
۱۶ شهریور ۱۳۵۲ که آن اتفاق غریب در ورزشگاه آزادی تهران محقق شد، ایران سراپا شور و شوق ورزشی اما درگیر با مسابقهای مهمتر بود. مسابقهای که ارزش درجه اول جهانی داشت و فقط گذر زمان ثابت کرد که ارزشی از آن دست هم برای سایه انداختن بر شهرآورد پایتخت کفایت نمیکند.
در آن روزها بساط برپایی رقابتهای کشتی آزاد قهرمانی جهان ۱۹۷۳ را در ورزشگاه زیر پل حافظ که بعداً استادیوم نصیری نامیده شد، پهن کرده بودند. تشکها را وسط زمین چمن ورزشگاه گذاشته و روی آن کاور گذاشته بودند تا گرمای سوزنده تابستانی که با شهریورماه نیز قرابتی کم و بیش دارد، کشتیگیران و بهویژه لشکر محق کشتی ایران را نسوزاند.
چگونه میشد کشتیهای فنی فوقالعاده محسن فرحوشی را که بهرغم جراحت پا و بانداژ شدن آن، فویلوگ دورجه مغولی و ولادیمیر یومین روسی را برد و قهرمان ۵۷ کیلوی دنیا شد یا کشتیهای پراقتدار منصور برزگر را که از سرهای بزرگی همچون آشور علییف روسی نهراسید و بر بلندای ۷۴ کیلو ایستاد و کشتیهای حساب شده ابراهیم جوادی که پس از چند سال قبضه کردن وزن ۴۸ کیلو سرانجام تصمیم به آزمون خویش در یک وزن بالاتر (۵۲ کیلو) را گرفته و از رویارویی با یوجی تاکادا، اعجوبه در حال شکلگیری ژاپن ابایی نداشت و با همان فکر برتر اولین طلای بزرگ جهانیاش در این وزن را تحقق بخشید، نادیده گرفت و دل به فوتبال سپرد.
چه کسی میتوانست از این رویدادهای ناب بگذرد و به چیز دیگری توجه کند. البته هیچکس هم فکر نمیکرد همزمان با این اتفاقات رویدادی روی چمن آزادی و به فاصله ۳۰ کیلومتر از ورزشگاه نصیری در حال شکلگیری باشد که تاریخ فوتبال باشگاهی و حتی کل این ورزش را دستخوش تغییر خواهد کرد.
بعد از ظهر ۱۶ شهریور ۱۳۵۲ در ورزشگاه بالنسبه خالی آزادی تهران پرسپولیس طوری تاج (استقلال فعلی) را شکست داد که در ۴۶ سال بعدی حتی نتیجهای نزدیک به آن هم شکل نگرفته است. وقتی قرار است یک اتفاق بسیار بزرگ غیر عادی بیفتد و نتیجه کاملاً یکطرفه صفر-۶ ثبت شود اجزای تشکیل دهنده آن نیز شگفتیساز و غیر عادی میشوند. بهعنوان مثال همایون بهزادی طی آن روز در شرایطی هتتریک کرد که از مصدومیت رنج میبرد و به فکر مربیان پرسپولیس هم افتاده بود که اصلاً به وی بازی ندهند یا در شروع نیمه دوم وی را بیرون بکشند که البته این کار صورت نگرفت و بهزادی این فرصت را یافت که دو گل از سهگلش را در سه دقیقه پایانی بازی بزند.
وقتی اعجازی سر میزند حتی غیبت تعدادی از نفرات ثابت تیم معجزهکننده نیز مصدوماند و به میدان نمیروند و این در آن روز ویژه شامل حال صفر ایرانپاک، محمود خوردبین و فریدون معینی در اردوی سرخها میشد و وقتی چنان اعجازی بهوجود میآید حتی دو دروازهبان برجسته مثل منصور رشیدی و البته ناصرخان حجازی هم قادر به مهار آن نمیشدند چنانکه رشیدی چهار گل را پذیرا شد و حجازی که در آن روز ابتدا نیمکتنشین بود و برای جمع کردن ضایعات رشیدی به میدان گسیل شد، سهم دو گلی خود را برداشت.
در روزی که پرسپولیس هرچه زد گل میشد (و البته سه، چهار گل مسلم دیگر را هم نزد) شوت ۳۰ متری ایرج سلیمانی فقید در شرایطی به تور آبیها بوسه زد که بهرغم مهارت آشکار و ثابت شده او در نواختن اینگونه ضربات اگر این کار در روز دیگری صورت میگرفت یا آن توپ اصلاً در چارچوب نمینشست یا یکی از دو سنگربان تاج آن را مهار میکرد.
نسلهای بعدی مدیران و مربیان و بازیکنان استقلال در سالهای سپری شده و بخصوص از اوایل دهه ۱۳۸۰ به بعد بارها کوشیدهاند آن برد را لوث کنند و بخصوص با تکیه بر اینکه فیلمی ۹۰ دقیقهای از آن مسابقه ظاهراً در دست نیست کل آن رویداد را یک خواب و خیال جلوه بدهند و رویای تحقق نیافته قرمزها بنامند ولی حقیقت امر این است که آن اتفاق افتاد و واقعیتر از واقعی است و بازیکنان قدیمی هر دو باشگاه آن را گواهی میدهند و ۱۶ شهریور ۵۲ روزی است که پرسپولیس انگار پایه بهشت رویاها را گذاشت.
بزرگی بدون تردید و عظمت بلاشک استقلال ایجاب میکرد و هنوز هم میکند که به جای انکار کل ماجرا و گفتن این جمله عجیب که «چه کسی آن بازی را دیده؟!» یا عبارت غریبتر «بیایند ثابت کنند که روی داده!» درها را به روی آیندهای بهتر و پرثمرتر برای خود بگشایند و بساطی را دایر کنند که برایشان مولودتر و سازندهتر و پر افتخارتر از سابق باشد.
تاریخ حیات استقلال سرشار از پیروزیهای بزرگ و بحق است و این تیم به گردن فوتبال آسیا حق دارد و حتی در همین دربی که هر دو طرف حاضرند کل بازیهای فصل را ببازند اما این تک مسابقه را ببرند سوابق ثبت بردهای جالب یک-۴ و صفر-۳ را مقابل رقیب بزرگ خویش دارند. آنچه باید به این واقعه حقیقی اضافه و مانعی بر تکرار آن برای آبیها شود، درست اندیشی و طراحی دقیق و رفتن به راههای تازه برای تشکیل تیمهایی است که هم دربیها را ببرند و هم از جامها بینصیب نمانند. پرسپولیس با همین سلاح (محصور نبودن در گذشته) توانست در چهار سال اخیر ۷ جام را تصاحب کند و چاره کار آبیها نیز این است که با غرق نشدن در گذشته اما با درس گرفتن از آن به روزهای خوش خود برگردند.
سالها است که آلن راجرز و زدراکو رایکوف سرمربیان آن وقت پرسپولیس و استقلال رفتهاند و از قضا اینک نیز دو خارجی سکان هدایت سرخابیها را در دست دارند. آیا واقعه صفر-۶ تکرار یا روزی جبران میشود؟ پاسخ نامعلوم و اصولاً توجه به آن نیز بیهوده است. مهمتر از آن صفر-۶ پراکندن بساطی است که فوتبالی علمی و کارهای درست و تشکیلاتی هر چیزی را درنوردد و چراغ راه برای آیندهای بهتر شود. نتایج غیر منتظره را برای روزهای تاریخی گذاشتهاند و جامها و عناوین قهرمانی را برای همه روزهای خدا. از دومی غافل نشویم.
- 19
- 1