چهارشنبه ۰۳ دی ۱۴۰۴
۰۹:۰۷ - ۰۳ دي ۱۴۰۴ کد خبر: ۱۴۰۴۱۰۰۲۰۲
دولت

آقای پزشکیان! بعد از یکسال و نیم قابل قبول نیست بگویید چه اوضاع خرابی را تحویل گرفتید؛ همان اول باید می‌گفتید

مسعود پزشکیان,رئیس جمهور

روزنامه هم میهن نوشت: هنوز زمان زیادی از انتخابات ریاست‌جمهوری پارسال نگذشته و با وجودی که به قول مرحوم احمد شاملو، ما جامعه‌ای هستیم که حافظه تاریخی نداریم، ولی انصاف باید داد که یک‌سال‌ونیم آنقدر زمان درازی نیست که به این سرعت خاطره انتخابات پارسال را فراموش کنیم.

یکی از خاطرات هنوز زنده پارسال، مناظرات انتخاباتی و ادعاهای عجیب و غریب کاندیداهاست، از صادرات یازده میلیارد دلار خیار و گوجه به روسیه تا آن ادعا که «من تا آخرش می‌مانم» و نماند.

اما خب اینها ادعاهای بازندگان انتخابات است و هرچه هست؛ بازنده، آن هم از نوع بازنده‌ای که تازه بعد از ۳۰ سال متوجه شده که فرهنگ جامعه تغییر کرده و در هر کوی و برزن کافه راه افتاده و الان احساس خطر کرده و احتمالاً می‌خواهد یک طرح از نوع همان ذهنیتی که رفاه و خوشبختی مردم را در ایجاد محدودیت می‌بیند، برای محدود ساختن رونق کافی‌شاپ‌ها و از جنس همان صادرات یازده میلیارد دلاری به روسیه بدهد. اما بازنده که زدن ندارد، برویم سراغ جناب برنده.

جناب برنده ما که آقای پزشکیان باشد، یادمان هست که یک‌سال و نیم پیش در ایام انتخابات چه می‌گفت، مکرراً تاکید داشت که من خودم برنامه ندارم و آمده‌ام تا برنامه‌های مصوب قبلی را اجرا کنم و اگر مشکلی هست در عدم وجود برنامه نیست که برنامه داریم و باید همان را اجرا کرد.

ما هم خوشحال و خندان، نه‌تنها از ایشان حمایت کردیم که عده‌ای کت و عده‌ای دیگر هر چیز تنشان بود درآوردند و به میدان آمدند تا مردم قهرکرده با صندوق را راضی کنند که به پای صندوق بیایند و ایشان را انتخاب کنند که بیشتر از ۳۹ درصد واجدان شرایط رای دادن نیامدند و انتخابات به مرحله دوم رسید و ما وحشت کردیم که یا خدا، اگر همت نکنیم و نیائیم و مردم را هم نیاوریم، یک مصیبتی بر سرمان خراب می‌شود که مصیبت معجزه هزاره سوم پیش پایش لنگ می‌اندازد و آمدیم خوشبختانه طرح‌های محدودسازی از نوع اعلام خطر کافه‌ها، و صاحب این آژیر خطر، رئیس‌جمهور نشد و کاندیدای ما به پاستور رفت.

اما به پاستور رفتن تازه اول کار بود. همان موقع من هم مثل بسیاری دیگر از هواداران پای کار ایشان که برایمان فقط چند کت و پیراهن جر خورده مانده بود، به ایشان پیشنهاد کردیم که همین اول کار به ملت یک گزارش بدهد که چه تحویل گرفته و با امکان و توانی که دارد، قرار است مرحله به مرحله چه چیزی به مردم تحویل دهد؟ که البته ایشان استنکاف کرد و گفت من کسی نیستم که پشت سر دیگران حرف بزنم و آمده‌ام که کار کنم.

خب بسیار هم عالی، ولی هرچه زمان گذشت، بر ایشان معلوم شد که نخیر، این تو بمیری از آن تو بمیری‌ها نیست و برای همین، جناب رئیس‌جمهور یواش یواش شروع کرد به غُر زدن و این غُرغُرها آنقدر تکرار شد، که شد ترجیع‌بند هر سخنرانی ایشان و آخر به آنجا رسید که گفت من نمی‌توانم، شما اگر می‌توانید بیائید انجام دهید که البته هرکس هم آمد، به کارش نگرفتند.

احتمالاً وقتی اطرافیان رئیس‌جمهور به ایشان گفتند این که نمی‌شود، شما آمدی کار انجام دهی، نمی‌شود که هنوز یک‌سال نشده بگویی من نمی‌توانم، هر کس می‌تواند بیاید انجام دهد و شاید برای همین بود که جناب پزشکیان در سفر استانی و سخنرانی اخیرش از وضعیتی که تحویل گرفته، گفته است «آیا بی‌آبی را ما آورده بودیم؟مشکل آب، مشکل برق، مشکل گاز، مشکل پول، مشکل تورم، مشکل خارجی، تازه اتفاق افتاده بود که گفتید چی شد؟...» و کلی گله و شکایت و البته اینکه کلی هم کار کرده‌اند.

خب جناب پزشکیان عزیز؛ ما که همان اول گفتیم بیا یک گزارش دقیق و کارشناسی به مردم بده که چه چیزی تحویل گرفته‌ای تا مردم متوجه شوند که اصلاً برای همین خرابی‌هاست که بعد از فقط سه سال سپردن کار به جماعتی که فقط در یک قلم، چنان چای دبشی دم کرده‌اند و برای ملت سه میلیارد و هفتصد میلیون دلار فاکتور کرده‌اند و یک آب هم رویش، که ساختار به این نتیجه رسید که نخیر این‌طور نمی‌شود یکدست کشور را اداره کرد.

ولی خب رئیس‌جمهور ما، ساختار این را می‌داند که کار به چه بحرانی رسیده، گیرم شما آن‌وقت که از مردم رای گرفتید نمی‌دانستید، ولی اقلاً یک هفته بعد از شروع به کار که فهمیدید کار چقدر خراب است، نه اینکه بگذارید بعد از یک و نیم سال که الان کابینه‌ات را همان شکست‌خوردگان تهدید به استیضاح می‌کنند.

تازه غیر از این، برای مردم که آقای «الف» با آقای «ب» فرق ندارد، شما نه و رقیب شما؛ کل مدیریت کشور را مردم یک ید واحده می‌دانند و شما را ادامه قبلی‌ها که اتفاقاً چون شما، هم وزیر بودی و هم سال‌ها وکیل، دقیقاً از همان قبلی‌هایی، حالا گیرم با کاپشن که اتفاقاً کاپشن‌پوش‌اش را هم تجربه کرده‌ایم، این که بعد از یک‌سال و نیم بگوئید خراب بود وقتی تحویل گرفتم، دیگر الان قابل قبول نیست چون اولاً گزارش‌اش را نداده‌اید، ثانیاً گفته بودی من کسی نیستم که تقصیر را به گردن قبلی‌ها بیاندازم و الان انداختی و شده‌اید مثل دیگران. هرچند رسم پری‌رویی همین است.

  • 15
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش