به گزارش "ورزش سه"، پرسپولیسی ها امیدوار بودند با پیروزی در دربی، در فاصله ۵ هفته به پایان فصل جشن قهرمانی بگیرند اما در روزی که تیم شان نمایش خوبی نداشت، با یک گل شکست خوردند؛ دومین شکست فصل که اگرچه قهرمانی آنها را به تاخیر انداخت اما تنها با یک امتیاز از ۵ بازی بعدی قطعی خواهد شد؛ دومین قهرمانی پیاپی که اگر در کنار نایب قهرمانی در لیگ پانزدهم و رسیدن به نیمه نهایی لیگ قهرمانان آسیا در فصل قبل قرار دهیم، سه فصل درخشان را برای قرمزها رقم زده است؛ احتمالا باثبات ترین فصول پرسپولیس در دو دهه اخیر.
اما واکنش هواداران تناسبی با شرایط تیم شان ندارد؛ صورت های قرمز از عصبانیت و رگ گردن های متورم که تلاش افشین پیروانی برای ساکت کردن آنها هم در لحظاتی بی نتیجه به نظر می رسید. در اینکه شکست در دربی برای هواداران هر تیمی اتفاق تلخی محسوب می شود، تردیدی نیست اما سوال این است که چرا هواداران پرسپولیس تا این اندازه برآشفته اند در حالی که این شکست عملا هیچ تاثیری در سرنوشت تیم شان نخواهد داشت؟ چرا انتقادهای آنها از برانکو ایوانکوویچ، تفاوتی با روزهایی که تیم شان در نیمه پایینی جدول دست و پا می زد، ندارد؟
جواب این سوال ها را باید در ذهنیت غالب در جوامع "کوتاه مدت" پیدا کرد. در چنین جوامعی، اتفاقات نه براساس سود و زیان بلند مدت آنها، که تنها با تاثیرات لحظه ای و مقطعی سنجیده می شود. همین می شود که یک شکست یا پیروزی، اهمیتی بسیار بیشتر از چیزی که باید پیدا می کند. اینکه هواداران به تصمیمات سرمربی تیم شان نقد داشته باشند، اتفاق عجیبی نیست اما اینکه هزینه تصمیم گیری را برای سرمربی تیم آنقدر زیاد کنند که او به جای تصمیمات "درست"، تن به تصمیمات مصلحتی بدهد، می تواند در بلند مدت به اتفاقات بدتری منجر شود.
این دقیقا کاری است که نه تنها هواداران پرسپولیس، که هواداران فوتبال در ایران انجام می دهند و با پر هزینه کردن تصمیمات بلند مدت، مربیان را به سمت ذهنیت کوتاه مدت سوق می دهند. و البته بعضی رسانه ها هم با پر رنگ کردن کری های هواداری و مهم جلوه دادن آنها، به این موضوع دامن می زنند.
محمد علی کاتوزیان، مورخ و اقتصاددان، در توصیف ماهیت جوامع کوتاه مدت، آنها را به خانه کلنگی تشبیه کرده و نوشته:" بیشتر این خانه بناهایی است که بیش از سی (یا حتی بیست) سال ندارد و اغلب از شالوده و اسکلتی مناسب نیز برخوردار است. در موارد معدود، این خانه ها ممکن است فرسوده شده باشد و نیاز به مرمت داشته باشد اما آنچه سبب محکومیت آنها می شود و در نهایت، ساختمان را بی ارزش قلمداد می کند و فقط ارزش زمین را حساب می آورد، این داوری است که معماری این ساختمان ها و یا طراحی داخلی آنها بنابر آخرین مد و پسند روز، کهنه شده است. بنابراین به جای نوسازی آن خانه یا هر بنای دیگر و افزودن بر سرمایه مادی موجود، کل آن ساختمان به دست مالک یا خریدار ویران می شد و بنایی جدید بر زمین آن بالا می رود."
در اینکه پرسپولیس نسبت به دو فصل گذشته کمی افت کرده و در بعضی از دیدارها، تصمیمات سرمربی با آنچه هواداران انتظار دارند، انطباق ندارد اما بولدوزر هواداران در حال ریختن بنایی است که هنوز سال های زیادی می تواند عمر کند.
و این چیزی است که هر مربی ای را در لیگ ایران تهدید می کند؛ حتی وینفرد شفر که بعد از پیروزی در دربی روی ابرها سیر می کند، ممکن است با دو شکست پیاپی، اتفاقی که برای هر تیمی ممکن است رخ بدهد، خیلی زود به چهره منفور هواداران تبدیل شود.
ثبات و ایستادن پشت آدم هایی که موفقیت شان، نه فقط به سود یک باشگاه، که ارزش افزوده ای برای فوتبال ایران خواهد داشت، چیزی است که باید به یک میل جمعی تبدیل شود؛ وگرنه در نهایت همچنان دور دست کسانی خواهند بود که جمله های بهتری با "شش" و "چهار" درست کنند.
- 12
- 1