شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
۰۸:۵۲ - ۰۴ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۱۱۰۳
سایر حوزه های اجتماعی

تبدیل سومین پمپ بنزین تهران در خیابان سعدی شمالی به موزه

من همان «جوان» سر کوچه فیات‌ام

پمپ بنزین درواز دولت تهران,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,جامعه
از آن روزها که حسن آقا در پمپ بنزین دروازه دولت کار می‌کرد، ٢٥‌ سال گذشته است.

کوچه فیات دیگر بوی بنزین و نفت و امشی نمی‌دهد اما از دو روز پیش که جایگاه سوخت شماره ٦ به موزه تبدیل شده، حسن آقا می‌گوید انگار جوان شده است. «من همان جوان کوچه فیات‌ام. همان که استادکار بود و تلمبه‌ها را تعمیر می‌کرد. همان که چند جایگاه سوخت تهران زیر دستش بود. همان که معروف بود به حسن خوشگله.» و انگار که اینها را از زبان پمپ بنزینی بگوید که زمانی جوان بود و حالا با ایستادگی کامل تبدیلش کرده‌اند به موزه. لبخند نشسته روی لب حسن آقا و عینکش را هی روی دماغش جا‌به‌جا می‌کند تا با دقت ببیند.

ساختمان همان است که بود؛ ورودی‌اش طاقی قوسی دارد با دو ردیف کاشی تک‌رنگ سبز لجنی، کاشی‌های معرق و کاشی‌های هفت‌رنگ و دو پنجره در دو طرف بنای اصلی در دو قاب مربع‌شکل با طاق قوسی‌های کشیده؛ شبیه دو چشم خیره به دستگاه‌های پمپ بنزین توی حیاط. کیست که میان این همه ساختمان سیمانی تکراری، این بنای آجری را زیبا نبیند؟ از میان همه جایگاه‌های سوخت تهران، فقط همین یکی به شکل سابق باقی مانده: اولین جایگاه در تقاطع خیابان ولیعصر و مولوی ویران شده، دومین جایگاه سر خیابان وصال هنوز فعال است اما با چهره‌ای امروزی، سومین جایگاه به نام پمپ بنزین ری با این‌که در فهرست آثار ملی ثبت بود، شبانه تخریب شده و چهارمین جایگاه در خیابان ۱۵ خرداد مرمت شده اما خیلی ناشیانه.

جایگاه سوخت شماره ٦ که به اسم پمپ بنزین دروازه دولت می‌شناسندش، در ضلع جنوب غربی خیابان‌های انقلاب و سعدی قرار گرفته. ‌سال ١٣١٧ در دوره پهلوی، شرکت نفت انگلیس و ایران زمینش را خریدند و ‌سال ١٣١٩ برای توزیع فرآورده‌های نفتی مثل نفت سفید، بنزین و امشی این پمپ بنزین را ساختند. ساختمان این جایگاه، در ‌سال ٧٤، وقتی که متروی دروازه دولت از زیر آن رد شد، رها شد و متروکه تا امروز. وقتی اوایل‌ سال ٩٢، مدیریت موزه‌ها و مرکز اسناد صنعت نفت کارش را شروع کرد، چشمش به این بنای متروکه افتاد. مرداد ‌سال ٩٦ نام این پمپ بنزین با شماره ٣١٧١١ در فهرست آثار ملی به ثبت رسید و این باعث شد که حفظ شود و مثل جایگاه‌های دیگر شبانه تخریبش نکنند و دو ‌سال طول کشید تا تبدیل شود به موزه‌ای برای نمایش اشیاء و اسناد مرتبط با چرخه تحول پخش فرآورده‌های نفتی از ابتدا تا امروز و همین‌طور شیوه بارگیری، حمل و تخلیه سوخت در جایگاه‌های پخش.

  روایت حسن‌آقا از جایگاه شماره ٦

حسن گلی‌وند که حالا چشمش به جایگاه‌های سوخت، ماشین سنگین تخلیه و پمپ‌ها افتاده، دوباره جوان شده است. او همه خاطره‌هایش بوی نفت می‌دهد.

شما چند ‌سال در این جایگاه کار می‌کردید، آقای گلی‌وند؟

من  ٢٠‌ سال در پمپ بنزین‌های تهران کار می‌کردم. در پمپ بنزین استادکار بودم و کارگر و راننده داشتم. نبین اینطوری که حالا موهایم سفید شده. من در پمپ بنزین‌های شرکت نفت به حسن خوشگله معروف بودم. جوان بودم. خوش لباس بودم. ورزشکار بودم. ماشین‌ها را بلند می‌کردم و روزی ١٠ تا تلمبه عوض می‌کردم.

کارتان این‌جا در جایگاه شماره ٦ تهران چه بود؟

در همه جایگاه‌هایی که فعالیت می‌کردم، کارم تعمیر تلمبه‌ها بود. در جایگاه‌ها هر وقت  تلمبه‌ای خراب می‌شد، به من زنگ می‌زدند و من کارگر می‌فرستادم تا تعمیرشان کند. مدام تلمبه‌ها خراب می‌شد و به ما خبر می‌دادند.

پس کارتان حسابی سخت بوده.

کار زیاد بود و سخت. ١٠ تا جایگاه دست من بود. تازه الان خیلی هم فرق کرده و بهتر شده. آن‌وقت‌ها کنار تلمبه‌ها شیشه داشت و هوا می‌آمد یا لوله‌ها سوراخ می‌شد، اما الآن که پمپ را گذاشته‌اند در مخزن، خیلی عالی شده. تلمبه‌های جدید نه شیشه خالی می‌کند، نه لوله خالی می‌کند، همیشه هم مواد در آن پر است.

هنوز با همکاران قدیمتان در این جایگاه در ارتباطید؟

از هیچ‌کدام از همکارانم خبر ندارم. شاید خیلی‌هایشان مرده باشند.

محل کارش دارد تبدیل می‌شود به موزه و او می‌گوید: «آن ساختمان زشت و بدقواره کوچه پشتی را ببین. قبلا این‌طوری نبود. قبلا اصلا نبود. خوب شد دست‌کم این‌جا را خراب نکردند. نگهش داشتند تا بقیه ببینند ما روزگارمان را چطوری سپری کردیم. تهران این‌شکلی بود، شبیه این پمپ بنزین، نه شبیه آن ساختمان زشت. اگر این‌جا هنوز به‌راه بود که نمی‌شد آن خانه این همه نزدیک باشد. آن پنجره را ببین. اگر این‌جا سوخت تخلیه می‌کردند حتما آتش می‌گرفت.»

حسن‌آقا دلش می‌خواهد درباره جزییات کار حرف بزند. درباره این‌که آن زمان همیشه باید در مخزن دو‌هزار لیتر بنزین می‌بود تا دینام نسوزد. یا این‌که پمپ‌ها در مخزن نبود و خود تلمبه، سوپاپ و موتور و سیفون و تسمه داشت و یک هندل اضافه داشت تا اگر برق رفت، هندل بزنند که مشتری بنزین بگیرد و شاکی نشود. برای همین، او بحث را از زیبایی ساختمان می‌کشاند به این‌که تخلیه جایگاه در زمان قدیم چطور بود و با جزییات تعریف می‌کند. گویی بعد از ٢٥‌سال بازنشستگی رئیس جایگاه سوخت شده: «مثلا فرض بگیریم که یک ماشین می‌آید و می‌خواهد ٢٠‌هزار لیتر خالی کند. مخزن را باید دیپ بزنند و بروند بالا. برای این کار کف بتن باید تراز باشد تا ماشین یک ور نشود. این‌طوری رئیس جایگاه که می‌رود بالا دیپ بزند، قشنگ دیپ می‌زند، کم و زیاد نمی‌شود و بعد خالی نمی‌کند. موقع تخلیه هم باید زیر شیر را باز کند، یک ور کند که ته ماشین چیزی نماند. قدیم‌ها دوزش زیاد می‌شد، الآن نمی‌دانم چطوری است.»

او اینها را می‌گوید و مخزن نفت جایگاه شماره ٦ را نشان می‌دهد، درست در کوچه فیات که زمانی نمایندگی اتومبیل فیات در آن بود و حالا دیگر نیست. بعد یک گوشه دیگر را نشان می‌دهد که روزگاری اتاق روغن بود. «روغن داشتیم چهار لیتری ١٢ تومان، الوند. چهارفصل هم داشتیم، زمستان می‌شد ٣٠، تابستان می‌شد ٤٠ تومان. یک بنزین‌هایی داشتیم که برای اتوشویی‌ها بود، می‌بردند لباس می‌شستند، ١٨ تومن می‌فروختیم. آن بنزین‌ها هم دیگر نیست. مقصودم این است که خیلی الآن بهتر شده. نازل‌ها اتوماتیک شده و فشار در آن کنترل می‌شود. آن زمان ما در جایگاه اناری (جایگاه ١٨)، تقریبا ٣٠‌سال پیش، نازل اتوماتیک گذاشتیم، کار نکرد. چون فشار پمپ کم بود، نازل قطع نمی‌کرد. الآن این نازل‌ها چون پمپ توی مخزن است، خیلی خوب شده.» بوی بنزین و روغن نمی‌آید. حسن‌آقا می‌گوید بوی بنزین را دوست دارد. او ١٥‌سال در این جایگاه کار کرده و آن زمان ١٠ جایگاه دستش بوده. «از این‌جا رفتم جایگاه لشکر. دفترم آن‌جا بود. جایگاه کالج هم دستم بود، جایگاه ١٩.» حسن‌آقا خاطرات زیادی از ساختمان سر کوچه فیات که حالا همسایه موزه عروسک‌ها شده، دارد؛ از سه سکو و دو تا هواکش تخلیه مخزن، از نفت و بنزین و لوله‌های آبی و قرمز که گاهی بعضی اشتباه می‌کردند و آلوده می‌شد و حسن‌آقا می‌آمد برای تخلیه‌شان. یا از وقت‌هایی که موتورها از کار می‌افتاد و حسن‌آقا دیپ می‌آورد و خمیر می‌زد و می‌فهمید آب به مخزن رفته و جایگاه را پلمپ می‌کردند تا آب تخلیه شود و کارگر می‌فرستادند تا از انبار ری برایشان بنزین بیاورد. او اسم جایگاه‌ها را یکی‌یکی از بر است: «اولین جایگاهی که در ایران درست شد، جایگاه گمرک است که دیگر نیست. دومی جایگاه دیانا، سومی اکبرمشتی، چهارمی درخونگاه، پنجم مجلس شاه‌آباد که خرابش کردند، ششم همین جاست، هفت میدان اعدام، هشت میدان لشکر، ٩ کالج، ١٠ امامزاده حسن، ١١ شوش، ١٢ قاسم‌آباد، ١٣ پپسی‌کولا» و همه را اسم می‌برد تا میدان ژاله و اناری و شاه‌عبدالعظیم و امیرآباد. همه خاطره‌های حسن‌آقا بوی نفت و بنزین می‌دهد.

«همه اسناد را نگه داشته‌ام»

موزه پمپ‌بنزین دروازه دولت تهران بعد از موزه‌های «بنزین‌خانه» و «کارآموزان صنعت نفت» آبادان به راه افتاده است. شاهپور نجات وکیلی که ١٣٤٨ وارد وزارت نفت شد و‌ سال ٩٣ بعد از ٤٥‌ سال کار بازنشسته شد، اسناد زیادی در اختیار این موزه‌ها گذاشت. «ما یک گروه سی نفره از هنرستان تهران بودیم. پیش آلمان‌ها درس می‌خواندیم و بعد وارد شرکت نفت شدیم. کار من در مخابرات بود؛ مسئولیت تعمیرات و نصب و برنامه‌نویسی سیستم‌های مخابراتی و شبکه‌های تهران را داشتم.» او از کارکنان خطوط لوله نفت بوده و حالا همکار موزه‌هاست؛ تجهیزات مخابراتی خیلی قدیمی و اسناد محرمانه وزارت نفت قبل از انقلاب را به موزه‌های نفت و مرکز اسناد تحویل داده است. «اسناد مکاتبات بین دربار با دکتر اقبال، با نخست وزیر، با مسئولان نفت. همه اینها در موزه‌های مختلفی که راه انداختند، استفاده شد. زمانی که انقلاب شد، کسی به اسناد فکر نمی‌کرد. آنها را دور می‌ریختند و پاره می‌کردند.  من دوست داشتم نگهشان دارم و همین کار را کردم. تمام این سال‌ها از اسناد مراقبت کردم؛ هنوز بخشی از اسناد پیش خودم است و تحویل نداده‌ام.»

در موزه چه می‌گذرد؟

کتابچه ستاد جغرافیایی ارتش مربوط به ‌سال ١٣٣٠ نشان می‌دهد که در تهران ١٣ جایگاه و پمپ بنزین بوده و جایگاه شماره ٦ حالا موزه شده است؛ موزه‌ای در کوچه فیات، در همسایگی موزه عروسک‌ها و در نزدیکی حصار ناصری.

در موزه دروازه دولت که برای  معرفی تاریخ جایگاه‌های توزیع سوخت در کشور، نمایش اشیاء و اسناد مرتبط با چرخه تحول پخش فرآورده‌های نفتی از ابتدا تا کنون، شیوه بارگیری، حمل و تخلیه سوخت در جایگاه‌های عرضه و… به راه افتاده، آخرین بازمانده بنزین جایگاه را می‌توان در یک بطری دید.

در یک اتاق نقشه‌های ١٢ دروازه تهران نمایش داده شده، دروازه دولت دوم در‌ سال ١٣٠٩ به دستور رضاشاه برای توسعه شهر تخریب می‌شود و در نقشه ١٣٢٣ برای اولین‌بار جایگاه شماره ٦ تصویر شده است. نقشه ١٣٤٠ نشان می‌دهد که کوچه فیات نمایندگی اتومبیل فیات بوده است.

در اتاق بعدی کل پمپ بنزین‌ها و موزه‌ها و تغییرات پمپ بنزین‌ها و سیر تحول بنزین در طول ١٧٠‌ سال نشان داده شده است و خلاصه‌ای از تاریخ ورود اولین ماشینی که مظفرالدین شاه در ‌سال  ١٢٧٩ به تهران آورد تا آن‌چه ١٢٠‌ سال بعد از آن اتفاق افتاد. فرآورده‌هایی که در دوره‌های مختلف در جایگاه‌ها به فروش می‌رسید هم نمایش داده شده؛ نفت سفید، بنزین‌های معمولی و سوپر و روغن موتور و حشره‌کش‌های امشی. در سالن فنی هم پروسه سوخت‌رسانی به خودروها نمایش داده شده؛ قطعات جایگاه و قطعات ماشین، انواع نازل، قدیمی‌ترین دستگاه‌های تلمبه، قطعاتی که پروسه سوخت‌رسانی را نشان می‌دهد.

پمپ بنزین دروازه دولت به گواه کتاب راهنمای ایران و تهران یکی از قدیمی‌ترین عمارت‌های پمپ بنزین ایران و شهر تهران است.

شهردار تهران:  ‏‏«مال»‌ها  هزینه اضافی‌اند نه ارزشی برای پایتخت

شهروند، پیروز حناچی، شهردار تهران سخنران اصلی مراسم افتتاح موزه پمپ بنزین دروازه دولت ‏تهران بود. او گفت موضوعاتی که سیر تحول و تغییرات شهر را به نمایش می‌گذارند، ارزش‌های ‏شهر محسوب می‌شوند: «بسیار خوشحالم که فضایی فراهم شده تا به یکی از ارزش‌های شهر تهران ‏بپردازیم و برای دیدگان عمومی آن را باز کنیم. امروز یکی از دستگاه‌های متولی درخصوص بازگشایی ‏این موزه توانسته با تلاش موثر یکی از صفحات شناسنامه خود را که هویت حوزه نفت محسوب می‌شود ‏به نمایش دیدگان عمومی بگذارد‎.‎‏» ‏

شهردار تهران در بخش دیگری از صحبت‌های خود با طرح این سوال که اگر از شهروندان تهران ‏پرسیده شود که ارزش‌های این شهر چیست، گفت: «شاید عده‌ای از شهروندان عنوان کنند که مال‌های ‏تجاری و ساختمان‌های بلند که ساخته شده‌اند، ارزش‌های شهر تهران هستند. البته این ساختمان‌ها لازمه ‏زندگی شهری است، ولی ارزش‌های شهر تهران قلمداد نمی‌شوند و بسیاری از آنها تنها مسئولیتی برای ‏نگهداری بر دوش مدیریت شهری می‌گذارند‎.‎‏» ‏

حناچی ادامه داد: «بی‌تردید ارزش‌های شهر، تعداد صفحات شناسنامه و هویت شهرند؛ موضوعاتی‌اند که ‏بر روی سیر تحول شهر و تغییرات آن اثرگذار بوده‌اند که امروز در کنار یکی از این ارزش‌های شهر ‏قرار گرفته‌اند‎.‎‏» او گفت:  «از ۱۰ پمپ بنزین نسل اول، سه پمپ بنزین در شهر تهران باقی مانده بود ‏که یکی از آنها از بین رفت، یکی دیگر در خیابان ۱۵ خرداد هنوز مشغول سرویس‌دهی به شهروندان ‏است و یکی دیگر به موزه پمپ بنزین تبدیل شده است. امیدوارم در دوره معاصر از این نگاه که صنعت ‏را به بخش موزه‌ای تبدیل کنیم بتوانیم بهره مناسبی بگیریم و خاطرات خوبی از تهران که در حقیقت ‏هویت این شهر است، باقی بگذاریم. از همین رو به نمایندگی از شورا و شهرداری تهران و مردم تهران ‏از این اقدام قدردانی می‌کنم، چراکه این اقدام به خوبی برگ‌های شناسنامه صنعت نفت را ماندگار می‌کند و ‏از سوی دیگر توجه به یکی از جاذبه‌های حوزه نفت است‎.‎‏» ‏

شهردار تهران با تأکید بر تبدیل فضاهای صنعتی به فضاهای قابل استفاده موزه‌ای گفت:  «یکی از ‏روش‌هایی که بسیار مفید و موثر بوده است، همین تبدیل فضاهای صنعتی به فضاهای موزه‌ای است که ‏تجربه‌های زیادی در دنیا به این شکل وجود دارد و در ایران نیز فرهنگسرای بهمن و کارخانه آب جوی ‏شمس را به‌عنوان تجربه داشته‌ایم.»

حناچی تأکید کرد: «به‌عنوان شهردار تهران از وزارت نفت، بانک ملی و ارتش به دلیل آن‌که فضاهای ‏خود را به روی مردم باز کرده‌اند، قدردانی می‌کنم و امیدوارم همه دستگاه‌ها برگه‌های شناسنامه‌ای هویت ‏خود را حفظ کنند. بی‌تردید امروز شهرهای دنیا با این ارزش‌ها با یکدیگر رقابت می‌کنند‎.»

به گزارش ایسنا، شهردار تهران در پایان افتتاح این موزه در جمع خبرنگاران و در پاسخ به سوالی مبنی ‏بر این‌که وزارت نفت کمک خود را درخصوص خرید واگن‌ها از محل صرفه‌جویی از مصرف انرژی ‏چه زمانی به شهرداری تهران پرداخت می‌کند، گفت: «این موضوع درحال پیگیری است تا بتوانیم از این ‏محل برای خرید واگن‌های مترو شهر تهران اقدام کنیم. به محض این‌که این موضوع به نتیجه برسد آن را ‏اعلام خواهیم کرد‎.»

وی درخصوص اجرای طرح جدید محدوده کاهش آلودگی هوا در نخستین روز آن گفت:«۸۰‌درصد ‏آلودگی تهران برای سوخت فسیلی است که ۴۰‌درصد آن مربوط به خودروهای شخصی می‌شود. لذا ‏جهت‌گیری ما در راستای کاهش استفاده از خودرو شخصی و توسعه حمل‌ونقل عمومی است و در این ‏مسیر همه باید همکاری کنیم و استفاده از خودروهای شخصی را کاهش دهیم‎.»

حناچی در پاسخ به سوال دیگری درباره عدم خرید آسفالت از شرکت‌های تولید آسفالت توسط شهرداری ‏و بیکار شدن آنها نیز گفت: «شهرداری تولید آسفالت خود را افزایش نداده، اما شرکت‌ها نیز باید بدانند که ‏آسفالت را به قیمت واقعی به شهرداری بفروشند. بی‌تردید شهرداری رقیب بخش خصوصی نیست.‏»

  • 14
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش