براساس اصل ٨٩ قانون اساسی، نمایندههای مجلس شورای اسلامی میتوانند در مواردی که لازم میدانند هیأت وزیران یا هر یک از وزرا را استیضاح کنند. استیضاح وقتی قابل طرح در مجلس است که با امضای حداقل ١٠ نفر از نمایندهها به مجلس تقدیم شود، بنابراین قانون اساسی به مجلس اجازه داده است در صورت نیاز اگر وزیری در انجام وظایف قانونی خود تعلل یا کوتاهی دارد و وظایف خود را به درستی انجام نمیدهد، از ابزارهای نظارتی تذکر، سوال و درنهایت استیضاح استفاده کند. ابزاری که مجلس دهمیها بیش از سایر مجالس گذشته از آن استفاده کردهاند و هر چند وقت یک بار موجی از استیضاح وزرا راه میاندازند. البته در مواردی هم در این راه مصمم عمل و وزیر را از روی صندلیاش بلند کردهاند تا جایی که برخی این شائبه را مطرح کردند که گروهی از نمایندهها بدشان نمیآید دولت از حد نصاب بیفتد، به نحوی که جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده رشت در مجلس مدتی پیش با انتقاد از این اقدام بهعنوان «نهضت استیضاح» در مجلس نام برد و گفت شرایطی پیش آمده است که پای هر وزیری به مجلس باز شود، استیضاحش رأی میآورد.
نمونهاش همین استیضاح وزیر آموزشوپرورش که چند روز پیش اعلام وصول شد و اغلب کسانی که ماجرا را شنیدند و محورهای استیضاح را دیدند، متعجب کرد، چون بیشتر از سه ماه از ورود وزیر جدید آموزشوپرورش به این وزارتخانه نمیگذرد و وزیر آموزشوپرورش اساسا تاکنون زمانی برای اجرای طرحهایش نداشته که بتوان از او بازخواست کرد. این البته تنها استیضاحی نیست که در راهروهای مجلس بر سر زبانهاست. نام بیژن زنگنه و عبدالرضا رحمانیفضلی هم چند وقتی هست که در فهرست استیضاحها به چشم میخورد. البته نمایندهها برای استیضاح محمود حجتی نیز دورخیز کرده بودند که با استعفایش و پذیرش رئیسجمهوری، این استیضاح منتفی شد. حجتی هم مثل قاضیزادههاشمی، شریعتمداری، عباس آخوندی و سیدمحمد بطحایی ترجیح داد در روزهایی که طرح استیضاحش روی میز اهالی خانه ملت بود، عطای وزارت را به لقایش ببخشد و از دولت خداحافظی کند. این وضع حتی صدای بعضی از نمایندههای مجلس را هم درآورده است تا جایی که دیروز محمدرضا نجفی، نماینده تهران در مجلس گفت: «هرچند که هیأت رئیسه مجلس شورای اسلامی کارکرد استیضاح را از کارآیی لازم انداخته و ساقط کرده است، اما بازهم در مجموع یکی از موثرترین ابزارهای نظراتی میتواند باشد. البته قبول دارم که برخی از استیضاحها پایه و مبنای منافع ملی و خیر جمعی ندارد.»
از آن طرف برخی نمایندهها هم میگویند مجلس ابزار دیگری ندارد و تا وقتی که دولت به وکلای ملت گوش نمیدهد، مجلس راه دیگری برای شنیدهشدن صدایش ندارد. جلیل رحیمی جهانآبادی میگوید: «یکی از دلایل عمده استیضاحها ناکارآمدی وزارتخانههاست و تا زمانی که وزیری استیضاح نشود، کاری عادی را پیگیری نمیکند و نماینده مجبور است حتما او را استیضاح کند تا وزیر پیگیر کار شود و چارهای جز این برای نماینده نمیماند.» این عضو هیأت رئیسه کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس ادامه میدهد: «وقتی وزیر استیضاح میشود، معاون پارلمانی او شروع به لابی و رایزنی میکند تا مشکل حل شود، ولی تا زمانی که وزیر استیضاح نشود، کاری صورت نمیگیرد. تا وقتی چنین عرفی در مجلس حاکم شده، چطور میتوان توقع داشت مجلس راه دیگری را انتخاب کند؟»
با وجود این حرفها، عبدالله ناصری، فعال سیاسی چندان به بستهبودن دست نمایندهها معتقد نیست و مشکل را از جای دیگری میداند. او به «شهروند» میگوید: «اولا باید توجه داشته باشیم که انتخابات مجلس نزدیک است و از آن طرف نارضایتیهایی هم در مردم وجود دارد، بنابراین طبیعی است که برخی نمایندهها بدشان نیاید با استیضاح وزرا خودی نشاندهند و بگویند راهشان جدا از مسببان وضع اقتصادی موجود است.»
البته قبل از رسیدن ایام انتخابات هم مجلس هشتم میل فراوانی برای استیضاح وزرا نشان میداد. ناصری در جواب اینکه آن زمان دلیل استقبال نمایندهها به استیضاح چه بود، میگوید: «اگر دقت کنید هر وقت مشکلات اقتصادی در ابعادی که مردم به وضوح در جریان آن قرار بگیرند، بحرانی شده، استیضاحها هم اوج گرفته است، اما کمتر استیضاحی در راستای رسیدگی به آن بحران بهخصوص بوده، بیشتر استیضاحها تلاشی بودهاند برای اینکه مجلس بگوید بیتفاوت نبوده است.»
او نبود راه ارتباطی سازنده بین دولت و مجلس را هم دلیل دیگری برای استیضاحهای پیدرپی میداند و میگوید: «استیضاح قاعدتا باید وقتی اتفاق بیفتد که مجلس احساس کند یکی از وزرا یا کل هیأت دولت در یک یا چند حوزه مختلف ناکارآمد است، اما الان اوضاع به این شکل است که وقتی نمایندهها میخواهند برای انجام کاری فشار بیاورند، به سمت استیضاح میروند یا عدهای از نمایندهها که برای حوزه انتخابیهشان مطالبه بر زمین ماندهای دارند، با استیضاحی سیاسی که از سوی عدهای دیگر کلید خورده، همراهی میکنند. همه اینها باعث شده استیضاح از وظیفه اصلی خودش ساقط شود و کارکردش شکل دیگری بگیرد.»
شاید یکی دیگر از دلایل آسانبودن استیضاح وزیران شکل و روند قانونی آن باشد. درحال حاضر با امضای تنها ١٠ نماینده میتوان یک وزیر را استیضاح کرد. به نظر میرسد برای مجلسی با ٢٩٠نماینده، این ١٠ امضا برای استیضاح یک وزیر اندکی کم باشد. شاید بهتر باشد مجلس با برگزاری جلسات سوال در صحن علنی یا دعوت از وزرا به کمیسیونهای تخصصی، عملکرد نظارتی خود را به اجرا بگذارد.
- 9
- 1