
وبر و سومبارت: ماکس وبر و کتاب تحسین شدهاش «اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری» را اغلب میشناسند.کتابی که به نقش پیوریتنها و فرقه کالونیسم در ایجاد سرمایهداری میپردازد. اما پیش از انتشار ترجمه کتاب «یهودیان و حیات اقتصادی مدرن» کمتر کسی با اندیشه ورنر سومبارت در ایران آشنایی داشت. سومبارت همکار و دوست ماکس وبر بود که با همکاری یکدیگر نشریه «آرشیو» را بنیانگذاری کردند. نزدیکی و صمیمیت این دو جامعهشناس آلمانی بهحدی بود که اگر یکی از آن دو کتابی مینوشت، پیش از انتشار، دیگری اولین خواننده آن بود.
سومبارت در کتاب جنجالی خود نقش و حضور موثر یهودیان را در ایجاد سرمایهداری نوین مقدم میدانست و معتقد بود پروتستانتیسم، فرقهای یهودی شده از مسیحیت است. بازخوانی تطبیقی این دو اندیشمند آلمانی و دو اثر گرانقدرشان درباره ظهور سرمایهداری، میتواند پرده از ماهیت واقعی آن بردارد.
وبر و اخلاق پروتستان: ماکس وبر در بخش اول کتاب «اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری» مساله خود را شرح میدهد. ابتدا او به تعلق قشر فوقکارگری آلمان به فرقه پروتستان و سهم بیشتر پروتستانها در مالکیت سرمایه اشاره میکند. سپس به علاقه پروتستانها به ارتقا تا پست مدیریت میپردازد و دلیل آن را تربیت خاص آنان و ریشه در عقاید مذهبی این کیش میداند. پیروان پیتیسم برخلاف کاتولیکهایی که به تارکان دنیا و دنیاگریزان معروف بودند، از دل محافل تجاری برخاستند و مردم نیز آنان را به مالاندوزی میشناختند. ماکس وبر برای نشان دادن تحولی که در آموزههای اخلاقی پروتستانها ایجاد شده بود، به بنجامین فرانکلین آمریکایی نیز ارجاع میدهد که غایت انسان را افزایش سرمایه خویش معرفی کرده بود.
وبر در کتاب خویش به تحول معنایی Beruf نیز میپردازد که در نزد کاتولیکها، به معنای «رسالت انسان در زندگی» بود اما با ظهور مارتین لوتر، به «تکلیفی از سوی خدا» بدل شد که به انسان محول میشود و این تکلیف در قالب شغل شخص، خود را متعین میساخت. پروتستانها برخلاف کاتولیکها نقش مشیت الهی را در کسب رزق و روزی نپذیرفتند. این در شرایطی بود که کلیسای کاتولیک ارزشی برای تکاپوی انسانی در زندگی قائل نمیشد. بخش دوم کتاب «اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری» به اخلاق شغلی در پروتستانتیسم ریاضتکشانه اختصاص دارد.وبر توضیح میدهد که چگونه آموزه تقدیر، معلول عمل یک نیروی عینی تعریف شد و فرقه کالوینیسم توانست فعالیت اجتماعی را فعالیتی برای افزایش عظمت خدا معرفی کند و این فعالیت درنهایت در «کار» تجلی یافت. ماکس وبر به این آموزه لوتر اشاره میکند که میگوید: «شغلداشتن، فرمان خداست.»
حکمی که بر فعالیت تاکید میکند و اتلاف وقت را مردود میشمارد. حتی وبر با یاد کردن از آدام اسمیت و نظریه تقسیم کار او، تکامل مهارتها و افزایش مشاغل را با آموزه خیر همگانی و منفعت حداکثری میسنجد. ماکس وبر اینگونه توضیح میدهد که چگونه انباشت سرمایه، مسالهای عقلانی پنداشته شد و امروزه انسانهایی که در جامعه مدرن زندگی میکنند، مجبورند به این تفسیر الهیاتی تن بدهند و برای آن زندگی کنند؛ در صورتی که فرد پیوریتن مجبور به کاربست آن نبود. اینجاست که وبر به مفهوم تخصصی «قفس آهنین» اشاره میکند.
سومبارت و اقتصاد یهودیان: ورنر سومبارت در بخش اول کتاب «یهودیان و حیات اقتصادی مدرن»، به سهم یهودیان در تکوین سرمایهداری در مراحل آغازینش میپردازد. او میگوید با تغییر کانون حیات اقتصادی از اروپای مرکزی به اروپای غربی و سپس به آمریکا، یهودیان نیز همراه و همگام با این تغییر مهاجرت میکردند. همچنین او به رونق گرفتن شهرهایی مثل هامبورگ و فرانکفورت بهعنوان نمونههایی از اماکنی میپردازد که هر زمانی پذیرای یهودیان تبعیدی میشدند، سرمایه نیز به آنجا سرازیر میشد.
سومبارت برای توضیح منش و روانشناسی شخصیت یک فرد یهودی سرمایهدار، به نمایشنامه «تاجر ونیزی» اثر شکسپیر اشاره میکند که در آن شخصی یهودی به نام شایلاک ترسیم شده است. این کلیشه یهودی، فردی است طماع، حریص، کینهای و سرمایهدوست. از طرفی مولف کتاب با ارائه آمار و ارقام، حضور پررنگ یهودیان در بازارهای کالاهای لوکس و تازه وارد شده به بازار را تبیین میکند. همچنین سومبارت رد پای یهودیان را در پروژه استعمار پیگیری و آنان را در «کمپانی هند شرقی» و «کشف قاره آمریکا» پیدا میکند.
او با بررسی تصاویر کشیده شده از کریستف کلمب و تحلیل دفترچه خاطرات منتشر شده از وی، ثابت میکند او یهودی بوده و هزینه سفر به آمریکا را نه از پادشاه اسپانیا بلکه از مشاور مالی او، خزانهدارش و یک نفر دیگر (هر سه یهودی)، دریافت کرده است. با کشف قاره آمریکا و افزایش مهاجرت اروپاییان، سومبارت از حضور جدی یهودیان در قاره جدید سخن میگوید، مانند اینکه اولین بانکها در آمریکا توسط یهودیان تاسیس و اداره میشده یا هزینه و وام جنگ و خریداری تسلیحات نظامی آمریکا توسط یهودیان فراهم میشده است. این جامعهشناس آلمانی درباره اوراق بهادار نیز میگوید که این امور اساسا توسط یهودیان رواج پیدا کرد.
او فرآیند شکلگیری سهام را چنین مرحلهبندی میکند: ۱.تبدیل اعتبار مالی به یک رابطه غیرشخصی، ۲.متحرک شدن اوراق بهادار، ۳.ضامن. سومبارت کمپانی هند شرقی را اولین شرکتی اعلام میکند که سهامش یکسان شد، موسسهای که تماما یهودی اداره میشد. او در توضیح نقش یهودیان در فرآیند شکلگیری سهام میافزاید که آنان با اوراق بهادار و سفته، روابط مالی را اعتباری و غیرشخصی کردند تا شناخته نشوند و بتوانند به راحتی تجارت کنند.
ظهور چنین بدعت اقتصادی حتی صدای دیوید هیوم، فیلسوف انگلیسی و آدام اسمیت، پدر علم اقتصاد نوین را نیز در آورده بود و هر دو متفکر از پیوستن مردم و حکومتها به نظام وام و سهام هشدار میدادند. او پس از سهام به سراغ بیمه میرود و این بار نیز یهودیان را بازیگر اصلی در شکلگیری آن میداند. بهزعم وی صنعتی شدن راهآهن و گسترش آن در اروپا با مساعدتهای مالی یهودیان امکانپذیر شد تا بتوانند تجارت خود را چندبعدی کنند. نویسنده کتاب به سراغ دفترچههای راهنمای بازرگانی در قرون میانه اروپا نیز میرود و بازنمایی تصویر یهودیان را در آن کتابها شرح میدهد، ویژگیهایی همچون فریب، غش در معامله، سودجویی، طمع و علاقه یهودیان به رنگ زرد (رنگ طلا).
او در فصل دوم کتاب، به مسالهای میپردازد که از قضا مساله مارکس یهودیزاده نیز بود. سومبارت در اینجا و مارکس در «مساله یهود» به شهروند درجه دوم بودن یهودیان در طول تاریخ میپردازند. یهودیان کسانی بودند که به عضویت رسمی هیچ ملتی در نمیآمدند و خود را جدا از مردم عادی میانگاشتند و از طرفی توقع داشتند قوانین و ملاحظاتی نسبت به آنان لحاظ شود. آنان به واسطه «پندار برتر بودن قومشان» و از طرفی تبعید حکومتها در «گتو»ها زندگی میکردند. همین مساله بود که منجر به آوارگی و پراکندگی آنان شده بود.
سومبارت به ظرفیت و زمینهای که یهودیان برای پذیرش و ایجاد سرمایهداری داشتند، یعنی الهیات و احکام فقهی آنان در تلمود میپردازد. از نظر او، کل نظام دینی یهود، قراردادی است بین یهوه و قوم منتخب. یهوه یا خدا به آنان چیزی میدهد و آنان نیز باید در قبالش چیزی بدهند. همچنین وفور احکام، ابواب و مسائل مالی و اقتصادی در تلمود، شرایط ذهنی آنان را برای سرمایهداری مهیا میکرد.
مخصوصا که آنان براساس کتاب مقدسشان گرفتن ربا را از غیریهودی روا میدانستند و ربا مصداقی از ارزش افزودهای است که مارکس آن را بنیان سرمایهداری میداند. از سویی، الگوهایی تاریخی برای دین یهود وجود دارد که یهودیان خود را با آن مقایسه میکردند. پادشاهانی قدرتمند مانند داوود(ع) و سلیمان(ع) و ثروتمندانی مثل قارون در قوم یهود. سومبارت اولین مرحله این الگوسازی، القا و آموزش الهیات و احکام یهودی را «خانواده» آنان میداند.
بخش پایانی کتاب سومبارت، درباره ویژگیهای یهودیان است. او چهار ویژگی مهم را برای آنان برمیشمارد: روشنفکری، غایتباوری، انرژی و تحرک. سومبارت کنایهای نیز به مارکس میزند که اگر مارکس یهودی نبود، نه روشنفکر میشد و نه انرژی و تحرک لازم را برای انقلابیگری داشت و نهایتا به یک محافظهکار بدل میگشت.
وبر علیه سومبارت: پس از انتشار کتاب سومبارت، وبر مجبور شد «اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری» را ویرایش کند و پاسخی به ادعاهای همکارش بدهد. وبر میگوید تمایزی که سومبارت میان اصل ارضای نیاز و اصل تکاپوی ثروت گذاشته، مبتنیبر سنت اقتصادی است و «اقتصاد رفع نیاز»، منجر به ظهور عینی سرمایهداری نمیشود.
همچنین او در پاسخ به موسسههای سرمایهداری میگوید که اینها در تطابق با روح سرمایهداری هستند و نه در یک رابطه وابستگی ضروری. علاوهبر وبر، یهودیان نیز از انتشار کتاب سومبارت برآشفتند. آنان بخش اعظمی از کتابهای منتشر شده را خریداری کرده و سوزاندند. منتقدان نیز پس از او، وی را به یهودیستیزی متهم کرده یا انگاره تئوری توطئه را به او نسبت دادند.
سومبارت علیه وبر: سومبارت در کتاب خود ذکر میکند که اولینانگیزههای نگارش این کتاب و پرداختن به نقش یهودیان در سرمایهداری، توسط وبر و کتابش در او ایجاد شد. اما در خطاب به مخاطبان دو کتاب مینویسد هر خوانندهای که کتاب او و کتاب وبر را بخواند به این پرسش میرسد که تمام آن چه وبر به پیوریتانیسم نسبت میدهد، چرا نتوان به یهودیت نسبت داد؟! او در کتاب خود تاکید میکند پروتستانتیسم همان یهودیت یا مسیحیت یهودیشده است.
او حتی به پرچمهای پیروزی پیوریتنها اشاره میکند که روی آنها مینوشتند: «لشکر شیران یهود» اما شاید علاوهبر ارجاع به اثر سومبارت، از خود متن وبر، بتوان وبر را به نفع سومبارت نقد کرد. وبر میپذیرد که روح سرمایهداری فقط حاصل یک نهضت انشعابی از کلیسا نیست و سرمایهداری در مقام «سازمان شغلی» بسیار کهنتر است. دقیقا بازهای که ورنر سومبارت مورد مداقه قرار داده و به واکاوی تاریخ اجتماعی یهودیان میپردازد، از ابتدای قرون وسطی است و از این جهت او تقدم تاریخی روح و سازمان سرمایهداری را رعایت کرده است. هر چند این دو کتاب ارزشمند از نظر زمانی در طول یکدیگر قرار میگیرند، اما ملاحظات نظری، روششناختی و مطالعات تطبیقی ایجاب میکند این دو اثر در عرض یکدیگر فهمیده و با هم خوانده شوند، درصورتی که در محیط دانشگاهی علوم اجتماعی، اقتدار وبر بیشتر بوده و اثر سومبارت درحاشیه قرار گرفته است.
موضعی که در برابر این دو متفکر و آثارشان میتوان گرفت این است که از یک سو نباید از نقش و حضور یهودیان در تکوین سرمایهداری چشمپوشی کرد و از سوی دیگر نباید پروتستانتیسم را نیز به شیوهای سادهانگارانه و به چوب یهودیت راند و از آموزههای لوتر و کالون غافل شد.
منابع:
وبر، ماکس، اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری، ترجمه عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهری کاشانی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ١٣٩۵.
سومبارت، ورنر، یهودیان و حیات اقتصادی مدرن، ترجمه رحیم قاسمیان، تهران: نشر ساقی، ١٣٨۴.
مارکس، کارل، درباره مساله یهود و گامی در نقد فلسفه حق هگل، ترجمه دکتر مرتضی محیط، تهران: نشر اختران، ١٣٨١.
داوود طالقانی
- 17
- 6