دوست سوفيا فردا شب عروسياش است و ما لباس عزا تن كردهايم. چرا؟
آقا شما تصور كن ما ميخواهيم لباس نو بخريم. كفش مجلسي بخورد توي سر آدم كه ۷۰۰، ۸۰۰ هزار تومان قيمت دارد، كتاني هم حداقل ۲۰۰ هزار تومان است. يك مدل كفش پلاستيكي مد شده شبيه دمپاييپلاستيكيهايي كه ما بچه بوديم و توي دستشويي ميگذاشتند (يادتان است سوراخسوراخ و جلوباز بود؟) ۸۰ هزار تومان قيمت دارد. كفش ايراني هم زير صد هزار تومان نيست. طبيعي هم هست که نباشد. وقتي از اينجا تا سر خيابان بروي هزار تومان كرايه تاكسي ميشود يا اتوبوس ۵۰۰ تومان بگيرد، طبيعي است كه كفش صد هزار تومان باشد. اين از كفش. لباس مردانه چي؟ لباس خارجي كه ميليوني شده. قديم ميليونر كسي بود كه خانه و ماشين داشت، الان طرف پول كتوشلوارش دو ميليون تومان است. به جان ميدون دوم، توي بازار جوراب هست ۷۰ هزار تومان. شورت آمده ۹۰ هزار تومان. ۹۰ هزار تومان؟ ما بچه بوديم با ۹۰ هزار تومان كل خاندانمان لباس ميپوشيدند.
الان كل لباس خاندان ما اندازه شورت خارجي است. آدم اين درد را به كه بگويد؟ بعد هم اصلا شما جاي ما. وقتي لباس زير را ۹۰ هزار تومان پول بدهي، دلت ميآيد آن را زير بپوشي؟ بعيد نيست- با اين قيمتها - آدم لباس زير را روي شلوارش بپوشد. اينهمه پول بدهي و ديده نشود؟ كل پايهحقوق ملت ۹۰۰ هزار تومان است؛ يعني يكنهم حقوقشان را بايد تبديل به احسن كنند؟
لباس زنانه چي؟ اصلا من معتقد به برابري حقوق زن و مرد هستم. قبول؟ اما خداوكيلي يكلا پيراهن ۸۰۰ هزار تومان؟ كيلويي هم حساب كني، لباس زنانه نهايتا بايد بشود ۱۵ هزارتومان. اصلا لباس زنانه هيچي. مانتو چي؟ اين مانتو پوشش است؟ و اين پوشش محدوديت نيست، مصونيت است؟ كي گفته؟ پارچه چادر متري دو ميليون تومان؟ مانتو يك ميليون و ۵۰۰ هزار تومان؟ ما داريم به كجا ميرسيم؟ ولله ما فرق اين مانتوهاي چندصدهزارتوماني را با پيشبند آشپزخانه نميدانيم. روي چه حسابي يك ميليون و ۵۰۰؟ لااقل دوتا دكمه يا زيپ داشت فكر ميكرديم خياط وقت گذاشته. اصلا شما بگو لباس نو نخر. چهارتا لباس ما هفته پيش داديم خشكشويي، شد ۶۰ هزار تومان. گفتم داداش شستي يا دوختي برامون؟ اصلا توي تشت هم ميانداختي و لباسها را چنگ ميزدي، چنگي چند حساب كردي شد ۶۰ هزار تومان؟
ادكلن چي؟ ولله شما برويد ادكلن و عطر بخريد به پول الان پيسي ۲۰ هزار تومان ميافتد. خود ما تا كسي نخواهد بوسمان كند پيس خرج نميكنيم. ميهماني و جلسه هم ميرويم، پشت در ميزنيم كه تا رفتيم تو، همه متوجه شوند. حالا شما ميگويي ادكلن خارجي گران شده، داخلي مصرف كن. به جان ميدون دوم، هفته پيش رفتيم مراسم ختم، طرف گلابپاش را گرفت بريزد كف دستمان. بيشتر جاي گلاب شبيه اين بود كه توي پارچ آب، تيبگ گلمحمدي انداخته باشند. يعني كار را به جايي كشاندهاند كه با لباس زیر بيايي بيرون و جريمه شوي، كمتر از قيمت لباس برايت ميافتد.
حالا اين وسط شما كلاهتان را قاضي كنيد؛ عروسي ملت، مجلس عزاي آدم نميشود؟
با احترام؛ ميدون دوم
پوریا عالمی
- 17
- 1










































