روزنامه خراسان نوشت: سال‌ها بود که رفاقت دیرینه داشتند. آنها از دوران نوجوانی دست دوستی به هم داده بودند، به طوری که این رفاقت حتی بعد از ازدواج نیز ادامه یافت و به رفت و آمدهای خانوادگی منجر شد.
حالا «ف» و «ر» صمیمیت خاصی را تجربه می‌کردند، اما مدتی قبل ناگهان پیامی از طریق شبکه اجتماعی واتساپ بر گوشی همسر «ف» نقش بست که در انتهای پیام کلمه «عزیزم» خودنمایی می‌کرد. زمانی که «ف» به دور از چشمان همسرش به شماره تلفن ارسال‌کننده پیام چشم دوخت، دل‌آشوبه وجودش را فراگرفت. پیام از طرف «ر» بود؛ همان دوستی که سال ها بر سفره یکدیگر نان و نمک خورده بودند.
افکارش به هم ریخت. سوءظن خیانت رهایش نمی‌کرد. نمی‌توانست این ماجرا را باور کند. چیزی به همسرش نگفت، اما خوابش هم نبرد. آن شب روح و روانش درگیر جمله‌ای بود که بر صفحه‌نمایش گوشی همسرش دیده بود.
صبح روز بعد پنهانی نزد فردی رفت که در زمینه بازیابی پیامک‌ها مهارت داشت و بالاخره موفق شد به پیامک‌هایی نامتعارف دست یابد که بین «ر» و همسرش رد و بدل شده بود. حالا دیگر خشم و عصبانیت در چهره «ف» موج می‌زد که وارد منزل شد. او تلاش کرد با شگردهای مختلف راز این پیام‌های خیانت‌آلود را فاش کند، اما همسرش همه چیز را انکار کرد تا اینکه بالاخره یکی از ترفندهای او کارساز شد و ناگهان همسر جوانش از ماجرایی سخن گفت و مدعی شد که «ر» او را با توسل به حیله و نیرنگ به خانه‌ای برده تا برای حل یک مشکل به او کمک کند، ولی در آن خانه اتفاقی شرم‌آور رخ داده است.
«ف» در حالی این جملات تلخ را می‌شنید که دیگر چهره‌اش از شدت خشم به سرخی گراییده بود. او بدون توجه به عواقب چنین رفتار خطرناکی ناگهان تصمیم وحشتناکی گرفت. کاردی بزرگ را برداشت و به طرف محل سکونت «ر» به راه افتاد. زنگ منزل را به صدا درآورد و لحظاتی بعد «ر» را در چهارچوب در حیاط دید و بدون تامل با بیان ماجرای پیامک‌ها گفت که انتظار چنین رفتارهایی را از دوست دیرینه خودش نداشت.
«ر» که با دیدن چهره خشم‌آلود «ف» وحشتی عجیب سراسر وجودش را فراگرفته بود، با عذرخواهی از وی بیان کرد که احتمالا سوءتفاهمی پیش آمده است. همین عذرخواهی کافی بود تا رفاقت قدیمی به صحنه خونباری تبدیل شود. «ف»در یک لحظه کارد را بیرون کشید و خون دوستش را بر زمین ریخت. او سپس پیکر زخمی «ر» را رها کرد و راهی کلانتری محل شد تا خود را تسلیم قانون کند.
حالا او به سرنوشت و تقدیر خود می‌اندیشید که چگونه معاشرت‌هایی این‌چنین زندگیش را به یک ویرانه تبدیل کرد. از سوی دیگر، با مرگ «ر» و گزارش این جنایت هولناک به قاضی ویژه قتل عمد مشهد، تحقیقات گسترده قضایی در این باره آغاز شد.
متهم که مدعی بود همسرش باردار است، از او نیز به خاطر رفتارهای خیانت‌آلودش در حالی شکایت کرد که به طور تلویحی دوستش را مهدورالدم می‌دانست، اما می‌گفت هنوز هم نمی‌توانم این ماجرای شوک‌آور را بپذیرم.
با دستور مقام قضایی، متهم مذکور پس از تشریح جزئیات صحنه این جنایت وحشتناک روانه زندان شد تا این پرونده جنایی روند دادرسی را طی کند. در همین حال قاضی باتجربه ویژه قتل عمد با رعایت برخی مواد قانونی، پیگیری ادعاهای متهم را در دستور کار قرار داد و از پزشکان قانونی خواست آزمایش‌های تخصصی را درباره ارتباط غیراخلاقی «ر» و همسر متهم انجام دهند. اما آنها نظر دادند که فعلا به دلیل آسیب احتمالی به جنین امکان چنین آزمایش‌های تخصصی وجود ندارد.
بالاخره تحقیقات ریزبینانه در این پرونده جنایی ادامه یافت تا اینکه مدتی قبل «دوقلوها» به دنیا آمدند و بدین ترتیب امکان آزمایش دی‌ان‌ای فراهم شد. گزارش تخصصی تکان‌دهنده پزشکی سرنوشت متهمان این پرونده جنایی را تغییر داد.
طبق گزارش مذکور، دوقلوها به دنبال ارتباط غیراخلاقی با «ر» (مقتول) به دنیا آمده‌اند و اکنون این ماجرا به فاجعه‌ای هولناک تبدیل شده است. از طرف دیگر، با این نظر پزشکی، قرار جلب به دادرسی این پرونده در حالی از سوی دادستانی مشهد صادر شد که قضات دادگاه کیفری یک خراسان رضوی نیز در برابر یک پرونده خاص قرار گرفته‌اند.
این ماجرای تلخ و دوقلوهای بی‌گناهی که آینده‌ای با سرنوشتی دردناک دارند باید از سوی روان‌شناسان و جامعه‌شناسان و محققان دانشگاهی مورد مطالعه دقیق قرار گیرد تا علاوه بر هشدارهای خاص درباره دقت در معاشرت‌های خانوادگی بعد از ازدواج، پیامدها و ریشه‌های آن نیز تجزیه و تحلیل شود.
- 14
- 1
