دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۴۹ - ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۳۰۷۴
موسیقی

پیمان خازنی:

هنر بدون تجربه سروصدایی بیش نیست

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,پیمان خازنی

«همهمه کاشی‌ها» عنوان آلبوم جدید پیمان خازنی است که به‌تازگی منتشر شده است؛ آلبومی که می‌توان آن را تلاشی برای رسیدن به نوعی آزادی در حوزه شنیداری توصیف کرد. همان‌طور که نادر مشایخی، آهنگ‌ساز و رهبر ارکستر در مراسم رونمایی از این اثر اشاره کرده، یکی از مهم‌ترین جنبه‌هایی که می‌توان درباره آلبوم همهمه کاشی‌ها در نظر گرفت، عادت شنیداری است که مخاطب در این اثر با آن همراه می‌شود. آثار خازنی دربرگیرنده طیف وسیعی است که فقط موسیقی سنتی نیست، موسیقی او انتخاب‌شده از انواع و اقسام موسیقی‌هایی است که مخاطب با توجه به سلیقه‌ خود می‌تواند تفسیر شخصی‌اش را از صدا دریافت و با آن ارتباط برقرار کند. خازني چند آلبوم باكلام همچون پريچهره، هفت پيكر و  هفت دستگاه را منتشر كرده است كه آنها را به عنوان ميهمان يونسكو در رم به صورت پرفورمنس اجرا كرد. پیمان خازنی در گفت‌وگو با «شرق» از جزئیات  آلبوم جديدش و مرزهاي نويي كه در تارنوازي آنها را درنورديده، گفت.

 

 همهمه کاشی‌ها عنوانی استعاری و درعین‌حال بسیار شاعرانه است. جدای از اینکه این عنوان از بخشی از یک شعر استاد شفیعی‌کدکنی انتخاب شده، چه دلایلی برای این گزینش داشتید؟

اصلا شاید همین استعاری‌بودن عنوان آلبوم است که موجب پرسش در ذهن مخاطب می‌شود و بحث به راه می‌اندازد. اساسا موجودیت فکری این اثر وابسته به جهان استعارات و امور انتزاعی است. همهمه و غوغایی که از تنیدن شعر و موسیقی به وجود می‌آید و کاشی‌هایی که نماد سنت یک فرهنگ اصیلند درواقع محصول جریانی‌اند که از شرایط مدرنیته حاکم بر روزگار به ستوه آمده‌اند. البته باز هم مخاطب می‌تواند تصاویر متعددی در ذهنش بسازد و تداعی کند چون خلق این آلبوم مبتنی‌بر آزادی درون و کنارگذاشتن کلیشه‌های رایج است و حتی در انتخاب نام این آلبوم به مخاطب اجازه رفتار خصوصی را داده‌ام چون شنونده ضلع سوم خلق این اثر است. همهمه کاشی‌ها صدایی است که از دل کاشی‌های تاریخ پرفرازونشیب ایران برخاسته و تا به امروز خودش را با سربلندی به امروز رسانده است. اگر آن شاهکار استاد شفیعی‌کدکنی (هزاره دوم آهوی کوهی) را بخوانید، متوجه یک سیر تاریخی درباره زیبایی و فرهنگ ایران خواهید شد که این سیر در شکلی انتزاعی و در قالب صدا در آلبوم من تجلی پیدا کرد و شاید محور این اثر شد. البته باقی قطعات هم در همین سیر قرار می‌گیرند، منتها با مضامین و محتواهایی دیگر. در طول زمانی که روی این اثر کار می‌کردم، بارهاوبارها به این عبارت در شعر جناب کدکنی برخورد کردم و شاید به‌جای اینکه من این نام را انتخاب کنم، این نام من را انتخاب کرد. اکنون معتقدم این نام می‌تواند نگاهی کلی و جامع به همه اتفاقات این مجموعه داشته باشد.

 

به‌عنوان یک نوازنده تار بین نخستین اثرتان در زمینه تک‌نوازی با دومین اثرتان فاصله زیادی افتاد. دلیل یا دلایل این انقطاع چیست؟

شما خوب می‌دانید که تولید موسیقی درحال‌حاضر با چه مشکلات و مرارت‌هایی روبه‌رو است؛ به‌خصوص تولید موسیقی بی‌کلام. وقتی من ٩ سال پیش آلبوم شوخی را منتشر کردم، متوجه شدم که برای ارائه اثری دیگر در این زمینه باید تجربیات بیشتری کسب کنم. کمااینکه در این میان چند اثر باکلام ساختم. در ساخت آثار باکلام، حضور دلالت‌هایی مانند خواننده و نوازنده‌های متعدد موجب می‌شود که فضایی متنوع در کلیت اثر به وجود بیاید و این تنوع مخاطب را از یکنواختی خارج می‌کند. پس اگر می‌خواستم در زمینه موسیقی تک‌نوازی نیم‌نگاهی به مخاطب داشته باشم، باید کاری می‌کردم که آنها را خسته نکنم و ایده‌هایی را پیشنهاد بدهم که احترام شنونده حفظ شود. معتقدم تا ایده و نگاهی جدید نباشد، انتشار آلبوم بی‌معناست. من از زمانی که شوخی را کار کردم، کارهای متعددی را تجربه کردم؛ ایده‌هایی که از شعر کلاسیک تا شعر نو را شامل می‌شد. با هر مجموعه‌ای دنیایی تازه را کشف کردم و البته تجربیات موسیقی نمایش، سینمایی، سریال و انیمیشن هم در طول این سال‌ها برایم اتفاق افتاد، ولی بعد از گذشت ٩ سال از انتشار شوخی، همهمه کاشی‌ها را منتشر کردم. فکر می‌کنم الان وقت مناسبی برای این ارائه بود.

 

 در میان این دو اثر چند آلبوم در عرصه موسیقی باکلام ارکسترال کار کردید، ولی تألیفات باکلام شما از بی‌کلام‌هایتان متمایز به نظر می‌رسد. به نظر می‌آید علاقه به ساده‌کردن خطوط ملودی دارید. آهنگ‌سازی که اثری چون همهمه کاشی‌ها را خلق کرده است چه نسبتی با دیدگاه آهنگ‌سازی باکلامش دارد؟

معمولا وقتی یک آهنگ‌ساز به سمت استفاده شعر در اثرش حرکت می‌کند یعنی علاقه‌مند است اثرش را کمی عمومی‌تر دنبال کند. به نظر من همان‌گونه که کلام، گزیده و مختصری از مفهوم است، موسیقی نیز باید به سمت ساده‌ترشدن و حذف غیر ضروریات حرکت کند و البته باید بگویم که این مرحله بسیار حساس و ظریف است. آثار بی‌کلامم کاملا شخصی است و مخاطب اصلی‌اش خودم هستم. حال اگر دیگران هم با آن همسو شدند خب چه بهتر. من کار بی‌کلام می‌کنم تا حالم خوب شود همین و بس، ولی خب کار باکلام، آن‌هم وقتی که حضور خواننده در آن رقم بخورد دیگر از احوال شخصی به عمومی تغییر ژانر داده است. همان‌گونه که کارکرد اجتماعی این دو ژانر (باکلام و بی‌کلام) متفاوت است پس طبیعی است که نگاه آهنگ‌سازی آن هم باید متفاوت و متمایز باشد. مسئله اصلی من در موردی که شما مطرح کردید، مسئله احوال من است. یک موزیسین برای همیشه باید به مخاطبش فکر کند، اما نه تا آن اندازه که خودش را فراموش کند. وقتی من مشغول ساخت آثاری هستم که خواننده دارد، مخاطب را بیشتر از حد معمول خودم در نظر می‌گیرم، اما در تک‌نوازی‌هایم به تیمار و نگهداری از دلم بیشتر اهتمام دارم.

 

 به نظر شما توجه به مخاطب در زمان خلق اثر نوعی خودسانسوری نیست؟

خیر. خودسانسوری یعنی در فضایی قرار بگیرید که خودتان را مجبور به نادیده‌گرفتن کنید، ولی در آهنگ‌سازی باکلام من به خودم احترام می‌گذارم و روی نت‌ها تصمیم‌گیری می‌کنم. شعر شاعر را هم لحاظ می‌کنم و همچنین توانایی‌های خواننده را. قاعدتا آهنگ‌سازی در این فضا قادر به کار خواهد بود که نگاهی کارگردان‌گونه داشته باشد چون اجزایی متعدد دارد. اگر نیم‌نگاهی به آثار ماندگار موسیقی ایرانی بیندازید، متوجه می‌شوید که در جذب مخاطب موفق بوده‌اند. این موفقیت میسر نمی‌شود، مگر اینکه آهنگ‌ساز گوشه‌چشمی به مخاطبانش داشته باشد. اساسا هنر با مخاطبانش است که معنا پیدا می‌کند. پس می‌بینید که این رفتار خودسانسوری نیست، بلکه نوعی دیگر از کارگردانی است که این‌بار هنگام نوشتن نت‌ها لحاظ می‌شود.

 

 شوخی یک اثر با گرایش‌های تکنیکال است؛ در‌حالی‌که همهمه کاشی‌ها چندان دنبال تکنیک نیست. این تفاوت از کجا نشئت می‌گیرد؟

تألیفات یک آهنگ‌ساز قسمتی از اتفاقات زندگی‌اش است و صفحه‌ای از صفحات تقویم زندگی‌اش محسوب می‌شود. شوخی تکنیکال است؛ چون از دوران نوجوانی‌ام و تمرینات آن روزها جاری شده است. طبیعی است که پر از هیجان و چابکی و چالاکی است. باید این ٩ سال سپری می‌شد تا آن شوخی و شنگی در وجود من ته‌نشین شود و به آرامشی برسم که نتیجه‌اش بشود همهمه کاشی‌ها. به نظرم این سیر خیلی طبیعی و عادی است که نوازنده‌ای با نگاه و تفکر من از شیطنت‌های شوخی به پیچیدگی‌های همهمه کاشی‌ها برسد. موضوع مهم در‌این‌بین رسیدن به فضاهایی است که دست نوازنده را برای تجربه‌کردن باز کند. من هم در این فاصله خیلی دیدم و شنیدم و خواندم. شاید لازم بود آن روزها با تکنیک ور بروم و در نتیجه شوخی از آن سال‌ها به یادگار بماند. حالا هم چیزهای دیگری ذهن و دلم را مشغول کرده است. شک نکنید که دیگر از من همهمه کاشی‌ها نخواهید شنید. تجربه بعدی‌ام یک تجربه متفاوت خواهد بود. ضمنا قرار نیست تمام ساخته‌هایم در راستا و امتداد یکدیگر باشند. هر نگاهی یک روز آغاز می‌شود و یک روز به پایان می‌رسد. مهم زمان مناسب برای ارائه آن است و بس.

 

 میل به تجربه در شما زیاد است؛ ولی در موسیقی‌های با‌کلام کمتر به دنبال تجربه رفته‌اید. آیا از تجربه‌کردن در آن زمینه هراس دارید؟

هنر بدون تجربه سروصدایی بیش نیست و انسان بدون میل به تجربه با یک آدم آهنی فرقی ندارد؛ ولی خب تجربه‌گرایی هم قوانین و ضوابط خودش را دارد. هر کانسپتی ظرفیتی برای پرداختن دارد و اگر مقدار آن ظرفیت را لحاظ نکنیم، ممکن است اشتباهی بزرگ مرتکب شویم. در موسیقی آوازی باید خیلی با ظرافت رفتار کرد؛ چون اکثر مخاطبان بر حسب عادات شنیداری‌شان به سمت اثر حرکت می‌کنند. ما در موسیقی آوازی صرفا با قشری خاص از جامعه طرف نیستیم؛ پس باید مخاطبان را ذره‌ذره درگیر کرد؛ ولی در موسیقی بی‌کلام که بیشتر مورد علاقه من است، با مخاطبان خاص‌تری درگیرم؛ مخاطبانی که ظرفیت میل به تجربه شنیداری جدید در آنها بالاست. خب طبیعی است که می‌توان با آنها جدی‌تر رفتار کرد. من با تفکیک این دو جنس مخاطب موافقم؛ چون واقعیت جامعه ما بر این دو قشر به لحاظ کلی استوار است.

 

 در شما و هم‌نسلان شما ایده‌پردازی مهم‌ترین عنصر به نظر می‌آید؛ به‌طوری‌که اگر آهنگ‌سازی در این زمینه ضعیف عمل کند، درخشش نخواهد داشت. با این نظر موافقید؟

 جهان امروز بدون ایده جدید نمی‌تواند مخاطب جذب کند. این اتفاق فقط مربوط به ایران نیست. جهان معناها امروز در حال تکثر است و از مفاهیم متنوع اشباع شده است. پس فقط ایده‌پردازی‌های جدی و چیدمان‌های متفاوت می‌تواند مخاطبان را به سالن‌های کنسرت بیاورد. به نظرم زمان دیدن یک آنسامبل یا ارکستر روی صحنه به شکل آنچه تاکنون دیده‌ایم، گذشته است. وقت آن رسیده است که ما هم روی صحنه دست به کارهایی بزنیم که به لحاظ بصری مخاطبان را تشویق کنیم تا به دیدن و شنیدن کنسرت‌هایمان بیایند. فراموش نکنیم مخاطب امروز باهوش است و یک گوشی موبایل دارد که از طریق آن به جهان بی‌پایان و بی‌زمان مجازی متصل است. پس قبل از آمدن به کنسرت و خریدن یک سی‌دی جدی به دنبال فلسفه آن است؛ چون نه وقت اضافه دارد، نه پول اضافه. پس گذشت، زمانی که مردم به سالن می‌آمدند تا هنرنمایی استادان را ببینند و دو ساعت بداهه‌نوازی‌شان را گوش بدهند. بازار موسیقی امروز واقعیت‌های خودش را دارد که نمی‌توان به بهانه‌های مختلف از آن گریخت.

 

 چهره‌هایی مانند نادر مشایخی و گروس عبدالملکیان در نقد آلبوم همهمه کاشی‌ها معتقدند که نگاه فلسفی متمایزی را در این اثر دنبال کرده‌اید. خودتان فکر می‌کنید که آثاری از این دست می‌تواند موجب بنیان‌های تازه‌ای برای موسیقی ایران شود؟

برخی نوآوری‌ها به دلیل انتخاب زمان و انجام‌شان در یک بازه زمانی مناسب تاریخی مقبولیت دارند که قسمتی را باید به هوش خالقش ربط داد و قسمتی را به خوش‌شانس‌بودنش. ایده‌پردازی من با محوریت شعر به دلیل بهره‌بردن هسته اصلی این آلبوم از شعر معاصر رنگ و بویی متمایز از دیگر تارنوازی‌های معاصر دارد. شعر معاصر من را به رفتاری متمایز دعوت کرده است. بیش‌از‌اين نمی‌توان خوش‌بین بود تا گذر زمان قضاوت کند. فقط می‌توانم بگویم که من از کليشه‌های رایج کمی خسته بودم و میلی به ارائه تک‌نوازی نداشتم تا اینکه این ایده من را به باور رساند که می‌توانم رفتاری متفاوت داشته باشم.

 

 قدم بعدی شما چیست؟ آیا در راستای تکمیل همین دیدگاه است؟

قصد دارم تا قسمتی از این آلبوم را در پرفورمنسی با عنوان «تار و دیوار» با کارگردانی رضا موسوی اجرا کنم که در این مدت روی صحنه‌های متعددی خوش درخشیده است. رپرتوار اصلی این مجموعه اجرائی ترکیبی از آلبوم‌های همهمه کاشی‌ها و شوخی است. البته قسمت‌هایی از این رپرتوار را هم همین روزها نوشته‌ام. موضوع سازبندی و نگاه به آهنگ‌سازی در این مجموعه موجب رفتاری متفاوت از ما شده که تا ندیدن آن اجرا، در توضیحات نخواهد گنجید. هدف من و شاید بهتر باشد بگویم ما، بر پایه احترام به مخاطب است، نه از نظر ساخت رپرتواری مردمی؛ بلکه از ساخت‌وسازها و اتفاقاتی که در هر لحظه از اين پرفورمنس برایش وقت و انرژی گذاشته شده است. ما کار خود را با سلیقه‌ای شخصی به روی صحنه خواهیم برد و اگر مخاطبان هم با ما همسو شدند، جای خوشحالی برایمان دارد.

 

 شما مدتی است که به برگزاری رونمایی از آثارتان روی آورده‌اید. دلیل آن را برایمان بفرمایید؟ جلساتی که تا به حال با حضور هنرمندان و علاقه‌مندان استقبال شده است؟

به نظرم ما دیدار و همنشینی کم داریم و شاید بهتر باشد بگویم نداریم. همیشه در نشست‌ها و دورهم‌بودن‌ها اتحاد‌ها و اتفاقات خوب رقم می‌خورد؛ چیزی که دنیای مجازی و شاید هم خودمان از خودمان گرفتیم. اولین دلیلش هم این است که متأسفانه موسیقی رسانه‌ای مستقل ندارد و اگر تلاش امثال بنده برای ایجاد رفاقت‌ها میان اهالی نباشد همین اندک دقایق زیبا هم به وجود نمی‌آید. هنرمندان در نسل‌های مختلف باید تبادل تجربه کنند. همان‌گونه که پیش‌تر گفتم، ما وامدار استادان هستیم. ارتباط جوانان با نسل استادان موجب رشد هنر خواهد شد. قدیمی‌ها دائما دور هم جمع می‌شدند و با هم شب‌نشینی می‌کردند. اگر آن شب‌نشینی‌ها نبود گل‌ها و... هم با این کیفیت نبود. به امید روزی که موسیقی صاحب رسانه بشود. آن وقت روابط میان هنرمندان و مخاطبان تحکیم می‌شود.

 

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 11
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش