
توپی که مهدی عبدی در اواسط نیمه دوم دیدار پریشب تیم فوتبال پرسپولیس با نفت مسجدسلیمان در ورزشگاه آزادی گل نکرد، نمونهای از انفجار استعداد(!) در این مهاجم جوان و شروع کننده شرایط سرشار از استرس بود که در دقایق بعدی دامان سرخهای تهرانی را گرفت و موجب اخطار دادن داور به حمید مطهری و افشین پیروانی و پیش رفتن نفر اول تا مرز اخراج شد.
عبدی در لحظه مورد بحث روی فرار انفرادی و کار غافلگیرکننده عیسی آلکثیر از سمت راست و پاس او به دهانه دروازه، در داخل شش قدم با دروازهای کاملاً خالی مواجه شد و به جای زدن یک بغل پای ساده و فرو ریختن دروازه، توپ را به آسمان بالای دروازه کوبید و سمت ساعت ورزشگاه فرستاد. گل نکردن آن توپ در چنان شرایط مهیا و مساعدی بسیار سختتر از گل کردن آن بود اما این کار بسیار دشوار را عبدی با هنرمندی هرچه بیشتر انجام داد و اعصاب همه را به هم ریخت و پایهگذار شرایط پر استرس و سرشار از بیم و اضطراب و اعتراضی شد که در ۳۰ دقیقه باقیمانده مسابقه به چشم خورد. اگر عبدی آن توپ بسیار آسان و «لقمه شده» برای او را گل میکرد، برتری ۰-۱ پرسپولیس به ۰-۲ افزایش مییافت و این تیم صاحب حاشیه امنیت بسیار بیشتر و بهتری میشد و رویدادها و دقایق پرالتهاب بعدیای شکل نمیگرفت که به چشم دیدیم و هم اعصاب سرخها را خط خطی کرد و هم این پرسش صحیح و بدیهی را به ذهن همگان متبادر کرد که اگر قرار است فوتبالیستهای حرفهای چند میلیاردی اینگونه فرصتهای ۲۰۰ درصدی(!) را به هدر بدهند و به مظاهر بزرگ «گل نزن» بودن تبدیل شوند، چه فرقی با مردم عادی دارند که آنها هم احتمال دارد این فرصتها را گل نکنند اما یک صدهزارم فوتبالیستها هم درآمد ندارند.
لااقل یک تازهکارتر را به میدان بفرستید
عبدی البته زننده تک گل پرسپولیس در دقایق قبلی بود و کلاً جوان محجوب و شایسته و تلاشگری است و رو به پیشرفت دارد و باید بهترین آرزوها را برای وی داشت و بر کوشش هر جوانی شبیه به او ارج نهاد ولی واقعیت امر این است که توقعات از جوانی که سومین فصل حضورش در تیم اصلی پرسپولیس را سپری میکند، بسیار بیش از اینها است. اگر یک بازیکن تازهکار در اولین و حتی دهمین بازیاش برای یک تیم بزرگ و پر مسئولیت و پرحاشیه چنین فرصتسوزی کند، جای بحث کمتر خواهد بود زیرا چنین بازیکنی هنوز با استرسهای طاقتفرسا و مسئولیت عظیم حضور در ترکیب سرخابیها آشنا نیست و فضا را در خود حل و هضم نکرده اما از عبدی که در دو فصل گذشته بارها برای قرمزها به میدان آمده و اینک در فصل سوم نیز پای ثابت برخی مسابقات قرمزها است و در روزهای نیمکتنشینی هم از او در نیمه دوم استفاده میشود و حتی در جام باشگاههای آسیا هم حضورهای متعددی داشته، توقعات به غایت بیش از این است و اگر قرار است او «دروازه خالی از درون شش قدم» را هم گل نکند، لااقل یک جوان تازهنفس را به جای او به میدان بفرستند تا او هم کسب تجربه کند و پس از پیمودن آن روند و در فصلهای بعدی اینگونه فرصتهای بهشدت محرز را گل کند و اسباب حیرت عمیق ناظران نشود.
پرخاشگری به جای برقراری آرامش
چون عبدی آن فرصت عظیم و موقعیت بسیار آسان را گل نکرد و امیدهای نفت مسجدسلیمان با وجود ارائه یک بازی نه چندان هجومی محفوظ ماند، در دقایق بعدی که حملات این تیم شدت گرفت و چند ضربه آزاد خطرناک به نفع این تیم در زمین پرسپولیس گرفته شد، مطهری و پیروانی و به واقع کل نیمکتنشینان قرمزها چنان نگران و دچار استرس شدند که دائماً به لب خط میرفتند و به تصمیمهای داور در اعلام این ضربات و سایر سوتهایی که میزد، ایراد میگرفتند و فضا را بحرانیتر میکردند. آنها نگران بودند که در آستانه دربی جدید پایتخت مبادا برتریشان از دست برود و به جای ۳ امتیاز روحیهساز به یک پوئن اکتفا کنند و ضربه روحی بخورند و چون شرایط آرامی به لحاظ روانی نداشتند، دچار پرخاشگری هم شدند و به بحثهای مکرر با داوران لب خط پرداختند و به داور وسط هم پریدند و در این پروسه مطهری بسیار خوششانس بود که کارت زرد دوم را روبهروی خود ندید و به واقع حکم اخراج را از جانب داور دریافت نکرد. پیروانی هم که باید به عنوان مدیر (سرپرست) تیم آرام کننده قضایا میبود، در تضاد با طبیعت آراماش، آنقدر اعتراض کرد که کارت زرد گرفت و نتوانست قضایای لب خط را مدیریت کند و البته از دیدگاههایی حق داشت زیرا فشار و استرس شدید آن لحظات وجودش را تسخیر کرده بود.
خدا را شکر که این ماجرا تلفات جانی نداشت!
این به معنای موجه و درست بودن اعتراضات کادر فنی پرسپولیس یا هر تیم دیگری به تصمیمهای داوری نیست و اصولاً باید احترام قشر زحمتکش و کم درآمد داوران همیشه حفظ شود و هر چه به آنها کمک شود باز هم کم خواهد بود اما وقتی بازیکنی با تجربه و با پیشینه سه سال بازی در لیگ که پیشتر در تیم امیدهای باشگاهش هم مسابقات رسمی متعددی را برگزار کرده، گلی را از دست میدهد که تماشاگران عادی و غیرفوتبالیست و احتمالاً کودکان ۷-۶ ساله هم آن را گل میکنند، چگونه میتوان از یاران او و مربیان تیمش خواست که دچار حمله عصبی نشوند و اینچنین در لب خط غائله ایجاد نکنند. سرخها خیلی شانس آوردند که آن قضیه و هنر متعالی(!) گل نزدن مهدی عبدی چند «سکته کرده» و خدای ناکرده چند «فوتی» را برجای نگذاشت!
- 16
- 3