دوشنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
۰۸:۴۸ - ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۲۰۵۹۸۰
رادیو و تلویزیون

سیر نزولی برنامه‌سازی مذهبی در تلویزیون ادامه دارد، کسی هم نگران نیست!

از فرزاد جمشیدی و علی‌ درستکار تا بنیامین؛ از دانشگاه تا مهد کودک!

برنامه های تلویزیونی ماه رمضان,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
حالا دیگر تلویزیون به بهانه درآمدزایی، حتی برای مهمترین باکس‌های سالیانه خود نیز کار خاصی نمی‌کند و سحرها را به شیوه ۱۰سال قبل می‌گذراند و برای افطار نیز برنامه خاصی ندارد!

سحر و افطار، دو باکس ویژه تلویزیون برای یافتن مخاطب بیشتر و نمایش توانمندی رسانه ملی در خاص‌ترین ایام سال یعنی ماه مبارک رمضان است؛ این نگاه ویژه تقریبا از دهه ۸۰ و تغییر نگرش به رسانه ملی برای ایام خاص مانند رمضان و محرم رخ داد...

 

 

رمضان برای تلویزیون مهم شد!

در  سال‌های جنگ که تصمیم‌سازان، تلویزیون را جعبه جادویی ایدئولوژیک می‌دیدند، تلویزیون فقط برای رسیدن به تعالی و انتشار اخبار سیاسی بود. یعنی یا آقای حسینی اخلاق در خانواده می‌گفت، یا آقای قرائتی پند قرآنی داشتند. گاهی دوربین در اختیار سروش بود و گاهی سخنرانی‌های حجازی پخش می‌شد. سریال‌های آن دوران هم می‌شد «سربداران» «گرگ ها» و «بوعلی سینا» یا اگر قرار بود کمی سرگرم‌کننده‌تر باشد «سلطان و شبان» پخش می‎شد. محتوا کم بود اما سعی شده بود محتوای فاخر باشد. کلی تله‌تئاتر از رحمانیان و عمرانی و بقیه پخش می‌شد اما وجه سرگرمی اصلا در کار نبود.

 

 

در اواخر دهه ۷۰ اما نوبت مخاطب عام بود. رویکرد سرگرمی و آموزش هم به کارویژه‌های رسانه ملی افزوده شد. در سال‌هایی که رسانه ملی همچنان بی‌رقیب بود و فارسی‌زبان‌های آن‌سوی آبی رواج نداشتند، مفاهیمی چون خنده، سرگرمی، غم، عشق و ... همه آنچه در دهه ۶۰ نادیده گرفته می‌شدند، حتی شهرت، کم کم به آنتن سیما برگشتند. در این دوره بود که محرم، رمضان، نوروز، تابستان، زمستان و یلدا به عنوان باکس‌های خاص شناخته شدند و برای‌شان مدیران سیما شروع به برنامه‌سازی اختصاصی کردند.

 

برنامه های تلویزیونی ماه رمضان,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

مثلا در ماه رمضان، باکس افطار به عنوان بهترین باکس دورهم نشینی خانواده‌ها اهمیتی ویژه یافت و باکس سحر هم قرار بود حال خوب را به روزه داران هدیه کنند...اواسط دهه ۸۰ بود که این برنامه‌ها با مجریان خود، صاحب شناسنامه شد؛ فرزاد جمشیدی شد نماد باکس سحر و احسان علیخانی و ماه عسل هم مدل افطار. کاظم احمدزاده افطارها صله رحم یاد می‌داد و انفاق، نظام اسلامی هم صبح‌ها با لحن حماسی از خوبی‌ها می‌گفت! در همه این سال‌ها برنامه‌ها غیرانتفاعی بودند. سیما پول‌شان را بدون حقه‌های ستاره مربعی جذب می‌کرد و برنامه‌ها هم کم کم بین مردم جا باز می‌کردند. عبدالجبار کاکایی و ساعد باقری شاید آغازگر برنامه‌های تک‌نفره سحر بودند و علی درستکار هم «این شب‌ها» را برای اخلاق روی آنتن داشت و با سیدمهدی طباطبایی و سیدرضی شیرازی و استاد فاطمی نیا برای مخاطب عام و خاص حال خوب طلب می‌کرد...

 

خداحافظ کیفیت!

حالا اما انگار روزگار طوری دیگر چرخیده. نگاه مدیران جوان سیما به کلی عوض شده است. حالا عصر، عصر ستاره مربع‌هاست. عصر پول در آوردن از آنتن. برای کسب درآمد هم دیگر نیازی به درستکار و کاکایی و جمشیدی نیست؛ «سلبریتی» نیاز است! اینگونه می‌شود که گلزار، گودرزی، دانایی و بنیامین می‌شوند ستاره‌های آنتن! انتخابی که اعتراضات را به جایی می‌رساند که با دستوری از بالا نه فقط شبکه ۳ برنامه اختصاصی قبل از افطارش هوا شود که حتی استفاده از این همه ستاره کلا با یک دستور به چالش کشیده شود.

 

نگاهی به سحرهای تلویزیون بیاندازیم؛ شبکه یک مانند تمام سال‌های بدون فرزاد جمشیدی، همان برنامه او را کپی می‌کنند و بدون قوت اجرای او، هر آنچه ۱۰سال پیش پخش می‌شد را پخش می‌کنند، بدون حتی یک آیتم جدید؛ «آواز خوانی استاد کریم‌خانی، یک گفتگوی تخت با یک روحانی و یا کارشناس مذهبی که خیلی هم شیرین نباشد، مهم نیست، قطعه وصیت‌نامه شهدا، کمی دعا و مناجات و حاج منصور و...» تمام! با یک تفاوت بزرگ؛ مجری محبوب سحرهای دهه ۸۰ خودش همه اینها بود و دل مخاطب را می‌برد و حالا مجری‌های سحر برای خواندن یک شعر هشت بیتی هم کاغذ از دستشان جدا نمی‌شود! 

 

حال باقی شبکه‌ها از شبکه ملی یا همان شبکه یک هم بدتر است، شبکه دو که کلا تکلیفش روشن است و بود و نبودش خیلی تفاوتی ندارد، شبکه سه هم مجری «سمت خدا» را به سحرها آورده و همه چیز از قبل مشخص است با این انتخاب، شبکه پویا هم با حضور برادر یک مجری محبوب، سحرها را قرار است برای بچه ها شیرین کند اما گاه تلخ و گاه شدیدا بی مزه شده این برنامه و آیتم‌ها و مجریانش...تنها برگ برنده سحرهای تلویزیون، بازگشت ساعد باقری به سحرهای شبکه چهار است که شاید اصلا برنامه‌اش دیده نشود به خاطر شبکه‌ای که برنامه را روی آنتن می‌برد.

 

برنامه های تلویزیونی ماه رمضان,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

افطار هم چیزی نداریم!

امسال تلویزیون در یک برنامه ریزی(!؟) هماهنگ برای افطار هم برنامه خاصی ندارد؛ افطاری که دست بر قضا، پول هم دارد و اسپانسرها برایش صف می‌کشند. همان موضوعی که باعث شد مدیر جوان و جنجالی شبکه سه، «بنیامین» را برای سفره‌های افطار مردم دعوت کند که خب نشد! نشد تا تبدیل دانشگاه تلویزیون به مهد کودک کمی به تعویق بیافتد! نشد تا این شبکه اصلا برنامه‌ای برای افطار نداشته باشد؛ نشد تا مشخص شود اگر شخص‌ها را از تلویزیون بگیریم، چیزی برایش نمی‌ماند.

 

یعنی احسان علیخانی که برود «ماه عسل» تعطیل می‌شود، فرزاد جمشیدی و علی درستکار بروند، برنامه‌ها یا تعطیل می‌شود و یا در نهایت کپی دست چندمی از آن قبلی، روی آنتن می‌رود. آنها کارشان را بلد بودند، دانش آموخته معارف بودند و در صداوسیما ریشه داشتند اما اینها از بد حادثه مهمان سحر و افطار می‌شوند...این می‌شود که شبکه دو قبل از افطار، مهمانان عجیبی دارد که با هیچ ماست و ماله‌ای نمی‌شود آن را ماستمالی کرد! صدالبته که باید این اتفاقات رخ بدهد تا معلوم شود صداوسیما در ۴۰سالگی انقلاب، دست‌هایش خالی تر از همیشه است، خالی از تهیه‌کننده‌های خوش ذوق هنرمندی که دین و معارف اسلامی و ماه مبارک را بشناسند و برایش تدارک درست ببینند.

 

صداوسیما که قرار بود دانشگاه انسان‌سازی باشد در گذر این سال‌ها اگرچه ابتدا با هدف جذب مخاطب بیشتر، سعی کرده بود پیام‌هایش فراگیرتر شود اما حالا در خطر افتادن به تور سطحی‌نگری است. شیوه‌ای که منتقدان جدی تلویزیون به آن می‌گویند ابتذال! این مسیر از حذف چهره‌های کاربلد و کارکشته رسیده به گلزار و بنیامین‌... رسانه‌ای که سالانه با هزارها میلیارد تومان بودجه و درآمد بازرگانی هم جمع نمی‌شود و مدام پر شده از برنامه‌های مشارکتی. برنامه‌هایی که حالا تا پای سفره سحر و افطار هم پیش رفته‌اند و به وقت انتقاد، باکس توصیه‌های مذهبی چهره‌های دینی هم ناگهان از کنداکتور حذف می‌شود!

 

جشن‌های رمضانی هم رسید به مجریان دست دوم و بازیگرانی که تجربه اجرا ندارند اما «سلبریتی» هستند و ظاهرا مردم پسند! اگرچه پول این برنامه‌های افطاری جشن و جشن‌واره را هم نهادهای دیگر می‌دهند تا همچنان در بر همان پاشنه بچرخد؛ اسپانسرها برای تلویزیون تصمیم می‌گیرند!

 

 

آیا به راستی مسیری که این روزها سیمای ملی در پیش گرفته همان مسیر دانشگاه انسان‌سازی است که سال‌ها پیش شعار آرمانی‌مان بود یا روز به روز در راه رسیدن به مهد کودکی برای شادی و خنده سریع‌تر گام بر می‌دارد؟

 

فاطمه پاقلعه‌نژاد

 

 

khabaronline.ir
  • 18
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش