
روزنامه اطلاعات نوشت: تکرار برخی مواضع در بیانیههای مشترک چین و امارات متحده عربی درباره جزایر ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک، پرسشبرانگیز و نگرانکننده است. نه از آن جهت که ایران در حاکمیت تاریخی و حقوقی خود تردیدی دارد — که ندارد — بلکه از آن رو که همراهی تمدنی چون چین با ادعاهای سیاسی، غیرحقوقی و کاملاً معاصرِ دولتی با عمر کمتر از شش دهه، با منطق شراکت تمدنی همخوان نیست.
ایران، کشوری با پیشینه بیش از هفت هزار سال دولتسازی، مرزبانی و حافظه تاریخی، اساساً «اختلافی» بر سر این جزایر نمیبیند که موضوع مذاکره یا داوری باشد. این موضع نه احساسی است، نه تازه؛ بلکه ریشهدار، حقوقی و مبتنی بر تداوم تاریخی حاکمیت سرزمینی است. نادیده گرفتن این واقعیت، حتی اگر ناخواسته باشد، پیامهایی را مخابره میکند که با عمق روابط تهران و پکن سازگار نیست.
چین خود، بهتر از هر بازیگر دیگری، معنای حساسیتهای تاریخی و سرزمینی را میداند. تجربه تلخ از دست دادن همپیمانان، زخمهای باقیمانده از مداخلات خارجی و اهمیت «حافظه تاریخی» در انسجام ملی، بخشی از روایت معاصر چین است. حساسیت پکن نسبت به تایوان، و انتظار رعایت تمامیت سرزمینی آن توسط دیگران، نشان میدهد که بیتوجهی به پیامدهای اقدامات دیپلماتیک میتواند اعتماد و موقعیت چین را در عرصه جهانی تحت تأثیر قرار دهد. همان منطق، بیکموکاست، درباره ایران نیز صادق است.
ساختن یک «تمدن نوین» در جهان امروز، نیازمند شرکایی از همان جنس است: ریشهدار، قابل اتکا و برخوردار از ثبات تاریخی. ایران، در این مقطع حساس، نه مانع چین، بلکه یکی از معدود ظرفیتهای واقعی شراکت تمدنی با آن است؛ ظرفیتی که تضعیف آن نه به نفع تهران است و نه به سود پکن. شراکت تمدنی، با ملاحظات مقطعی و امضای روایتهای سیاسی دیگران شکل نمیگیرد؛ بلکه بر اعتماد، حافظه تاریخی و درک متقابل از خطوط قرمز بنیادین استوار است.
اینجا نقطهای است که تاریخ با سیاست همپوشانی دارد: تمدنهای کهن مسئولیت دارند نه فقط منافع کنونی، بلکه آینده مشترک نسلها را در نظر بگیرند. نادیده گرفتن این واقعیت، حتی با اهداف کوتاهمدت، بازی با تاریخ است. آینده تمدنها نیازمند همکاری آگاهانه و احترام متقابل است؛ امضای بیانیههایی که از اصول حقوقی و تاریخی غافلاند، نه تنها به ایران آسیب میزند، بلکه به خود چین و مشروعیت تمدنی آن نیز آسیب میرساند.
تمدنها وقتی با هم سخن میگویند، میدانند که تاریخ را نمیتوان نادیده گرفت — و دوستان تاریخی را نباید در بزنگاهها از دست داد.
چین، بهعنوان شریک تمدنی و دوست دیرینه ایران، نباید اجازه دهد بیتدبیریهای مقامهایش در لحظات دیپلماتیک، ارتباط عمیق تاریخی، سیاسی و فرهنگی ایران و چین را خدشهدار کند. آینده تمدنها نیازمند همکاری آگاهانه، احترام به خطوط قرمز و حافظه تاریخی است؛ هر کوتاهی در این مسیر، هزینهای است که تمدنها نه فراموش میکنند و نه میبخشند.
ایران و چین، اگر قرار است در شکلدهی به آینده نظمی عادلانهتر نقشآفرین باشند، ناگزیرند حساسیتهای یکدیگر را از موضع احترام تمدنی به رسمیت بشناسند. از دست دادن چنین شراکتی، در بزنگاه تاریخ، نه به سود ایران است و نه به سود چین؛ و تاریخ، در این گونه لحظات، قضاوت خود را بیتعارف ثبت میکند.
- 19
- 6













































