یکشنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۴۸ - ۰۳ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۰۴۱۳
سیاست خارجی

 مهدي ذاکريان کارنامه دیپلماسي خارجي را در نشست اسلو تحليل مي‌کند

نقطه قوت دولت يازدهم دستگاه ديپلماسي است

اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,سیاست خارجی,محمدجواد ظریف
حمايت از دولت باعث التزام واشنگتن به برجام مي‌شود

هرساله نروژ در ژوئن ميزبان مهمان‌هايي از سراسر جهان است زيرا در نشست «اسلو‌فروم» مقامات و شخصيت‌هاي بيش از ‌صد کشور عرصه بين‌الملل حضور دارند و درباره مهم‌ترين منازعات جهاني و راهکارهاي تحقق صلح بين‌المللي تبادل‌نظر مي‌کنند. اين نشست با گردهم‌آوري ميانجيگران، بازيگران و تصميم‌گيران ارشد بين‌المللي فضا را براي گفت‌وگوهاي غيررسمي و تبادل‌نظر و تجربه در جهت تبيين چالش‌هاي فرارو و دستيابي به راه‌حل مناسب براي آنها براساس مدل چتم‌هاوس فراهم مي‌کند.

 

مرکز گفت‌وگوي بشردوستانه از سال ۱۹۹۹ فعاليت خود را آغاز کرده و به‌عنوان يک نهاد ميانجيگري پيشرو در جهان شناخته شده است. در جهت اجراي بهتر و درک دقيق‌تر از تحولات منطقه‌اي، اسلوفروم از نهادهايي نظير سازمان ملل متحد، بازيگران دولتي (از جمله وزراي خارجه) و غيردولتي با ديدگاه‌هاي متفاوت و نيز مؤسسات مطالعاتي معتبر کشورها، متفکر دانشگاهي، روزنامه‌نگاران، ميانجيگران فعال در مسير صلح، احزاب سياسي، رهبران مذهبي جهاني، جنبش‌هاي سياسي و نظامي و سازمان‌هاي مردم‌نهاد داخلي و بين‌المللي براي مشارکت در نشست‌ها دعوت به‌عمل مي‌آورد.

 

همچنين دعوت از نمايندگان طرف‌هاي درگير در منازعات و چالش‌هاي بين‌المللي، خبرنگاران جنگي، تحليلگران و انديشمندان مرتبط در دستور کار اسلو‌فروم است. کوفي عنان، کارتر، رئيس‌جمهوري اسبق آمريکا، آنگ سان سوچي، کاترين اشتون، خاوير سولانا و جري آدامز، نمايندگاني از دولت‌هاي افغانستان، سوريه، فيليپين و نيز نمايندگان طالبان، مخالفان سوريه، جدايي‌طلبان فيليپين و... از جمله شرکت‌کنندگان در نشست‌هاي پيشين بودند و از ايران در نشست سال ۹۳، ۹۴ و ۹۵ نيز به ترتيب محمد نهاونديان، معصومه ابتکار و محمدجواد ظريف حضور داشتند. حضور نهاونديان همزمان با آغاز فعاليت داعش بود که تشريح مواضع کشورمان در اين خصوص جذابيت قابل توجهي براي مقامات سياسي و پارلماني و همچنين شرکت‌کنندگان در اجلاس داشت. 

 

براي تحليل دقيق‌تر کارنامه ديپلماسي محمدجواد ظريف در اين نشست و تأثير آن بر منازعات بين‌المللي و دستاوردهاي سياست خارجي و مسائل و مناقشات منطقه خاورميانه «وقايع‌اتفاقيه» گفت‌وگويي را با دکتر مهدي ذاکريان، مدرس و محقق بنياد دانشگاهي اروپا - بروکسل، مؤسسه مطالعات اسلام معاصر دانشگاه لايدن، دانشکده حقوق و مرکز مطالعات خاورميانه دانشگاه پنسيلوانيا، مؤسسه دانشگاهي اتحاديه اروپا و همچنين استاد مدعو دانشکده حقوق دانشگاه پنسيلوانيا و عضو هيأت تحريريه فصلنامه Relacions Internationales  دانشگاه کورتابيا و بوئنوس‌آيرس ترتيب داده است که در ادامه مشروح آن را مي‌خوانيد:

 

نشست اسلوفروم که حيات آن از ۱۵ سال تجاوز نمي‌کند و متشکل از کارشناسان و صلح‌طلبان است در مقابل نشست‌هاي جدي‌تر مانند «نشست امنيتي مونيخ» يا «نشست امنيتي مسکو»، «نشست داووس» و... که از نظر تعداد و اهميت شرکت‌کنندگان به مراتب در سطح بالاتري هستند، چه جايگاهي را در شرايط بغرنج و آشفته امروز جهان دارد؟ 

ابتدا بايد گفت که چنين مجامع و فروم‌هايي تصميم‌گيرنده در مسائل بين‌المللي نيستند. يعني برگزاري چنين کنفرانس‌هايي به اين معني نيست که منجر به تصميم‌گيري راهبردي يا تأثيري مثبت و عميق در شرايط آشفته بين‌المللي امروز شود اما قطعا اين نشست‌ها کمکي هستند براي تصميم‌گيري درست در مورد مسائل جهان آشفته امروز؛ لذا از اين زاويه من چنين نشست‌هايي را مثبت و سازنده ارزيابي مي‌کنم و معتقدم اين نشست‌ها به اتخاذ تصميمات درست در بن‌بست‌هاي سياسي- امنيتي در مناقشات بين‌المللي امروز ختم مي‌شود.

 

علاوه بر آن برگزارکنندگان چنين نشست‌هايي به‌دنبال فهم درست چالش‌هاي امروز جهان بين‌الملل و نزديک‌کردن ديدگاه‌های بازيگران بين‌المللي مؤثر هستند، از‌همين‌رو در مناقشاتي که طرفين دچار اختلافي عميق و استراتژيک هستند چنين نشست‌هايي با خوانش نقاط مشترک طرفين به‌دنبال پرکردن خلأهاي سياسي هستند.

 

در گامي جلوتر اين نشست‌ها حتي ديدگاه‌ها را به هم پيوند داده و با اتحاد، به‌دنبال ايجاد نظم و هماهنگي جديد در روابط بين‌الملل هستند، در نتيجه بايد با اين ديد تأثيرات نشست اسلو را بررسي کرد زيرا فرومي به نام اسلو، گفتماني است براي نزديکي و اتحاد ديدگاه‌ها تا دنيا گامي به صلح نزديک شود و نکته جالب اينجاست که کشورهاي حوزه اسکانديناوي همواره به‌دنبال صلح، ثبات و آرامش در نظام بين‌الملل بوده‌اند و نروژ نقش بسيار مهمي در برگزاري بسياري از اين نشست‌ها داشته است؛ بنابراين بايد گفت که نشست‌هايي مانند اسلو از لحاظ تأثيرگذاري بر مناقشات و چالش‌هاي جهان تصميم‌گيرنده نيستند اما يقينا تسهيل‌کننده تصميمات درست و منطقي در جامعه بين‌الملل هستند. 

 

نشست امسال اسلو با حضور بورگه وزير امور خارجه نروژ، خانم موگريني، جان‌کري، ظريف و رتنو مرسودي، وزير امور خارجه اندونزي آغاز به کار کرد که تنش دوحه- رياض و برجام به‌عنوان نقطه مشترک و مورد توجه نشست پانزدهم تلقي مي‌شد. تأثير اين نشست‌ها بر دستاوردهاي ديپلماتيک ايران و به‌ويژه دولت يازدهم درباره مسئله برجام را که يکي از نقاط مورد بحث نشست امسال هم بود، چگونه بررسي و تحليل مي‌کنيد؟ 

اين نشست در يک زمان حساس و به اعتقادم درست برگزار شد که يقينا براي دستاوردهاي ديپلماتيک ايران بسيار مفيد است. از‌همين‌رو زمان برگزاري نشست به سود دستگاه سياست خارجي ايران بود. براساس ديدگاه‌هاي توماس شيلد رياضيدان که به علم روابط بين‌الملل سرايت يافته است، ديپلماسي عملي بسيار پيچيده تعريف مي‌شود که بايد براساس توافق پيش رود زيرا او معتقد است که ديپلماسي بايد به سمت کسب نتيجه بهتر حرکت کند، يعني همچنان‌ که در رياضي دو به‌علاوه دو مساوي است با چهار، در ديپلماسي هم جمع ديدگاه‌ها و مسائل بايد به يک نتيجه و پاسخ مشخص برسد؛ از‌همين‌رو او معتقد است ديپلماسي به‌دنبال معامله‌اي بوده که اين معامله نتيجه يک توافق است.

 

از‌همين‌رو من هم معتقدم در نشست اسلو يک همفکري و توافق ميان ايران، نماينده اتحاديه اروپا، وزير امور خارجه سابق آمريکا و وزير امور خارجه اتريش صورت گرفت و اين توافق مهم ناظر بر اين مسئله بود که در بحبوحه تنش‌هاي امروز جهان، به‌ويژه منطقه خاورميانه بايد بر‌اساس مدل برجام براي حل و کاهش تنش‌هاي منطقه خاورميانه به سمت همکاري و نزديکي با ايران گام برداشت؛ پس مي‌بينيد که زمان برگزاري آن تا چه اندازه به سود ايران هم بود و فضا ا از برخورد و تقابل با ايران در نظام بين‌الملل با تحريک رياض و دولت جديد واشنگتن با مانور بر مسئله ايران‌هراسي به سمت يک فضاي تفاهم و دوستي با ايران سوق يافت.

 

دقيقا در جايي صحبت از تنش و درگيري مي‌شود که خبري از يک دستگاه ديپلماسي قوي نباشد اما دقيقا نشست اسلو به‌دنبال همراهي و گفت‌وگو است. اسلو در تثبيت دستاوردهاي ديپلماتيک ايران در موازات با افزايش هوش سياسي در دستگاه ديپلماسي ايران بعد از سال ۹۲ به‌دنبال به حاشيه‌راندن تنش‌ها و اختلافات بوده و اين يک نکته بسيار مثبتي است که مي‌تواند به حل چالش‌هاي خاورميانه کمک کند. با همين پارادایم وزارت امور خارجه به‌دنبال همکاري بيشتر براي تثبيت بيش‌ازپيش برجام به‌عنوان يک نقشه مادر و الگو براي کاهش تنش در سطح جهان است. 

 

اگر دقيق‌تر به مسئله برجام در نشست امسال اسلو بپردازيم نکته مهمي از سوي خانم موگريني درباره قول و تعهد اروپا براي ادامه برجام «با» يا «بدون» واشنگتن مطرح شد. از ديد شما آيا چنين اظهار‌نظري از سوي خانم موگريني يک نمايش و اظهارنظر تبليغاتي بود يا اينکه اتحاديه اروپا چنين تواني را براي ادامه برجام بدون واشنگتن دارد؟ آيا اين مسئله به اين معنا بوده که جامعه جهاني به‌دنبال تجربه‌کردن جهان منهاي آمريکا‌ست؟ 

تاکنون که امکان‌پذير بوده، يعني از ۲۰ ژانويه و آغاز به کار ترامپ باوجود مخالفت‌هاي او، برجام به حيات خود ادامه داده، يعني ترامپ به‌عنوان مخالف سرسخت برجام نتوانسته تحريم‌هاي مربوط به پرونده هسته‌اي ايران را اعمال کند؛ بنابراين باوجود ميل باطني‌اش تاکنون پايبند به برجام بوده است.

 

نه‌تنها خانم موگريني در يک اظهارنظر درست برجام را يک الگوي مناسب جهاني مي‌داند که حتي مخالفي مانند ترامپ هم در عمل تعهد خود را به برجام نشان داده و اينجا‌ست که تفاوت ديدگاه هوشمندانه خانم موگريني يا در امتداد آن خانم مرکل درباره برجام و تهران با ديدگاه‌هاي واشنگتن، رياض و تل‌آويو مشخص مي‌شود و اتحاديه اروپا با محوريت برلين در سايه برجام به‌دنبال نزديکي با تهران است. 

 

چرا برجام يک الگوي مناسب جهاني است؟ 

براي اينکه برجام يک قرارداد حقوقي بسيار مناسب بين ايران و ۶ کشور قدرتمند جهان يا به عبارتي قدرتمندترين کشورهاي جهان است، قراردادي که در آن نگرش برد- برد ديده شد، هم تهران به اهداف خود دست يافته و هم نگراني جامعه جهاني از فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران مرتفع شده. واشنگتن امروز به روشني دريافته است که در صورت نبود برجام دوباره تنش‌ها به عرصه جهاني باز خواهد گشت، از‌همين‌رو نبود آن زيان بيشتري براي واشنگتن هم خواهد داشت؛ واشنگتني که در سايه همين برجام توانسته قراردادهایي تجاري با تهران در شرايط آشفته اقتصادي خود منعقد کند. از‌همين‌رو شعار پاره‌شدن برجام و تغيير برخي از مفاد آن به تعهد و پايبندي کامل واشنگتن تبديل شده است.

 

اگر امروز يا در قبل، موازات برجام تحريم جديدي صورت گرفته، به هيچ عنوان به بهانه فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران صورت نگرفته، حتي يک مورد، اگرچه نمي‌توان برخي از بدعهدي‌هاي واشنگتن را هم منکر شد و من هم بر آن صحه مي‌گذارم که ايالات‌متحده آمريکا به صورت کامل قابل اعتماد نبوده و اين بسيار طبيعي است اما برخي از دلواپسان در تهران همنوا با واشنگتن از اين بدعهدي واشنگتن بسيار خوشحال هستند زيرا آن را بهانه‌اي براي حمله به دولت و برجام مي‌بينند و اين مايه تأسف است زيرا اين بخش از جامعه ايران در راستاي سياست برخي از لابي‌ها؛ عربي- اسرائيلي- اروپايي و آمريکايي به‌دنبال عدم دستيابي تهران به موفقيت‌ها و امتيازاتي است که در سايه برجام به آن خواهند رسيد؛ از‌همين‌رو اين دلواپسان که خود را ۹۶ درصدي مي‌خوانند به‌جاي همراهي، همفکري و کمک به دستگاه سياست خارجي و دولت براي پيگيري و پياده‌کردن هر چه بهتر برجام و کسب امتيازات بيشتر، هر جا در هر فرصت که بد‌عهدي‌ای از سوي واشنگتن صورت مي‌گرفت حملات بي‌محاباي خود را عليه دولت روا داشتند، در صورتي که اين انرژي بايد صرف نقد به واشنگتن مي‌بود، ما نبايد به‌دنبال ضعيف‌کردن دستگاه ديپلماسي باشيم زيرا قطعا دستگاه ديپلماسي وفادار به نظام جمهوري‌اسلامي ايران به‌دنبال حفظ عزت کشور و ملت ايران است و اگر بدعهدي‌ای صورت گرفته بايد حملات به سوي واشنگتن باشد، نه تهران.

 

ما به‌جاي اينکه ببينيم در سايه اجراي برجام به سهميه سابق خود قبل از تحريم‌ها درباره فروش نفت دست يافته‌ايم يا اينکه با کشورهاي اروپايي ارتباطات تجاري خود را دوباره برقرار کرده‌ايم، هواپيماهاي ما در فرودگاه‌هاي کشورهاي جهان مي‌توانند سوخت‌گيري کنند و به راحتي مي‌توانيم کالاهاي خود را در جهان عرضه کنيم به نکاتي تنش‌آفرين دست مي‌زنيم که اين دستاوردها را کمرنگ کند، پس مي‌بينيد که چرا برجام يک الگوي مناسب جهاني است، افزون بر اين مسائل دليل ديگر الگو‌بودن برجام فرايند حقوقي و بار سنگين بين‌المللي است که متوجه کشورهاي نقض‌کننده آن بوده، پس در سايه اين مسائل از زمان اجراي برجام تمام روندهايي که صورت گرفته فرايندي مثبت و رو به بهبود ارزيابي مي‌شود. 

 

به سؤال قبلي خود که ناتمام ماند، بازگرديم، آيا نظام بين‌الملل در سايه برجام به‌واقع به‌دنبال تجربه‌کردن جهاني بدون آمريکا‌ست؟ 

همان‌طور که گفتم در مسئله برجام يقينا تا اين لحظه که با شما گفت‌وگو دارم آمريکا چه در دوره اوباما و چه در دوره ترامپ با برجام و نظام بين‌الملل همراه بوده است، هرچند باز تکرار مي‌کنم کوتاهي و بد‌عهدي‌هایي صورت گرفت، پس به نظر من آمريکا نه مي‌خواهد و نه مي‌تواند از برجام خارج شود؛ البته منظورم از اينکه نمي‌تواند نه اينکه توان انجام آن را نداشته باشد بلکه آن را به سود خود نمي‌بيند اما اگر فرض محال هم آمريکا با برجام نباشد آيا حياتش بدون آمريکا هم ميسر است؟

 

بله زيرا تمام کشورهاي جهان برابر با قطعنامه شوراي امنيت، برجام را به صورت سند رسمي قبول کرده و خود را متعهد به همکاري با تهران کرده‌اند؛ از‌همين‌رو اتحاديه اروپا، اتحاديه آفريقا، کشورهاي آمريکاي لاتين، آسياي جنوب‌شرقي، هند و ... به همکاري با تهران اقدام کرده‌اند، پس مي‌بينيد که برجام مي‌تواند بدون آمريکا هم پيش رود، هرچند يقينا مشکلات فراواني را در پيش روي خود خواهد داشت. 

 

اما واشنگتن در برخي از موارد رفتاري به شدت متناقض در مقابل تعهداتش درباره برجام داشته است. جايگاه ديپلماسي در نشست‌هايي مانند اسلو درباره ملزم‌کردن واشنگتن به تعهدات برجامي‌اش را چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟ 

نشست‌هايي مانند اسلو آن الزامات اساسي و مهم را براي کشوري نظير واشنگتن ايجاد نخواهد کرد زيرا اساسا در ذات مأموريت اين نشست تعريف نشده است اما براي پاسخ به سؤال شما معتقدم که اگر پس از انتخابات ۲۹ ارديبهشت احترام به رأي مردم گذاشته شود و همکاري لازم براي تشکيل دولتي قدرتمند شکل گيرد، يقينا ترامپ در مواجهه با آن به بازنگري در تصميماتش خواهد رسيد.

 

در جهان کشورهايي وجود دارند که دولت قدرتمندي بر سر کار ندارند اما از لحاظ نظامي قدرتمند هستند، مانند پاکستان که قدرت اتمي دارد يا همين رياض که در آن مفهوم دولت اساسا شکل نگرفته اما به‌واسطه برخي از امتيازات مانند قدرت انرژي به يک جايگاه نسبي‌ای  دست يافته‌اند. در سوي ديگر کشورهايي وجود دارند که قدرت چندان مؤثري ندارند اما دولت‌هاي کارآمدي بر سر کار دارند مانند دانمارک، سوئد يا همين نروژي که ما اکنون به نشست صلح‌طلبانه‌اش در شهر اسلوي اين کشور مي‌پردازيم اما در شقه سوم کشورهايي وجود دارند که هم قدرت قوي بر سر کار دارند و هم دولت‌هاي قوي و يقينا ايران هم جزء اين کشورها‌ست، پس با حمايت پر‌رنگ از دولت و احترام به ساحت دموکراسي بايد دولت را بيش‌ازپيش قوي کرد زيرا در روابط بين‌الملل ميان قدرت و دولت بايد جانب دولت را گرفت و اولويت را به آن داد.

 

شما امروز مي‌بينيد که وضع سنگاپور، سوئيس، اتريش و ... به مراتب بهتر از اسلام‌آباد و رياض است. پس براي ملزم‌کردن واشنگتن به تعهدات برجامي‌اش و جلوگيري از هرگونه بد‌عهدي ديگر بايد به سوي پررنگ‌کردن نقش دولت و ديپلماسي و اجتناب از موازي‌کاري با دستگاه سياست خارجي و حوزه مأموريت دولت گام برداريم.

 

ترامپ در اين چند ماهه که بر سر کار آمده تاکنون با چه کشورهايي رابطه داشته است؟ آيا به سمت نزديکي با سوئيس، اتريش، نروژ و فرانسه بوده يا به برقراري ارتباط پر‌رنگ‌تر با عربستاني اقدام کرده که نه دولتي دارد و نه قدرتي و از‌همين‌رو هم دائما در حال خريد سلاح است؟ پس اگر دولت در تهران قوي‌تر از سابق شود يقينا واشنگتن متوجه آن خواهد بود؛ لذا اين قدرت دولت واشنگتن را به سمت کاهش تنش با تهران سوق خواهد داد. 

 

نکته مهم ديگري که نشست ۲۰۱۷ اسلو را شکل داد تنش اخير رياض- دوحه و همچنين جنگ‌هاي داخلي سوريه و عراق و ساير تنش‌هاي منطقه است، مانند حمله تروريستي ۱۷ خرداد تهران که آقاي ظريف پيشنهاد يک معاهده امنيتي مانند «توافقنامه هلسينکي» در سال ۱۹۷۵ ميلادي به نام «مجمع گفت‌وگوهاي جامع منطقه‌اي خليج‌فارس» را ارائه کرد، آيا چنين مسئله‌اي اساسا پتانسيل اجرايي دارد؟ ثانيا تا چه اندازه مي‌تواند در کاهش تنش خاورميانه مؤثر واقع شود؟ 

در پاسخ به سؤال شما در مقابل پارادایم آشوب و نظم در بي‌نظمي پارادايمي به نام گفت‌وگو وجود دارد که پيشنهاد «مجمع گفت‌وگوهاي جامع منطقه‌اي خليج‌فارس» از سوي ظريف در همين قالب مي‌گنجد هرچند امروز رنگ تنش و مسائل امنيتي بسيار غالب‌تر از پارادایم گفت‌وگو است اما در جهان تلاش‌هايي درباره ايجاد و گسترش صلح هم صورت مي‌گيرد که اتفاقا نشست اسلو يکي از آنها بوده، منتها مسئله اينجا‌ست که در پارادوکس و تناقض جنگ و صلح امروز تلاش‌ها بايد به کدام سو باشد؟

 

در چهار سال گذشته دولت و دستگاه سياست خارجي با پيش‌گرفتن يک تعقل ديپلماتيک روابط خود را با همه کشورها باز تعريف کرده‌اند و از‌همين‌رو تمام تلاش اين دولت به سمت کاهش تنش و افزايش صلح و ثبات بوده، پس وزير امور خارجه در راستاي اين مسير با يک هوش ديپلماتيک امروز براي حل تنش‌هاي دامنه‌دار خاورميانه پيشنهادي را مطرح کرده که به نظر من بسيار درست، دقيق و درعين‌حال کاربردي است، هرچند آقاي ظريف بر اين واقعيت هم آگاه بوده که در خاورميانه تنش‌ها و در‌گيري‌هايي وجود دارد که بسياري سعي دارند پاي تهران را به آن باز کنند،يعني جنگ‌هاي سوريه، عراق، يمن و حتي بحث تنش اخير دوحه که همه با محوريت رياض صورت گرفته، يعني ريشه تمام اين چالش‌ها تفکرات تندروانه و تکفيري رياض است که بايد براي حل مشکلات اين نوع تفکرات برچيده شود. پس پيشنهاد توافقنامه‌اي شبيه به هلسينکي براي کاهش تنش و مديريت چالش‌هاي امروز خاورميانه مي‌تواند تا حد بسيار زيادي کارآمد و مؤثر باشد اما بسته به ميزان و نوع همکاري‌هاي کشورهاي منطقه و دخالت‌هاي سازنده يا سوء قدرت‌هاي فرامنطقه‌اي مي‌تواند اجرا شود. 

 

عملکرد دستگاه سياست خارجي دولت يازدهم را در يک نگاه کلي چگونه تحليل مي‌کنيد؟ 

هيچ دولتي و هيچ وزارتخانه‌اي از اشتباه مبري نيست اما وزارت امور خارجه از سال ۱۳۹۲ تا به اکنون در مقايسه با عملکرد ساير ادوار گذشته اين وزارتخانه به‌ويژه در دولت نهم و دهم نمره بسيار بالايي را از آن خود کرد. يقينا يکي از افتخارات دولت آقاي روحاني همين دستگاه سياست خارجي است. مسئله برجام، بازسازي روابط تخريب‌شده با کشورهاي کليدي و سازمان‌هاي بين‌المللي کليدي مانند آسه‌آن، اتحاديه اروپا، شوراي امنيت و... و تبديل وضعيت تنش و درگيري با نظام بين‌الملل و جديت براي اجماع بين‌الملل عليه تهران امروز به روابط سازنده و مؤثر بدل‌شده از دستاوردها و نقاط مثبت ديپلماسي دولت يازدهم است اما در سوي ديگر دستگاه سياست خارجي ما در برخي موارد هم چندان موفق عمل نکرده است که نمونه آن روابط با رياض، نوع برخورد با مسئله جنگ سوريه، فعاليت در سازمان‌ها و اتحاديه‌هايي مانند اتحاديه عرب، سازمان همکاري اسلامي يا شوراي همکاري خليج‌فارس و ... بوده که در مجموع با اين دول و نهادها به صورت نسبي دچار اختلاف و زاويه نگاه هستيم.

 

علت اينکه دستگاه وزارت امور خارجه در اين موارد عملکرد قابل قبولي نداشته به عدم واگذاري اختيارات کامل به دولت و وزارت امور خارجه بازمي‌گردد و متأسفانه نهادها و برخي شخصيت‌ها در موازات با دستگاه سياست خارجه موازي‌کاري‌هاي بي‌سليقه يا کم‌سليقه‌ای  را به خرج مي‌دهند. از‌همين‌رو توان و اختيار حل کامل مسائل و اختلافات با اين کشورها بر عهده وزارت امور خارجه نيست اما اگر از اين حوزه خارج شويم يعني حوزه‌هايي که توان و اختيار تأثيرگذاري در آن به صورت مستقيم در دست وزارت امور خارجه است مي‌توانم به چند نکته اشاره کنم: اول اينکه وزير امور خارجه و تعدادي از معاونان و مديران اين وزارتخانه در عين اينکه افراد بسيار قدرتمندي در دستگاه ديپلماسي هستند اما در بدنه امور خارجه اشخاص ناتوان بسياري وجود دارد؛ از مديران تا ديپلمات‌ها و رايزنان.

 

پس براي رفع اين مشکل دولت و وزير امور خارجه بايد در چهار سال آينده نيروهاي انساني کارآمدتري را به کار گيرند. متأسفانه در سال‌هاي اخير ۳۰ نفر اول رتبه‌هاي دانشگاهي در رشته‌هاي روابط بين‌الملل، ارتباطات بين‌الملل، حقوق بين‌الملل يا علوم سياسي وارد نهاد وزارت امور خارجه نشده‌اند و با شناختي که از برخي ديپلمات‌ها و معاونان وزارت امور خارجه دارم متأسفانه بايد بگويم که برخي از آنها بالاتر از رتبه پنجاهم يا صدم يا حتي در مواردي هزارم هم بوده‌اند؛ لذا امور خارجه بايد در اين مسئله به صورت جدي يک بازنگري را در نيروهاي انساني خود داشته باشد. 

 

دومين خلأ در مورد ساختار امور خارجه است که از يک ساختار اداري و کارمندمحور بايد به يک ساختار تخصص‌محور بدل شود، يعني بايد ديپلمات‌هاي دانشمند و عالم به روابط بين‌الملل باشند. مثلا همين اتحاديه اروپايي که به آن در طول مصاحبه اشاره شد دستاورد آقاي ژان مونه، استاد دانشگاه و ديپلمات و سفير حرفه‌اي است که سنگ‌بناي آن را گذاشت يا جامعه ملل که دستاورد آقاي نيکسون بوده؛ بنابراين امور خارجه هم در ايران و به‌ويژه در چهار سال آينده نبايد از ديپلمات‌هاي خود کار اداري يا ساعت کاري يا گزارش‌دهي بخواهد زيرا ديپلمات کارش گزارش نيست بلکه بايد با گماردن افراد حرفه‌اي ابتکار عمل را سرلوحه کار خود قرار دهد يعني ساختار، اتکا‌محور باشد؛ بنابراين همه ديپلمات‌هاي وزارت امور خارجه بايد دو يا سه زبان را بلد باشند و حرف‌زدن به زبان انگليسي کافي نيست که حتي در آن مورد هم بسيار مشکل دارند.

 

کدام ديپلمات ما اکنون به زبان انگليسي مقاله‌اي، کتابي، تحليلي و ... ترجمه کرده است؟ مثلا در دوران پهلوي ما ديپلماتي به نام عبدالرضا هوشنگ مهدوي را داشتيم که ۵۰ کتاب را ترجمه کرده است يا مرحوم دکتر سيار. وزارت‌ اغمور خارجه امروز به چنين ديپلمات‌هايي نياز دارد. 

 

سومين خلأ، عدم ارتباط مفيد و مؤثر ميان نهاد دانشگاه با وزارت امور خارجه است و ارتباط امروز بين اين دو فقط به دانشکده روابط بين‌الملل وزارت امور خارجه محدود مي‌شود که تنها بخش علمي اين وزارتخانه است؛ قطعا بايد اين ارتباطات با نهاد علمي گسترش يابد. متأسفانه در همان دانشکده وزارت امور خارجه هم نيروهاي متخصص و علمي چنداني پرورش يافته نمي‌شود زيرا مجموعه نخبگان حقوق بين‌الملل، روابط بين‌الملل و همچنين همه انديشه‌ها و تئوري‌های مهم علم بين‌الملل در يک نهاد و دانشگاه توليد نمي‌شود؛ لذا براي پر‌کردن اين خلأ، وزارت امور خارجه باید چتر نگاه خود را به همه دانشگاه‌ها بگستراند و حتي معتقدم که ارتباط خود را با دانشگاه‌هايي در شهرهاي کوچک برقرار کند زيرا ممکن است بسياري از نوابغ علم بين‌الملل در اين دانشکده و شهرها باشند يا اينکه يک ايده و پيشنهاد خلاقانه داشته باشند؛ بنابراين در امور خارجه بايد يک معاونت مجزا براي اين مسئله در نظر گرفته شود که همه اين روابط را با همه دانشگاه‌ها و افراد سيستماتيک و منظم کرده و با آناليز و تحليل دقيق پيشنهادات آنان را به يک نظريه درست بدل کند تا در اختيار مديران وزارتخانه قرار دهد.

 

 

  • 18
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش