
خندوانه بهعنوان یکی از پرمخاطبترین برنامههای سرگرمکننده تلویزیون به پایان رسید یا به کار خود پایان داد. اینکه دلایل این پایان چه بود، بحث دیگری است که میتوان در نسبت با ضرورت تداوم یا توقف آن به جای خود به بحث نشست. حتی میتوان این ۷ فصل از خندوانه را از حیث برنامهسازی مورد نقد و بررسی قرار داد و نقاط ضعف و کاستیهایش را بیرون کشید. این مسأله طبعاً یک نقد درون متنی است و به وقت خود سازوکار خودش را دارد. قصد ما در این مجال، نگاهی برون متنی به برنامه خندوانه و تأثیر و تأثرات آن در این روزگار است.
واقعیت این است که خندوانه میتواند بهعنوان یک برنامه روتین تلویزیونی-با قصد ایجاد نشاط و سرگرمی- شناخته شود که از کارکردهای تلویزیون در همه جای دنیاست و چه بسا پیش از این هم از تلویزیون خودمان انواع جُنگها، سریالها و مجموعههای طنز و کمدی(که همین هدف را دنبال میکرده اند) پخش شده و میشود. اما به نظر میرسد خندوانه بیش از آنکه یک عملکرد تلویزیونی باشد، نوعی تولید آگاهانه شادی و نشاط و امید در جامعه بود و بیش از ملزومات رسانهای، این ضرورتهای اجتماعی و روانی جامعه بود که تولد و تولید چنین برنامهای را ضروری میکرد. فارغ از اینکه چقدر این برنامه را پسندیده یا نپسندیده باشیم و فارغ از ضعف و کاستیهای احتمالی یا تکراری شدنش، باید بپذیریم که خندوانه یکی از موفقترین برنامههای تلویزیونی سال های اخیر است که دلیل این موفقیت را هم میتوان در مخاطبپذیری بالای آن جستوجوکرد.
بخشی ازاین موفقیت را باید در فرم و اجرای جدید برنامه جستوجو کرد و خلاقیتهایی که در خلق آیتمهای مختلف آن وجود داشت از جمله ظهور و رشد استندآپ کمدی و معرفی چهرههای جدید در کمدیهای کلامی و حرکتی یا اجرای برخی مسابقات طنازانه مثل لباهنگ و خنداننده شو و نمونههایی از این دست که برنامه را از یکنواختی در فصلهای مختلف خارج کرد و به آن تنوع محتوایی بخشید. در این بین شاید خلق عروسکی به اسم جناب خان با آن ویژگی طنازانه و نقادانه خاص خودش مؤلفه بسیار مهمی در موفقیت خندوانه بود و حتی میتوان مدعی شد که هویت و جایگاه جناب خان از برنامه خندوانه هم عبور کرده و استقلال و فردیت یافته است.
جناب خان عروسک کودکانه نبود بلکه به شخصیتی بدل شد که همه طیفهای سنی با آن ارتباط برقرار میکردند و در واقع میتوان او را نماینده افکار عمومی در برنامه دانست که با زبان طنازانه به نقد اجتماعی میپرداخت. بخشی از محبوبیت او فارغ از جذابیتهای دراماتیکش بهعنوان عروسک در همین نقدهای جدی اما با نمک جناب خان بود و البته رقص و شادیهایی که ایجاد میکرد. نقش جناب خان در اعتباربخشی و محبوبیت خندوانه را میتوان در فصلی که او در برنامه حضور نداشت سنجید و اینکه فقدان او چقدر در ریزش مخاطبان خندوانه مؤثر بود.
در پس شخصیتپردازی جنابخان و رویکرد برنامه به ایجاد خنده و شادی در مخاطب که در نهایت موجب موفقیت خندوانه بهعنوان یک برنامه تلویزیونی شد یک نکته را نباید فراموش کرد و آنهم پردازش و روایتهای طنازانه مبتنی بر یک تحلیل جامعه شناختی از جامعه بود. برنامهای که در حد توان خود تلاش کرده بود خنده را به خرد جمعی پیوند بزند و خرسندی را بهعنوان یک کنش و انتخاب ارادی به مردم آموزش دهد. اینکه شاد بودن بیش از آنکه یک فضیلت باشد یک مهارت است و برای شاد بودن باید شادی کردن را بلد شد.
سید رضا صائمی
- 18
- 1