
بسیاری بر این باورند که رشد علم و توسعه فناوریها در دوران جنگها در مقایسه با شرایط عادی، شتاب بیشتری میگیرد. نگاهی به تاریخ البته این دیدگاه را تا حد زیادی تأیید میکند. «الکساندر فلیمینگ»، کاشف پنیسیلین که جان میلیونها نفر را نجات داد، در جریان جنگ جهانی اول، پزشک نظامی بود و از همان جا بود که مطالعه درباره زخمهای عفونی را آغاز کرد. یا اینترنت که امروز در دست همگان است زمانی در دهه ١٩٦٠ میلادی در اختیار پنتاگون و سازمانهای نظامی ایالات متحده آمریکا بود و هدفی نظامی و دفاعی را در برابر پروژه اسپوتنیک شوروی سابق دنبال میکرد. یا حتی ارتباط رادیویی بیسیم بین هزاران هواپیمای مسافربری با برج کنترل که بخش بزرگی از شبکه حملونقل بینالمللی روزگار ما را تشکیل میدهد نیز مبنای نظامی داشته و در جریان جنگ جهانی دوم توسعه پیدا کرده است. در این بین اما فناوری موشکی، تاریخ پرپیچوخمی را پشت سر گذاشته است.
از تلاش برای تسخیر فضا گرفته تا دستیابی به برتری تکنولوژیک در ساخت سلاحی که در تعیین نتیجه نهایی جنگ جهانی دوم، حرف آخر را میزد. آزمایش موشک بالستیک بینقارهای (ICBM) هواسونگ-١٥ کرهشمالی بار دیگر به بحثهای داغ حیطه سیاست و حتی فناوری دامن زد و کارشناسان بسیاری از جنبههای گوناگون به تحلیل این رویداد پرداختند. تمامی این تحلیلها بر سر آزمایش یک موشک بالستیک کرهشمالی است که برای نخستینبار به ارتفاع ٤٥٠٠کیلومتری زمین رسیده است. موشکی که مسافتی حدود هزار کیلومتر را طی کرده و در نهایت در دریای ژاپن فرود آمده است. دغدغه اصلی همسایگان البته این نیست.
ارتفاع پرتاب موشک هواسونگ-١٥ بزرگترین نگرانی را در جامعه جهانی ایجاد کرده است. چراکه این موشک تا ارتفاع چهارهزارو ٥٠٠ کیلومتری یعنی چیزی حدود ١٠ برابر ارتفاع ایستگاه فضایی بینالمللی اوج گرفته و به گفته کارشناسان ٩٥٠ کیلومتر مسافت را در ٥٣ دقیقه پیموده است. آیا نگرانیهای موجود در سطح بینالمللی بیهوده است؟ آیا ممکن است که ناظران بینالمللی خطر آزمایش موشکی کرهشمالی را بیش از حد جدی گرفته باشند؟ آیا تکنولوژی ساخت موشک هواسونگ-١٥ کرهشمالی، دستاورد دانشمندان و مهندسان پیونگیانگ است یا باید به آن به چشم یک فناوری وارداتی یا قاچاق تسلیحاتی از روسیه نگاه کرد؟ اینها بخشی از پرسشهایی است که در این مقاله از دیدگاه تاریخ علم و فناوری به آنها خواهیم پرداخت.
٧٥ سال برنامه موشکی
درست است که بهکارگیری موشک با کاربرد نظامی تاریخچهای طولانی ندارد، اما همین دوران کمتر از یک قرن، فرازونشیب فراواني داشته است. در روز سوم اکتبر سال ۱۹۴۲ ساعت ١٥:٥٨ اولین موشک بالستیک ساخته دست بشر از زمین به آسمان پرتاب شد. موشک آگرگات-٤ (Aggregat-٤)و اساسا موشکهای بالستیک، یادآور یک نام مهم در بین شخصیتهای دوران جنگ آلمان نازی است: «ورنر فون براون» دانشمند موشکی آلمان که با پرتاب موشک آگرگات-٤، معادلات سیاسی و نظامی دههها پس از خود را نیز تحتتأثیر قرار داده است. ٧٥ سال پیش زمانی که موشک آگرگات تا حدود ٨٥ کیلومتر پرواز کرد و با گذشت ٢٩٥ ثانیه پرواز موفق به دریای شمال افتاد، هیچکس تصورش را هم نمیکرد که دههها بعد موشکی در گوشهای دیگر از دنیا یعنی کرهشمالی با بردی بیش از ٥٠ برابر آن به آسمان پرتاب شود. اما برای بررسی آزمایش اخیر موشکی کرهشمالی، باید در اعماق تاریخ سفر و سرنخ اصلی تکنولوژی موشکی را پیدا کنیم.
برای اینکه بدانیم هواسونگ-١٥ کرهشمالی از کجا آمده است باید داستان را از ابتدا و از آگرگات-٤ آلمان نازی زیر ذرهبین بگیریم. هرچند از آگرگات-٤ نوشتیم، اما اگر بخواهیم دقیقتر باشیم، تحقیقات موشکی در آلمان عملا به سالها پیش از آن بازمیگردد. «کنراد هاس» حدود سالهای ١٥٥٠ میلادی یعنی پنج قرن پیش، در یک کتاب ٢٨٢صفحهای طرحی از یک موشک چندمرحلهای کشیده بود و این مسئله نشان میدهد که ایده ساخت موشک به مراتب قدیمیتر از جنگ جهانی دوم است. قرنها بعد از طرح «کنراد هاس»، «هرمان اوبرت» در سال ١٩١٧ موشکی با سوخت اتانول و اکسیژن طراحی کرد و حدود یک دهه پیش از آغاز جنگ جهانی دوم «یوهانس وینکلر» موشکی با سوخت مایع و «راینهولد تیلینگ» نیز موشکی با سوخت جامد را معرفی کردند. موشک آگرگات-٤ که به نام موشک V-٢ مشهور است از جمله سلاحهایی محسوب میشود که نازیها آنها را Vergeltungswaffe به معنای سلاحهای انتقام نامیده بودند. از جمله این سلاحهای انتقام میتوان بهV-١ یا همانFieseler Fi-١٠٣ اشاره كرد که نازیها با استفاده از آن شهر لندن بریتانیا را بمباران میکردند.
در جریان بمباران مراکز تولید موشک، این مراکز که با مشارکت ٥٤٤ شرکت و ٤٧ مؤسسه پژوهشی به تولید موشک مشغول بودند، فاز جدیدی از فعالیت زیر زمین را آغاز کردند. «هیتلر» تصور میکرد برای پیروزی در جنگ چیزی بین ٥٠ تا ١٠٠ هزار موشک نیاز باشد، اما یک مشکل بزرگ در این بین وجود داشت. سوخت این موشکها با الکل تأمين میشد و تأمين الکل از سیبزمینی مزارع آلمان به قیمت گرسنگی بخش بزرگی از مردم آن کشور تمام میشد. موشکهای V-٢ آلمان هرچند درنهایت هرگز به تعداد بیش از سه هزار نرسید، اما ویرانیهای بسیاري در لندن باقی گذاشت. با شکست «هیتلر» در جنگ جهانی دوم و پیروزی ارتش متفقین، تونلهای زیرزمینی موشکی نازیها یک به یک کشف میشدند و آمریکاییها و انگلیسیها متوجه ابعاد پیچیده و پیشرفته فناوری موشکی آلمان نازی شدند. در چنین دورانی بود که آمریکاییها کوشیدند هم موشکها و هم دانشمندان دخیل در پروژه موشکی آلمان را به آمریکا منتقل کنند.
سربازان لشکر ۴۴ پیاده ارتش هفتم آمریکا زمانی که «ورنر فون براون» را با دست شکسته به همراه حدود صد نفر از دانشمندان پروژه موشکی آلمانها اسیر کردند، طعمهای را به دام انداخته بودند که بعدها برنامه موشکی و فضایی ایالات متحده را وارد فاز جدیدی کرد. آمریکاییها «فون براون» و مهندسان اسیر آلمان شکستخورده را در پروژههای موشکی خود و همچنین ناسا بهکار گرفتند و جالب است بدانید که سالها بعد، یعنی در سال ١٩٦٧ و در جریان مأموریت آپولو-٤ و موشک ساترن (Saturn V) این «فون براون» و تیم او بودند که باعث و بانی اصلی قدمنهادن انسان بر کره ماه شدند. آمریکاییها تنها فاتحان جنگ نبودند که تأسیسات موشکی و دانشمندان آلمانی را در اختیار خود گرفتند. ارتش سرخ شوروی هم با کپیکاری از روی موشک V-٢ آلمان نازی موفق به ساخت موشک زمینبهزمین اسکاد (R-١١) شد که با سوخت مایع کار میکرد. در واقع با شکست آلمان و پایان جنگ، موشکها و طرحهای موشکی و حتی سازندگان آن موشکها به اسارت نیروهای آمریکا و شوروی درآمدند و از سال ١٩٤٥ میلادی به این سو رقابتی تنگاتنگ میان این دو قدرت جهانی بر سر ساخت موشکهای بالستیک نظامی و همچنین راکتهای مورد استفاده در صنعت فضانوردی در گرفت.
هواسونگ-١٥، محصول پیونگیانگ یا تکنولوژی روسی
هواسونگ-١٥، پیشرفتهترین موشک بالستیک قارهپیمای کرهشمالی است. موشکی که بر اساس اعلام پیونگیانگ، میتواند سراسر خاک آمریکا را در تیررس قرار دهد. هواسونگ-١٥ در واقع نوع پیشرفته و توسعهیافته موشکی بهنام هواسونگ-١٤ است که پیش از این آزمایش شده بود. هم مقامات نظامی آمریکایی و هم ژاپنیها تأیید کردند که موشک هواسونگ-١٥ نوع پیشرفتهتری از موشکهای مشابه پیونگیانگ است. اما فارغ از مناقشات سیاسی بینالمللی یا منطقهای، بحثی هم در محافل رسانهای دنیا درگرفته مبنی بر اینکه آیا چنین توان موشکیای، محصول بومی کرهشمالی است یا بهرهگیری از قاچاقچیان بینالمللی و واردات قطعات و فناوری از روسها. یک متخصص راکت و موشک آلمانی بهنام «روبرت اشموکر» پس از آزمایش موشکی هواسونگ-١٤ در تیرماه (جولای ٢٠١٧) در اینکه کرهشمالی بهتنهایی از چنین توان موشکیاي بهرهمند شده باشد، اظهار تردید کرده و گفته بود: «بعید است مهندسان پیونگیانگ با توان بومی خود توانسته باشند به این فناوری دست پیدا کنند».
به باور «روبرت اشموکر»، استاد علوم فضایی در دانشگاه فنی مونیخ، سرمنشأ فناوری موشکی کرهشمالی را باید در روسیه جستوجو کرد. از دید او موتور محرکه موشک هواسونگ-١٤ تا حد زیادی از روی تکنولوژی موشکی روسها کپیبرداری شده است. به گمان این کارشناس، بسیار نامحتمل است که دانشمندان کرهشمالی، تکنولوژی روسی را بازسازی کرده باشند. برای بازسازی چنین موشک پیچیدهای زمان بسیاری لازم است و بهسختی میتوان تصور کرد که کپیکاری مستقل از چنین موشکی، امکانپذیر باشد. به عقیده «اشموکر»، تکنولوژی همه موشکهای قبلی که کرهشمالی آزمایش کرده است، پیشتر در شوروی سابق توسعه پیدا کرده است.
این فناوریها از دید او به نحوی وارد کرهشمالی شده یا حتی بهصورت قاچاق در اختیار دانشمندان این کشور قرار گرفته است. موشک هواسونگ-١٤ با برد حدودی هشت هزار کیلومتر پیش از این سوژه داغ رسانهها شده بود. حتی قبل از آن نیز صحبت از موشکهای با برد ششهزارو ٧٠٠ کیلومتری به بحثهای اینچنینی دامن زده بود. موشکی که برد آن اگرچه تا آلاسکا میرسید اما نه هاوایی و نه بقیه سرزمین ایالات متحده را در تیررس قرار میداد. البته هواسونگ-١٥ قدری با ماجرای هواسونگ-١٤ متفاوت است. موشک اخیر نخستین موشکی است که برد آن از کرهشمالی تا ایالات متحده آمریکا میرسد. آیا بازسازی موشکهای اسکاد از دهه ٩٠ میلادی به این سو، به همین سادگیها ممکن است؟
دستکم کارشناسان و متخصصانی هستند که اینطور فکر نمیکنند. «مارکوس شیلر» متخصص صنعت موشکی در ماه مي و پس از آزمایش موشکی کرهشمالی در توییت خود نوشته بود: «من همیشه از خودم میپرسم چرا آنها (یعنی کرهشمالی) مثلا پورشه یا یک بویینگ٧٣٧ را بازسازی و تولید نمیکنند تا دستکم از آن پول دربیاورند؟» طراحی یک موشک در عمل بینهایت دشوار است. این مسئله بهخصوص درباره موشکهای با سوخت جامد پیچیدهتر هم میشود. اگر کرهشمالی چنین تکنولوژیاي بهویژه در طراحی موتور موشکها را بهصورت زیرزمینی ساخته و آزمایش کرده باشد، نمیتوانسته آن را از دید ناظران بینالمللی پنهان کند؛ چراکه امروزه در سراسر دنیا مراکز لرزهنگاری وجود دارند که در صورت چنین آزمایشی قطعا آن را ثبت میکردهاند.
اگر «کیم جونگ اون» چنین تسلیحاتی را به خاک کرهشمالی وارد کرده باشد، چگونه کسی متوجه نقل و انتقال مثلا یک موشک ١١متری نشده است؟ آن هم برای کشوری مانند کرهشمالی که مدام زیر ذرهبین همسایگان خود قرار دارد. برخی سناریوهایی را طرح میکنند که بر مبنای آن، احتمال آن وجود دارد که اجزای تکنولوژی موشکی کرهشمالی از طریق کشورهای جنوب شرق آسیا به این کشور وارد میشود. کشورهایی که از تبدیل کرهشمالی به یک قدرت اتمی، منافعی را در سیاست خارجی خود دنبال میکنند. مثلا چین که به گفته برخی چهبسا در قالب محمولههای چوب قطعات موشک هواسونگ-١٤ را به کرهشمالی وارد کرده باشد؛ موشکی که برخی کارشناسان آن را به موشک چینی DF-٣١ شبیه میدانند. برخی حتی از هند صحبت میکنند و اینکه از سال ١٩٩٥ تاکنون ٣٠ تبعه کرهشمالی در یک دانشگاه تکنولوژی علوم فضایی این کشور به تحصیل پرداختهاند. موشک هواسونگ-١٥ با برد تخمینی ١٣هزار کیلومتر، اینک نهتنها ژاپن بلکه تمام آمریکا را در تیررس پیونگیانگ قرار داده است. فراتر از همه اینها، بهکارگیری کلاهک هستهای در این موشکها، جهان را وارد یک فاز جدید از موازنه تسلیحاتی خواهد کرد.
آیا آمریکا، کرهشمالی را دستکم گرفته است؟
پاسخ به این سؤال را باید از کارشناسان نظامی یا سیاسی پرسید. تا آنجا که به تاریخ علم و فناوری مربوط میشود، باید گفت حتی خبرهترین دانشمندان هم در برآوردها و تخمینهای خود دچار خطا میشوند. مثلا بسیاری از مورخان علم معتقدند سرنخ این پرسش که «چرا آلمان نازی با وجود آن همه دانشمند فیزیک اتمی، بمب اتم نساخت»، به «ورنر هایزنبرگ» بازمیگردد. او در تمام گفتوگوهایش با سایر فیزیکدانان بر این باور بوده که ساخت بمب اتمی با اورانیوم طبیعی ممکن نیست. به اعتقاد «هایزنبرگ، واکنش زنجیرهای را فقط میشد در اورانیوم ۲۳۵ خالص یا دستکم اورانیوم ۲۳۵ بسیار غنیشده آغاز کرد. به همین دليل معتقد بود دستیابی به چنین چیزی اگر حتی امکان هم داشته باشد مستلزم تلاش فنی بسیار بسیار عظیمی است و نه آلمانیها میتوانند از پس آن برآیند نه آمریکاییها و نه انگلیسیها.
دوران وحشت و ویرانی جنگ جهانی دوم سپری میشد و در اواخر سال ۱۹۴۱، باشگاه اورانیوم آلمان بهتدریج موانع و مشکلات سر راه بهرهبرداری از انرژی اتمی را میشناخت و در این سال فیزیکدانان آلمان دریافتند با استفاده از اورانیوم طبیعی و آبسنگین میتوان یک رآکتور هستهای ساخت. آنگونه که «هایزنبرگ» میپنداشت، فیزیکدانان تصور میکردند مشکلات فنی بر سر راه ساخت بمب اتمی بهقدری زیاد است که در شرایط جنگی آلمان این مسئله عملا منتفی و غیرممکن است. بنابراین میتوانستند گزارش صادقانهای را به مقامات آلمان نازی اعلام کنند و درعینحال مطمئن باشند بمب اتمی در زمان رایش سوم ساخته نخواهد شد. «هایزنبرگ» در اتاق کار خود واقع در انستیتوی فیزیک کایزر ویلهلم در بحثهای طولانیاي که با همکاران و دوستانش داشته ظاهرا دچار اشتباه محاسباتی میشود و به «کارل فریدریش» میگوید: «من فکر میکنم فیزیکدانان آمریکایی هم علاقه زیادی به ساختن بمب اتمی نداشته باشند».
البته پیشبینی «هایزنبرگ» در این زمینه کاملا غلط از آب درآمد. او مینویسد: «بعدازظهر روز ششم آگوست ۱۹۴۵ «کارل ویرتس» شتابان آمد و خبر تازهای برای من آورد. هیروشیما بمباران اتمی شده بود. اول نمیخواستم این خبر را باور کنم، زیرا اعتقاد داشتم ساختن بمب اتمی مستلزم کوششهای عظیم فنی و صرف هزاران میلیون دلار است. اما شب با شنیدن اخبار رادیو با کمال اکراه و ناچار قبول کردم تحول فیزیک اتمی که مدت ۲۵ سال در آن شرکت جسته بودم اکنون باعث مرگ صد هزار انسان شده است». آلمان نازی، به عبارت دقیقتر دانشمندانی که در پروژه اتمی این کشور در جنگ جهانی دوم مشغول بودند، فیزیکدانان آمریکایی را دست کم گرفته بود و حتی تصورش را هم نمیکرد که ساخت بمب اتمی، عملی باشد. به فرض آنکه ساخت بمب اتمی عملی باشد فکر این را نمیکرد که آمریکاییها بتوانند لااقل در شرایط جنگی از پس ساخت آن برآیند. حتی ورای اینها اگر هم موفق به ساخت آن شوند، هرگز نمیتوانستند تصور کنند که این سلاح در عمل مورد استفاده قرار بگیرد. اما پروفسور «روبرت اشموکر»، متخصص موشکهای بالستیک، هیاهو بر سر موشک هواسونگ-١٥ را پروپاگاندا میداند و معتقد است این موشک جدید احتمالا همان موشک هواسونگ-١٤ است.
از دید او کرهشمالی قادر نیست در این شرایط، موشکهای خود را توسعه دهد. این ظاهرا پنجمین راکت جدید کرهشمالی در سال جاری میلادی است. چنین سرعتی در توسعه برنامه موشکی برای کشوری که هیچ ندارد واقعبینانه نیست. از دید پروفسور «اشموکر»، برد و ارتفاع موشک آزمایششده کرهشمالی میتواند درست باشد، اما مسئله بر سر این است که این موشکها فاقد برنامه توسعه به شکل سیستماتیک هستند و بعید به نظر میرسد کرهشمالی بتواند واقعا پروژه ساخت موشکهای خطرناکی را پیش ببرد. این اظهارات اگرچه از یک متخصص موشکهای بالستیک شنیده میشود، اما انسان را به فکر وامیدارد که چهبسا کارشناسان و متخصصان، توان واقعی و قدرت نظامی پیونگیانگ را دستکم گرفته باشند؛ همان اشتباهی که دانشمندان پروژه اتمی آلمان نازی در محاسبات خود کردند و در برآورد توان و قصد همکاران آمریکایی خود، به دام خطای محاسباتی، تحلیل غلط و البته شاید غرور یا حتی خوشبینی افتادند.
عرفان كسرايي. پژوهشگر مطالعات علم و فناوری در دانشگاه کاسل آلمان
- 16
- 2









































