یکشنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۰:۳۳ - ۰۳ مرداد ۱۴۰۲ کد خبر: ۱۴۰۲۰۵۰۱۵۱
سیاست داخلی

گفتگو با یک شاهد عینی؛ شب حمله ناشناس‌ها در اوپرت چه گذشت؟

حمله به گردشگران در اوپرت با سلاح گرم و شوکر,حمله به گردشگران در اوپرت
در روز‌های گذشته، تصاویری از حمله گروهی ناشناس به تعدادی از گردشگران در منطقه ییلاقی اوپرت در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است. گفته می‌شود که این حمله در شامگاه ۱۹ تیرماه، بین ساعات ۲۰ تا یک بامداد اتفاق افتاده است

در روایت‌های نخست، گفته می‌شد که حمله‌کنندگان به سلاح‌های گرم و سرد و شوکر مجهز بودند. یکی از گردشگاران در حساب خود در شبکه اجتماعی نوشته بود که یکی از افراد ناشناسی که آن‌ها را کتک می‌زده، گفته: «ما با داعشی‌ها جنگیدیم و شکست‌شان دادیم، حالا حریف شما نشویم؟»

روزنامه اینترنتی فراز در این مورد با یکی از گردشگرانی که در محل حادثه حضور داشت گفتگو کرده است.

این گردشگر که خواسته هویتش ناشناس باقی بماند به خبرنگار فراز چنین گفت: «پدرم جانباز ۶۰ درصد جنگ است. عموهام رزمنده جنگ بودند. در خانواده شهید دادیم. عمه‌ام از زنان باقی‌مانده از دفاع خرمشهر است. این اتفاق اشک پدرم را درآورد. ما واقعا سالم سفر می‌کنیم. روز ۵ شنبه در اوپرت مستقر شدیم. روال کمپ‌های یک‌روزه این است که می‌رسی، شب را در کمپ می‌مانی و صبح برمی‌گردی. در طول روز، تعدادی آمدند و با همه خوش و بش کردند. سوال می‌پرسیدند که چند نفرید؟ چند مرد و چند زنید؟ با سوال و جواب می‌فهمند که بیشتر افراد، یا خانودگی آمده‌اند و یا کمپ‌های کوچک و تازه‌کارند. از نوک قله تا پایین دامنه اوپرت، کمپ‌ها به صورت پراکنده مستقر شده بودند. همه ماشین‌ها هم آفرود نبودند و ماشین معمولی هم زیاد دیده می‌شد».

او در ادامه گفت: «چند ساعتی امنیت کامل برقرار بود. تا اینکه ساعت ۸ شب، حمله به کمپ‌ها را شروع کردند. حدود ۵۰ نفر بودند. از بالای کوه شروع به حمله کردند. آن بالا، چون همه آفرود بودند، طبیعتا وسایل‌شان نیز گران‌تر بود و خودشان باتجربه‌تر. مرد‌ها را کتک می‌زدند و وسایل کمپینگ‌شان را پرت می‌کردند توی دره. کمپ به کمپ، پایین می‌آمدند. سر و صورت‌شان را بسته بودند و لهجه شمالی داشتند. فحش‌های ناموسی می‌دادند و تیر هوایی می‌زدند. مرد‌ها را از چادر بیرون می‌کشیدند و در حالی که کتک‌شان می‌زدند، می‌گفتند: «شب سوم محرم اومدید خوش گذرونی؟».

این گردشگر برای توصیف بیشتر حادثه گفت: «کمپ‌ها در شب، محدوده و مرز چادر‌ها را با ریسه‌های نور معین می‌کنند. ریسه‌ها را دیده بودند و می‌گفتند: «عروسی دارید؟» حدود ساعت ۸ از قله شروع کردند و حدود ساعت یک بامداد به کمپ ما رسیدند. چادر‌ها را با چاقو پاره می‌کردند و وسایل را بیرون می‌ریختند. یعنی نمی‌گفتند این چاقو ممکن است به افرادی که داخل چادر خوابیده‌اند اصابت کند؟ ۸ نفری می‌ریختند سر یک نفر و با شوکر و باتون و قنداق اسلحه کتک می‌زدند. توی دست یکی‌شان چوبی بود که سرش میخ زده‌اند. از کمپ کناری صدای شلیک آمد. یکی داد زد که مُرده! زن و بچه زیاد بود و فهمیده بودند که مرد‌ها نقطه ضعف دارند. زن‌ها را هم کتک می‌زدند، اما بیشتر، مرد‌ها را زدند. هم‌تیمی ما به دلیل خوردن شوکر توی کمرش برای همیشه فلج شده است. تقریبا همه‌شان ۱۸ یا ۱۹ ساله بودند. شلوار ۶جیب چریکی پوشیده بودند و صورت‌هاشان را با چفیه پوشانده بودند».

او در پایان گفت: «تعدادی از این افراد در ماشین‌های هایلوکس نشسته بودند و تماشا می‌کردند. خودشان را با آن‌ها که کتک می‌زدند یکی نمی‌دانستند و می‌گفتند از این «وحشی‌بازی‌ها» نمی‌کنند. بعد از رفتن حمله‌کننده‌ها، یک پزشک از سوی آن‌ها آمد. به مجروحیان و آن‌ها که حالشان بد بود آمپول زد تا بتوانند تا صبح دوام بیاورد. وقتی خواستند بروند گفتند: «الان نرید؛ جاده گِلیه». پلاک همه ماشین‌ها را برداشتند. اصلا فرصت حرف زدن به ما ندادند. صبح، هرکه از بالا می‌آمد کتک‌خورده و زخمی بود..».

روایت‌های دیگری نیز از حادثه آن شب در اوپرت در فضای مجازی دست‌به‌دست می‌شوند. یکی از راویان، اتفاقات را با نگاه متفاوتی، در صفحه اینستاگرامش چنین بازگو کرده است:

«ساعت ۶ یک بار آمدند و با لحن خیلی بدی حجاب تذکر دادند و رفتند. مشخص بود قطعا دوباره میان. برای همین ما سعی کردیم زودتر دورهمی و شب‌نشینی رو انجام بدیم. ساعت ۱۲، بچه‌های من شام خورده بودند. من تنها کنار آتش نشسته بودم که دو نفر دوباره با لحن بدی پرسیدند که اگر مشروب دارید، خودتون بیارید. ما نداشتیم و من گفتم نه من می‌خورم و نه بچه‌هام. خواستند برن توی چادر‌ها و من نگذاشتم. گفتم اون‌ها زن و شوهرند.... دیدند ترسی ندارم، نگشتن و رفتند. من حق نمی‌دم بهشون که با برخورد بد، ترس به دل بچه‌ها انداختند. من حرفم اینه: تو که لیدری، وقتی می‌شناسی مدل برخوردشون رو و ۳۰ نفر که بیشتر خانم هستند، امانت دستته، وقتی بهت گیر می‌دن دنبال چی هستی که میای توی روشون می‌گی دلم خواسته، تریاک هم می‌کشم؟ درگیر می‌شی و اون‌ها جری‌تر بشن و هم خودت رو بزنن هم تیمت روو هم به بقیه تیم‌ها آزار برسونند. با این حال واقعا اوضاع بدی بود. صبح چند نفر رو دیدم که واقعا بد کتک خورده بودند و من متاسفم از این برخورد».

تا لحظه تنظیم این گزارش، هیچ یک از مقامات یا نهاد‌های رسمی واکنشی به خبر این اتفاق نداشته‌اند.

  • 11
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۹
جدیدترین
قدیمی ترین
جوانان بنی هاشم بیائید ....
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش