
«برنامه دولت آمریکا برای به صفر رساندن صادرات نفت ایران با همراهکردن تمامی خریداران اروپایی و آسیایی نفت.»
این آن چیزی است که این روزها به نقل از یک مقام آگاه در وزارت امورخارجه آمریکا مطرح میشود .
دولت ترامپ کارش به جایی رسیده که میخواهد نفت ایران را از اوپک حذف کند و برای رسیدن به این هدف برنامههایی داشته و رایزنیها را آغاز کرده است. حتی از زمان اجرای این طرح نیز سخن گفته شده است، پنج ماه دیگر!! البته طبق معمول، درز این خبر بدون واکنش هم نبوده است و برخی از مقامات کشورهای آسیایی و اروپایی چنین تصمیمی را شوک آور دانسته و تاکنون هم راضی نشدهاند که به آن بپیوندند.
اما آیا واقعا ممکن است ایران که در ماه گذشته میلادی روزانه ۲.۸ میلیون بشکه نفت خام و میعانات گازی صادر کرده است روزی میزان این صادراتش به صفر برسد؟ واقعا حذف این میزان نفت خام و میعانات گازی از بازار جهانی به راحتی و در یک دوره زمانی چندماهه، امکانپذیر است؟
این در حالی است که حشمت فلاحت پیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز در گفتوگویی با عصر ایران، با اشاره به تصمیم اوپک برای افزایش تولید نفت، میگوید: «آمریکاییها میخواهند مانع از فروش ۵۰درصد نفت ایران شوند و با این کار ۵۰ درصد از سقف اوپک کم میشود لذا از اوپک خواستند که با اعضای غیراوپکی وارد گفت وگو شوند که یک میلیون و پانصد هزار بشکه جبران شود که معنایش این بود که نفت ایران جایگزین پیدا میکند و همین چراغ سبزی به آمریکا بود که باعث خشم هیئت ایرانی شد.»
درکنار همه اینها اقدام برخی شرکتهای اروپایی (مثل شل و توتال) که در طی چند هفته اخیر خرید نفت ایران را متوقف کردهاند، را هم بگذاریم. جدی شدن موضوع اعمال فشارها و اقدامات برخی از شرکتهای بزرگ نفتی این سوال را مطرح میکند که آیا این موضوع تا صفرشدن عملیاتی صادرات نفت کشورمان پیش میرود؟
آمریکا نمیتواند
موضوعی که البته صباح زنگنه کارشناس مسائل بین الملل با آن موافق نیست و معتقد است، هرچند این صادرات با کاهش روبه رو میشود اما عملا صفر شدن آن امکان پذیر نخواهد بود. وی در اینباره به آفتاب یزد میگوید: «این موضوع از آن جهت قابلیت اجرای کامل ندارد که اولا، پالایشگاههای کشورها بر اساس نوع نفت ایران تنظیم شده است و ثانیا برای تغییر دادن این پالایشگاهها که با نفتهای دیگر تناسب داشته باشند هزینههای زیاد و بسیار زمانبری باید انجام داد.
ثالثا هیچ کشور حسابگری در دنیا وجود ندارد که منابع نفتی خودش را به یک یا دوکشور اختصاص بدهد، بلکه معمولا تلاش میکند از کشورهای مختلف واردات داشته باشد و همینطور نسبت به صادرات نیز تنوع منابع و تنوع بازار را رعایت کند، بنابراین به راحتی ایران را رها نمیکند.»
وی ادامه میدهد: «از سویی دیگر کشورهایی مثل چین کشورهای کوچکی نیستند که بنا به دستور عمل کنند؛ آنها بازار خودشان و استراتژیهای خاصشان را دارند.»
زنگنه خاطرنشان میکند: «آمریکا تلاش دارد نفت خودش را وارد بازار کند، طبعا ورود نفت آمریکا اگر به عنوان یک منبع غیر قابل اطمینان تلقی شود هیچ کشوری به دنبال بستن قراردادهای طولانی مدت با آن نخواهد بود، چرا که سیاستهای پرنوسان، سم مهلکی برای فعالیتهای نفتی و صنعتی تلقی میشود. بنابراین به نظر نمیرسد که اغلب کشورها با این موضوع موافقت کنند. از طرفی اروپا رسما اعلام کرده سهمیه ای که از ایران خرید میکند را نگه میدارد، هند و کره و ژاپن نیز به دنبال آن هستند تا معافیت ویژه ای در این زمینه بگیرند.» به اظهارات زنگنه این را هم باید اضافه کنیم که روسیه نیز اعلام کرده که به طرح آمریکا در اینباره نمیپیوندد.
نباید جدی گرفت؟
اما آیا همه اینها به معنی آن است که نباید تهدیدهای آمریکا را درباره این موضوع جدی گرفت. برخلاف تصورات ما، پاسخ زنگنه به این نکته چیز دیگری است. او میگوید: « طبعا باید این موضع را جدی گرفت چون صادرات نفتی ایران متاسفانه همچنان منبع اصلی درآمد ایران است و ما به نفت اتکا داریم.»
وقتی هم که به سراغ امیر محبیان تئوریسین اصولگرا و فعال سیاسی میرویم، او میگوید: آمریکا چه بتواند چه نه، اما همه تلاشش را برای به صفررساندن صادرات نفت ایران میکند. او به آفتاب یزد در اینباره میگوید: « آمریکا همه کار میکند تا درآمد ایران را به کمترین حد ممکن برساند، از طرفی ما مدیریتی روی هزینههای خودمان نکردیم و این شکاف بین درآمد و هزینه باعث اختلال در سیستم مدیریتی کشور میشود و ازاین فرصت آمریکاییها استفاده کرده و نارضایتیها در کشوررا تشدید میکنند. آنها میخواهند با اعمال فشار بر نظام ،حاکمیت را وادار کنند تا به مذاکرات جدید تن دهد. این موضوعی است که به عنوان نقشه راه آمریکا معروف است که در آن کشورهایی مثل عربستان نیز به آن کمک میکنند.»
این فعال سیاسی درباره این که آیا به صفر رساندن صادرات نفت را از سوی آمریکا عملیاتی میداند ؟می گوید: «در اینباره ترامپ مشکل بسیار جدیای دارد ولی توانستن یا نتوانستن این موضوع برای ما مسئله دوم است، آن چیزی که برای ایران در وهله اول مسئله ایجاد کرده است بحث مدیریت داخلی خود ماست. فرض هم کنیم که آمریکا چنین کاری را انجام نمیدهد و ما در آمد بسیار خوبی هم داریم اما عقل حکم میکند که درآمد خودمان را طوری خرج نکنیم تا همه آنها اتلاف شود. مدیریت فعلی ما حتی در شرایط خوب هم مدیریت عاقلانه ای نیست چه برسد به الان که دچار چنین شرایط و اعمال فشارهایی هستیم. حالا فرض کنید ما در شرایط فعلی آمریکایی را در پیشرو داریم که برنامههای طولانی مدت برای زمین زدن حاکمیت دارد، مطمئنا باید روش خودمان را تغییر دهیم.»
دولت رفاهی؟
وی ادامه میدهد: «در شرایط فعلی که کشور در اوضاع خاصی است، رویکردهای داخل کشور نیز باید تغییر پیدا کند، ایران باید هم اکنون درآمد خود را به گونهای تنظیم کند که شکاف بین درآمد و هزینه کاهش یابد، این موضوع را باید به جامعه نیز انتقال بدهیم تا مردم به شکل روشن دریابند که در شرایط ویژهای قرار داریم.»
محبیان میگوید: «متاسفانه مجموعه رویکردهایی که نهادهای مرتبط انجام میدهند نشان دهنده این نیست که آنها احساس خطر کردهاند! آنها هنوز نمیدانند که در چه شرایطی هستیم. مدیریت بهینه یا اقتصاد مقاومتی هرچه که نام آن را بگذاریم نیاز امروز است، اجازه ندهیم برنامه ای که دولت آمریکا به دنبال آن است به خاطر شیوه مدیریتی بد خودمان تحقق پیدا کند.»
وی اظهار میکند: «معضل امروز ما بیش از آنکه بحث فشارهای آمریکا و یا کمبود نقدینگی باشد، معضل تبعیض است. وقتی میبینیم ارز محدودی که داریم و باید برای مواد ضروری کشور آن را خرج کنیم به جاهایی میرود که نه ضرورتی برایش وجود دارد ونه نظارتی بر آن میتوان داشت، این تبعیضها مردم را ناراحت میکند ناراحتیهایی که در شرایط فعلی بهشکل جدی ایجاد شده است، در وضعیت اورژانسی امروز نمیتوانیم مدیریت دوران رفاه را دنبال کنیم.»
محبیان گفت:«به دنبال مدیریتی باشیم که قادر است در چارچوب ارزشهای عدالتخواهانه عمل کند و بتواند حداقل تبعیض را کاهش بدهد ، باید به دنبال راهکاری بود تا با روشی درست منابع محدود را برای مصارف نامحدود انجام داد. جالب اینجاست که ما هیچ وقت دردوران رفاه نبودیم اما متاسفانه مدیریت ما به گونهای است که احساس میشود در دوران رفاه به سر میبریم، همواره با اتلاف انرژی و منابع به طرق مختلف به گونهای عمل کردیم که انگار سالها در رفاه به سر میبریم! درحالیکه امروز باید خودمان را برای روزهای سخت آماده کنیم.»
رایزنی با اوپک
از آنجایی که صادرات نفتی ایران همچنان منبع اصلی درآمد ایران است باید کوچکترین تهدیدها را جدی گرفت. در این راستا به نظر میآید که ابتدا باید در اوپک بر ضرورت احترام به سهمیه ایران در جهان و عدم سوءاستفاده از شرایط کنونی برای جایگزینی نفتهای دیگر به جای ایران سخن بگوییم و هم از سویی اصلاح ساختار تجارت خارجی و استفاده از جایگزینهای انرژیهای دیگر در منطقه و توسعه شبکه ارتباطات انرژی با همسایگان را نیز در نظر داشته باشیم، اما مهمتر از همه اینکه به قول محبیان، تغییرات جدی مدیریتی در کشور را در دستور کار داشته باشیم.
- 12
- 6