سه شنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۸:۱۷ - ۰۸ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۱۹۲۷
تئاتر شهر

 یادی از نقش‌آفرینان احیای نمایش ایرانی

نقش‌آفرینان احیای نمایش ایرانی,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر
رد پای پررنگ خاطره و هویت را نمی توان از کمدی طنازانه روحوضی و سیاه بازی گرفته تا تراژدی دردناک تعزیه انکار کرد.

به گزارش هنرآنلاین، فکر می‌کنید صد سال پیش چه چیزی جای خالی تلویزیون و سینما را برای مردم پر می‌کرد؟ این سوالی است که هرکس به گونه‌ای شاید آن را پاسخ می‌دهد اما یقینا نمی‌توان نقش نمایش‌های آیینی و سنتی را در آن انکار کرد. از زمانی که مردم درون قهوه‌خانه‌ها می‌نشستند و چشم به طومار نقال، درون سرزمین افسانه‌های شاهنامه سفر می‌کردند، زمان زیادی می‌گذرد. اما آن روزها همین نقال‌ها با یک عصای تعلیمی از عشق تا کارزار و جنگ را برای مردم تصویر می‌کردند و رویاهای شبانه‌شان را می‌ساختند. اما این تنها یک بعد ماجراست.

 

شادمانی‌ها هم در آن زمان متفاوت‌تر از امروز به دور از دی‌جی‌ها و استندآپ کمدی نبود. صدای خنده‌هایی که به آسمان می‌رفت، نتیجه حرکات سیاهی بود که ارباب خود را به سخره می‌گرفت و جایگاه اجتماعی او را به چالش می‌کشد. سیاه بازی همان کمدی است که در عین سادگی و بداهه‌گویی، بدنه جامعه روز را به زبان مردم کوچه و بازار نقد می‌کند. این نقد دلبرانه اما همان چیزی بود که مردم برای دیدن آن سر و دست می‌شکستند و تئاتر لاله‌زار و مراسم‌های شادمانه‌ را رها نمی‌کردند.

 

تراژدی هم یقینا در تاریخچه این نمایش سنتی نقشی پررنگ دارد. آن زمان که شمر شمشیر بالا می‌برد و مردم زار زار گریه می‌کنند، همان نقطه‌ای است که تعزیه را به کربلای واقعی تبدیل می‌کند و هنر را در نمایش آیینی و سنتی به تصویر می‌کشد.

 

نمایش آیینی و سنتی اما به واسطه پیشکسوتانی که سینه به سینه این تجربیات را منتقل کردند روی پای خود ایستاد تا جایی که امروز هجدهمین دوره نمایش آیینی و سنتی کشور برگزار می‌شود و جوانان تازه نفس بسیاری روی صحنه، سنت و آیین می‌برند. این در حالی است که هجدهمین دوره این رویداد که برای تاریخ نمایش و سرزمین‌مان رنگ و بویی خاطره و هویت‌ساز دارد، امسال در نبود چند تن از ستارگان درخشان خود برگزار می‌شود. به بهانه این رویداد مهم و اجرای دوباره نمایش‌های آیینی و سنتی، بد نیست یادی هم از بزرگان درگذشته این هنر ملی داشته باشیم؛ یادی از یاران موافق که در شکل‌گیری جشنواره آیینی و سنتی و احیای هنر گذشتگان و رسیدن به سن برومندی آن  (۱۸ سالگی) کوشیدند. این یادمان از آن روست که نقش این مردان دلداده هنر و آیین و سنت رو به کمرنگی نرود و البته یادگاری‌ و آثار مکتوب‌شان در این روزها بازخوانی شود.

 

جابر عناصری، پشتوانه پژوهشی نمایش آیینی

جابر عناصری شاهنامه‌پژوه، ایران‌شناس و تعزیه‌شناس ایرانی است که دکترای فلسفه از دانشگاه تهران دارد. دکتر جابر عناصری در سال ۱۳۲۴ در محله معمار اردبیل به دنیا آمد. پدرش کربلایی علی عناصری از شبیه‌خوانان بود. دکتر جابر عناصری تحصیلات مقدماتی را در شهر اردبیل و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون تهران با کسب مقام اول در رشته ادبی در میان تمامی دانش آموزان ایران به انجام رساند و سپس وارد دانشگاه تهران شد و تا سطح دکترای فلسفه و علوم تربیتی در ایران و کسب تخصص در انگلستان (دانشگاه لندن) به تحصیل ادامه داد.

 

این پژوهشگر برجسته پس از اخذ درجه دکتری از دانشگاه تهران و گذراندن دوره تخصصی مردم‌شناسی در انگلستان با تکیه بر پژوهش‌های قبلی خود، به تحقیق درباره خاورمیانه، جنوب غرب آسیا و به‌ویژه مسائل فرهنگی ترکیه و ایران و افغانستان پرداخت. وی ۴۱ سال در دانشگاه‌های تهران به‌عنوان استاد ممتاز به تدریس و تحقیق اشتغال داشت و بیش از چهل کتاب در زمینه فرهنگ ایران به رشته تحریر در آورده و صدها دانشجو تربیت کرد. وی از طرف مراکز فرهنگی به‌خاطر فعالیت‌هایش در عرصه هنر تعزیه و شبیه‌خوانی، لوح ویژه پدر تعزیه دانشگاهی ایران را دریافت کرد.

 

زندهیاد عناصری، آیینها و سنن گذشته را برای ادامه حیات هر ملتی ضروری می‌دانست: "ظرایف و دقایق مربوط به فرهنگ کهن و فرهنگ امروز ایران را از سبک‌ها، ‌مکتب‌ها و کتب ارزنده و نیز از جملات قصیر با معانی کثیر در ذهنم دارم. بسیاری هستند که این‌ها را نمی‌شناسند و از سر قدر ناشناسی سخن می‌گویند. به قول فرانسیس بیکن، فیلسوف انگلیسی، ما مثل غول‌هایی هستیم که بر شانه‌هامان کودکان کوچکی سوار می‌کنیم. می‌توانستیم به هدف برسیم ولی خواستیم که کودکان چنین کاری را بکنند و به منظور هم رسیدند و اگر ما خودمان را از زیر پای کودکان بکشیم با سر به زمین می‌خورند. لذا هر ملتی آیین، رسم و سنتش را فراموش کند، مثل طفلی است که باید همه چیز را از اول یادبگیرد."

 

"شناخت اساطیر ایران بر اساس طومار نقالان"، "شبیه‌خوانی کهن الگوی نمایش‌های ایرانی"، "مردم‌شناسی و روانشناسی هنری"، "عاشق‌ترین عاشقان فرهنگ"، "فرهنگ و پژوهش" و "نسیم خاطرات" از جمله آثار منتشرشده از زنده‌یاد جابر عناصری است.

 

عناصری که به گفته یکی از دوستان نزدیکش، واپسین سال‌های زندگی را با دل‌شکستگی و عزلت گذرانده بود، ساعت ۹ و۳۰ دقیقه صبح روز ۲۸ فروردین ۱۳۹۵ در سن ۷۱ سالگی درگذشت و همان روز در قطعه‌ای عمومی در بهشت زهرا به خاک سپرده شد. گفته شده، وی وصیت کرده بود که آیین دفنش به سادگی برگزار شده و مراسم ختمی برای او گرفته نشود تا هزینه‌های مربوطه به مرکزی خیریه اهداء شود.

 

محمد علی فیاض و جان بخشیدن به "شمر"

محمدعلی(هاشم) فیاض معروف به عمو هاشم ۳۰ بهمن ماه سال ۱۳۳۰ در محله سنگلج تهران به دنیا آمد. گفته می‌شود که از زمان تولد مادرش، او را نذر تعزیه کرد.

 

هاشم فیاض تعزیه‌خوانی را از تکیه دولت و از سن ۵ سالگی با بچه‌خوانی آغاز کرد و در کنار "میرغم" فرزند "میرعزا" از نسخه‌نویسان معروف تعزیه، این کار را آموخت و با "آسیدمصطفی" نوه "میرغم" تعزیه‌خوانی را ادامه داد و در دوران ممنوعیت‌های تعزیه (عصر رضاخان) برای احیای تعزیه تلاش کرد.

 

فیاض در کتاب خاطراتش از مشکلات اجرای تعزیه در دوران رضاشاه و کودتای ۲۸ مرداد نوشته است. در این کتاب آمده: "سردار سپه که بود تعزیه بد نبود. همچین که اومد رو کار کم کم بنا کرد بی‌مزه بازی در آوردن. محرم تکیه‌ها رو جمع کرد و گفت تکیه‌ها رو خراب کردن و همه رو ور داشتن مدرسه کردن. من یادمه در تهرون تا حتی در دهات چه تکیه‌هایی بود، چه تالارهایی بود، چه چادرهایی بود، همه رو ورداشت مدرسه کرد و همه از بین رفت. یه مشتم وقفیات بود همه رو بنا کرد خوردن و جمع کرد."

 

هاشم فیاض به عنوان تنها بازمانده از تعزیه‌خوانان تکیه دولت استاد مجالس غریب تعزیه محسوب می‌شد که با گرد‌آوری ۲۵۰ عنوان نسخه تعزیه و ملزومات و تکنیک‌های اجرایی آنها حافظه‌ای آشنا با روش‌های اجرا و موسیقی تعزیه به حساب می‌آمد.

 

فیاض نه تنها یکی از برجسته‌ترین تعزیه‌گردانان (معین البکاء) تاریخ تعزیه به شمار می‌آمد، بلکه با پشت سر گذاشتن دوره کودکی و بچه‌خوانی در زمینه‌های موافق‌خوانی و مخالف‌‌خوانی نیز مهارت داشت و در محلات قدیمی او را با عنوان "هاشم شمر" می‌شناختند. هاشم فیاض در دوران مختلف زندگی‌اش به بسیاری از شهرها و روستاهای کشور سفر کرد و به گفته خودش به عنوان ذاکر امام حسین(ع) در تمام کشور او را می‌شناختند.

 

 

از مجالسی که هاشم فیاض در اختیار داشت، چندین نسخه در دفترهای تعزیه فصلنامه تئاتر و فصلنامه هنر به چاپ رسید. همچنین تعدادی از نسخ موجود در موزه واتیکان به مهر "هاشم شمر تهرانی" ممهور است.

 

هاشم فیاض نه تنها در تعزیه‌گردانی و تعزیه‌خوانی مهارت داشت، بلکه به عنوان یکی از بزرگترین اسباب‌داران و جامه‌داران تعزیه به شمار می‌آمد و در اتاقی از منزل وی (که خود آنجا را حسینیه می‌نامید) آرشیو کاملی از لباس‌ها و ادوات و ماسک‌ها و سرهایی که برای مجالس مختلف تعزیه ساخته شده بود، نگهداری می‌شود.

 

هاشم فیاض از ابتدای تاسیس کانون نمایش‌های سنتی و آئینی در زمینه تعزیه این کانون را یاری داد. مجالس تعزیه "حربن‌یزید ریاحی" و "امام رضا(ع)" به معین‌البکایی و تعزیه‌خوانی وی در سال ۱۳۷۰ در فستیوال آوینیون فرانسه اجرا شد و مورد توجه بزرگانی چون "پیتر بروک" و "ژان کلود‌ کاریر" قرار گرفت.

 

به گفته‌ هاشم فیاض، پیتر بروک فیاض را "علی بابا" می‌نامید و به او گفته بود تو "علی‌ بابای" ایران هستی و من "علی بابای" فرانسه.

 

هاشم فیاض همیشه آرزوی مردن در تعزیه را داشت و در زمان برگزاری نخستین سوگواره تعزیه حسینی قم که به عنوان داور حضور داشت، بیماری چند ساله کارش را نیمه تمام گذاشت و سرانجام در روز جمعه ۲۱ اسفند ماه ۱۳۸۳ بر اثر بیماری دیابت در بیمارستان شماره ۲ تهران درگذشت.

 

لبخندهایی که با سیاه بازی، سعدی افشار شکل گرفت

سعدی افشار متولد ۱۳۱۳ است. وی که تا ششم ابتدایی درس خوانده، برای نخستین بار در سال ۱۳۳۰ روی صحنه رفت.

 

افشار سیاه‌بازی را بر پایه بداهه‌گویی می‌دانست. در بخشی از گفت‌وگوهای او آمده است: "سیاه بازی بر پایه بداهه‌گویی و خودجوش و تجربی است؛ یعنی باید به طور حتم در ذات آن هنرمند چنین چیزی وجود داشته باشد تا بتواند بداهه‌گویی کند. به لطف خدا این موهبت در وجود من بود تا اینکه آرام آرام به جایی رسیدم که با هنرمندان بزرگ و حرفه‌ای تئاتر تخت حوضی و سیاه بازی کار کردم، البته باید بگویم که پس از گذشت سالها فعالیت در این زمینه هنوز خودم را پیدا نکرده‌ام، چرا که هنری است بی‌حد و مرز و بسیار مشکل"وی سیاه‌بازی را هنر مورد علاقه مردم در دوره‌های گذشته می‌دانست: " خیلی از مردم عروسی‌هاشان را به تعویق می‌انداختند تا یکی از این هنرمندان (نمایشگران تخت حوضی) وقت داشته باشند که در مجلس عروسی آن‌ها شرکت کند و موجب شکوه مجلس آن‌ها شوند."

 

سعدالله رحمت‌خواه (ملقب به سعدی افشار) آخرین بازمانده بازیگر کمدی ایرانی بود که به سیاه‌بازی یا تخته حوضی شناخته می‌شد. افشار که از بیماری پوکی استخوان و همچنین عفونت ریه رنج می‌برد و بارها به این دلیل در بیمارستان بستری شده بود ساعت ۱۲ ظهر جمعه ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۲ در منزل خود دار فانی را وداع گفت.

 

مرشد ترابی از نقالی جنگ تا عاشقانه ها

ولی‌الله ترابی سفیدآبی، در سال ۱۳۱۵ در ده اسبی‌آب یا همان سفیدآب از توابع شهرستان تفرش در استان‌ مرکزی به دنیا آمد. وی کودک بود که همراه خانواده به تهران آمد و در محله دروازه غار ساکن شدند. در تهران به مکتب رفت و خواندن و نوشتن را آموخت. پدرش تعزیه‌خوان بود و ولی‌الله هم از همان دوران کودکی، نقش طفلان مسلم را در نمایش‌ها بازی می‌کرد. با گذشت ایام، پس از نقش دو طفلان، وی به ترتیب نقش‌های حضرت قاسم(ع)، حضرت علی‌اکبر(ع) و حضرت یوسف(ع) را خواند ولی پس از مدتی در حدود ۲۰ سالگی، تعزیه‌خوانی را رها کرد و به سراغ آموختن فنون ورزش‌های رزمی قدیم مثل چوب‌بازی، شمشیرزنی، پرتاب نیزه و کارد و... رفت. مدتی هم گود مقدس زورخانه، فنون کشتی قدیم و خصلت‌های جوانمردی و پهلوانی را تجربه کرد.

 

مرشد ولی‌الله ترابی  با اجازه پدر، در حدود سال ۱۳۳۵، به خدمت مرشد روح‌الله شوقی نقال رفت و روایت‌های سینه به سینه نقالی را از ایشان آموخت و پس از مدتی نقالی را آرام آرام به صورت خودجوش با تمرین و ممارست در زمینه نحوه ورود شخصیت‌ها، رها کردن تیر از کمان، زدن گرز، جیغ و شیون و فریاد و دیگر حرکات نمادین آغاز کرد.

 

 وی در حدود سال ۱۳۴۰ از محله دروازه غار به محله شهر ری نقل مکان نمود و در حوالی منطقه محل سکونت خود، در یک قهوه‌خانه بزرگ رسماً اجرای نقالی را شروع کرد.

 

وی درباره نقالی گفته است:" طومار متن اجرایی نقال و تنها متعلق به خود اوست. هرچند طومار از شاهنامه بهره می‌برد اما اجرای صرف شاهنامه نیست و شامل تمام ویژگی‌های اجرا می‌شود. هرچند شاهنامه منبع الهام طومار است و خواندن شاهنامه برای همه افراد میسر می‌شود، اما طومار فقط در خدمت نقال است و راز و رمزهای اجرایی پشت پرده شاهنامه را از دیدگاه نقال دربردارد. طومار برای همه به راحتی قابل دسترسی و مطالعه نیست."

 

 

 

مرشد ترابی در سال ۱۳۵۳ توسط عطاالله بهمنش (از مفسران معتبر ورزشی) به عنوان نقال افتتاحیه جشن طوس انتخاب شد و بعد از آن نیز در جشنواره‌های شیراز و اصفهان و بسیاری دیگر، مقام اول نقالی را کسب کرد. این استاد هنر نقالی و نمایش، علاوه بر تهیه و تنظیم چندین طومار نقالی، روایت‌های گوناگون شاهنامه را نیز در چندین جلد گردآوری نموده که یک جلد آن با عنوان "مشکین‌نامه" توسط انتشارات نمایش به چاپ رسیده است.

 

ترابی در دهه ۷۰ با هنرنمایی در فرهنگسراهای تهران و اجرا در جشنواره نمایش‌های آیینی و سنتی توانست خود را به عنوان یکی از شاخص‌ترین نقالان ایران معرفی کند.

 

مرشد ولی‌الله ترابی راوی، طومارنویس و نقال و پرده‌خوان پرآوازه پنج دهه اخیر هنرهای نمایشی ایران، مدت‌ها از بیماری سرطان رنج می‌برد و در بیمارستان "مدائن" تحت درمان بود تا اینکه  عصر روز شنبه، ۱۲ مرداد ماه ۱۳۹۲ در سن ۷۷ سالگی به دلیل بیماری سرطان در بخش I.C.U بیمارستان "مدائن" تهران درگذشت.

 

 

 

 

  • 9
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش