
عملکرد صداوسیما و چرایی ریزش مخاطبان رسانهای که عنوان ملی را یدک میکشد و البته راهکارهایی که میتواند در ترمیم فضای فعلی موثر باشد، بهانه گفتوگوی کوتاه ما با محمدجواد حقشناس، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای شهر تهران بود. عضو اصلاحطلب شورای شهر تهران که سابقه مدیرمسئولی روزنامه را هم دارد، با بیان اینکه اگر بتوانیم برای هر شبکهای با عنوانهای مختلف، مدیرانی با رویکردهایی متفاوت را روی کار بیاوریم، میتوانیم روزی را متصور شویم که مخاطب ایرانی به جای رجوع به شبکههای ماهوارهای که برنامههایشان با خواست و ارزشهای ما فرق دارد، قرار را بر پیگیری برنامههای داخلی بگذارند، به پرسشهای «وقایعاتفاقیه» پاسخ میگوید.
صداوسیما و نوع عملکردش در سالهای اخیر همواره محل بحث و چالش بوده است. شما عملکرد این رسانه در موضوعات و حوزههای مختلف را چگونه ارزیابی میکنید؟
رسانهها در هر جامعهای نقشی آگاهیدهنده و به نوعی هدایتگر دارند و اگر رسانهها نتوانند به وظیفههای خود عمل کنند، قطعا تبعات منفی زیادی در پی میتواند داشته باشد. شرح این شرایط در حالی است که صداوسیما کاملا انحصاری عمل میکند. طبیعتا این انحصار، کشور ما را از پخش برنامهها توسط رسانههایی با رویکردهای متفاوت محروم میکند و طبیعی است این امکان که همه سلیقهها بتوانند، نقطهنظرات خود را به اطلاع عموم برسانند، فراهم نمیشود که همین امر، پدیدهای مطلوب برای رسانه بهشمار نمیرود. این در حالی است که رسانه ملی برای اینکه بتواند در جذب مخاطب موفق شود، حتما لازم است سراغ همه دیدگاهها و سلیقهها برود تا از این طریق، ذائقه و دیدگاههای بیشتری به سمت خود جلب کند.
راهکار منطقی و کارآمد از نظر شما چیست؟
باید در قدم اول، رویکردمان را به اداره رادیو و تلویزیون اصلاح کنیم. یعنی به جای یک صداوسیما با مدیری واحد، شاید بتوانیم این فرصت را فراهم کنیم که هرکدام از مدیران صداوسیما با تکلیف و سیاست متفاوتی نسبت به هر سلیقهای انتخاب شوند تا بتوانند از امکانات موجود استفاده کنند و رقابت و درعینحال ارائه مدیریت با نگاههای متعدد جامعه را داشته باشند.
ازسویدیگر، در چنین شرایطی با درنظرگرفتن نیازهای جامعه و انتظارات عمومی میتوان تنوع و جاذبه را در برنامههای صداوسیما به حد مطلوبی شاهد بود. امروز بالغ بر چند ده مرکز استانی صداوسیما و بالغ بر دهها شبکه رادیویی و تلویزیونهای سراسری هرکدام به نوعی فعال هستند، قاعدتا نمیتوان از مدیریت متمرکز بر این شبکهها بهره برد. شاید اگر بتوانیم برای هر شبکه با عنوانهای مختلف، مدیرانی با رویکردهایی متفاوت را روی کار بیاوریم، بتوانیم روزی را متصور شویم که مخاطب ایرانی به جای رجوع به شبکههای ماهوارهای که برنامههایشان با خواست و ارزشهای ما فرق دارد، قرار را بر پیگیری برنامههای داخلی بگذارند و از تولیدات داخلی استقبال کنند.
شاید اگر به مجموعه شبکههایی که برنامههای برونمرزی را پخش میکنند، مثل شبکه «جامجم» و «سحر» بسنده کنیم و شبکه یک رادیو و تلویزیون را به سیاستهای رسمی اختصاص دهیم، میتوانیم شبکههای دیگر را طوری مدیریت کنیم که دیگر لازم نباشد برخی محدودیتها را اعمال کنیم. توجه به این موارد قطعا میتواند به ما کمک کند تا صداوسیمایی داشته باشیم که در تراز با سابقه و عمر ۴۰ ساله نظام باشد. در پایان باید به یکی از ایرادهای اساسی این رسانه هم اشاره کنم؛ ایرادی که باعث تداوم ناکارآمدی صداوسیما شده است.
بدعت روسای صداوسیما بهگونهای است که این رسانه را بینیاز از نظارت میبینند که چنین حالتی قابلقبول نیست؛ البته شورای نظارت براساس تشخیص قانون اساسی قاعدتا باید نظارت دقیقی داشته باشد تا ایرادهای احتمالی برطرف شوند اما متاسفانه اعضای این شورا تاکنون عملا کارایی نداشتهاند و گمان هم نمیکنم در این وضعیت تغییری بهوجود بیاید.
- 16
- 4