
به گزارش عصرایران، "لیندسی گراهام" سناتور جمهوریخواه آمریکایی حامی اسرائیل در جریان سفر به اسرائیل، از آنچه تهدید جدی برنامه موشک های بالستیک ایران خواند، ابراز نگرانی کرده و گفت در صورتی که ایران دوباره برنامه هسته ای خود را از سربگیرد، آمریکا و اسرائیل باید علیه فعالیت های هسته ای و موشکی ایران اقدام نظامی کنند.
این سناتور جمهوریخواه حامی جدی اسرائیل روز یکشنبه (دیروز) در مصاحبه با روزنامه اسرائیلی دست راستی "جروزالم پست"، هشدار داد که تلاش مجدد ایران برای بازسازی زرادخانه موشکهای بالستیک خود اکنون به اندازه برنامه هستهای این کشور تهدیدی جدی است.
وی حتی گفت:" سفر من در مورد افزایش خطر موشکهای بالستیک برای اسرائیل است."
او در پاسخ به نگرانیهای مطرح شده توسط بسیاری از مقامات اسرائیلی در مورد اینکه ترامپ فقط در مورد تهدید هستهای صحبت میکند و تهدید موشکهای بالستیک را نادیده میگیرد، اظهار داشت: " این وضعیت در حال تغییر است. ما نمیتوانیم به ایران اجازه دهیم موشکهای بالستیک تولید کند زیرا آنها میتوانند گنبد آهنین را در هم بشکنند. این یک تهدید بزرگ است."
گراهام پیش از دیدار پیشبینیشده بنیامین نتانیاهوبا دونالد ترامپ در هفته آتی در فلوریدا آمریکا، گفت که هدف از سفرش افزایش تمرکز آمریکا بر تولید موشک ایران است - موضوعی که به اعتقاد او باید به بالاترین سطح اولویتهای استراتژیک ایالات متحده و اسرائیل منتقل شود.
گراهام گفت: "نتیجهگیری من از این سفر ساده است. حماس در حال بازسازی است. ایران در حال بازسازی است. حزبالله در تلاش است تا سلاحهای بیشتری بسازد. ما به آنها ضربه سختی زدیم، اما آنها در تلاشند تا برگردند - و در بخش موشکی، این یک تهدید واقعی برای اسرائیل است."
ایران قصد دارد دفاع هوایی اسرائیل را در هم بشکند
گراهام گفت که ایران در حال تولید موشکهای بالستیک "به تعداد بسیار زیاد" است و هشدار داد که در هر نوع درگیری آینده، ایران احتمالا بر این قابلیت تمرکز خواهد کرد تا دفاع هوایی اسرائیل را در هم بشکند. او گفت: "آنها قبلا تضعیف شدهاند، اما اگر حمله دیگری [علیه آنها] صورت گیرد، بر قابلیت موشکهای بالستیک آنها متمرکز خواهد شد تا نتوانند گنبد آهنین را در هم بشکنند."
گراهام در پاسخ به این سوال که آیا واشنگتن باید تهدید موشکی را برای ایالات متحده نیز استراتژیک بداند، گفت: "هر چیزی که اسرائیل را تضعیف کند، آمریکا را تضعیف میکند. آنچه اسرائیل از نظر زیرساختهای امنیت ملی - موساد، شین بت [سرویس امنیتی اسرائیل]، ارتش اسرائیل - به ما ارائه میدهد، ما نمیتوانیم آن را تکرار کنیم. پولی که ما به اسرائیل میدهیم بخش کوچکی از چیزی است که در عوض دریافت میکنیم."
او گفت آمریکا بدون اسرائیل در منطقه غرب آسیا کور می شود و درباره بحثهای فزاینده در بخشهایی از حزب جمهوریخواه که ارزش اتحاد آمریکا و اسرائیل را زیر سوال میبرند، گفت: "این یک بحث احمقانه است. اسرائیل متحد بزرگی است. وقتی کشور یهود از سوی ایران تهدید میشود، آمریکا از سوی ایران تهدید میشود."
این سناتور تندرو آمریکا از تایید تغییر رژیم در ایران با زور خودداری کرد، اما به روشنی بیان کرد که میخواهد رهبری ایران به شدت تضعیف شود. او گفت: "فکر میکنم مردم ایران این کار را خواهند کرد. من میخواهم توانایی آنها برای تولید موشکهای بالستیک را از بین ببرم. میخواهم مطمئن شوم که آنها هرگز نمیتوانند یک اونس اورانیوم یا پلوتونیوم غنیسازی کنند و من میخواهم با نیروهای نیابتی آنها - حماس، حزبالله و حوثیها - به طور موثر برخورد شود."
او مدعی شد که بدون ایران، هیچ یک از این گروهها نمیتوانند زنده بمانند: "آنها یک رژیم متعصب هستند. آنها مردم خود را سرکوب میکنند. من دعا میکنم که این رژیم سقوط کند - اما من از حمله آمریکا به ایران حمایت نمیکنم."

حمله دوباره به ایران در صورت از سرگیری فعالیت های هسته ای
با این حال گراهام گفت اگر شواهد معتبری وجود داشته باشد که تهران در حال بازسازی برنامه غنیسازی هستهای یا گسترش قابلیتهای موشکهای بالستیک خود پس از جنگ ۱۲ روزه اخیر است، آمریکا باید دوباره به ایران حمله کند.
او در گفتگو با خبرنگاران در تلآویو ادعا کرد که حملات آمریکا و اسرائیل تاسیسات هستهای ایران را نابود کرده است، اما نیات رهبران ایران برای داشتن سلاح هسته ای را تغییر نداده است.
گراهام گفت نشانههایی وجود دارد که ایران ممکن است در تلاش برای بازسازی قابلیتهای خود باشد. او گفت: "آیا آنها در حال بازسازی قابلیتهای هستهای خود هستند؟ آیا آنها موشکهای بالستیک بیشتری میسازند که میتواند به اروپا و اسرائیل آسیب برساند؟ من نمیدانم، اما شواهدی وجود دارد که بله، آنها در حال انجام این کار هستند."
گراهام افزود: "اگر شواهد معتبری وجود داشته باشد که ایران در سایتهای دیگر به غنیسازی اورانیوم روی آورده است، یا اینکه آنها در تلاش برای ساخت موشکهای بالستیک بیشتر برای ارعاب اسرائیل و شاید اروپا هستند، ما قبل از اینکه بتوانند این کار را انجام دهند، به آنها ضربه خواهیم زد."
***
سند استراتژی امنیت ملی آمریکا منتشر شد؛ آیا خطر جنگ با ایران دوباره واقعی شده است؟
روزنامه هم میهن نوشت: دکترین امنیت ملی دولت ترامپ، سیاست «تغییر رژیم «در دولتهای گذشتۀ آمریکا را به باد سرزنش و انتقاد شدید گرفته است. سند استراتژی امنیت ملی ترامپ، صرف هزاران میلیارد دلار از جیب مالیاتدهندگان آمریکایی برای «تغییر رژیم» در برخی کشورها را به قصد ایجاد سازوکار دموکراتیک و یا بسط ارزشهای آمریکایی در سطح جهان را عملی احمقانه دانسته و قول به عدم تکرار آن داده است. از نگاه دولت ترامپ، یک الگوی موفق سیاسی، لزوماً یک الگوی دموکراتیک به شیوۀ غربی آن نیست بلکه ایجاد ثبات و رونق اقتصادی و جلب رضایت عمومی از طریق رعایت سنتهای تاریخی یک جامعه توسط حکومت، میتواند در جای خود الگوی موفقتری باشد. استراتژی امنیت ملی آمریکا به طور خاص از کشورهای عرب حاشیۀ جنوبی خلیج فارس یاد میکند که بدون الگوبرداری از نظامهای سیاسی دموکراتیک توانستهاند به اقتصاد خود رونق دهند، نظم و ثبات لازم را پدید آورند و با تأسیس یک سلسلهنهادهای مشورتیِ سنتی، رضایت رهبران قبایل و تودۀ مردم را فراهم سازند.
به همین دلیل، سند امنیت ملی دولت ترامپ از کمک به هرگونه حرکت درونجوش برخی جوامع برای ایجاد الگوهای سیاسی به شیوۀ غربی استقبال میکند، اما تحمیل چنین الگویی به جوامعی با تاریخ و سنتهای متفاوت را بهطور صریح مردود و مذموم میداند.
این در حالی است که شبکۀ سیبیاس آمریکا از قول منابع ناشناس گزارش داده است که بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل قرار است در سفرش به فلوریدا، ضرورت حملۀ نظامی دوباره به ایران را با دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا به بحث و گفتوگو بگذارد. طبق گزارش این شبکه، نتانیاهو از تحرکات جمهوری اسلامی برای بازسازی صنایع غنیسازی اورانیوم و گسترش تولید موشکهای بالستیک نگران شده و به همین دلیل در صدد است تا رئیسجمهور آمریکا را برای حملۀ مجدد به خاک ایران متقاعد سازد.
دونالد ترامپ در ماههای گذشته به کرات از نابودی کامل تأسیسات هستهای ایران سخن به میان آورده و تأکید کرده است که «تهدید ایران» را عملاً خنثی کرده است. ترامپ به وضوح علاقهای به حملۀ دوباره به ایران نشان نمیدهد مگر آنکه بازسازی صنعت غنیسازی اورانیوم به طور جدی در دستور کار مقامهای جمهوری اسلامی قرار گیرد. روشن است که گزارشهای رسانهای دربارۀ تلاش جمهوری اسلامی برای بازسازی فوری صنعت غنیسازی اغراقآمیز است و به همین جهت ترامپ این گزارشها را جدی نمیگیرد. ترامپ در واقع با تشدید انواع تحریمها و فشارهای اقتصادی علیه ایران، منتظر روزی نشسته است که مقامهای جمهوری اسلامی با رویکرد و فرمول تازهای، آمادگی خود را برای مذاکرۀ مستقیم با آمریکا به قصد دستیابی به یک توافق همهجانبه و بلندمدت با آن، نشان دهند.
بر همین مبنا، ترامپ بحث حمله به ایران را بیشتر سناریویی از جانب نتانیاهو برای طفره رفتن از تعهداتش در برابر طرح آتشبس در نوار غزه قلمداد میکند و از این جهت به راحتی با خواست او همراهی نخواهد کرد. در عین حال، ترامپ میداند که حملۀ دوباره به ایران شبیه حملۀ جنگ ۱۲ روزه، تکرار رفتاری است که میتواند تا ابد ادامه داشته باشد. او خواهان تکرار این بازی نیست بلکه خواستار توافق با ایران برای حل مسئله به صورت «یک بار برای همیشه» است. ترامپ میداند که نتانیاهو حملۀ دوباره به ایران را نه به قصد خنثیسازی «تهدید اتمی و موشکی» بلکه به منظور زمینهسازی برای «تغییر رژیم» دنبال میکند.

ترامپ، اما همانطور که گفته شد، طبق سند امنیت ملی دولت او، با هر نوع سیاست «تغییر رژیم» در هر نقطه از جهان از جمله در ایران که هزینهای جدی بر دوش آمریکا بگذارد، مخالف است. به عبارت دقیقتر، ترامپ تنها در صورتی از «تغییر رژیم» در ایران حمایت میکند که هزینۀ مالی یا نظامی خاصی را بر بودجۀ دولت آمریکا تحمیل نکند. از این رو، تا زمانی که نتانیاهو طرحی کاملاً روشن و بدون هزینه برای آمریکا در مورد «تغییر رژیم» در ایران ارائه نکند، کاملاً بعید است که ترامپ با آن همراهی نشان دهد. هر سیاست «تغییر رژیم» در درجۀ اول نیازمند وجود یک آلترناتیو یا جایگزین مشخص و اصطلاحاً «معتبر» است که مانع از بروز هرجومرج و بیثباتی افسارگسیخته و کنترلناپذیر در یک کشور شود. در حقیقت، باراک اوباما درست به همین دلیل از ساقط کردن دولت بشار اسد در جریان بهار عربی اجتناب کرد.
ظاهراً کشورهای غربی بر این باورند که جمهوری اسلامی هنوز آلترناتیو و جایگزین «معتبری» ندارد و به همین دلیل، از سیاست «تغییر رژیم» در ایران حمایت نمیکنند. این نکتهای است که حداقل مایک پمپئو وزیر خارجۀ دولت اول ترامپ طی یادداشتی در سایت فاکسنیوز آن را مطرح، اما در عین حال رد کرده است. گرچه پمپئو به عنوان یک «مقام سابق» در جایگاه تصمیمگیر قرار ندارد، اما انتشار نوشتهاش در فاکسنیوز نمیتواند کاملاً بیاهمیت و تصادفی باشد بهخصوص اینکه یک روزنامهنگار اسرائیلی هم بعد از جنگ ۱۲ روزه همین مضمون را طی مقالهای در جروزالمپست منتشر کرده و حتی مدعی شده بود که این سازمان در جنگ ۱۲ روزه نیروهایش را به نفع اسرائیل در خاک ایران بسیج کرده است.
پمپئو بر این باور است که غرب نباید آلترناتیو جمهوری اسلامی را در بین سلطنتخواهان و یا حامیان رژیم گذشتۀ ایران جستوجو کند، زیرا به نظر او اصلاً چنین آلترناتیوی وجود ندارد و مردم ایران نیز خواهان بازگشت نظام پادشاهی نیستند. در عوض پمپئو آدرس و مشخصات آلترناتیوی را داده است که بهزعم او «سازمانیافته» و «دموکراتیک» است و بیش از چهار دهه است که با نظام حاکم بر ایران «مبارزه» میکند. او در واقع در یادداشتش همان ایدهای را مطرح کرده که بارها در تجمعات «سازمان مجاهدین خلق» آن را تکرار کرده است!
این در حالی است که همگان واقفند که بهرغم نارضایتی عمیق مردم ایران از شرایط موجود، سازمان مجاهدین خلق به دلیل سابقۀ تروریستی و همکاری آن با صدام حسین، در میان مردم ایران نهفقط جایگاهی ندارد بلکه مورد نفرت اکثریت بزرگی از آنان است. از نظر پمپئو و همفکران او در حزب جمهوریخواه آمریکا، اما این موضوع اهمیت چندانی ندارد و عمیقتر شدن نارضایتی عمومی از وضع موجود در کنار نومیدی آنها سلطنتخواهان و نیروهای مشابه آنها میتواند شرایط را تغییر دهد؛ بهخصوص اگر کارزار تبلیغاتی گستردهای به نفع سازمان مجاهدین خلق در رسانههای غربی به جریان افتد!
این افراد ظاهراً مجاهدین خلق را نیروی سازمانیافتهای میبینند که برای ساقط کردن جمهوری اسلامی پایبند هیچ اصل و فرعی نیست و حاضر است به این منظور هر تعهدی را بپذیرد و به هر شرطی تن در دهد. از این رو، آن را مؤثرتر و کارآمدتر از دیگر گروههای اپوزیسیون برای خود میدانند. گرچه شرایط ایران بیش از حد متعارف پیچیده و بغرنج است و وضعیت آن مشابه هیچ کشور دیگری نیست، اما از زمانی که جبهةالنصره به عنوان یک گروه اسلامگرای دارای سابقۀ تروریستی به عنوان آلترنتایتو رژیم اسد در سوریه ظهور کرده و مورد پذیرش کشورهای منطقه و جهان قرار گرفته است، الگوبرداری از آن هم گویی باب شده است. هنوز مشخص نیست که حرف پمپئو و امثال او در کاخ سفید و همینطور در دولت نتانیاهو چقدر خریدار داشته باشد، اما آنها هیچ گزینهای هرچند ضعیف را نادیده نمیگیرند.
به هر حال، تا زمانی که دولت آمریکا جایگزین مشخصی را برای جمهوری اسلامی پیدا نکند و حمایت مؤثر از آن را مستلزم خرج پول هنگفت نبیند، از سیاست «تغییر رژیم» در ایران حمایت نخواهد کرد. در عین حال تا زمانی که آمریکا برای «تغییر رژیم» در ایران آماده نشود از هیچ طرح گستردهای برای حمله به خاک ایران چه بهصورت مشترک و چه توسط اسرائیل پشتیبانی نخواهد کرد. شاید برخی حملات موردی و مقطعی در دستور کار باشد، اما حملۀ گسترده فعلاً در چشمانداز دیده نمیشود؛ مگر آنکه پیشنهاد پمپئو مورد پذیرش دولت آمریکا قرار گیرد.
- 16
- 6
















































