در یکی ـ دو روز گذشته و درست وقتی که رسانه های عمومی سرگرم پیگیری اخبار مربوط به بازداشت حسین فریدون بودند، خبر دیگری از سوی دانشگاه آزاد اسلامی منتشر شد. در این خبر آمده بود «فرهاد رهبر» به عنوان ریٔیس دانشگاه آزاد اسلامی به شورای عالی انقلاب فرهنگی معرفی خواهد شد.
گرچه حضور علی اکبر ولایتی در راس این دانشگاه پیام آور تغییر روندهای گذشته بود و انتظار میرفت تا هیات امنا این دانشگاه انتخاب هایی دور از ذهن داشته باشد، اما بکارگیری «فرهاد رهبر» در این سمت از جهات گوناگون عجیب و شوکه کننده بود.
اصحاب دانشگاه هنوز سالهای حضور او به عنوان ریٔیس دانشگاه تهران را فراموش نکرده اند. روزهایی که دانشگاه تهران شادابی خود را از دست داده بود و ریٔیس آن بیش از هر چیز با رویکردهای امنیتی به رتق و فتق امور دانشگاه میپرداخت.
«فرهاد رهبر» در آن روزها که تا آغازین ماههای ریاست جمهوری حسن روحانی هم ادامه یافت، کارنامه ای روشن دارد که حکایت از نحوه مدیریت او بر یک نهاد علمی، پژوهشی و دانشگاهی است. دوران ریاست او در دانشگاه تهران مالامال از اعتراضهای اساتید مستقل، انجمنهای اسلامی و دانشجویانی و… بود.
این گروه از اهالی معترض دانشگاه مدیریت رهبر را امنیتی میخواندند و بر این باور بودند که او «بستن فضای دانشگاه را هدف خود قرار داده است.» ادعایی که البته نمیتوان آن را گزافه دانست. دانشجویان دانشگاه تهران در زمان ریاست «فرهاد رهبر» گیتهای امنیتی در ورودی این دانشگاه و احتمال تعیین یونیفرم برای دانشجویان دانشگاه تهران را به خاطر دارند.
رهبر این روند را تا آنجا ادامه که در نهایت نهادی مانند بسیج دانشجویی هم به صدا درآمد و اعلام کرد که از فضای بسته دانشگاه تهران به ستوه آمده است. بسیج دانشجویی تهران در بیانیهای رسمی اعلام کرد «مشخصاً در دانشگاه تهران، نگرشی مورد توجه مسوولان دانشگاه قرار گرفت که به بهانه حفظ آرامش عملا فضا را برای هرگونه فعالیت سیاسی ناهموار میکند.» بسیجیان در این بیانیه نوشته بودند که «مخالفت آقای رییس فصلالخطاب همه قوانین است.»
به هر صورت آنچه به عنوان میراث «فرهاد رهبر» در دانشگاه تهران به جا ماند، مطلوب دانشگاهیان نبود و بسیاری از فعالان دانشجویی مخالف روندهای مورد نظر او بودند. روندهایی که فضای دانشگاه را بیش از هر زمان دیگری امنیتی کرده بود و افق جنبش دانشجویی را تا حد برگزاری ُجنگهای سطحی تنزل داد.
با این همه، نقد اساسی به این انتخاب محدود به اینها نیست. نقد همیشگی اصولگرایان به سیاستهای دانشگاهی اصلاحطلبان همواره بر انتخابهای سیاسی ـ دانشگاهی این جریان تمرکز داشته است. آنها همواره و همیشه از این انتخابها گلایهمند بوده و اعلام کردهاند که اصلاحطلبان بدون توجه به ظرفیتهای علمی ـ پژوهشی دانشگاه، رؤسایی سیاسی برای دانشگاهها انتخاب میکنند. به نظر میرسد در شرایط فعلی این اصولگرایان هستند که باید مخاطب نقد خودشان باشد.
با این تعریف باید اذعان کرد که هیات امنا دانشگاه آزاد اسلامی و علیاکبر ولایتی علیه گفتمان نقادانه اصولگرایی عصیان کردهاند. در حقیقت اصولگرایا ِن تکیه زده بر اریکه میراث «آیت الله هاشمی» سیاسی ترین انتخاب ممکن را داشتهاند و با انتصاب «فرهاد رهبر» به عنوان ریٔیس دانشگاه آزاد، موضع سالهای آتی این دانشگاه را بیش از پیش مشخص کردهاند.
آنچه از تحرکات و اقدامات چند ماه گذشته هیات امنا احساس میشود ادامه و تکمیل پروژه «هاشمیزدایی» از دانشگاه آزاد اسلامی است. گویا مسیٔولان امر در این دانشگاه مأموریت دارند تا تمام نشانهها و نمادهای مرتبط با «آیت الله» را از صحنه دانشگاه آزاد اسلامی پاک کنند.
پروژه ای که از برکناری «میرزاده» تا حذف «یاسر هاشمی» ادامه یافته و حلقه آخر آن با انتخاب «فرهاد رهبر» تکمیل میشود. برای ریاست جدید هیات امنا دانشگاه آزاد اسلامی «فرهاد رهبر» بهترین گزینه برای حصول نتیجه است. اماریٔیِس تازه وارد نباید فراموش کند که محیط دانشگاه آزاد تفاوت های ماهوی و شکلی فراوانی با دانشگاه تهران دارد.
تکیه او بر کرسی ارزشمند ریاست دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان یکی از ثمرات کم نظیر «آیت الله» هرگز به سادگی ترکتازی های او در دانشگاه تهران نخواهد بود. او باید بداند که از فرش قرمز وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری دولت محمود احمدی نژاد در دانشگاه تهران خبری نیست.
به هر روی باید منتظر ماند و نظاره کرد که سودای ریاست جدید با «میراث آیت الله» چه خواهد کرد و چه سرنوشتی در انتظار دانشگاه آزاد اسلامی است. دانشگاهی که توانست جمعیت تحصیلکرده و به تبع آن طبقه متوسط جامعه ایران را بیش از هر زمان دیگری بالنده و اثربخش کند و دایره علم را از انحصار دولتیها خارج کرد.
علیرضا صدقی
- 18
- 5