عبدالله شهبازی- تحلیلگر امور امنیتی- در یادداشتی نوشت: در آستانه نوروز ۱۳۹۹ خبرها از گسترش رفتوآمد و کاهش شدید اقدامات احتیاطی و پیشگیرانه مردم در قبال خطر کروناویروس حکایت میکند. در بروز وضع نابسامان کنونی قطعاً شخص آقای روحانی مقصر است. در میان سران دولتهای جهان رفتار او را تنها میتوان با رفتار بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا، مقایسه کرد که با هشتگهای پرشماری چون «نسلکشی» #torygenocide و «بوریس کجاست» #WhereIsBoris و «بوریس استعفا» #BorisResign از سوی مردم خود مورد حملات بسیار شدید توئیتری قرار گرفته است.
اگر دولت روحانی دلسوز و فهیم و مدیر بود باید مانند دولت چینی تایوان، که همسایه جمهوری خلق چین و دارای مراوده سنگین انسانی با آن است، از آغاز با اتخاذ اقدامات پیشگیرانه ورود ویروس به ایران را متوقف یا محدود میکرد. حداقل از روزهای اول بهمن ۱۳۹۸ شواهدی درباره ورود ویروس وجود داشت و در رسانهها در این زمینه هشدارهای جدی داده شد از جمله در توئیتهای وزیر بهداشت. اولین مورد تکذیبشده مرگ ناشی از کرونا در ۲۳ بهمن در تهران رخ داد و اولین مورد تأئیدشده فوت دو نفر در قم در ۳۰ بهمن بود.
در فضای امروز، که حتی دمکراتها و جمهوریخواهان آمریکا اختلافات را کنار گذاشته و در مبارزه با کرونا ویروس همگام و متحد شدهاند، دعوا بر سر گذشته شاید مفید نباشد. سخن بر سر اکنون است زیرا دولت روحانی همچنان فاقد رفتارهایی است که عزم جدی را برای مقابله با شیوع کرونا نشان دهد. سیاست دولت روحانی کجدارومریز است زیرا تصور میکند از اینطریق اموراتش با آرامش سپری خواهد شد. این دولت حاضر نیست به خاطر نجات جان انسانها ریسک مدیریت بحران را بپذیرد.
واقعیت چنان مهیب است که حتی دولت ترامپ در آمریکا، پس از تعلل فراوان، سرانجام مجبور به تمکین شد و از روز جمعه، ۱۳ مارس ۲۰۲۰/ ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ سیاستهای مهارکننده جدی را آغاز کرد. واقعیت چنان مهیب است که حتی دولت بوریس جانسون در بریتانیا، که با سبکسری راهکار «ایمنی گلهای» Herd Immunity را عنوان میکرد، سرانجام مجبور شد در روز دوشنبه، ۱۶ مارس ۲۰۲۰/ ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ حداقل در حرف، نه در عمل، مدعی اتخاذ سیاست جدید موسوم به «استراتژی سرکوب» برای مقابله با ویروس شود.
اگر پیشبینیهای مبتنی بر مدلسازیها، از جمله مدلسازی دانشگاه صنعتی شریف و مدلسازیهای فوریه ۲۰۲۰ مرکز کنترل و مقابله با بیماریهای آمریکا (سیدیسی) و مدلسازی کالج سلطنتی لندن، تحقق یابد سیاست دولت روحانی به بهای جان انبوه مردم ایران، و شاید چند میلیون نفر، تمام خواهد شد. در این وضعیت مقصر کیست؟
در صورت تحقق این وضع همه کسانی مقصرند که فاجعه را میبینند و میتوانند فریاد زنند و هشدار دهند ولی سکوت میکنند. پذیرفتنی نیست که مقهور شکلگرایی (فرمالیسم) سیاسی شویم و برای نمایش اقتدار و ثبات جمهوری اسلامی ایران بر سیاستهای نادرست کنونی در قبال هیولای کروناویروس چشم پوشیم. هر روز که این رویه ادامه یابد به بهای جان صدها بلکه هزاران انسان است.
خودتان میدانید و مملکتتان!
امیرحسین مصلی نوشت: سالی که گذشت سال بدی بود، بد که چه عرض کنم! به گواه موافق و مخالف سال ۱۳۹۸ سالی سیاه بود و بسیار تلخ؛ بخشی از مصیبتهای سال ۹۸ بهواسطه بلایای طبیعی بر سر مردم آوار شد، از وقوع سیل سهمگین اول سال تا شیوع ویروس مرگبار آخر سال! شاید سال دیگر نیز کشور با چنین بلایایی دست به گریبان باشد؛ اما بخشی دیگر از سیاهیهای این سال ناشی از عملکرد نابخردانه مسئولان بود که به جامعه تحمیل شد!
عملکردی نسنجیده که در مواقعی بجای پیشگیری از بلایای طبیعی خسارتهای ناشی از آن را هم دو چندان کرد! از لایروبی نکردن به موقع سدهای استانهای شمالی توسط متصدیان امر در همان سیل آغاز سال، تا یک بام و دو هوای تصمیم گیران در خصوص قرنطینه کردن یا نکردن شهرهای کشور در پی شیوع بیماری کرونا در آخر سال! خطاهای انسانی مانند گران کردن شبانه بنزین و سقوط هواپیمای اوکراینی هم که تراژدی پاییز و زمستان ۹۸ را رقم زد به جای خود! قطعا میتوان برای سال آینده این بخش از آسیبهای وارده به کشور را متوقف کرد! اما به چه شکل؟ پاسخ ساده است! گام نخست پذیرفتن وجود بحران در کشور است؛ اما متاسفانه مسئولان در ردههای مختلف مدیریتی طی سال ۹۸ بسان سالیان گذشته در اکثر مواقع علاقهای به پذیرفتن وجود بحران در حوزههای مختلف کشور نداشته و تا همین واپسین روزهای سال کهنه نیز ندارند! مادامی هم که وجود بحران از سوی آنان به رسمیت شناخته نشود نه تنها راهکاری برای حل و فصل آن ارائه نخواهد شد بلکه طبق معمول با کوبیدن بر طبل تئوری توطئه به وسیله رسانههای رسمی، هر هشدار و نقدی در باب وجود بحران به عنوان دسیسه و سیاهنمایی معرفی میشود تا صورت مسئله بدون هیچ مشکلی پاک شود!
و همین چرخه معیوب با تشدید بحران مذکور زنجیرهای از بحرانهای بعدی را با خود به همراه میآورد که نتیجهای جز بی اثر شدن راهکارهای ساده قبلی در پی نخواهد داشت! در این مرحله نیز غالبا شاهد بحران مدیریت و موازی کاری هستیم که با اخذ تصمیمات خلق الساعه و غیر کارشناسی که در بیشتر فرای قانون و به شکل سلیقهای اجرا میشود و از آن مهمتر بدون پیش بینی نتایج این اقدامات غیر اصولی در بلند مدت و حتی کوتاه مدت بجای مشاهده رفع مشکلات، تنها این شعر از گلستان سعدی در اذهان متبادر میشود:
"سر چشمه شاید گرفتن به بیل، چو پر شد نشاید گرفتن به پیل"!
دست آخر نیز بجای اقناع افکار عمومی در خصوص این رشته بحرانهای پدید آمده در کشور، تنها سیاست پنهانکاری و عدم شفافیت از سوی مسئولان دنبال میشود که خود بحران بزرگتری را به دنبال دارد به نام بی اعتمادی افکار عمومی به مراجع رسمی کشور و رجوع مردم به منابعی غیر رسمی که گاه برخی از این منابع غیر رسمی به شکل سازمان یافتهای تشکیل شدهاند برای تولید بحرانی جدید در کشور! یعنی مسئولان به دست خود مردم را به سمت همان چیزی که از آن بیم دارند سوق میدهند!
در ذهنتان مرور کنید که طی سال ۹۸ چندین و چند بار این چرخه معیوب با وجود انتقادات و هشدارهای متعدد کارشناسان در لایههای مختلف مدیریتی کشور تکرار شده است؟!
چنان که از شواهد امر پیداست قطعا در سال نو نیز مسئولان امر بیتوجه به چنین انتقادات و هشدارهایی از سوی دلسوزان کشور و همچنین بیاعتنا به پرسشهای افکار عمومی، همان سیاست امتحان پس داده و مردود خود طی سالیان گذشته را ادامه خواهند داد! شاید به این سبب در کوتاه مدت بار دیگر شاه تلخ شدن کام ملت باشیم و سیاه شدن روزگارشان، اما همانطور که آن کشاورد روستایی در ویدیویی معروف در شبکههای اجتماعی به شانه یکی از وزرای وقت زد و گفت "خودتان میدانید و مملکتتان"! بیشک سیاستمداران در هر پست و مقامی که باشند رفته رفته در بلند مدت تنها خواهند ماند با بحران از پی بحران! و دیگر "میزان" که همانا پشتوانه رای و حمایت مردم است را با خود به همراه نخواهند داشت! چنانکه مشارکت زیر ۵۰ درصد واجدین شرایط در انتخابات مجلس که در همین سال ۹۸ برگزار شد، این زنگ خطر را برای مسئولان به صدا در آورده است! آیا گوش شنوایی هست؟
- 17
- 6
کاربر مهمان
۱۳۹۸/۱۲/۲۸ - ۲۳:۲۸
Permalink