سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۲۴ - ۱۲ شهریور ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۶۰۳۲۴۳
زنان، جوانان و خانواده

عروس شیطان!

کودک بد سرپرست,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان
این دختر چهار ساله زندگی، آینده و سرنوشت مرا دگرگون کرده است. حدود چهار سال است که همه زندگی ام را صرف نگهداری از او کرده ام و به همین دلیل از بسیاری موقعیت های اجتماعی و لذت های دنیوی محروم مانده ام در حالی که خودم هنوز مجرد هستم اما نام مادر را یدک می کشم، حالا هم دیگر توان نگهداری از او را ندارم و ...

دختر ۳۵ ساله ای که با قلبی مالامال از درد و رنج و چشمانی اشکبار وارد کلانتری شده بود تا با کمک قانون دختر چهار ساله را تحویل بهزیستی بدهد، درباره سرگذشت خود به مددکار اجتماعی کلانتری شفای مشهد گفت: همه چیز از روزی آغاز شد که برادرم به منزل آمد و با چهره ای بشاش و خندان در حالی که از خوشحالی حرکات موزون انجام می داد فریاد زد: عاشق دختر زیبایی به نام «فرحناز» شده ام و می خواهم با او ازدواج کنم. برادرم طوری از آن دختر ۱۶ ساله سخن می گفت که گویی فرشته ای از آسمان سقوط کرده است. هیچ مخالفتی را درباره «فرحناز» بر نمی تابید و او را حوری بهشتی می نامید. خلاصه برادرم طوری عاشق بود که مجبور شدیم بدون هیچ گونه پرس و جو و تحقیقی درباره آن دختر ۱۶ ساله مراسم خواستگاری و عقدکنان را برگزار کنیم اما هنوز دو هفته از برگزاری مراسم عقدکنان نگذشته بود که اختلافات آن ها مانند یک دمل چرکین سر باز کرد.

فرحناز دختری خودسر و بی بند و بار بود و نه تنها به حجاب اعتقادی نداشت بلکه در حضور برادرم با مردان غریبه ارتباط برقرار می کرد و مانند فرهنگ غربی هیچ گونه حریم محرم و نامحرم را رعایت نمی کرد. او دوستان خوبی نیز نداشت و با وضعیت بسیار زننده ای از منزل بیرون می رفت تا جایی که برادرم او را عروس شیطان می نامید. بالاخره در حالی که آرام آرام اختلافات آن ها به طلاق کشیده می شد اما با وساطت بزرگ ترها راضی شدند زندگی مشترک شان را آغاز کنند. با وجود این هیچ تغییری در رفتار فرحناز ایجاد نشد. برادرم از صبح تا دیرهنگام سرکار بود تا بتواند خواسته های همسرش را برآورده کند اما وقتی به منزل می آمد همسرش را در خانه نمی یافت.

او تا دیروقت در پارتی های شبانه حضور داشت و زمانی که وارد منزل می شد به خاطر مصرف زیاد مشروبات الکلی و مواد مخدر حال طبیعی نداشت. بالاخره بعد از گذشت یک سال از زندگی مشترک آن ها «مینا» متولد شد ولی هیچ کس از این تولد خوشحال نشد و لبخندی نزد چرا که شرایط زندگی برادرم بسیار اسفبار بود. با وجود این آن ها نتوانستند بیشتر از این همدیگر را تحمل کنند و بالاخره طلاق بین آن ها جدایی انداخت، این در حالی بود که فرحناز نوزاد پنج ماهه شیرخواره اش را رها کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت. در این شرایط برادرم که نمی توانست از یک نوزاد نگهداری کند به ناچار نزد من آمد و خواهش کرد تا سرپرستی مینا را به عهده بگیرم.

با آن که آن زمان دانشجوی رشته جامعه شناسی بودم و تجربه ای در این زمینه نداشتم وقتی به چشمان معصوم آن نوزاد کوچولو نگاه کردم دلم لرزید و نتوانستم از پذیرش او چشم پوشی کنم. خلاصه مسئولیت نگهداری مینا را پذیرفتم اما دیگر نتوانستم به تحصیلاتم ادامه بدهم چرا که در کلاس درس همواره نگران آن نوزاد کوچک بودم و روزهای زیادی را در کلاس درس حاضر نمی شدم. بالاخره ترک تحصیل کردم تا مینا کمی بزرگ تر شود. وقتی او سه ساله شد، روزی مادرش با نامه دادگاه به سراغ مان آمد تا هفته ای یک بار فرزندش را ملاقات کند این گونه بود که آخر هفته ها مینا نزد مادرش می رفت ولی همین مدت کم معاشرت نیز تاثیر بسیار نامطلوبی بر رفتارهای او داشت به طوری که وقتی از نزد مادرش به خانه می آمد رفتار سیگاری ها را تقلید می کرد و حرف ها و کلمات زشتی را بر زبان می راند. خلاصه بعد از مدت کوتاهی فرحناز از همین دیدارهای آخر هفته نیز خسته شد و سراغی از مینا نگرفت. از سوی دیگر نیز برادرم به مکان نامعلومی رفت به طوری که هیچ اطلاعی از او ندارم. در این مدت با آن که خواستگارانی داشتم اما به خاطر وجود مینا این امکان برایم فراهم نبود که  ازدواج کنم. از طرف دیگر نیز مادرم پیر و ناتوان است و توان نگهداری از مینا را ندارد تا حداقل مینا را به او بسپارم و خودم برای تامین هزینه های زندگی در بیرون از منزل کار کنم.

حالا هم می خواهم او را به بهزیستی بسپارم و ... وقتی مددکار اجتماعی کلانتری با اورژانس اجتماعی بهزیستی تماس گرفت ناگهان مینا دستان کوچکش را به دور گردن دختر ۳۵ ساله حلقه کرد و با زبان شیرین کودکانه در حالی که او را می بوسید گفت: مامان فاطمه چرا ناراحتی؟ در این هنگام دختر جوان نگاهی به چشمان زیبای مینا انداخت و اشک ریزان ادامه داد: پشیمان شدم، باز هم از او مراقبت می کنم و ... این گونه بود که دختر جوان در حالی که هنوز دستان کوچک مینا از گردنش رها نشده بود اتاق مددکاری را قبل از رسیدن نیروهای اورژانس اجتماعی ترک کرد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

khorasannews.com
  • 16
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
ویژه سرپوش