«روحانی روحانی، اقتصاد اقتصاد» و «مرگ بر ضد ولایت فقیه» شعارهایی بودند که موجب شد روحانی روزهای انتخابات ۹۶ را بار دیگر زنده کند. پس از این سروصداها رییسجمهوری گفت: «وقتی قوه قضاییه با فسادهای میلیونی و میلیاردی برخورد میکند در خصوص فسادهای میلیارد دلاری هم توضیح دهد».
روحانی همچنین سوال کرد «فساد دانهدرشتها کجاست؟ چرا به این پولها رسیدگی نمیکنید؟ او خطاب به مسوولان قوه قضاییه گفت: «دادستانها و قضات شریف ما نترسند و به این جناح آن جناح توجه نکنند و با این پروندهها با صراحت و روشنی برخورد کنند».
اوج واکنش رییسجمهوری در جمع مردم یزد آنجا بود که بدون ذکر نام یا دستگاهی گفت: «وزیر نفت را مسوول میکنم که پرونده ۷۰۰میلیون دلار پول نفت را برای مردم توضیح دهد، رییس بانک مرکزی را مسوول میکنم که درباره پرونده دو میلیارد دلاری برای مردم توضیح دهد و دستگاههای نظارتی را مسوول میکنم تا درباره پرونده ۹۴۷میلیون دلاری به مردم توضیح دهند».
ماجرای میلیونها دلار از منابع ایران در حلقوم آمریکا
روحانی در بخشی از سخنرانی خود در مجموعه امیرچخماق یزد به موضوع مصادره دو میلیارد دلار از اموال بلوکه شده ایران در آمریکا در اردیبهشتماه سال ۹۵ اشاره کرد و از همه مسوولان و ارگانها خواست تا نسبت به رسیدگی به این ماجرا اقدام کنند؛ دو میلیارد دلار پولی که به گفته او «به حلقوم آمریکا رفت و دولت قبل ۱۰ماه وقت داشت که این پول را از حلقوم آمریکا درآورد اما دست روی دست گذاشت».
اما ماجرای این دو میلیارد دلار چیست؟ در سال ۱۳۸۶ دولت محمود احمدینژاد از محل فروش نفت، مقادیری اوراق بهادار از طریق یک کارگزار لوکزامبورگی به نام «کلیر استریم» خریداری کرد؛ این کارگزار بخشی از این اوراق را در اروپا و بخش دیگری را بهصورت فیزیکی در «سیتی بانک» نیویورک نگهداری میکرده است. طبق گفته علی طیب نیا، وزیر پیشین امور اقتصاد و دارایی، از اواخر پاییز سال ۸۶ کارگزار لوکزامبورگی به ایران اخطار و اعلام میکند که دیگر نمیتوانم امنیت را برای منابع شما تأمین کنم و این منابع را بهتر است از مجموعه من منتقل کنید؛ در آن زمان حدود ۲۲۰میلیون دلار از این اوراق قرضه به فروش میرسد و منابع آن به داخل کشور منتقل میشود.
ایران حدود ۱۰ماه بعد از اعلام کارگزار لوکزامبورگی، فرصت داشته تا مابقی اوراق قرضه را پس از فروش به داخل کشور منتقل کند، اما بنا به دلایلی از جمله مناسب نبودن شرایط بازار اقدامی برای به فروش رساندن مابقی این اوراق انجام نشد.
طیبنیا ۱۸ اسفند ۹۵ در اینباره اعلام کرد: «ظاهراً آنطور که به بنده گفته شده این استنباط هم وجود داشته که چون این منابع متعلق به بانک مرکزی بوده و متعلق به دولت نبوده است، بنابراین امکان توقیف آنها وجود ندارد».
با اجرای مصوبه وزارت خزانهداری آمریکا در زمینه ممنوعیت مبادلات دلاری (U-Turn) با ایران پس از آبان ۸۷، بانکهای آمریکایی از نقل و انتقال وجوه دلاری و تبادلات دلاری با ایران منع شدند. در سال ۹۱ نیز خزانهداری آمریکا تمام داراییهای ایران را عمومی اعلام کرد و دستور اجرایی مبنی بر توقیف داراییهای ایران در آمریکا با همکاری دولت و کنگره این کشور صادر شد.
دادگاه عالی آمریکا نیز دیماه ۹۴ با ادعای نقش داشتن جمهوری اسلامی ایران در حادثه بمبگذاری در مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت در سال ۱۹۸۳، به کنگره و دولت این کشور اجازه داد که به ۱۳۰۰ آمریکایی از محل داراییهای توقیف شده ایران در این کشور، مجموعاً مبلغ دو میلیارد دلار غرامت بپردازد. این حکم در اردیبهشت ماه ۹۵ توسط دیوان عالی آمریکا تایید شد؛ صدور و تایید این حکم علیه ایران در شرایطی انجام شد که ایران بارها هرگونه ادعا درباره دخالت در انفجار سال ۱۹۸۳ در پایگاه نیروی دریایی آمریکا در بیروت را رد کرده بود.
سر مردم کلاه نمیرود
اما رییسجمهوری در بخش دیگری از سخنرانی خود با بیان اینکه «با به دادگاه بردن چند نفر و سر و صدا کردن سر مردم کلاه نمیرود؟» به پرونده بابک زنجانی اشاره کرد و گفت: «هنوز برای ما روشن نیست آقایی که دو میلیارد و ۷۰۰میلیون پول را خورد و حکم اعدام هم برای او صادر شد، این پول کجا رفت».
این اشاره روحانی به پرونده بابک زنجانی درحالی است که زنجانی ۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار به وزارت نفت بدهی دارد اما بر اساس اظهارات بیژن زنگنه، وزیر نفت، تاکنون هیچ میزانی از بدهیهایش وصول نشده است. بابک زنجانی حتی چند وقت پیش از داخل زندان، وزیر نفت را تهدید کرده بود که «بهزودی جایمان با هم عوض میشود».
بابک زنجانی، بهمن ماه سال ۹۵ پس از محاکمه طولانی به اعدام محکوم شد. برخی اظهارنظرها نشان میدهد که این حکم اجرا نشده تا زنجانی بدهیاش را به وزارت نفت بپردازد و پولهایی را که از کشور خارج کرده برگرداند. اما ۲۲ تیرماه امسال زنگنه گفته بود: « بابک زنجانی در برخی رسانهها خیلی فعال است و فکر میکنم یک مقدار بسیار کمی از پول هایی را که برده خرج این رسانه ها می کند. کل اموالی که بابک زنجانی تاکنون به وزارت نفت برگرداننده حدود ۲ هزار میلیارد تومان است و هنوز بخش زیادی از بدهیهای او وصول نشده است.»
البته ۲میلیارد و ۷۰۰میلیون دلار، تنها مربوط به بدهی بابک زنجانی به وزارت نفت میشود. اتهامات بابک زنجانی، ابعاد گسترده و ارقام بزرگ دیگری نیز دارد.
ارتقای سمت متهمان در دولت جدید
این پرونده درحالی دوباره خبرساز شده که سخنگوی قوه قضاییه عصر دیروز به این سخنان رییسجمهوری واکنش نشان داده است. غلامحسین اسماعیلی با طرح این سوال که «اگر فسادی رخ داده چرا الان باید اعلام کنند؟» گفته است: «در پرونده زنجانی برای برخی از وزرا و مدیران دولت قبل کیفرخواست صادر شده که برخی از این افراد در دولت جدید ارتقای سمت هم پیدا کردند.»
به گفته او «در این پرونده علاوهبر بابک زنجانی و برخی از افراد دیگر محکومیتهای سنگینی پیدا کردند. از افراد متعددی تحقیقات قضایی انجام شد، ازجمله برخی از وزرا و مدیران دولت قبل تحقیقات لازم متناسب با نقش آنها در این حوزه صورت گرفت و برای برخی از مدیران و معاونان وزارت نفت، کیفرخواست صادر شده که متاسفانه برخی از این افراد در دولت جدید ارتقای سمت هم پیدا کردند.»
اما اشاره روحانی به بدهیهای ۹۴۷ و ۷۰۰میلیون دلاری موضوعاتی هستند که مشخص نیست بهطور دقیق منظور او چیست؟ فقط باید منتظر ماند و دید، او که وعده داده وزیر نفت و دستگاههای نظارتی به مردم درباره آنها توضیح میدهند آیا چنین اتفاقی خواهد افتاد یا خیر.
درباره سخنرانی روز گذشته رییسجمهوری در شهر یزد خبرنگار «فراز» با عباس عبدی، تحلیلگر مسایل سیاسی گفتوگویی انجام داده که در ادامه میخوانید.
سخنرانی رییسجمهوری در میان مردم یزد را چطور ارزیابی میکنید، آیا بیان مواردی از فساد و اطلاع مورد به مورد آن به مردم به این شکل را از تریبون عمومی تایید میکنید؟ آیا این مدل سخنرانی بدون ذکر نام و دستگاهی میتواند به شفافیت و مبارزه با فساد کمک کند؟
مبارزه با فساد باید شفافیت داشته باشد. دولت امکانات دارد میتواند همه موارد مربوط به فساد را در قالب گزارش بنویسد و منتشر کند، اگر هم نمیتواند آنها را منتشر کند باید اعلام کند چرا نمیتواند منتشر کند؛ اینکه یک رقم پول، اینطور یا آنطور شده -که قطعا هم شده – به نظرم کفایت نمیکند، ضمن اینکه در سخنرانی نمیشود درباره این موضوعات حق مطلب را ادا کرد.
از نظر شما بهترین شیوه سخنرانی برای صحبت با مردم درباره فساد چگونه است؟
با فساد نیز مثل مسایل دیگر میتوانیم هم سیاسی برخورد کنیم هم به شکل منطقی و قانونی. مواجهه سیاسی این است که بگوییم آقا! تو و همفکران تو فاسدند و من نیستم، این شکل از صحبت کردن در انتخابات و مجادلههای سیاسی وجود دارد که گریزناپذیر است – البته در اینجا نمیخواهم درباره خوبی و بدی آن صحبت کنم- اما هنگامی که در مقام اجرایی و حکومتی قرار گرفتیم دیگر این نوع مجادلهها جواب نمیدهد. در واقع باید خیلی صریح، روشن و مستند ادعاها را نوشت و در اختیار افکار عمومی یا مرجع صالح قرار داد، حالا اگر این مرجع مساله را پیگیری نمیکند باید این موضوع بهصورت دقیق به اطلاع مردم برسد.
سخنرانی آقای روحانی را میتوان در مقابل مانور قوه قضاییه بر قضیه مبارزه با فساد و تبدیل آن بهعنوان یک برند برای خود، قرار داد؟
طبعا همینطور است. اگر دستگاه قضایی با مسایل سیاسی برخورد نمیکرد، یعنی فساد را سیاسی نمیکرد دولت هم جرات نداشت سیاسی برخورد کند. به عقیده من وظیفه دستگاه قضایی شعار دادن مبارزه با فساد نیست بلکه باید قانون را کامل و بیطرفانه اجرا کند. مبارزه با فساد تعبیری ازاجرای قانون است. معتقدم که ادبیات مسوولان دستگاه قضایی باید تغییر کند چراکه با این ادبیات امکان ندارد استنباط بیطرفانهای از رسیدگی به فساد شود؛ بهعنوان مثال قوهقضاییه اعلام میکند این تعداد قاضی را دستگیر و اخراج کردهایم اما هیچکس نمیداند این افراد چه کسانی هستند و جرم آنها چیست؟ هیچ سخنی از این افراد گفته نمیشود. در مقابل در دستگاههای اجرایی به گونه دیگری عمل میشود حتی پیش از محاکمه نام افراد آورده میشود. مبارزه با فساد در دستگاه قضایی بصورت آمار است و در دستگاه اجرایی اسم فرد است، فکر نمیکنم این موضوع عادلانه باشد.
چه چیزی باعث شده تا آقای روحانی بهترین دفاع را حمله بداند درحالی که حتی نمیتواند اسم از نهاد یا دستگاهی ببرد؟
آقای روحانی فکر میکند این شیوه میتواند به او کمک کند اما به اعتقاد بنده این راه نمیتواند به او کمک کند، برای اینکه شما وارد بازی طرف مقابل خودتان شدهاید. در بازی طرف مقابل، شما بازنده هستید. درحالی که باید بازی خودت را انجام بدهی! بازیِ خود یعنی اینکه مبارزه با فساد را باید در قالب قانون درآورد تا طرف مقابل اگر نمیخواهد در قالب این قانون عمل کند بازنده شود، بنابراین این بازی به باخت آقای روحانی و کلیت جامعه منجر خواهد شد. من فکر نمیکنم این شیوه سخنرانی دستاوردی داشته باشد دستاوردی هم داشته باشد موقت و تاکتیکی است.
آیا دلیل بازگشت رییسجمهوری به روزهای انتخابات ۹۶ را میتوان ناشی از فشارهای ناشی از تحریم و احساس قدرنشناسی برخی افراد دانست؟
نمیدانم چرا اینطور است. در ایران چون نظام حزبی نیست نمیتوان درک روشنی از رفتارها داشت، رفتارها بیشتر فردی است و من هم درکی از این ماجرا ندارم.
پس از این سخنرانی رسانههای منتقد دولت گفتند که ما هیچگاه مدعی نشدیم ۱۸میلیارد دلار گم شده و این حرفی است که آقای روحانی خودش در دهان منتقدان میگذارد، این موضعگیری آنها را چطور ارزیابی میکنید؟
فکر نمیکنم منتقدان این حرف را منصفانه گفته باشند چراکه آن را گفتهاند، البته نه اینکه بگویم همهشان این حرف را زدهاند چون ممکن است آنهایی که در اینباره حرفی نزدهاند بگویند ما چیزی نگفتهایم. اما برداشت عمومی این است که اصولگرایان این حرف را زدهاند چون اگر این ارزها گم نشده آنها باید همانموقع میگفتند اینها گم نشده. چرا الان این حرف را میزنند؟ به نظر من آنها اصلا صادقانه برخورد نکردند، تیترهای روزنامههایی همچون کیهان نشاندهنده واقعیت رفتار آنهاست. در واقع اگر چیزی نگفتند دفاع هم نکردند درحالی که وظیفه همه ما این است که باید علیه چیزی که باطل است حرف بزنیم و از حق دفاع کنیم.
- 10
- 5