شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۵۸ - ۰۵ دي ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۰۰۱۲۴۰
فرهنگ و حماسه

روایتی از عملیات کربلای ۴؛ پیکر غواص‌ها روی اروند شناور بود

سیدمحمد ابوالفضلی,اخبار مذهبی,خبرهای مذهبی,فرهنگ و حماسه
اردیبهشت ماه سال ۹۴ بود که خبری تکان‌دهنده، حال‌وهوای ایران را به کلی تغییر داد. خبر این بود که پیکر ۱۷۵ غواص شهید دفاع مقدس با دست‌ها و بعضا پاهای بسته در گور دسته جمعی پیدا شده است. شهدایی که مظلومیت وصف‌ناپذیرشان، آتش به دل مردم در جای جای کشورمان زد.

مهمان‌های غریب دست بسته کشورمان که بعد از ۲۹ سال به آغوش وطن باز گشته بودند، غواصان و خط‌‌ شکنان عملیات کربلای ۴ بودند. دی ماه سال ۶۵ بود که همزمان با آغاز عملیات، رزمندگان متوجه شدند عملیات توسط آواکس‌های آمریکایی لو رفته است. دلاور مردان ایران اما با وجود این‌ که زیر تیرباران دشمن بودند از حرکت نایستادند و به پیشروی ادامه دادند و ... . اسیر شدن غواصان ایرانی در عملیات کربلای ۴ و دفن آن ها با دست‌های بسته، گوشه ای از سختی ها و تلخی های آن روز بود که خاطراتی دلخراش بر جای گذاشت. در روزهایی که یاد عملیات کربلای ۴ دوباره در دل ها زنده شده است، به سراغ یکی از غواصان خراسانی آن عملیات می‌‍ رویم، «سید محمد ابوالفضلی» که چند سال بعد از این عملیات در اسارت بود و پس از آن به آغوش میهن بازگشت، هرچند که با اتفاقی جالب مواجه شد.

 

خانواده او در روستا، شهیدی گمنام را که شباهت بسیاری به او داشته به عنوان فرزند شهید خود می پذیرند و او را خاکسپاری می کنند، اما با بازگشت سید محمد، نام او از سنگ مزار حذف می شود و «شهید گمنام» بر آن نقش می بندد. فارغ از این ماجرای شنیدنی، با سیدمحمد ابوالفضلی درباره جزئیات عملیات کربلای ۴ به صحبت می نشینیم، تا برایمان راوی خاطراتی تلخ باشد ..

 

همه غسل شهادت کردیم

سیدمحمد ابوالفضلی از فراموش نشدنی بودن آن شب می‌گوید، از این که چطور همه یارانش را در سیاهی شب این عملیات از دست داد: آن شب تا عمر دارم از یادم نمی‌رود. آن شب با کامیون ما را از خرمشهر، مقر شهید شاکری به رودخانه کارون بردند و در سوله‌های مرغداری قدیم نزدیک اروند مستقر شدیم. یادم هست وقتی رسیدیم، بچه‌ها گفتند برویم و برای غسل شهادت آب پیدا کنیم، همه ما شیفته شهادت بودیم و برای حضور درچنین عملیات بزرگی لحظه شماری می‌کردیم.  شش ماه تمام در سخت ترین شرایط در کنار هم آموزش‌های غواصی را گذرانده ‌بودیم و می‌دانستیم امشب قرار است خیلی از ما شهید شوند. دور هم جمع شدیم و دعای توسل خواندیم، حال و هوایی داشتیم که وقتی به آن فکر می‌کنم از خود بی‌خود می‌شوم. پس از این محفل صمیمی و پر شور راهی عملیات شدیم.

 

سیدمحمد از اروند می‌گوید و سختی‌های خاص غواصی در آن. او ادامه می‌دهد: ما غواص‌ها همیشه در عملیات‌ها، طنابی داشتیم که به فاصله هر دو متر، آن را گره می‌زدیم و هر گرهی را دو نفر می‌گرفتند تا به انتهای طناب می‌رسید. این کار برای آن بود که وقتی به آب وارد شدیم، پراکنده نشویم. در رودی مثل اروند که وحشی‌ترین رود دنیاست، این کار ضروری بود.

 

وقتی فین های غواصی ام گم شد 

این جا بود که من  یک دفعه متوجه شدم که فین‌های غواصی‌ ام را گم کرده‌ام، نشستم و زار زار گریه کردم. احساس کردم تمام آرزوهای این مدتم برای حضور در چنین عملیات بزرگی به باد رفته و حالا که میدان عمل است، کاری جز تماشا کردن رفقایم از دستم ساخته نیست. مدام خودم را سرزنش می‌کردم. فکر می‌کردم حتما گناهی مرتکب شده‌ام که چنین توفیقی را از دست دادم. تا این که دیدم یکی از دوستانم، فین را پیدا کرد و برایم آورد، آن قدر شاد شدم که با همه جانم به سمت اروند پر کشیدم.

 

عملیاتی که لو رفته بود

وی روایت خاطرات آن شب را ادامه می دهد و می گوید: به محض این که دسته اول غواصان وارد آب شدند، عراقی‌ها شروع کردند به تیر اندازی. همه جا آن قدر روشن شده بود که می‌شد حتی یک سوزن ریز را هم روی زمین دید، چه برسد رزمنده‌ها را! این جا بود که فهمیدیم عراقی‌ها از حمله ما با خبر بودند، چون در شرایط عادی دشمن اصلا نمی‌تواند متوجه ورود غواص‌ها شود.

جریان آب طوری بود که با ورود رزمنده‌ها در همان چند قدم اول مشکل‌ساز شد. ما با آماج گلوله‌ مواجه شدیم. به یاد دارم که تعداد شهدایی را که در اروند شناور شده بودند نمی‌توانستیم بشماریم و فقط تلاش می‌کردیم بندهای حمایل این شهدا را به طناب خودمان ببندیم تا اروند آن‌ها را با خود نبرد. عراقی‌ها از گلوله‌هایی استفاده می‌کردند که با اصابت به هر قسمت از بدن، دیگر چیزی از آن قسمت باقی نمی‌ماند، به همین دلیل هم همه مجروحان ما در اروند، بلافاصله به شهادت می‌رسیدند و دیدن این منظره برای ما خیلی دشوار بود. یک مرتبه جریان جزر شروع شد، آب پایین رفت و سیم‌های خاردار بالا آمد، با آن سیم‌های خارداری که انواع مین‌های جنگی روی آن نصب شده بود، دیگر نمی‌شد به ساحل رسید. قرار بود  تخریب‌چی‌ها این مانع را برطرف کنند اما همان ابتدای عملیات همه‌شان به شهادت رسیدند.

 

باورم نمی‌شود که به خشکی رسیدم

از او می‌پرسیم که شما در این شرایط چطور توانستید خود را به ساحل برسانید؟ می‌گوید: من باید برای زدن سنگر عراقی‌ها خودم را به خشکی می‌رساندم، اما این کار غیر ممکن شده بود. واقعیت این است که خودم هم هنوز نمی‌دانم که چطور شد در آن شرایط دشوار به ساحل رسیدم، اما یک باره خودم را روی ساحل دیدم. وقتی دیدم همراه برخی دیگر از رزمنده‌ها روی خشکی هستم، سریع بلند شدم و آیه مشهور سوره انفال را زمزمه کردم تا خداوند کمکم کند و بتوانم سنگر عراقی‌ها را بزنم: «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ ا... رَمی... ».

 

فقط من ماندم و ۲رزمنده دیگر

بچه‌ها همه کانتینرهای نفت و بنزین و گازوئیل جزیره را منفجر کردند و دیگر چیزی برای عراقی‌ها باقی نمانده بود اما نیروی پشتیبانی به ما نرسید. در واقع برداشت فرماندهان ما این بود که اگر نیروی دیگری هم پا به جزیره بگذارد از بین می‌رود. اما شاید اگر پشتیبانی داشتیم، کار را تمام می‌کردیم. وی ادامه می دهد: حدود ۲۰ نفر از رزمنده‌های ما به مقر  برگشتند. تنها من و دو نفر دیگر بودیم که در ساحل باقی ماندیم و نتوانستیم بازگردیم. نزدیک صبح بود که به اسارت عراقی‌ها درآمدم اما هنوز هیچ اثری از آن دو یار دیگرم در دست نیست و کسی نمی‌داند چه اتفاقی برایشان افتاد...

 

مریم ترسول

 

khorasannews.com
  • 14
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
ویژه سرپوش