با مرتضی محصص که صحبت کنید، متوجه معلومات بالای او در شناخت و معرفی مربیان مطرح خارجی پی میبرید. این نتیجه سالها تحقیق عضو کمیته فنی فدراسیون فوتبال در این رابطه است. فقط کافی است شما هم این مربیان را بشناسید، آن وقت با این جمله محصص روبهرو میشوید: «فکر میکنم که نظرات ما به هم نزدیکه.»
با محصص، فارغ از پستی که در فدراسیون فوتبال دارد، درباره سرمربی آینده تیم ملی گپ زدیم. او مثل همیشه با اطلاعات کامل جلو آمد و حرفهای جالبی به زبان آورد. مصاحبهای مفصل و بیپرده با کسی که اغلب سعی میکند جانب احتیاط را در نظر بگیرد.
میخواهم پست خودتان در فدراسیون فوتبال را کنار بگذارید و در مورد اینکه چه کسی در این مقطع زمانی سرمربی تیم ملی شود، صحبت کنید. الان دودستگی زیر پوستی بهوجود آمده. عدهای معتقدند مربی خارجی و بخصوص برانکو بیاید و گروهی دیگر مثل کانون مربیان فوتبال ایران مصرانه دنبال انتخاب مربی ایرانی هستند. نظر شما چیست؟
زمان کمی تا فروردینماه باقی مانده، فکر میکنم کمتر از ۱۰۰ روز دیگر باید به مصاف هنگکنگ و کامبوج برویم و سپس دو بازی حساس در خردادماه برابر عراق و بحرین پیش رو داریم. یادمان نرود هنگکنگ با بحرین مساوی کرد و به هیچ وجه تیم ضعیفی نیست. البته در دنیای امروز اگر با واقعیت کنار بیاییم، هیچوقت نمیتوانیم قضاوت و پیشبینی کنیم که بازی را میبازیم یا نه. آن روزها دیگر گذشته که قدرتهای فوتبال مشخص بودند. الان اگر بخواهید با هند، سریلانکا و بنگلادش هم بازی کنید باید تدارک ببینید.
اما سؤال ما را جواب ندادید؟ مربی ایرانی یا خارجی؟
به نظر من باید یک مربی بسیار باتجربه خارجی و منحصر به فرد استخدام کنیم. یک مربی که حداقل یک بار در جام جهانی روی نیمکت نشسته و یا تجربه مربیگری در یورو را داشته باشد. یعنی ابعاد و تدارکات را بداند، مربیان مختلف را بشناسد و سبکها را از بر باشد. در غیر این صورت صد درصد مربی ایرانی هم میتواند گزینه باشد.
این مربی منحصر به فرد خارجی که نمیتواند در عرض سه ماه روی فوتبال ایران و آسیا شناخت پیدا کند. قبول دارید که مربی جدید خارجی به زمان نیاز دارد؟
خیلی جالب گفتید اما در جواب شما باید بگویم یکی از مربیان مورد علاقه من آرسن ونگر است. او به دایرهالمعارف فوتبال جهان مشهور است و روی دانه به دانه لیگهای دنیا شناخت دارد و تحقیق میکند. درست است که از لیگ ایران خیلی ایراد میگیرند اما قبول کنیم که یکی از بهترین لیگهای آسیا را در اختیار داریم. قرار نیست هر کسی میآید در بوق و کرنا کند که دنبال بازیکن برای تیم ملی است.
قریب به اتفاق مربیان لیگهایی مثل ایران را رصد میکنند و البته از طریق ایجنتها با فرهنگ کشورهایی نظیر ما آشنا میشوند. ۹۹ درصد زندگی یک مربی حرفهای فوتبال است و بقیهاش چیزهای دیگر. اکثر این مربیان شوهرهای خوبی برای همسرشان نیستند و بعد از مدتی کارشان به جدایی میکشد. شما فکر کنید یک مربی به خانه که میرسد، در اتاق را میبندد و مدام سبکها و تاکتیکهای مختلف را بررسی میکند. همین موضوع صدای خانواده را درمیآورد. روبرتو مارتینز را میشناسید؟
بله. سرمربی سابق ویگان و اورتون در لیگ برتر و سرمربی فعلی تیم ملی بلژیک.
دقیقاً. مارتینز یک نقل قول جالبی به زبان آورده بود. او میگفت وقتی در اورتون بود کادرفنیاش را مجاب میکرد تا فیلم هر بازی را ۱۰ بار تماشا کنند. وقتی شما ۱۰ بار یک بازی را ببینید، نگاهتان در بار دهم با اولی فرق میکند. به همین دلیل مارتینز و کمکهایش شب را هم در باشگاه میخوابیدند، چون زمان کمی در اختیار داشتند. من میگویم مربیان حرفهای و سطح بالا فقط اسم ندارند، زندگی اینها با زندگی مربیان معمولی کلی تفاوت دارد و همین میتواند جواب سؤال شما باشد که لیگهای مختلف و بازیکنان مهم را رصد میکنند.
شاید لالیگا، بوندسلیگا یا لیگ برتر را ببینند اما نمیتوانیم بپذیریم که مثلاً ونگر بیاید و لیگ ایران را هم دنبال کند.
حدود هفت، هشت سال قبل به دمشق رفتم تا در کلاس مربیگری تدریس کنم. یکی از شرکتکنندهها استعدادیاب دیناموکیف بود و در کلاس حضور داشت. اگر او الان بیاید ایران، من و شما او را میشناسیم؟ از این دست آدمها کلی به ایران میآیند و بازیها و بازیکنان مختلف را میبینند و اطلاعاتشان را در اختیار مربیان بزرگ قرار میدهند. شما این ذهنیت را از سرتان خارج کنید که لیگ ایران را نمیبینند. ما از دوران قبل بیرون آمدهایم، در جام جهانی خوب بازی کردیم و باید به خودمان احترام بگذاریم.
شاید شما ندانید اما در آخرین گردهمایی که شرکت کردم، بازی ایران- ژاپن در جام ملتهای آسیای ۲۰۱۹ از نظر فنی به عنوان بهترین بازی انتخاب شد. تیم خوبی داشتیم، بازیکنان و کادرفنی بزرگی داشتیم و کیروش هم زحمت فراوانی کشید. او به دلیل اینکه زمان کم داشت، برخی اوقات در پک میخوابید. متأسفانه خیلی راحت درباره اسمها و حرفهایگری حرف میزنیم اما مهمترین موضوع استفاده یک مربی از زمان و بانک اطلاعاتی است که باید همه جا با خودش داشته باشد. من با حسننیتی که نسبت به همه دارم معتقدم که تیم ملی نیاز به یک ابرمربی دارد و اگر نیست مربیان داخلی خودمان میتوانند جانشین ویلموتس شوند.
با توجه به اخباری که به گوش میرسد، فدراسیون فوتبال بعد از فسخ قرارداد با ویلموتس در تنگنای مالی قرار گرفته و شاید برای استخدام مربی بزرگ بودجهای نداشته باشد.
این درست اما ایران کشور فقیری نیست. مشکل مالی هست اما نه من و نه شما نمیتوانیم قبول کنیم که برای مربی بزرگ پول نداریم. ویلموتس به عنوان یک مربی اروپایی آمد که ماتم بگیریم و پرچم عزا را بالا ببریم؟ الان این پولهایی که باید بدهیم برنمیگردد اما میتوانیم برای آینده کسی را بیاوریم که عاشق فوتبال و توانا باشد و انگیزه خودش هم بالا. پیدا کردن مربی هم کار من نیست، چون در ترانسفرمارکت تخصصی ندارم اما ما به یک وکیل خوب در این بخش نیاز داریم. باز هم تکرار میکنم ابرمربی، اگر نشد مربی ایرانی.
برای این ابرمربی مثال میزنید تا بدانیم منظورتان دقیقاً کدام گزینهها هستند؟
من مثال کلی میزنم. گاس هیدینک را دوست دارم، چون در مقاطع مختلف فوقالعاده کار کرده. هیدینک در روسیه بوده، هلند کار کرده، کرهجنوبی را به موفقیت رسانده و در استرالیا هم سابقه فعالیت دارد. خب این آدم باشد، آیا نباید از حضور او استقبال کنیم؟ یا لوچسکیوی رومانیایی. من نمیخواهم به بقیه بیاحترامی کنم اما ما چنین مربیانی را احتیاج داریم. کسی را میخواهیم که با تیمهای بزرگ و بازیکنان بزرگ کار کرده باشد و فوتبال را بشناسد. به عنوان نمونه علیرضا جهانبخش در لیگ برتر انگلیس و باشگاه برایتون حضور دارد. یعنی بالاترین سطح فوتبال باشگاهی در جهان که مربیان برای هر دقیقه از بازی برنامه دارند. به نظر شما اگر مربی کوچکی جذب تیم ملی شود، میتواند نکات جدیدی، بخصوص به لژیونرها آموزش بدهد.
فکر میکنم منظور شما این است که کسی بیاید تا بازیکنان و بخصوص لژیونرها هم او را بپذیرند.
دقیقاً منظورم همین است. فکر کنید شما به عنوان یک متخصص به کلاسهای تخصصی پزشکی یا داوری میروید. اگر مدرس نتواند نکته جدیدی به شما انتقال بدهد، قطعاً دیگر به آن کلاس نمیروید و انگیزهای نیز برای حضور در آنجا ندارید. بازیکن هم همین است. تمرین که شروع شود، یک بازیکن حین گرم کردن میتواند مربی را بشناسد و تشخیص بدهد که او در چه سطحی قرار دارد. هوش ذاتی و هوش هیجانی بازیکنان ایرانی بالاست، بخصوص لژیونرها که خیلی راحت میتوانند درباره سطح یک مربی نظر بدهند. من و شما میتوانیم صبح تا شب از ۲۰ مربی اسم ببریم اما باید ببینیم کسانی که تجربه دارند، میآیند تا در ایران کار کنند یا نه. اینها هم ملاکهایی برای انتخاب سرمربی است.
شما از هیدینک و لوچسکیو نام بردید. مربیانی که بالای ۷۰ سال دارند. لوچسکیو را از دهه ۹۰ میلادی و مربیگریاش در اینتر میشناسیم و هیدینک را از اواخر دهه ۸۰. فکر نمیکنید باید سراغ مربیان جوان و سطح بالایی برویم که انگیزه موفقیت در چالش جدید را داشته باشند؟
صد در صد. جوانترها شاید خوب باشند اما من معتقدم باید کسی بیاید که تجربه حضور در یورو و جام جهانی را داشته باشد. مربیان بزرگ اغلب کمکهای خوب و جوان دارند که کارهای اصلی را انجام میدهند. سرمربی هم با کاریزمایی که دارد مشکلات مهم را حل میکند. بازیکنان قطعاً به فرامین مربیان بزرگ گوش میدهند و حرفهای آنها برای همه جذاب است. این اواخر مربیان خوبی به فوتبال ایران آمدند که خیلی زود هم رفتند. یکی از آنها جرج لیکنز بود که متأسفانه از او استفاده نکردیم. قبل از او جان توشاک که زود اخراجش کردیم و از ایران رفت. حداقل آنها را به یکی از سمینارها نیاوردیم تا برای مربیان ایرانی حرف بزنند. نیامده با آنها خداحافظی کردیم.
برای انتخاب سرمربی جدید به فدراسیون فوتبال هم مشورت میدهید؟
یک مسأله خوبی را عنوان کردید. شرایط حساس تیم ملی خیلی از مسائل را تحت تأثیر قرار داده اما در حال حاضر و با توجه به مشکلات مالی که شما گفتید، بعید میدانم پول جذب مربی بزرگ خارجی را نداشته باشیم. ما خیلی راهها داریم که غصه نخوریم و پولها را بدهیم. متأسفانه ما در نهایت هم غصهاش را میخوریم، هم نتیجه نمیگیریم و هم پول میدهیم. مطمئن باشید اگر ۱۰ برابر قبلیها به مربی جدید پول بدهیم و نتیجه هم بگیرد، کسی انتقاد نمیکند و تیم ملی هم میتواند به موفقیت برسد.
شما گفتید اگر مربی بزرگ نشد، مربی ایرانی گزینه مناسبی است. کدام مربی ایرانی را بیشتر میپسندید؟
یک مربی که حاشیه نداشته باشد و از طرفی مقبولیت داشته باشد چون تیم ملی به اندازه کافی حاشیه دارد و یک مربی ایرانی باید مورد احترام بازیکنان باشد. حتماً هم نباید اسم بزرگی داشته و مثلا فابیو کاپلو باشد.
امیر اسدی
- 15
- 6