یکشنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۳۹ - ۳۰ دي ۱۴۰۲ کد خبر: ۱۴۰۲۱۰۲۰۱۱
امنیتی و دفاعی

سلطه طالبان بر حکومت افغانستان، امنیت ایران را بیش از پیش به خطر می‌اندازد

طالبان,خطر امنیت ایران با سلطه طالبان بر حکومت افغانستان

روزنامه هم میهن نوشت: عملیات تروریستی چهارشنبه ۱۳ دی‌ماه در مراسم سالروز شهادت سردار سلیمانی در کرمان، بار دیگر نگرانی‌ها را در مورد ناامنی‌هایی که به دلیل قدرت گرفتن طالبان در افغانستان، ایران را تهدید می‌کند، افزایش داد.  در دوسال‌ونیمی که از سلطه طالبان بر حکومت در کابل می‌گذرد، کارشناسان و تحلیل‌گران بارها هشدار داده‌اند که ماهیت طالبان و روابط این گروه با گروه‌های سلفی و تروریستی دیگر باعث تشدید ناامنی در ایران و دیگر کشورهای پیرامون افغانستان خواهد شد.  در طول یک‌سال‌ونیم گذشته داعش مسئولیت سه عملیات تروریستی را در ایران بر عهده گرفته‌است که عملیات سوم در کرمان از نظر میزان تلفات بزرگترین عملیات تروریستی در ایران پس از انقلاب محسوب می‌شد.  وزارت اطلاعات در بیانیه دومی که ۲۱ دی‌ماه منتشر کرد، تایید کرد که دست‌کم یکی از دو عامل انتحاری عملیات تروریستی کرمان در افغانستان آموزش دیده‌است.  در این بیانیه آمده‌بود که عامل انتحاری «در ماه‌های اخیر به شهر وان ترکیه عزیمت و پس از آن با عبور از ایران با کمک قاچاق‌برهای مستقر در مرزهای غربی و شرقی کشور، به افغانستان عزیمت نموده است. در آن‌جا به اردوگاه گروهک تروریستی داعش در استان بدخشان رفته، مدتی به آموختن تعالیم انحرافی و تکفیری داعش و دریافت آموزش‌های مختلف عملیاتی و تروریستی پرداخته و پس از چند ماه به ایران اعزام می‌شود.»  ۲۶ مردادماه نیز وزارت اطلاعات در بیانیه‌ای دیگر تایید کرده‌بود که عامل عملیات تروریستی شاهچراغ در ولایت بدخشان افغانستان آموزش دیده‌است.

با این حال گرایش خاصی در میان مقام‌های جمهوری اسلامی وجود دارد که تلاش می‌کنند پیکان اتهام را از سوی طالبان دور نگه دارند و اثر حکومت طالبان را در افزایش عملیات تروریستی در ایران نادیده بگیرند.  حسن کاظمی‌قمی، نماینده ویژه رئیس‌جمهور و سفیر ایران در افغانستان درست یک هفته بعد از عملیات تروریستی کرمان به کابل سفر کرد و در دیدار با امیرخان متقی، وزیر خارجه امارت اسلامی (دولت خودخوانده گروه شبه‌نظامی طالبان در افغانستان) برای افزایش «همکاری همه‌جانبه» ایران و افغانستان اعلام آمادگی کرد.

محسن روحی‌صفت، دیپلمات باسابقه ایران در افغانستان و پاکستان می‌گوید: «مسئولان جمهوری اسلامی درک کاملی از مخاطرات ناشی از قدرت طالبان در افغانستان نداشته و ندارند.  این مخاطرات خیلی واضح و قابل پیش‌بینی نیست و با شاخص‌های عادی مرتبط با رفتار دولت‌های متعارف نمی‌توان ریسک همسایگی با طالبان را اندازه گرفت.  اما افغانستان تحت حاکمیت طالبان به وضوح قابلیت آسیب و تخریب زیادی علیه منافع و امنیت ملی ایران دارد.  نیاز است که ادراک درستی از وضعیت افغانستان وجود داشته‌باشد.  متاسفانه سیاستگذاران کنونی دولت در حوزه افغانستان شناخت کافی از این پدیده نداشتند و ندارند و دست‌کم گرفتن این پدیده، خطرات بسیار زیادی را برای ایران در پی خواهد داشت.»

عبدالمحمد طاهری، رایزن فرهنگی پیشین ایران در کابل می‌گوید: «شکل‌گیری طالبان یعنی شکل‌گیری ناامنی در مرزهای ما و متاسفانه در داخل مرزهای ما.  با قدرت گرفتن بیشتر طالبان و داعش خراسان در داخل مرزهای افغانستان ما روزبه‌روز شاهد ناامنی بیشتر و رفتارهای خشن‌تر از سوی گروه‌هایی هستیم که برای بقا از استراتژی خشونت پیروی می‌کنند.»  عبدالمحمد طاهری با اشاره به سیل مهاجرانی که به صورت روزمره از مرزهای شرقی وارد ایران می‌شوند، تاکید می‌کند: «بخشی از افرادی که به‌صورت غیرقانونی از مرزهای مشترک با افغانستان وارد خاک ایران می‌شوند، نیروهای افراطی طالبان و داعش هستند و هر آینه ممکن است مشکلات امنیتی برای ما ایجاد کنند.»

حضور طالبان باعث ناامنی بیشتر در ایران می‌شود

کارشناسان معتقدند، در طول مدت دوسال‌ونیم قدرت گرفتن طالبان در افغانستان، انگیزه گروه‌های افراطی دیگر و گروه‌های تروریستی در منطقه افزایش پیدا کرده ‌است.  محسن روحی‌صفت می‌گوید: «مهم‌ترین پیامد قدرت گرفتن طالبان در افغانستان این بود که گروه‌های افراطی و تروریستی به این باور رسیدند که اگر طالبان به‌عنوان یک گروه افراطی می‌تواند قدرت را در یک کشور مستقل در اختیار بگیرد و برای خودش امارت اسلامی تشکیل دهد، ما هم می‌توانیم در کشورهای متبوع‌مان مثل ازبکستان، پاکستان، تاجیکستان، چچن یا سین‌کیانگ حکومتی مشابه تشکیل دهیم.»  وی معتقد است: «هیچ تردیدی نیست که قدرت گرفتن طالبان در افغانستان، انگیزه‌های بسیار قوی برای توسعه فعالیت‌های گروه‌های تروریستی در سراسر منطقه پدید بیاورد.»  به اعتقاد این دیپلمات پیشین «اگر جمهوری اسلامی ایران تلاش می‌کرد تا نظام قبلی در افغانستان باقی بماند، به نظر من هزینه‌های کمتری نسبت به دوران حاکمیت طالبان به ایران تحمیل می‌شد.»

دست داعش از آستین موساد

برخی رسانه‌ها و مقام‌های ایرانی در دو هفته‌ای که از واقعه تروریستی کرمان می‌گذرد، تاکید دارند که نباید در واکنش به این اقدام نقش اسرائیل و آمریکا را نادیده گرفت.  روزنامه کیهان، روز ۱۶ دی‌ماه در ستون اخبار ویژه خود نوشت: «برخی مدعیان اصلاح‌طلبی ماموریت دارند، رژیم صهیونیستی و آمریکا را از جنایت تروریستی اخیر در کرمان تبرئه کنند.»  عباس گلرو، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و رئیس گروه دوستی پارلمانی ایران و فلسطین نیز در گفت‌وگو با جماران تاکید کرد: «قطعاً... جنایت تروریستی کرمان به لحاظ نوع اقدام، سازماندهی و نیروهایی که وارد شدند با پشتیبانی اسرائیل و موساد انجام گرفته و تمامی شواهد و مکانیزم‌های انجام‌گرفته توسط تروریست‌ها حاکی از این موضوع است.» کارشناسان معتقدند که چه دستگاه‌های اطلاعاتی اسرائیل نقش مستقیمی در این عملیات داشته‌باشند یا نه، این اقدام‌ها تامین‌کننده منفعت آنها است، اما این موضوع باعث نمی‌شود که نقش داعش و زمینه‌های قدرت گرفتن بیشتر داعش در مرزهای شرقی ایران نادیده گرفته‌شود.  عبدالمحمد طاهری معتقد است، تردیدی وجود ندارد که داعش به واسطه قدرت گرفتن طالبان تندرو در افغانستان مسئول عملیات تروریستی در کرمان است.  وی می‌گوید: «فرقی نمی‌کند وقتی مرزهای ما ناامن باشد، چه دشمنان مستقیماً دخالت داشته‌باشند و چه نداشته‌باشند، این دشمنان هستند که از این ناامنی بهره‌برداری می‌کنند و خرسند می‌شوند.  دست داعش و دست طالبان همان اهدافی را عملی می‌کند که دشمنان ایران در اسرائیل دنبال می‌کنند.»  بسیاری از تحلیل‌گران معتقدند که حضور طالبان در شرق کشور فرصتی برای دشمنان ایران ایجاد کرده‌است تا از این طریق به امنیت ایران آسیب برسانند و با استفاده از این فرصت، ایران را تحت فشار قرار دهند.  محسن روحی‌صفت، دیپلمات باسابقه ایران در افغانستان و پاکستان می‌گوید: «من معتقدم که با استمرار وضع موجود، در آینده ما شاهد اتفاق‌های زیان‌بارتر و مخرب‌تری از منشأ افغانستان علیه منافع و امنیت ملی ایران باشیم.»  عبدالمحمد طاهری نیز می‌گوید: «اگر ما به‌جای ایجاد دیوارهای فیزیکی دنبال افزایش اشراف اطلاعاتی در مرزهای شرقی نباشیم، قطعاً شاهد ناامنی‌های بیشتر خواهیم بود.»

طالبان چگونه با داعش همکاری می‌کند؟

طالبان از ابتدای قدرت گرفتن در افغانستان مرتباً این ادعا را تکرار کرده‌است که هیچ نیروی داعشی در افغانستان حضور ندارد.  چند روز پس از واقعه تروریستی کرمان، ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی حکومت طالبان مدعی شد که داعش در این کشور سرکوب شده و توانایی آسیب رساندن به کشورهای دیگر را نیز از خاک افغانستان ندارد. محسن روحی‌صفت می‌گوید: «طالبان بارها اعلام کرده‌اند که هیچ داعشی در افغانستان وجود ندارد. سوالی که پیش می‌آید این است که وقتی یک عملیات تروریستی در یک کشور همسایه با منشأ افغانستان رخ می‌دهد، مسئول این عملیات با کیست؟  اگر حرف طالبان را بپذیریم که داعش در افغانستان نیست، در نتیجه چه کسی جز طالبان مسئول چنین عملیات‌هایی است؟»

تحلیل‌گران معتقدند که همکاری‌هایی میان طالبان و داعش وجود دارد و طالبان تلاش می‌کند این همکاری‌ها را در خاک افغانستان از چشم جهانیان پنهان نگه دارد.  محسن روحی‌صفت می‌گوید: «داعش و طالبان در جاهایی با یکدیگر رقابت می‌کنند و در نقاطی با هم همکاری می‌کنند.  زمانی‌که طالب‌ها در موضع اپوزیسیون بودند و با دولت حاکم در کابل مبارزه مسلحانه می‌کردند، در آن دوره داعش در کنار طالبان حضور داشت و عملیات مشترکی را در مناطق تحت سلطه دولت مرکزی افغانستان انجام می‌داد. بعد از اینکه دولت مرکزی در افغانستان سقوط کرد و طالبان سر کار آمد، برادران و همکاران قدیمی طالبان در داعش با آنها همراه و همگام بودند، در نقاطی برخی از نیروهای داعش به عضویت طالبان درآمدند و در جاهایی هم همچنان به عملیات مستقل خود ادامه می‌دادند.  تعداد زیادی از افراد بودند که ابتدا عضو داعش بودند، اما پس از قدرت گرفتن طالبان به مقام‌های بالا در امارت طالبان رسیدند و حتی والی شدند و بر عکس عناصری در طالبان بودند اما بعداً جدا شدند و به داعش پیوستند.»

حتی گروهی معتقدند که طالبان به شرطی اجازه استمرار حضور داعش در افغانستان را صادر کرده‌است که در خاک افغانستان اقدام به انجام عملیات تروریستی نکنند و تمرکز عملیات خود را به خارج از مرزهای افغانستان منتقل کنند.  روحی‌صفت می‌گوید: «بین طالبان و داعش همکاری و رقابت وجود دارد. ممکن است هر جا طالبان صلاح بداند و نخواهد که مستقیماً اقدام یا عملیاتی انجام دهد، با استفاده از نفوذ و اثری که در داعش دارند، نیروهای این گروه تروریستی را به سمتی هدایت کنند که در کشور همسایه مورد نظر دست به عملیات تروریستی بزند.»  وی می‌گوید: «برنامه اصلی گروه‌هایی مانند داعش هم هدف قرار دادن افغانستان نیست، بلکه بیشتر علاقه‌مند به ضربه زدن به همسایگان افغانستان هستند.»

چرا تروریست‌های داعش اتباع افغانستان نیستند؟

در سه عملیات تروریستی که در یک‌سال‌ونیم گذشته در ایران انجام شده‌است، براساس اطلاعیه‌های وزارت اطلاعات عاملان شناسایی‌شده هر سه عملیات اتباع تاجیکستان بودند. در اطلاعیه دوم وزارت اطلاعات در خصوص عملیات تروریستی کرمان آمده‌بود: «هویت یکی از تروریست‌های انتحاری به‌صورت کامل احراز شد. وی بازیروف بوزروف اسرائیلی فرزند امان‌الله، ۲۴ ساله و تبعه‌ی کشور تاجیکستان بوده است.»  اینکه عاملان عملیات تروریستی تبعه افغانستان نیستند، ممکن است باعث این تردید شود که تا چه اندازه این تروریست‌ها ریشه در افغانستان دارند.

محسن روحی‌صفت می‌گوید: «درون افغانستان به دلیل فرهنگ خاصی که وجود دارد، زمینه‌های بروز و ظهور چنین ایده‌هایی بسیار کمتر است و تفکر داعشی مورد پذیرش نیست.  ولی افغانستان، به دلیل فقدان قدرت حکومت مرکزی در بخش وسیعی از خاکش، به محلی برای اسکان، توسعه و توانمندسازی داعش و گروه‌های تروریستی دیگر بدل شد.  در واقع بخش‌هایی از خاک افغانستان و منطقه قبیله‌نشین پاکستان در سرحد شمال غربی این کشور به پناهگاه امنی برای گروه‌های تروریستی مانند داعش تبدیل شده‌است.» وی می‌گوید: «اعضای داعش با ملیت‌های چچن، ازبک، تاجیک، چینی، قزاق، قرقیز، پاکستانی و حتی ایرانی در افغانستان مستقر هستند. به‌‌رغم اینکه دولت طالبان حضور گروه‌های تروریستی در خاک افغانستان را انکار می‌کرد، اما بعد از عملیات ترور هدفمند ایمن‌الظواهری، رهبر القاعده در کابل ثابت کرد که ادعای طالبان در خصوص قطع رابطه با القاعده و دیگر گروه‌های تروریستی بین‌المللی کذب است. الان هم بسیاری از دستگاه‌های اطلاعاتی و افراد آگاه از آدرس و محل اقامت بسیاری از رهبران گروه‌های افراطی در خاک افغانستان باخبر هستند.  البته برخی از این افراد به دلیل فشارهایی که از سوی کشورهایی مانند چین وارد شد، تغییر محل استقرار دادند، اما در هر صورت همه می‌دانند که چنین افرادی در کابل و دیگر شهرهای افغانستان حضور دارند.»

رویکرد غلط تهران در قبال طالبان

تلاش‌های دولت سیزدهم برای همکاری با طالبان و جلب رضایت این گروه در افغانستان که از سوی برخی تحلیل‌گران سیاست مماشات با طالبان توصیف می‌شود، باعث انتقادهایی شده‌است. عبدالمحمد طاهری می‌گوید: «استراتژی مماشات با گروه افراطی طالبان به جز اینکه منافع ملی ما را تهدید کند، هیچ نتیجه دیگری نخواهد داشت.»  رایزن فرهنگی پیشین ایران در کابل می‌گوید: «طالبان گروهی نیست که بتوان با آن مماشات کرد.  با کسی می‌توان مماشات کرد که خطوط قرمز داشته‌باشد. چرا باید با گروهی که هیچ خط قرمزی نمی‌شناسد، مسامحه کرد و ملاحظه نشان داد.  جمهوری اسلامی باید اصولی را که به آن پایبند است برای طرف مقابل تعریف کند و تصریح کند که اگر از این اصول تعدی کند، واکنش درخوری نشان داده‌خواهد شد.  اما به‌جای این کار در دولت کنونی نه‌تنها مماشات کرده‌ایم، اما آگاهانه یا ناآگاهانه هیچ استراتژی مشخصی برای مواجهه با طالبان نداشته‌ایم. ایران در دوسال‌ونیم گذشته هیچ موضع منسجمی در مقابل طالبان نگرفته‌است.  گاهی تندروی کرده‌ایم و گاهی کندروی کرده‌ایم و هیچ برنامه مدونی برای تامین منافع بلندمدت و میان‌مدت ایران در افغانستان دنبال نکرده‌ایم.»

برخی دیگر از کشورهای همسایه افغانستان هم سیاست مماشات با طالبان را در پیش گرفته‌اند با این امید که راضی نگه داشتن طالبان باعث می‌شود این گروه از موقعیت خود در افغانستان برای جلوگیری از اقدام‌های گروه‌های تروریستی و افراطی علیه این کشورها استفاده کند.  از جمله این کشورها چین است که تلاش کرده در دو سال گذشته روابط نزدیکی را با طالبان برقرار کند و نیازهای اقتصادی این گروه شبه‌نظامی را برطرف کند.  عبدالمحمد طاهری می‌گوید: «چین مرز مشترک زمینی با افغانستان ندارد و در نتیجه نگرانی کمتری نسبت به طالبان در افغانستان دارد. چینی‌ها دنبال منافع اقتصادی خود و یک بازار خوب هستند و مدت‌هاست که کالاهای یک دلاری برای مردم افغانستان تولید می‌کنند و به این کشور ارسال می‌کنند. طالبان فرصت مناسبی برای چین است که نفوذ اقتصادی خود را در افغانستان تقویت کند.»  وی معتقد است: «وضعیت چین با ایران متفاوت است. ایران و افغانستان بیش از ۸۰۰ کیلومتر مرز مشترک زمینی دارند. گروه‌های تروریستی بسیار خشنی در افغانستان پرورش پیدا کرده‌اند که هم مشکل ایدئولوژیک دارند و هم به دلیل سال‌های مبارزه ایران با چنین گروه‌هایی در سوریه و عراق خصومت عمیقی با ایران دارند.» به اعتقاد این کارشناس مسائل افغانستان اختلاف ایدئولوژیک و تفاوت مذهبی ایران و افغانستان نیز باعث می‌شود که حاکمیت طالبان در افغانستان آسیب‌های بیشتری به ایران بزند. وی می‌گوید: «کشورهای آسیای میانه، یعنی تاجیکستان، قرقیزستان، قزاقستان و ترکمنستان به لحاظ ایدئولوژیک اختلاف عمیقی با گروه‌های سلفی حاضر در افغانستان ندارند.»

نگاه کارشناس

تحلیلگر مسائل افغانستان: دیوارهای بتنی و خندق‌های عمیق به تنهایی امنیت را تامین نمی‌کنند

افغانستان از این ظرفیت برخوردار است که اگر ثبات داشته‌باشد، می‌تواند ثباتش را به کشورهای همسایه صادر کند و به همین ترتیب اگر ناامن باشد و دچار بی‌ثباتی شده‌باشد، این ناامنی و بی‌ثباتی را در پیرامون خود گسترش می‌دهد. گروه‌های متعدد خشونت‌گرا از گذشته در افغانستان محیط فعالیت آزادانه‌ی وسیعی داشتند و از زمان قدرت گرفتن طالبان این فعالیت‌ها تشدید شده‌است.  طالبان از گذشته با القاعده رابطه نزدیکی داشت و با به قدرت رسیدن طالبان، القاعده آزادانه‌تر می‌تواند در افغانستان فعالیت کند.  شبکه حقانی که در برخی کشورها به‌عنوان یک گروه تروریستی شناخته می‌شود، بخشی از طالبان است که با خروج آمریکا از افغانستان، به بخشی از حکومت جدید در کابل تبدیل شده‌است.  داعش هم بعد از فروپاشی خلافتش در سوریه و عراق تعداد زیادی از نیروهای خود را به افغانستان منتقل کرده و اکنون در این کشور مستقر شده‌است.  به نظر می‌آید که ایرانی‌ها باید نسبت به دیدگاه خوشبینانه‌ای که به حاکمیت طالبان دارند، تجدیدنظری جدی انجام دهند تا از ناامنی‌های ناشی از استقرار حکومت طالبان در کابل در امان بمانند.

داعش که مسئولیت عملیات تروریستی ۱۳ دی‌ماه در کرمان را پذیرفته‌است، انگیزه‌های متعددی علاوه بر مسائل ایدئولوژیک با ایران دارد.  نقشی که ایران و روسیه در از بین بردن خلافت داعش در عراق و سوریه ایفا کردند، همچنان در خاطر رهبران این گروه تروریستی باقی مانده‌است.  سردار سلیمانی هم یکی از فرماندهانی بود که نقش برجسته‌ای در مبارزه با داعش بازی می‌کرد و نقش او از ذهن داعشی‌ها پاک نشده‌است.  داعش از زمانی که خلافت و سرزمین‌های تحت تسلطش را در غرب آسیا از دست داد و نیروهایش را به افغانستان منتقل کرد، تصمیم قطعی خود را گرفته‌است که انتقام آسیب‌هایی را که از ایران خورده‌است، بگیرد و با تهران تسویه‌حساب کند.  الان داعش در افغانستان، درست در همسایگی شرقی ایران وضعیتی بسیار مساعدتری برای آسیب زدن به ما، نسبت به دورانی دارد که در سوریه و عراق مستقر بود.

زمینه‌هایی در داخل ایران وجود دارد که باعث می‌شود گروه‌های خشونت‌طلب بتوانند از فرصت شکاف‌های موجود در ایران برای اهداف تروریستی خود سوءاستفاده کنند.  شهروندان اهل سنت ایران احساس تبعیض می‌کنند.  اکثریت نیروهای کارآمد اهل سنت از ساختار اداری حذف شده‌اند.  به لحاظ اقتصادی فقر، فلاکت و بیکاری در مناطق سنی‌نشین از خراسان تا سیستان و بلوچستان گسترده است؛ البته مناطق سنی‌نشین در غرب کشور هم همین وضعیت را دارد، اما در شرق کشور به دلیل قرابت جغرافیایی با محل استقرار داعش که این گروه تروریستی فعال شده‌است، مشکلات موجود در شرق کشور، زمینه مساعدتری برای نفوذ گروه‌های تروریستی به وجود آورده‌است. حوادثی که در چابهار برای یک دختر نوجوان رخ داد و رویدادهای مسجد مکی زاهدان و خاش، فاصله بین شهروندان منطقه را با حاکمیت بیشتر کرد.  به نظر می‌رسد که داعش از همین فرصت‌ها استفاده می‌کند.  زمانی که مولوی عبدالغفار نقش‌بندی به سمت داعش گرایش پیدا کرد، زمینه‌هایی برای توسعه فعالیت این گروه تروریستی در شرق کشور افزایش پیدا کرد.  این مسائل باعث شده‌است که شرایط محیطی برای نفوذ نیروهای خارجی داعش به داخل کشور از مرزهای شرقی مساعدتر شود.

در شرق ایران به‌صورت تاریخی این مردم بودند که امنیت را تامین می‌کردند.  زمانی که انگلیسی‌ها به سرزمین‌های منطقه دست‌اندازی می‌کردند، این مردم بودند که در مقابل انگلیسی‌ها ایستادگی می‌کردند؛ در دوران قاجار هیچ کمکی به مردم در برابر نیروهای خارجی نمی‌شد.  الان متاسفانه نگاهی در حاکمیت وجود دارد که می‌خواهد امنیت را بدون مشارکت مردم محلی تامین کند.  عمده فرماندهان نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی در منطقه از نقاط دیگر به شرق کشور اعزام شده‌اند.  این افراد نه محیط را می‌شناسند، نه با فرهنگ منطقه آشنایی دارند و نه توان کافی دارند که در شرایط سخت آب‌وهوایی منطقه دوام بیاورند.  اگر حکومت به شهروندان محلی در سیستان و بلوچستان و خراسان اعتماد می‌کرد، به نظر من مشکل در این حد افزایش پیدا نمی‌کرد و گروه‌های رادیکال تا این اندازه رشد نمی‌کردند.  جمهوری اسلامی ایران اگر می‌خواهد امنیت را حفظ کند باید در سیاست‌های خود تجدیدنظر کلی کند.

تاکنون ایران تدابیر متعددی را در مرزهای شرقی اندیشیده؛ برجک ساخته، کانال کشیده‌ و دیوار امنیتی در نزدیکی زابل برپا کرده‌است، اما هیچ‌یک از اینها پاسخ نداده‌است.  دلیلش این است که نمی‌توان امنیت را یک‌بُعدی و فقط با نگاه صرفاً نظامی حل‌وفصل کرد.  وقتی فقر و بیکاری هست، امنیت هم شکل نمی‌گیرد. حکومت باید نگاه توسعه‌ای به منطقه داشته‌باشد تا این دافعه‌ای که بین مردم منطقه و حکومت ایجاد شده‌است، از بین برود.

در دورانی که اشرف‌غنی هنوز در افغانستان حاکم بود، بخشی از نیروهای مسلح ایران روابطی را با بخش‌هایی از طالبان برقرار کردند.  وقتی طالبان قدرت را در اختیار گرفت، این رابطه همچنان برقرار بود و این نیروها تا حدی تلاش کردند مسیر تطهیر و سفیدنمایی عملکرد طالبان را در پیش بگیرند.  این تبلیغات باعث شد که در بخشی از حاکمیت این تصور ایجاد شود که طالبان یک گروه ضدآمریکایی مسلمان است که قدرت گرفتن آن در افغانستان امری مطلوب برای ایران به حساب می‌آید.  اما طالبان یکدست نیست.  دست‌کم سه گروه در طالبان وجود دارد که هر یک عملکرد و رویکرد متفاوتی دارند.  شورای کویته که رهبری آن در قندهار مستقر است، یکی از جناح‌های اصلی طالبان است اما در کنار شورای کویته شبکه حقانی را هم در طالبان داریم که با داعش همکاری می‌کند و گروهی بسیار تندرو و خشونت‌طلب است.  طالبان یک گروه ایدئولوژیک بر مبنای اختلاطی از مکتب دیوبندی جنوب آسیا و سلفی‌گری وهابی خاورمیانه‌ای است که ایدئولوژی آن تباین جدی با ایدئولوژی حاکم در جمهوری اسلامی دارد.  ایدئولوژی طالبان اساساً با تشیع سازگار نیست.  متاسفانه دستگاه سیاست خارجی دولت به درستی این مطالب را درک نکرده‌است.  طالبان اکنون به ایران نیاز زیادی دارد و به همین دلیل سعی می‌کند به‌‌رغم تمام اختلاف‌هایی که با جمهوری اسلامی دارد، روابط خود را با ایران حفظ کند تا هم بتواند از بندر چابهار استفاده کند و هم اینکه به تجارت خارجی از طریق ایران ادامه دهد. اما به لحاظ ایدئولوژیک جمهوری اسلامی و طالبان در دو قطب مخالف یکدیگر قرار دارند.

برای تامین امنیت شرق کشور، باید درک صحیحی از تحولات در افغانستان و ماهیت طالبان ایجاد شود و همچنین تلاش برای از بین بردن زمینه‌های نارضایتی در شرق کشور افزایش پیدا کند تا شرایط محیطی برای نفوذ گروه‌های تندرو و تروریست سخت‌تر شود.  امنیت در شرق کشور نه با دیوار، کانال و خندق، بلکه با تکیه بر نیروهای محلی و اعتماد به مردم تامین خواهد شد.

  • 11
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۱۰
جدیدترین
قدیمی ترین
تا دیر نشده افغانی‌ها رو بیرون کنید اونادرخدمت طالبان هستند
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش