه در آن وجود دارد و تکرار آن هم به یک شکل ثابت در کار دیده نمی شود.
در همین مقال جادارد تا تشکری از کسانی که با فکر و تولیداتی که دارند، تلویزیون را سرپا نگه داشته اند، کنیم و جدا از این افراد بد نیست توجهی هم به برنامه های یکنواختی که سال ها است با فرمی ثابت به روی آنتن می روند، داشته باشیم. برنامه هایی که اوج ابتکار عملشان در سری چندم آن، تنها به تغییر دکور ختم می شود. یکنواختی که ریتم ثابت آن به گونه ای اهانت و نادیده گرفتن علاقه مخاطب به افکار جدید است و جای تأمل دارد.
از این گروه برنامه ها کم نیستند، اما به نظر می رسد که ساخت و تولید برنامه «ماه عسل» نیز می تواند جزو همین دست از تولیدات صدا و سیما قرار بگیرد.
برنامه ای که جدا از داستان متفاوت هر آدمی که گاه قابل تحسین است، همواره تم ثابتی داشته و آن را بی هیچ تغییری ادامه داده اند. در این میان باید توجه داشت که قطعأ مدیران سازمان به خصوص شبکه ۳ به دنبال حفظ برنامه هایی از این دست است که طی سال های متمادی خواه ناخواه مخاطبانی را جذب کرده است؛ اما در مورد برخی از آن ها مثل «ماه عسل»، در کنار حمایت موجود، این حس وجود دارد که به شیوه کار تیم سازنده نظارت آنچنانی وجود ندارد. این امر موجب می شود تا علیخانی هر سال با همان فرمان همیشگی حرکت کند.
وزن این برنامه کاملأ به وزن قصه زندگی سوژه ای که دعوت شده برمی گردد. اگر مهمان از هر جهتی خاص و برجسته باشد و ماجرایش دارای فراز و فرودهای لازم برای جذب تماشاگر باشد، آن برنامه می تواند برای مدتی که روی آنتن است، نگاه های بیشتری را به خود جلب کند و کم وبیش فضای مجازی را هم تا مدتی درگیر نماید. و اما روزی که قصه زندگی مهمان دوز تلخی لازم، برای جلب توجه را نداشته باشد، آن گاه برنامه هم از چشم می افتد. این در حالی است که شأن و ارزش یک برنامه به هنر و تکنیک های تهیه و تولید؛ از کارگردانی گرفته تا ایده پردازی و نویسندگی آن برمی گردد. به همین دلیل است که این جا گاهی درماندگی، طفره رفتن و تلاش مجری برای سر و کله زدن با مهمانی که داستانش به اندازه کافی جذاب نیست و اوج و فرود لازم برای ماه عسل را ندارد، به چشم می آید و لحظه ها برای این برنامه کشدار و طولانی می شود.
سوءاستفاده از غمی که باب سلیقه اجتماع است!
تلخی و افشای قصه زندگی آدم ها بستر اصلی داستان دنباله دار ماه عسل را شکل می دهد. واقعیت این است که کنکاش و جستجو در زندگی دیگران از موضوعاتی است که همواره مورد علاقه مردم، از جمله مخاطبان تلویزیون بوده است و این محبوبیت، دستمایه ای شده تا تیم «ماه عسل» هر سال کارشان را با همان شیوه پیش ببرند. اما باید توجه داشت که نباید از این حس سوءاستفاده کرد و درگیر تکرار شد، چرا که نتیجه آن اتفاقی می شود که بعد از ۱۰ سال همچنان شاهدش هستیم؛ سوژه های یکنواخت و اکثرأ غمگین که غم آن ها نیز به نوعی باب سلیقه اجتماع است. با روند موجود و کنجکاوی که هیچ وقت تمام نمی شود، به نظر می رسد که تولید این برنامه به تعدادِ مصیبت هایی که در زندگی تک تک افراد جامعه وجود دارد، می تواند تکرار شود و این ماجرا به همان اندازه می تواند بی نهایت باشد. قصه پشت قصه، این همان اتفاقی است که قدرت ریسک را از این گروه می گیرد و اصلأ به همین دلیل است که تولید کننده تمایل ندارد تا این شانس و اقبالی که بابت احساسات مذکور وجود دارد را از دست بدهد، از همین رو، از آن جایی که ممکن است تغییر اتمسفر کلی ماه عسل شیرینی که بیشتر به کام سازنده آن است را کم کند، بالطبع این گروه ترجیح می دهند که همین فرمان را با پافشاری هر چه بیشتر، ادامه دهند و با آن پیش روی کنند.
از آب کره گرفتن!
این پیشروی قطعأ نتایجی را در بر دارد که در بین آن ها، کلیشه شدن از جمله اصلی ترین پیامدهای این یکنواختی است که از جک هاو حرف و حدیث هایی که وجود دارد، قابل استنباط است. بله درست است، شاید این صحبت ها نشان از دیده شدن کار داشته باشد، اما باید عمیق تر نگاه کرد و پرسید که دیده شدن واقعأ به چه قیمتی و با چه روشی اتفاق افتاده؟! تا کی بازهم مردم بعد از اینکه خسته از کار برمی گردند، حاضرند گوش و چشم خود را به فضایی بسپارند که پر از اشک و آه و اندوه است!
در سوی دیگر این ماجرا، بحث غافلگیری مهمانان ماه عسل توسط علیخانی، موضوعی است که خیلی ها حفظش شده اند و موجب شده تا از ابتدای صحبت ها، مخاطب بیش از اینکه داستان را بشنود، منتظر رخدادی بماند که قرار است رقم بخورد. لحظه هایی که سرانجام به نام آقای مجری ثبت می شوند و به گونه ای مهمان را نمک گیر این برنامه می کنند! از پس همین اتفاق است که القابی مثل پسر ماه عسل شکل می گیرد و فرصتی برای کره گرفتن از آب مهیا می شود!
از جمله دیگر موارد موجود که در پی همین به اصطلاح نمک گیر شدن ها، در چرخه یک شکل ماه عسل رخ می دهد، تکرار آدم ها و قصه هایی است که نسبت به بقیه مقداری پررنگ تر به آن ها پرداخته شده بود. این نمایش هر سال در قسمت های اول برنامه دیده می شود و تا چند شب پلی بک ها و مهمانان سال های پیش بار سنگین تولید را به دوش می کشند!
روایت چندباره یک داستان
شیوه اجرا ماه عسل هم از دیگر موارد قابل توجهی است که جای بحث دارد. در این مورد به طور قطع می توان گفت از بین مجریان حاضر در تلویزیون، احسان علیخانی سبک و سیاق خاص خود را برای اجرا دارد؛ شیوه ای که بعد از او در برنامه های دیگری به اشکال گوناگون تکرار شد و همچنان ادامه دارد.
در کنار ویژگی انحصاری بودن این اجرا؛ سوالات یکنواخت و تعریف چندباره لحظات حساس داستانی که تا آن لحظه از زبان مهمان برنامه بیان شده، برای برانگیختن احساسات مخاطب و سوژه، از ترفندهایی است که به چشم می خورد. غم و فضایی که البته گاه اندوه مثبتی را به همراه دارد، تم کلی است که هر ساله کم و بیش در این برنامه دیده می شود؛ فضایی که بخشی از آن فارغ از داستان زندگی هر سوژه ای به همان شیوه اجرا برمی گردد. البته باید در نظر داشت که جاری کردن این حجم از تلخی و غم به گونه ای هنر محسوب می شود!
آینده مبهم برای سوژه های دردمند!
جدا از بحث اجرا، مدت ها است که ماه عسل از نقدهای گذشته مبنی بر نگرانی هایی که در مورد آبروی مهمانان حاضر در این برنامه وجود داشتِ، عبور کرده است و با سوال ساده اگر می خواهی بگو، یا ممکن است بعدأ دچار مشکل شوی، ظاهرأ داستان را جمع کرده اند. با این وجود باید توجه داشت که با چنین سوالاتی چیزی از حجم نگرانی که بعد از افشای راز چندساله یا قصه زندگی مهمان وجود دارد، کم نمی شود و این مسئله که بعدأ او چه طور می خواهد در اجتماع زندگی کند، وجود دارد. واقعیت این است که دعوت به این برنامه و در کل دیده شدن، آن هم در رسانه ملی، برای خیلی ها می تواند شیرین باشد و عده ای حاضراند به هر بهانه ای در آن حاضر شوند، از همین رو در هر شرایطی جدا از رضایت فرد دعوت شده، لازم است تا جوانب امر از زوایای گوناگونی بررسی و در آن دقت شود.
در این چند سال نیز علاوه بر پلی بک هایی که به آن اشاره شد، بخشی وجود دارد که گاهی آینده افرادی که زندگیشان بعد از حضور در ماه عسل، دچار اتفاقات مثبتی شده است، نمایش داده می شود. این حرکت طبعأ موجب جلب نظر مردم گرفتار شده و سبب گشته تا آنها مایل باشند که از طریق این بلندگو حمایت کسب کنند! این اتفاق در حالی است که همه می دانیم که گاه پیچیدگی و سختی های موجود در برخی مشکلات، بیشتر از آن است که بشود با یک برنامه سر و ته آن را به هم آورد و در پشت دوربین همیشه مسائلی باقی می ماند که بیننده از آن بی خبر است، اما روشی که در نمایش اتفاقات مثبت برنامه وجود دارد، موجب می شود تا خیلی ها نگاه آرمانی نسبت به حل مشکلاتشان توسط برنامه ماه عسل داشته باشند.
اگر بخواهیم این برنامه را در گروه تولیدات اجتماعی صدا و سیما قرار دهیم، شیوه پیش روی آن به گونه ای جراحی دردهای جامعه محسوب می شود. گاه با انجام این جراحی ضرورت وجود یک تیم پشتیبان و مختصص که بتواند برای مدتی فرد آسیب دیده را زیر چتر حمایتی خود بگیرد به چشم می خورد. اما این اتفاق از حیطه توانایی و اختیارات یک برنامه تلویزیونی خارج است، لذا نباید در این حد بی پروا به مشکلات اجتماعی ورود کنند. چرا که داستان هر آدمی در جلو دوربین جمع می شود، اما در دنیای بیرون از استودیو زندگی و آلام همچنان ادامه دارند. در کل این بیرون کشیدن ها و جراحی ها مثل هر عملی ریسک خودش را دارد، یعنی ممکن است حال بیمار را بهتر کند و یا عکس این مسئله اتفاق بیفتد و در برنامه ای مثل ماه عسل.تنها برای ساعاتی موجب پر کردن آنتن شود!
حمایت تلویزیون از یک نسخه موفق اما کلیشه ای!
مضاف برهمه مواردی که ذکر شد، بخشی از انتفادات موجود پیرامون تکرار و یکنواختی جو برنامه ها، به صدا و سیما برمی گردد، سازمانی که به بهانه کمبود بودجه، سکان اصلی را به دست برنامه هایی می سپارد که نسبت به بقیه کم هزینه تر اند! در این میان اگر برنامه ای حتی کمی با استقبال مواجه شود، گویی اوج رضایتمندی صدا و سیما نیز تأمین شده است و گروه مسئول هم دیگر حاضر نمی شود که اتفاق جدیدی را از آن برنامه ساز بخواهند، چرا که علاوه بر ریسک دیده شدن آن، باید هزینه بیشتری را برای تغییرات پرداخت کنند.
ناگفته نماند که تولید برنامه هایی چون ماه عسل و دیگر کارهای گفت و گو محور، در زمره تولیدات کم هزینه تری نسبت به یک سریال چندین قسمتی قرار می گیرند. به همین جهت است که ما بیش از فیلم و سریال های تولیدی ، انواع گفت و گو ها را در تلویزیون داریم. در واقع جذب مخاطب به این فرم از تولیدات نیز، کم و بیش در حال افزایش است.
به هر جهت این خواسته مسئولین است و استقبال آن ها از روند موجود، موجب شده تا شیوه چنین برنامه ای به شبکه ها و گروه های دیگر نیز، سرایت کند.
در نهایت، همواره بلندپروازی و وسعت دید عمیق برای صدا و سیما و برنامه سازان امری ضروری است که با نواندیشی و تازگی ایده ها میسر می شود، به همین جهت خوب است که مسئولین هم به این امر توجه کنند و هر گونه مانعی که بر سر تولید آثار این چنینی است را، با قدرت برطرف سازند تا بازمانده مخاطبین خود را از دست ندهند. شاید این گونه روزی امکان تولد ماه عسل های دیگری که از تکرار فاصله گرفته اند و با نگاهی تازه از دل همین برنامه چندساله بیرون آمده اند، فراهم شود!
- 14
- 6