
جمعهشب، پشنگ کامکار، نوازنده چيرهدست سنتور در تالار وحدت بهروی صحنه رفت تا مجموعهاي از تکنوازيهاي خود را که پيشازاين در «بارانه» منتشر کرده بود، روي صحنه ببرد. او اين اثر را در سال ۶۸ منتشر کرده و توانسته بود فرم جديدي را در سنتورنوازي ايجاد کند.
او درباره اين برنامه گفت: «پيشنهاد برگزاري اين کنسرت را تهمورس پورناظري مطرح کرد زيرا عقيده داشت که مردم از آلبوم «بارانه» خاطرات زيادي دارند. خود من هم علاقه زيادي به اين آلبوم دارم چون تمام خاطرات دوران کودکي من در اين آلبوم هست و علاوه بر آن اولينبار بود که به شيوه جديدي در آن سنتور نواختم اما قبل از اجراي «بارانه» قصد دارم قطعهاي را براساس حال امروز خودم براي شما بنوازم.»
او در ادامه بداههنوازي کرد و در ميان جملاتي که با ريتم آزاد به گوش ميرسيدند، گهگاه ملودي آشنايي از رديف موسيقي ايراني يا موسيقي کُردي به گوش ميرسيد. بعد از آن نيز «بارانه» را به اجرا درآورد. پس از نواختن مقدمه و درآمد، نواي آشناي قطعه ضربي «بارون بارونه» به گوش رسيد و کمي بعد نوبت به ترانه کُردي «هروايه» رسيد تا از ميان گوشههاي رديف موسيقي، به گوش برسد. اين بخش از «بارانه» که در دستگاه ماهور اجرا شد. خود کامکار درباره اين اثر چنين توضيح داده است: «زماني که بارانا را منتشر کردم، ميخواستم از اين ساز، صدايي دربياورم که پيش از آن وجود نداشته و صداي جديدي باشد. نه اينکه صداي ساز استادان پيش از من خوب نباشد اما من نياز به فرمهاي جديدتر را حس ميکردم. معمولا قبل از «بارانه» مضرابها فرم سنتي داشت؛ مثلا راست-چپ يا حداکثر دو راست و يک چپ بود اما در اين اثر، براي مثال ۱۰ مضراب پشت هم دست راست نواخته ميشود يا ۶ مضراب دست چپ با سرعت زياد؛ اتفاقي که تا پيشازاين رخ نداده بود. شما وقتي مضراب را به شکل راست و چپ ميزنيد، کار بسيار آسان ميشود. مثل اين است که با دو پا راحت ميتوان دويد اما اگر بگويند فقط با پاي راست اين کار را انجام بده، با مشکل مواجه خواهيد شد. در «بارانه» اتفاقي که رخ داده را ميتوان به اين شکل تعبير کرد و بههمينخاطر است که نواختن آن دشوار است.» بخش بعدي برنامه به سهنوازي در بيات اصفهان اختصاص داشت و نيريز کامکار، نوازنده تار و سياوش کامکار، نوازنده سنتور به همراهي با پدر پرداختند. همنوازي اين سه نفر آغازکننده برنامه بود و نوازندگان گاه به اجراي جملههايي يکسان پرداخته و گاه سؤال و جوابهايي با هم داشتند. در ادامه نيز دونوازي يا تکنوازيهايي توسط نوازندگان انجام شد و اين برنامه به پايان خود رسيد.
پشنگ اما در سالهاي زندگي خود سرآغاز تحولاتِ بسياري در موسيقي ايران بوده است؛ او را ميتوان از بنيانگذاران گروه شيدا دانست که يکي از مهمترين گروههاي موسيقي بوده است؛ اين نوازنده برجسته سنتور در اين خصوص ميگويد: «آقاي لطفي روزي در دانشکده با من از راهانداختن يک گروه صحبت کرد. کساني که ميشناختم درويشرضا منظمي، عبدالباقي افشارنيا (ني)، اسماعيل صدقيآسا و طلوعي بودند. من، بيژن و ارژنگ هم بوديم و بعدها اردشير هم به گروه ما اضافه شد. عليزاده، شکارچي، درخشاني و خيليهاي ديگر بعدها به گروه اضافه شدند. آقايان مشکاتيان و عليزاده هم گروه عارف را تشکيل داده بودند.»
او اما در سالهاي بعد بيشتر روي بحث آموزش تمرکز داشت و فعاليتهاي زيادي را در اين خصوص انجام داد. خودش ميگويد: «درحالحاضر بيش از ۵۰۰ آموزشگاه در تهران وجود دارد که بيشتر آنان در ساز سنتور، کتاب من را تدريس ميکنند. در اين مدت بسياري از آثار من از جمله رديف ميرزا عبدالله براي سنتور بارها تجديد چاپ شده است و توسط بسياري از معلمان موسيقي به شاگردان آموزش داده ميشود. روي هر کدام از اين کتابها من سالها کار و تلاش کردهام تا اثري خلق کنم که بتواند از کودکي تا دوران پيشرفته براي هنرجويان سنتور مناسب باشد. بر همين اساس در کتابهاي کودکان، قطعات کودکانه که براي آنان جذابيت داشته باشد را نيز نوشتم. اين آثار به گونهاي تنظيم شده است که ميتوان از ابتدا تا انتها سنتور را به شکلي کامل فراگرفت.»
او ميگويد تا پيشازاين کتابهاي استاد پايور تدريس ميشدند که بسياري از آنان قطعاتي قديمي بودند که ديگر جذابيت لازم براي نسلِ جوان را نداشت: «سعي کردهام اين کتابها را به گونهاي بنويسم که هم براي يک هنرجو از دوران مبتدي تا پيشرفته مفيد باشد و هم قطعاتي در آن قرار گيرد که جوانان بتوانند بهراحتي با آن ارتباط برقرار کنند.
«در اين سالها هم بسياري از نوازندههاي نسلِ جوان که اتفاقا حرفهاي بسياري براي گفتن دارند از همين شيوه درس آموخته و توانستهاند آثار متعددي خلق کنند يا اينکه کنسرتهاي متعددي را به اجرا درآورند. من بدون آنکه هياهو يا جنجالي پيرامون اين اثر ايجاد کنم، سالها رويش وقت گذاشتم و آن را نوشتم و کتاب اندکاندک راه خودش را پيدا کرد.»
پشنگ کامکار بر اين اعتقاد است که بسياري از همنسلانِ او با فعاليت با خوانندگانِ شناختهشده توانستند خود را مطرح کنند اما او بيش از آنکه به برگزاري کنسرت يا انتشار آلبوم علاقه داشته باشد، دلش خواسته است تا در زمينه آموزش فعاليت داشته باشد: «من هميشه از تدريس بيش از هر کار ديگري لذت ميبردم، حالا هم که بسياري از شاگردانم توانستهاند حرفهاي بسياري براي گفتن داشته باشند، اين لذت مضاعف ميشود. تا پيش از کتابهاي آموزشي من بيشتر استادان ناگزير به شيوه آموزش سينه به سينه بودند اما هماکنون اين امکان برايشان به وجود آمده است که از اين کتابها بهره بگيرند؛ البته تمام اعضاي خانواده من دراينزمينه فعاليتهاي زيادي انجام دادهاند چون پدرم که اولين استاد همه ما بود نيز به تدريس علاقه بسيار زيادي داشت و براي همين تمامِ اعضاي گروه کامکارها علاوه بر فعاليتهاي هنريشان، در زمينه آموزش هم فعاليتهاي بسيار زيادي انجام دادهاند، حتي يادم ميآيد برخي از آثار و آلبومهاي خودم را بهعنوان آثار آموزشي منتشر ميکردم.»
کتاب شيوه سنتورنوازي اثر پشنگ کامکار کتابي است ويژه با درسهايي متنوع و قطعاتي شيرين و هنرجويي که به دنبال يادگيري قطعات متفاوت است. اين کتاب حاوي قطعات محلي متنوعي است که بسياري از آنها قطعات شادي هستند و براي هنرجوي تازهکار بسيار جالب و مفيد خواهد بود. همچنين قطعاتي براي کودکان در نظر گرفته شده (مانند: توپ سفيد، ترن قشنگ من، عروسک جون، آدم برفي) که براي آموزش به کودکان بسيار مناسب است؛ ضمن آنکه اين اثر حاوي قطعاتي از موسيقي ملل نيز است که جهت آشنايي با فواصل و موسيقي خارجي مفيد است. پشنگ درباره آن ميگويد: «آموزش قطعات محلي کوتاه، آموزش و يادگيري قطعات شاد براي کودکان، آموزش سرود، قطعات سنتي و قطعات سنتورنوازي نوين را در اين کتاب لحاظ کردهام که تاکنون علاوه بر چاپهاي قاچاقي که از آن شده، بالغ بر صد بار تجديدچاپ شده است. بههرحال در اين سالها من از آموزش بيش از هر کار ديگري لذت بردهام.»
- 9
- 3