
امسال پنجاهمین سالگرد ساخت دسته سیسیلیهاست؛ فیلمی که طرفداران ایرانیاش بیشتر از فرانسویها نباشد، کمتر هم نیست. دو عنصر مهم در فیلمِ هنری وِرنوی (یا احتمالاً آنغی وِغنوی) بیش از بقیه خودنمایی میکند. اولی سه بازیگر اصلی فیلم هستند. سه بازیگر مرد سینمای کلاسیک فرانسه. ژان گابن، لینو ونتورا و آلن دلون، جذابترین مرد سینما، که البته شما میتوانید بخوانید: یکی از جذابترینها. ونتورا در اولین فیلمش با گابن همبازی شد. ۱۵ سال پیش از دسته سیسیلیها و بعدها، بارها با هم همبازی شدند از جمله در بینوایان. دلون و گابن ۶ سال قبل از این فیلم در هر شمارهای میتواند برنده باشد به کارگردانی همین آقای هنری ورنوی با هم همبازی شده بودند. ونتورا و دلون هم ۲سال پیش از این در ۱۹۶۷ در ماجراجویان کنار هم بودهاند. ضمن اینکه به اینها، همکاریهای جداگانه هر سه بازیگر با هنری ورنوی در فیلمهای قبلیاش را نیز باید اضافه کرد. پس از این مقدمه نسبتاً پیچیده از روابط به اینجا میرسیم که جمع شدن این ۴ نفر در فیلم اتفاقی نبوده و دیدن فیلم چه تجربه شیرین و جذابی برای دوستدارانشان بوده و هست.
دومین عامل جذاب فیلم، موسیقی انیو موریکونه است. گروهی بر این نظرند که موسیقی فیلم خوب، نباید در فیلم شنیده شود، نباید خودش را از کار جدا کند. موریکونه اما، نمونه عالی نقض این نظر است. نواهای او را فراموش نمیکنیم، تکرار میکنیم و سعی میکنیم با سوت زدن آنها، حظشان را برای خودمان مضاعف کنیم. موریکونه را بیشتر به خاطر آهنگهایی که برای وسترنهای اسپاگتی ساخته میشناسیم و شوخیهایی که در آنها میآورد. موزیک متن دسته سیسیلیها هم رگههایی از این شوخیها دارد و آنقدر در ذهن میماند که پس از دیدن فیلم با خودت تکرارش کنی. جذابیت عوامل باعث شد دیر به اصل فیلم برسیم، به روایت و قصه. (باید بگویم که از ذکر نام هنری دِکا فیلمبردار شهیر فرانسوی گذشتم.)
حضور سه بازیگر مشهور کار برای به تعادل رساندن وزنِ هر شخصیت را در فیلم سخت میکند اما یکی از نکاتی که مؤلفان فیلم آن را بخوبی رعایت کردهاند حضور هر سه شخصیت به میزان نسبتاً مساوی در داستان است. ژان گابن (مالانزه) یک پدرخوانده سیسیلی خانوادهدوست که جلوه کمی خشنتر از این شخصیت را ۳سال بعد در پدرخوانده کاپولا میبینیم. او و خانوادهاش، روژه سارته (آلن دلون) جنایتکار و خیانتکار و قاتل، اما دلفریب را از دست پلیس فراری میدهند. آشنایی سارته و مالانزه منجر به طرحریزی برای یک سرقت حرفهای به پیشنهاد سارته میشود. کمیسر لوگوف (ونتورا) که بجز شوخیهای ماجرای ترک کردن سیگارش، شخصیت کاملاً جدی دارد هدف اصلی خود را دستگیری دوباره سارته قرار داده. کارگردان، آگاهانه برای ورود هر کدام از شخصیتهای اصلی طرحی ریخته تا افشای حضورشان در نگاه مخاطب جلوه پیدا کند و او بخوبی میداند که مخاطب منتظر است تا ببیند آنها چطور وارد فیلم میشوند. فیلم، صحنههای جذاب سینمای جنایی-گنگستری را دارد: قتل، سرقت، فرار و حتی هواپیماربایی. دسته سیسیلیها یک فیلم گنگستری است. گونهای که فرانسویها نمونههای عالی از آن دارند و فیلمهای جنایی و گنگستری امریکایی و خصوصاً فیلم نوآرهایشان همیشه تحت تأثیر نمونههای فرانسوی بوده است.
حمید ناصریمقدم
- 14
- 6