جمعه ۱۲ خرداد ۱۴۰۲
۲۳:۰۴ - ۳۱ شهریور ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۷۰۰۰۱
احزاب، تشکل ها، شخصیت ها

احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی:

هر خونی که در این سرزمین به خاک ریخته شود، خون سیاوش است

احمد زیاد آبادی,تحلیل احمد زیاد آبادی
هر خونی که در این سرزمین به خاک ریخته شود، خون سیاوش است. به همان اندازه حرمت دارد. در تاریخ خونبارمان، فرزندان بسیاری از مردم ما در خون خود غلتیده‌اند و مادران بسیاری داغدار شده‌اند. ادبیات خون و خونریزی را باید از فرهنگ این سرزمین ریشه‌کن کنیم. دیگر برای همیشه بس است!

به گزارش اعتمادآنلاین، احمد زیاد آبادی، تحلیلگر سیاسی در یادداشتی در کانال تلگرامی خود نوشت:

دیگر برای همیشه بس است! پیش از این بارها در کلاب‌هاوس توضیح داده بودم که اگر خشم و هیجان بر فضا غالب شود، کمیت امثال من لنگ می‌شود و حرفهایمان اگر هم سبب ناراحتی و انزجار طرف‌های مختلفِ صحنۀ بازی نشود، عمدتاً نادیده گرفته می‌شود. در واقع اینک سه نیروست که در صحنۀ بازی حضور دارند.

نخست جوانانی که احساس عمیقِ نادیده‌انگاری فرهنگی، طردشدگی سیاسی، حاشیه‌نشینی اقتصادی و در یک کلام، احساس حذف از روند تصمیم‌گیری و سلب اراده و آزادی خود برای انتخاب نوع زندگی خود می‌کنند. من فشارِ ناشی از این تحقیرشدگی و نادیده‌انگاری و خشم و طغیان ناشی از آن را با پوست و گوشت و استخوانم لمس می‌کنم و کمال همدردی را با آن دارم. سرزمین ملی یعنی جغرافیایی که فرصت برابر برای تک تک شهروندان خود بدون هرگونه تبعیضی فراهم باشد و این مهمترین نکته‌ای است که نظام حاکم بر کشور ما گویی اصلاً آن را به رسمیت هم نمی‌شناسد چه رسد به آنکه بدان عمل کند. در واقع، قشر محدودی با عناوینی چون مکتبی، حزب‌اللهی، ارزشی، انقلابی.. تمام نظام تصمیم‌گیری و مدیریت‌های منبعث از آن را در همۀ سطوحش، گونه‌ای ارث ازلی و خدادادی برای خود می‌داند و تنها معیارِ زندگی عمومی و خصوصی را نیز منحصر به شیوۀ زندگی خود می‌شناسد و بقیۀ اقشار جامعه را به تقلید از آن شیوه فرا می‌خواند و یا آنها را کلاً بیگانه به شمار می‌آورد؛ چنانکه گویی حق و حقوقی از این سرزمین ملی ندارند و هر فریاد اعتراض‌شان باید خفه شود!

بسیاری از افراد این قشر، چنان در پیله‌های ذهنی خود محدود مانده‌اند که اصلاً امکان ارتباط ذهنی با دیگر اقشار جامعه را ندارند و برخورداری از مناصب و مکاسب و منزلت‌های دولتی نیز به کام‌شان به قدری شیرین آمده است که حس محرومیت و حذف‌شدگی دیگر مردم را مطلقاً احساس نمی‌کنند. از این افراد چگونه می‌توان انتظار همدردی با جوانانی را داشت که از شدت خشم مربوط به محرومیتِ سیاسی و تنگنای اقتصادی و فشار فرهنگی، دست به طغیان زده‌اند تا راهی برای مسالمت و صلح و آشتی با آنها بگشایند. از نگاه آنان هرکس شعار نابهنجاری داد "عامل دشمن" است و باید به هر بهایی سر جای خود نشانده شود.

متأسفانه انواع محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی برای امثال من، امکان تماس و ارتباط با این قشر جوان محذوف را از بین برده است. سال‌های سال حتی برای یک بحث و گفتگوی ساده به دانشگاه و دیگر محیط‌های جمعی در هیچ نقطه‌ای از این کشور راه نداشته‌ایم، بنابراین، آنان اصلاً ما را نمی‌شناسند چه رسد به اینکه بخواهند به نگرانی‌ها و دغدغه‌هایمان در مورد رفتار هدفمند سیاسی یا اجتماعی توجه نشان دهند. در این بین، بدبختانه نیروی دیگری هم در آن سوی مرزهاست که بخشی از آن، هر نوع اعتراض و حرکت اجتماعی داخلی را به معنای سقوط قریب‌الوقوع حکومت و آماده شدن فرش قرمز برای پهن شدن زیر پای آنان به قصد بالا رفتن از پله‌های قدرت تعبیر می‌کنند و با چنان حرارتی به تحریک مخاطبان خود مشغول می‌شوند که پنداری هدف غایی یک کشور، فقط نبودن یک نظام است و میزانِ هزینه و نوع نظم و یا بی‌نظمی پس از آن دیگر کوچکترین ارزشی ندارد.

این افراد چندان در این زمینه بی‌تاب به نظر می‌رسند که به زبان بی‌زبانی مردم به خشم آمده را حتی به جنگ داخلی فرا می‌خوانند! برای آنها گویی سرنوشت یک کشور باستانی و زندگی ۸۵ میلیون ایرانی مطلقاً اهمیتی ندارد. فقط اصرار دارند که این نظام باید برود؛ حتی اگر میلیون‌ها خون ریخته شود و یا جز خاکستر و ویرانی از این سرزمین به جا نماند. تصور آنها بر آن است که چون ۴۴ سال پیش یک انقلاب تقریباً سریع در ایران رخ داد، اکنون هم می‌تواند رخ دهد! به همین راحتی! هر کس هم جز این بگوید و یا دغدغه و نگرانی دیگری را مطرح کند، فوری به "حمایت از رژیم" متهم و در دنیای مجازی ترور شخصیت می‌شود.

گاهی فکر می‌کنم جامعۀ ایران برای این دسته افراد همچون صحنۀ نمایش یا فیلمی است که هر چه مهیج‌تر و خشن‌تر باشد، آنان را سرگرم‌تر می‌کند! ماجرا برای آنان پنداری نوعی تفنن است اما برای ما دراینجا مسئلۀ مرگ و زندگی و سرنوشت یک سرزمین باستانی است. به همین دلیل نیز ما در اینجا برای برداشتن هر گامی مجبور به صدها ساعت فکر و تأمل هستیم اما آنان بی‌محابا و پی در پی دستورالعمل‌های منجر به خونریزی صادر می‌کنند. هر خونی که در این سرزمین به خاک ریخته شود، خون سیاوش است. به همان اندازه حرمت دارد. در تاریخ خونبارمان، فرزندان بسیاری از مردم ما در خون خود غلتیده‌اند و مادران بسیاری داغدار شده‌اند. ادبیات خون و خونریزی را باید از فرهنگ این سرزمین ریشه‌کن کنیم. دیگر برای همیشه بس است! بدرود تا درودی دیگر .

  • 19
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۹
غیر قابل انتشار: ۱۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
حمید الدین بلخی حمید الدین بلخی، شاعر و نویسنده قرن ششم

ملیت: ایرانی

دوران زندگی: قرن ششم هجری قمری

حرفه: نویسنده، ادیت و شاعر ایرانی

اثر: مقامات حمیدی

درگذشت: ۵۵۹ هجری قمری

ادامه
بدیع الزمان جزری بدیع الزمان جزری، دانشمند مسلمان و پدر علم رباتیک

تاریخ تولد: ۱۱۳۶ میلادی

محل تولد: جزیره ابن عمر

حرفه: همه‌چیزدان، مخترع، ریاضی‌دان، صنعت‌گر و مهندس مکانیک

درگذشت: ۱۲۰۶ میلادی

آثار: الجامع بین العلم و العمل النافع فی صناعة الحیل

ادامه
بیوگرافی آماندا سایفرد آماندا سایفرد؛ از مدلینگ تا سینما و تلوزیون

تاریخ تولد: ۳ دسامبر ۱۹۸۵

محل تولد: آلن تاون، پنسیلوانیا

حرفه: بازیگر، خواننده، صداپیشه و مدل

آغاز فعالیت: ۲۰۰۰

تحصیلات: دیپلم

ادامه
عبدالله بن علی زندگینامه عبدالله بن علی فرزند امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ هجری قمری

نام پدر: امام علی (ع) 

نام مادر: ام البنین

وفات: ۶۱ هجری قمری در کربلا

از یاران: امام حسین (ع)

ادامه
ابوالقاسم زهراوی پدرعلم جراحی نوین؛ ابوالقاسم زهراوی

تاریخ تولد: ۹۳۶ هجری قمری

محل تولد: مدینة الزهراء اسپانیا

ملیت: اسپانیایی

حرفه: پزشک و جراح

شهرت: پدر جراحی مدرن

آثار: التصریف لمن عجر عن التالیف

ادامه
ایمان صفا بیوگرافی هنرمند مردمی؛ ایمان صفا

چکیده ای از بیوگرافی ایمان صفا:

نام کامل: ایمان صفا

تاریخ تولد: ۳۰ آذر ۱۳۶۲

محل تولد: تهران

حرفه: هنرپیشه، بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

تحصیلات: لیسانس هنر و معماری از دانشگاه آزاد تهران مرکز

ادامه
احمد شاه قاجار زندگینامه احمد شاه قاجار؛ آخرین پادشاه سلسله قاجاریه

تاریخ تولد: ۱۲ بهمن ۱۲۷۵

محل تولد: تبریز، آذربایجان غربی، ایران

سلطنت: ۲۵ تیر ۱۲۸۸ تا ۹ آبان ۱۳۰۴

پیشین: محمدعلی شاه

جانشین: رضا شاه، موسس حکومت پهلوی

درگذشت: ۹ اسفند ۱۳۰۸ در نویی سورسن، اودوسن، فرانسه

ادامه
جمال الدین عبدالرزاق جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی، شاعر قرن ششم

زندگی: قرن ششم

محل تولد: اصفهان

حرفه: شاعر، حکیم 

آثار: دیوان اشعار به دو زبان فارسی و عربی

وفات: ۵۸۸ هجری قمری

مدفن: اصفهان

ادامه
میخایلو مودریک ستاره نوظهور در دنیای فوتبال؛ میخایلو مودریک

تاریخ تولد: ۵ ژانویه ۲۰۰۱

محل تولد: کراسنوراد - اوکراین

شهرت: میشا

حرفه: فوتبالیست 

باشگاه: چلسی

پست: وینگر

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش