
در کشورهای دیگر افراد با دغدغه اجتماعی وارد شوراها میشوند؛ در ایران با دغدغه قدرت در برخی موارد شوراها در زمینه نظارت موفق بودهاند، اما آنجایی که منافع را بین خودشان تقسیم کردند، نظارت تضعیف شده است.
در هیاهوی خبرهای انتخابات ریاستجمهوری، نقد و نظر درباره شوراها و بررسی اینکه پس از گذشت چهار دوره شوراها در ایران چه دستاورد و کارنامهای داشتهاند، موضوعی است که کمتر شنیده میشود و بیشتر وجوه سیاسی عملکردی آنهاست که در کانون تحلیل و توجه قرار گرفته است. برخی معتقدند شوراها نتوانستهاند اهداف مورد انتظار را محقق کنند و برخی میگویند آنها به نسبت امکاناتی که در اختیار داشتند، در میدانی که برای آنها تعریفشده، بازی قابلقبولی داشتند، هر چند برنده نبودهاند.
«نوید سعیدیرضوانی»، استاد برنامهریزی شهری معتقد است که شوراهای شهر و روستا در ایران که حالا چهار دوره فعالیت را پشتسرگذشتهاند، نهادهایی نیمهموفق هستند و نباید با رویکرد آرمانگرایانه به آنها نگاه کرد و مانند سایر نهادهای کشور باید با نگاهی بینابینی و در نظر گرفتن امکانات موجود و شرایط واقعی که برای فعالیت آنها وجود داشته، خروجیشان را تحلیل کرد. بهگفته او در جهان شاخصهایی برای بررسی کارآمدی شوراها وجود دارد که در گفتوگو با «شهروند» آنها را در ارتباط با تجربه انتخابات شوراها در ایران بررسی و تحلیل کرده است.
یک دوره دیگر از فعالیت شوراها به پایان رسید و تا چندماه دیگر انتخابات شوراها برگزار می شود، سوالی که این روزها در محافل شهری و سیاسی وجود دارد این است که شوراها در این چهار دوره تا چه حد توانستهاند در جایگاه یک نهاد کارآمد ظاهر شوند؟
برای ارزیابی عملکرد شوراها باید ببینیم در یک دوره تاریخی آنها براساس شاخصهای کارآمدی چطور عمل کردند. براساس تجربه جهانی در این زمینه شاخصهایی وجود دارد که با توجه به آن عملکرد نهادهایی مثل شوراها را بررسی و تحلیل میکنند. این شاخصها را میتوان برای بررسی عملکرد شوراها هم مورد توجه قرار داد. یکی از شاخصها احساس منزلت و قدرت و موثربودن است. از این نظر اگر نگاه کنیم در ایران شوراها اهمیت پیدا کردهاند و افراد در جایگاههای مختلف تلاش میکنند وارد شوراها شوند، چون عضویت در شوراها میتواند برای آنها ایجاد منزلت کند و شوراها با همه اشکالاتی که ممکن است داشته باشند، اما الان در ساختار نظام محلی و شهری و حتی روستایی دارای منزلت هستند.
شاخص دیگری که میتوان برای ارزیابی کارآمدی شوراها مورد توجه قرار داد این است که این نهادها تا چه اندازه «صدای مردم» بوده و توانستهاند مطالبات و به اصطلاح صدای مردم را به هرم بالای قدرت برسانند. این موضوع در شهرهای کوچک و بزرگ متفاوت بوده است. در شهرهای کوچکتر خواستههای مردم توسط شوراها بیشتر شنیده و بیشتر منتقل میشود و مورد توجه قرار میگیرد، چون محیط کوچکتر است و مردم در زندگی روزمره با هم در ارتباط هستند و به عبارت دیگر فاصلهای بین مردم و نمایندگان آنها نیست، بنابراین اعضای شوراها، هم شنوندگان بهتری برای مردم هستند و هم مطالبات کف جامعه را بهتر به ساختار بالایی قدرت منتقل میکنند.
در شهرهای بزرگ چون ارتباط بدون واسطه بین مردم و نمایندگان کمتر وجود دارد، به نظر میرسد که در این زمینه و شناخت مطالبات مردم و انتقال آن به لایههای بالاتر قدرت موفق نبودهاند، به همین دلیل هم است که میشنوید مردم میگویند شوراها مطالبات ما را پیگیری نکرده و صدای ما را نشنیدهاند. شوراها علاوه بر اینکه باید صدای مردم را بشنوند و منتقل کند، باید در مردم شهر یا منطقهای که نماینده آن هستند، «ایجاد مطالبه» کنند و این شاخص دیگری برای بررسی کارآمدی آنهاست که بهنظر میرسد در ایران شوراها در این زمینه چندان موفق نبودهاند. در همین دوره اخیر برخی اعضای شورا تلاش کردند در این زمینه کار کنند، برای مثال آقای رحمتالله حافظی، عضو فعلی شورا چند روز پیش در مصاحبهای اعلام کردند آمار زمینهای ذخیره در تهران از چه مقدار به چقدر رسیده است، همین اطلاعرسانی و پرسشگری نمایندگان شوراها می تواند در جامعه مطالبهگری ایجاد کند، اما این روند و رویکردی پراکنده و گاهبهگاه بوده است. شما مصوبات شورای شهر تهران را هم بررسی کنید متوجه میشوید که اکثریت آنها با رویکرد مطالبهگری نمایندگان برای مردم و پیگیری آن پیش نرفتهاند و بیشتر شاهد این هستیم که اعضای شوراها درگیر پوپولیسم شدهاند و به همین دلیل هم در زمینه پرسشگری و مطالبهگری واقعی عملکردی نداشتهاند. یکی از شاخصهای دیگر برای بررسی کارآمدی شوراها «ارایه پیشنهادات» است، به این معنا که اعضای شورا تا چه اندازه طرحهای پیشنهادی و کاربردی در زمینه مسائل و موضوعات مختلف شهر و روستایی که نماینده آن هستند، به شورا ارایه کردند. این همان بخشی است که به ضرورت تخصص اعضای شوراها گره میخورد، افراد هر چه متخصصتر باشند در این بخش بهتر عمل میکنند و تحلیلهای عمیقی از مشکلات شهری دارند و به دنبال آن راهکارهای کاربردی ارایه میکنند.
علاوهبر شاخصهایی که اشاره کردید یکی از مسئولیتهای مهم شورا جنبه نظارتی آن است، اینکه شوراها تا چه اندازه توانستهاند این مسئولیت را بهدرستی انجام بدهند، پرسشی است که اینروزها در آستانه انتخابات زیاد شنیده میشود...
بله. این شاخص بسیار مهمی است، چراکه یکی از اصلیترین وظایف شوراها همین جنبه نظارتی است. در برخی موارد شوراها در زمینه نظارت موفق بودهاند، اما آنجایی که منافع را بین خودشان تقسیم کردند، نظارت تضعیف شده است. در زمینه کارآمدی شوراها یک نکته مهم این است که اعضای شورا منافع شخصی را به منافع عمومی ترجیح ندهند و متاسفانه در این سالهایی که گذشته گزارشهای زیادی رسیده که نشان میدهد آنها منافع شخصی را به منافع عمومی ترجیح دادند و در بسیاری از موارد با استفاده از نفوذ و حوزه اقتدارشان در نهاد شورا از امکانات عمومی شهری به نفع خودشان استفاده کردند. بحث این سوءاستفاده تنها محدود به اختلاسهای مالی نیست، زمانی که اعضای شورا در ارتباط با مسائل شخصی بهطور رایگان از امکانات عمومی شهری استفاده میکنند، مثلا از سالنها یا اتوبوس میگیرند یا در پروژهای به نحوی دخالت میکنند که منافع اکثریت مردم به مخاطره میافتد، درواقع از حوزه تعهد اخلاقی و مسئولیت اجتماعی خارج و بهنوعی وارد حوزه فساد و سوءاستفاده شدهاند.
یکی از اهداف اصلی تشکیل شوراها در ایران تقویت زیرساختهای مردمسالاری و مهمتر از همه تحقق برنامهریزی و مدیریت مشارکتی بود، بهویژه زمانی که شورایاریها فعال شدند، خیلیها میگفتند زمینه تحقق این موضوع در تهران ممکن میشود، آیا ما در تهران تجربه موفقی در این زمینه داشتهایم؟
در این زمینه بحث مهمی وجود دارد و اصولا یکی از جنبههای کارآمدی نهاد شورا به بحث مشارکت برمیگردد. تصور کنید در محله ما سرای محلهای فعال شده است و کار میکند، اما عملا ارتباط چندانی با مردم ندارد و طرح و برنامههای شهری با مردم چک نمیشود. بحث برنامهریزی مشارکتی فلوچارتی دارد که در آن روشهای مختلفی برای دریافت دیدگاههای مردم در زمینه طرح و برنامههای شهری پیشبینی شده، مثلا ممکن است درباره یک طرح شهری فوکوس گروپ برگزار و دیدگاههای مردم را در این زمینهها دریافت کنند. الان درباره بسیاری از پروژهها از مردم نظرخواهی نمیشود، همین تجربه اخیر ساخت حسینیه در شهرک اکباتان چقدر منجر به تنش شد.
بهجز سراهای محله شورایاریها هم با همین هدف تاسیس شدند، آنها هم در این زمینه از نگاه شما دستاوردی نداشتند؟
همین الان در انتخابات شورایاریها نهایت ٨درصد مردم شرکت میکنند، همین موضوع نشان میدهد که آنها چه جایگاهی در بدنه جامعه دارند و کسانی که در این انتخابات هم شرکت میکنند و نامزد میشوند برای اهداف و برنامههای خاصی میآیند، اینطور نیست که بگوییم آنها واقعا جایگاهی برای مشارکت همهجانبه مردم در محلهها هستند. از سوی دیگر باید ببینیم نقش مردم در پرسشگری و نظارت چیست، در تعدادی از شهرهای جهان «روز احضار شهردار» وجود دارد. شهردار موظف است بنا به اعلام نظر مردم به آنها پاسخ بدهد. همین موضوع که مردم بتوانند از شهردار سوال کنند و در این زمینه قدرت داشته باشند، مشارکت آنها را افزایش میدهد و اساسا بخشی از همان فرآیند مدیریت مشارکتی است، در ایران اما افراد چهارسال انتخاب میشوند و کسی نمیتواند از آنها سوال کند و همین موضوع هم میتواند زمینه فساد باشد. از سوی دیگر شهرداران در ارتباط نزدیک با مردم هستند. در بسیاری از شهرها این شرط وجود دارد که شهرداران در زمانی که مسئولیت دارند باید در خانههای اجتماعی زندگی کنند. خانههای اجتماعی اصطلاحی است برای مجتمعهای مسکونی که در این شهرها برای افراد بیبضاعت ساخته میشود.
یعنی قانونی وجود دارد که زندگی در این خانهها را برای شهرداران در مدت خدمت الزامآور میکند؟
قانون نیست بیشتر عرف است. مثلا در لندن این سنت وجود دارد، مثل نخستوزیر که خانه شماره ١٠ را در لندن دارد و شهردار هم باید در این مساکن اجتماعی ساکن شود. این مساکن در واقع شرایطی است که کمترین طبقه جامعه میتواند داشته باشد.
آقای رضوانی ١٨سال از فعالیت شوراها در ایران گذشته، تقریبا نزدیک به دو دهه ارزیابی شما از کارنامه شوراها در ایران در این مقطع چیست؟ برخی منتقدان به کلی شوراها را ناکارآمد میدانند و میگویند که به نهادهای بیخاصیتی تبدیل شدند و برخی دیگر میگویند بهطور نسبی موفق بودهاند. شما چه فکر میکنید؟
بهنظر من شوراها در ایران نیمهموفق هستند. تحلیل مسیری که رفتند نیازمند بررسی است که بتوانیم بگوییم روبهپیشرفت هستند یا نه. به هرحال در ایران همه نهادها در روند فعالیت مشابه هستند، یعنی کارنامه شوراها را در همین فضا باید بررسی کنیم، الان مگر دانشگاههای ما نهادهای دموکراتیکی هستند؟
دانشجویان چقدر در انتخاب رؤسای دانشگاهها، مدیران گروه و... نقش دارند؟ درباره سایر نهادها نیز همینطور است، در چنین فضایی بهنظرم شوراها نیمهموفق بودهاند، اما نمیتوانیم بگوییم تجربه شکستخوردهای هستند.
انتظار از شوراها این است که نمایندگانش گروههای مختلف مردم را نمایندگی کنند و همانطور که شما گفتید صدای مردم باشند آیا آنها توانستهاند زمینههای مشارکت را فراهم کنند؟
نکته مهم در پاسخ به این سوال این است که مشارکت دوطرفه است، یعنی ما باید این مشارکت را هم از طرف مردم انتظار داشته باشیم و هم از طرف نمایندگان آنها. یعنی در شهرها و مناطقی که مردم مشارکت بیشتری داشتند، شوراها هم بهتر عمل کردند، اما در شهرهایی که مشارکت کمتر بوده، عملکرد شوراها هم تحتتاثیر قرار گرفته و افرادی در جایگاه نمایندگی قرار گرفتهاند که عمدتا عملکرد دولتی دارند و شبیه افراد دولتی هستند. اینکه مردم به چه کسانی رأی میدهند و در انتخابات به چه کسانی رأی میدهند، روند فعالیت این نهاد را میتواند به کلی تغییر بدهد. شما تهران را نبینید در شهرهای کوچکتر خیلی از افرادی که میآیند و نامزد عضویت در شوراها میشوند، بیکار هستند. به هر حال وقتی مشارکت پایین است ممکن همین افراد وارد شوراها شوند و مشخص است در این شرایط نتیجه خوبی به دست نمیآید. بنابراین من مشارکت را دوسویه میبینم و اگر نمایندگان شورا مطالبات مردم را نمایندگی نکردند، به این دلیل است که مردم هم در زمانی که باید مشارکت میکردند، خودشان را کنار کشیدند.
دلیل این عدم مشارکت چیست، چرا مردم خودشان را از این صحنه کنار میکشند؟
اهمیت حضور مردم در مدیریت و برنامهریزی شهری باید برای مردم تبیین شود. در فرآیند ساخت همین سرای محله باید از مردم نظر خواسته شود و پیشنهادات آنها شنیده شود، اما الان این فرآیند در تهران وجود ندارد، به عبارت دیگر وقتی قرار است برای زمینی در یکی از محلههای تهران تصمیمی گرفته شود، یک زمین خالی را فرض کنید، کسی از مردم نمیپرسد که بهتر است اینجا به پارک تبدیل شود یا یک مرکز فرهنگی. این تغییرات را انجام میدهند و بعد اگر مردم استقبال کردند معنایش این میشود که آنها راضی بوده و این تصمیم را پسندیدهاند و اگر هم نه که آن فرصت از دست میرود. اینکه چرا شهروندان تهرانی مشارکت نمیکنند هم به نظر من ناشی از بیتفاوتی مردم به امور شهری که در آن زندگی میکنند، نیست. درواقع آنها فرصتی برای مشارکت نداشتهاند و زمینهها و ابزارهای لازم برای آنها فراهم نشده است.
این بحث مربوط به فساد که گفته میشود پاشنه آشیلی برای شوراها بهعنوان یک نهاد نظارتی است، چقدر به وجهه و جایگاه شوراها در افکار عمومی آسیب زده است؟ الان این دیدگاه هست که شوراها باوجود آنکه باید خودشان با آن مبارزه میکردند، درگیر همین چرخه رانت و فساد شدهاند، در سایر کشورها برای جلوگیری از اینکه شوراها آلوده به این فساد و رانت نشوند چه مکانیزمهایی را پیشبینی کردهاند، بخشی از ناکارآمدی شورا ناشی از همین رانتها و شرایطی است که اجازه شفافیت هم به اعضای شورا نمیدهد.
شورا تنها یکنهاد نظارتی نیست و یکی از مسئولیتهایش نظارت است و ما نمیتوانیم مانند یک نهاد خاص نظارتی مثل دیوان محاسبات با آن رفتار کنیم و از آن انتظار داشته باشیم. در اینجا هم به نظرم باید به شرایط کلی و عمومی جامعه توجه کنیم. اتفاقا من معتقدم که شوراها فسادشان نسبت به خیلی دیگر از نهادها کمتر است. بحث من تنها شورای شهری مثل تهران نیست، نهاد شورا در کشور را میگویم. در بسیاری از شوراها افرادی عضو میشوند که از میان قشرهای خوشنام هستند، برای مثل در شوراهای روستاها یا شهرهای کوچک تعداد زیادی از فرهنگیان عضو هستند. میدانید که معلمان جزو آن دسته طبقاتی در جامعه هستند که اهل فساد نیستند. شوراها زمانی دچار فساد میشوند که اعضای آن برای تخلفات همدست شوند. در سالهای گذشته در شهرهایی که زمین در آنها ارزش افزوده ناگهانی پیدا کرده، ما با بحث سوءاستفاده برخی از اعضای شورا مواجه بودهایم، اما در کل زمانی که شوراها فعالیت کردند، فساد سازمانیافتهای در شوراها گزارش نشده و اگر هم مواردی بوده، شخصی بوده که برخورد شده است. در کشورهای دیگر که پرسیدید اعضایی که وارد شوراها میشوند عمدتا با دغدغه اجتماعی است که میآیند، در ایران شرایط متفاوت است و افراد چون در زنجیره قدرت نیستند و از این ناحیه احساس تحقیر میکنند و با هدف کسب قدرت است که وارد شوراها میشوند.
در سفری که به کشور ایتالیا داشتیم در یکی از شهرها که ٥٥هزار نفری جمعیت داشت، در کافهای نشسته بودیم و شهردار هم همانجا نشسته بود. جالب این است که کلا شورا و شهرداری آن شهر در دست یکی از احزاب بود. همین موضوع یعنی احزاب شناختهشده در سایر کشورها در انتخابات شوراها تاثیرگذار است، آنها که در انتخاب افراد دقت میکنند، اگر افراد تخلفی کنند با آنها برخورد میکنند و این تفاوتهایی است که ما با آنها داریم. در ایران احزاب عمدتا در حمایت از افراد برای لیستها اما در زمینه برخوردهای بعدی شفاف عمل نمیکنند.
- 15
- 4










































