جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۱:۵۱ - ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۳۰۱۷۰۴
رادیو و تلویزیون

افشای رازهای عجیب آقای بازیگر در «دورهمی»/پیشنهاد مهران مدیری به مهمان برای ضبط دوباره برنامه!

دورهمی,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
مهران مدیری شب گذشته در برنامه «دورهمی» با محمدرضا غفاری بازیگر سینما و تلویزیون گفت و گو کرد.

به گزارش  باشگاه خبرنگاران،  مهران مدیری شب گذشته میزبان محمدرضا غفاری بازیگر سینما و تلویزیون بود.

در بخش ابتدایی مدیری درباره بی حاشیه بودن غفاری سوال کرد که او پاسخ داد: خیلی بازیگر مطرحی نیستم، اما یک بخشی از آن خودآگاه است به دلیل اینکه سعی می‌کنم فقط از حرفه خودم مراقبت کنم.

وی عنوان کرد: می‌توانم بگویم در۱۵ سالی که کار می کنم این دومین مصاحبه‌ای است که انجام می‌دهم.دلم می‌خواست سینما بخوانم، از بچگی به بازیگری علاقه داشتم، اما مادرم اجازه نمی‌داد سینما بخوانم فکر می‌کرد می‌خواهم از درس فرار کنم برای همین گرافیک خواندم.

وی افزود: این روز‌ها خوشحال هستم که گرافیک خوانده ام، شاید در طول این سال هاکه پیشنهاد بازی نداشتم،رشته ام کمکم کرد.

غفاری به سن خود حساسیت بسیاری داشت و دقیق گفت: متولد ۶ مرداد ۶۴ هستم و ۳۴ سال و ۱۰ ماه! خیلی به سن خودم حساس هستم.

وی افزود:مرداد ماهی‌ها بسیار مهربان هستند، خودم خیلی آرام و مظلوم هستم، اما زمانی که عصبی می‌شوم دیگر چیزی یادم نمی‌آید، آخرین بار دو هفته پیش بعد از یکی دوسال عصبانی شدم.

در بخشی از برنامه مدیری گفت:چیز‌هایی ازت می‌دانم که فکر نمی‌کنی من خبر داشته باشم. اما می‌گویم تمام ریش و موهات سفید است! رنگ می‌کنی.

غفاری گفت: کو؟ اینقدر طبیعی!(خنده) ارثی است، از ۱۹ سالگی شروع شد، اما خوب رنگ می‌کنم. انقدر دستم راه افتاده که ۱۰ دقیقه‌ای رنگ می گذارم. (خنده)

عکس یادگاری بازیگر «رویای خیس» با مهران مدیری

غفاری از علاقه به بازیگری و تست دادن برای کار مدیری صحبت کرد، اما مجری دورهمی از این موضوع خبر نداشت؛غفاری توضیح داد: از کودکی بازیگری را دوست داشتم، البته من اولین بار پیش شما تست دادم برای یک کاری از شما که لوکیشن آن در الهیه بود برای تست آمدم و ۱۳ ساله بودم. حتی از آن قبل‌تر گریه می‌کردم که مادرم من را به لوکیشن «ساعت خوش» بیاورد وبا مادرم آمدیم عکس با شما گرفتیم و آن را هنوز دارم.

غفاری درباره فیلم «رویای خیس» گفت: اولین کارم سال ۸۴فیلم «رویای خیس» پوران درخشنده بود، البته مدت طولانی حدود ۷ ماهی گذشت و ۸۰۰ پسر تست دادند و شب فیلمبرداری به من گفتند که این نقش را بازی کنم.

بازیگر سریال «دلدار» درباره تنهایی خود گفت: من هیچ وقت تنهایی آزارم نمی‌دهد، من پیاده روی تنهایی خیلی دوست دارم، حتی بچه هم بودم اینگونه بودم. 

مدیری گفت: به خاطر همین موضوع است که ازدواج نمی‌کنی؟!

غفاری گفت: زود است، چون فقط ۳۴ سال و ۱۰ ماه سن دارم.

بازیگر سینما و تلویزیون ادامه داد: شما فکر کنید، یکی می آید که دیگر نمی‌رود (خنده) خیلی سخت است، ازدواج تعهد است. خیلی صادقانه بخواهم بگویم جمع و جور کردن خودم برایم سخت است هنوز هم به خانواده ام وابسته هستم.البته اگر روزی برسد که با کسی خوشحال شوم و ببینم این اتفاق بیفتد خیلی برایم لذت بخش است.

در بخشی از برنامه مدیری یک راز دیگر را از غفاری فاش کرد و گفت: در خواب خودش را می‌زند، شرحه شرحه می‌کند.

غفاری گفت: بیدار می‌شوم فکر می‌کنم کسی آنجاست، چند وقت پیش صبح از خواب بیدار شدم. فَکّم درد می‌کرد، بعد فهمیدم در خواب با مشت روی صورتم می‌زدم.

افشای رازهایی که شانس ازدواج آقای بازیگر را گرفت

وی افزود: یک موردی هم است که شاید نباید تعریف کنم، اما لباسم را در خواب پاره کردم .(خنده)

مدیری گفت: این برنامه پخش شود، تمام شانس‌های ازدواج را از دست دادی!امیدوارم این برنامه به آینده و زندگی ات لطمه نزند.

مجری دورهمی افزود:دکتر برو من چند باری گفتم که کابوس می‌دیدم، دو سه باری دکتر رفتم، کمتر شد اما هنوز درگیری دارم.

بازیگر «دلدار» از علاقه به کودکان، خاطره‌ای جالب تعریف کرد: خیلی زیاد کودکان را دوست دارم، اما اینقدر که زمان زیادی با آن‌ها سپری نکنم چراکه بعد از مدتی تفکر مثل آن‌ها می‌شود.

وی افزود: ۱۰ ساله بودم پسر خاله ام را پیش من گذاشته بودند تا من نگه دارم، نمک روی دست خود ریخته بود و روی صورت من فوت کرد، بعد ازچند دقیقه که گذشت من فلفل روی دستم ریختم و روی صورت او فوت کردم. (خنده)

مدیری گفت: یک مورد برای ازدواج پیدا شده بود که آن هم از دست رفت. چیزی برای از دست دادن نداری!

در پایان برنامه دورهمی مدیری از غفاری سوال کرد: اگر فرصت داشته باشی یک بار دیگر این برنامه را ضبط کنیم دوست داری این کار را انجام دهی؟می‌خواهم بدانی که با خودت چه کردی. (خنده)

غفاری گفت: باید من از اینجا بیرون بروم تَه نشین شوم، بعد متوجه می‌شوم چکار کردم.

مدیری گفت: اگر ته نشین شدی پشیمان شدی حتما خبر بده ما یک ضبط دیگری می‌گذاریم و از زاویه دیگری به زندگی ات نگاه می‌کنیم.

  • 15
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش