
تجربه تعامل ایران و ایالات متحده در حل بحران هستهای ایران درسهایی برای توافقها و تعاملات آینده بین دو کشور به همراه دارد. توافق هستهای نشان داد هر دو کشور از تعامل دیپلماتیک بسیار بیشتر منفعت میبرند تا از تقابل؛ همچنین موفقیت تعامل دیپلماتیک شاهدی است بر این مدعا که سیاستهای فشار و اجبار درباره ایران نهتنها شکست میخورند، بلکه تأثیر و نتیجه عکس دارند و منجر به افزایش خطرناک تنشها میشوند. با وجود اين، نگاه جامعی به دوران تعاملات هستهای، پسزمینه گستردهتر آن، موانع سر راهش و دلایلی که باعث شد این روند نتواند به مکالمات گستردهتر بین ایران و آمریکا منجر شود، شش درس اساسی به ارمغان میآورد.
اجماع داخلی بین گروههای مهم سیاسی
در تهران و واشنگتن مخالفت شدیدی با مذاکرات و تعاملات بین دو کشور وجود داشت. روحانی و اوباما نتوانستند در زمینه حمایت از این تعاملات اجماع ایجاد کنند؛ بهخصوص در ایالات متحده این مشکل وجود داشت.
علاوهبراین، ادبیات جنگطلبانه در واشنگتن در کنار اقداماتی در کنگره، اعتماد تهران به هرگونه تعامل با ایالات متحده را تخریب کرد. در ایران هم اتهاماتی که به روحانی و متحدانش زده میشد، به حدی رسید که شهرت سیاسی و آینده حامیان تعامل را تهدید میکرد.
باید در آینده اینگونه چالشهای داخلی بهتر مدیریت شوند. تعاملات باید به گونهای دنبال شوند که کمترین تأثیر را بر سیاستهای حزبی داشته باشند. برای رسیدن به این هدف، سران هر دو کشور باید از تعریف مذاکرات در چارچوبی که به دنبال امتیازات سیاسی داخلی علیه رقبایشان باشد، پرهیز کنند؛ چون این کار فقط فراخوانی است برای تخریب داخلی.
پرهیز از مداخلهگری در مسائل داخلی
در فضای پس از برجام، لفاظیهای واشنگتن در ابراز امیدواری برای قدرتگرفتن «میانهروها» در تهران صدمات شدیدی به حامیان تعامل بین ایران و ایالات متحده در ایران و نیز به چشمانداز دیپلماسی موفق بین دو کشور در آینده زد. این اظهارات، صرفنظر از اینکه چقدر فرضی بودند، واکنش طبیعی قدرتمندی را در ایران برانگیخت. افکار عمومی ایران عمیقا نسبت به هر چیزی که ممکن است دخالت خارجی در مسائل داخلیاش تعبیر شود، هوشیار و محتاط است. پرهیز از مداخلهگری در مسائل سیاسی داخلی باید اصلی کلیدی در هرگونه سیاستگذاری ایالات متحده برای تعامل با ایران باشد. باید پرهیز کرد از رفتارهایی که بتوان آنها را بهعنوان نمایانگر تمایل به ایجاد تنش در ایران تعبیر کرد، چراکه اینگونه رفتارها نهتنها شانس تعامل موفق را در کوتاهمدت از بین میبرند، بلکه اکثریت ایرانیان را در مخالفت بلندمدت با تعامل بین ایالات متحده و ایران متحد میکنند.
بهحداقلرساندن دخالت خارجی
در دوران مذاکرات، منتقدان منطقهای آمریکا، مانند عربستان سعودی و اسرائیل مکالمه بین ایران و آمریکا را علیه منافع خود میدیدند. از این رو از تمام اهرمهای سیاسی در دسترسی برای سنگاندازی در راه تعاملات استفاده کردند. با توجه به ساختار گسترده و مؤثر لابی آنها، مواضعشان به فشاری واقعی از سوی کنگره و گروهها و اشخاص سیاسی و رسانهای تبدیل شد. اگر این نفوذ شدید نبود، شاید ایران و آمریکا میتوانستند اعتماد لازم برای رسیدن به صلحی گستردهتر را بین خود ایجاد کنند، مانند آنچه اوباما در کوبا توانست. تصمیمسازان آمریکا باید بدانند کشورهای منطقه با ادعاهایشان درباره تهدیدات ایران، بیتوجه به منافع آمریکا، منافع خود را میجویند.
معیارهای مذاکرات آینده
در دوران انتخابات ریاستجمهوری آمریکا که نزدیک زمان پیادهسازی توافق بود، تقریبا تمام کاندیداهای جمهوریخواه، شامل ترامپ، با حمله به توافق، قول دادند آن را لغو کنند. این حرفها در کنار اقدامات کنگره علیه توافق این پیام را به ایران فرستاد که توافق با یک رئیسجمهور آمریکا تضمینی برای ماندگاری ندارد. چنین شرایطی بههیچوجه باعث نمیشود تهران این توافق را زیربنا کند و به سمت توافقات بیشتر با ایالات متحده برود.
بعد از انقلاب، فقدان اعتماد متقابل مانعی جدی بر سر راه بهبود روابط ایران و آمریکا بوده. تجربیات گذشته این باور را در ذهن رهبران ایران محکم کرده که ایالات متحده در بهترین حالت شریکی غیرقابلاتکا و در بدترین حالت مذاکرهکنندهای فریبکار است. اگر ایالات متحده به تعهداتش پایبند بماند، اعتبارش نزد ایرانیان ترقی مهمی خواهد کرد؛ اما اگر موفق به رعایت برجام و حمایت از آن به شیوه صحیح نشود، صدمات تعیینکنندهای به توانایی آمریکا در مذاکره با ایرانیان، از همه طیفهای سیاسی، خواهد خورد.
کنترل توقعات
تهران و واشنگتن هر دو درباره دستاوردهای احتمالی توافق اغراق کردند. در ایران، این ایده مطرح میشد که توافق از مشکلات اقتصادی ایران بسیار خواهد کاست و پایانی قاطع بر سیاستهای خصمانه آمریکا خواهد بود.
در طرف آمریکایی، تصور بسیاری این بود که اختلافات آمریکا با ایران در منطقه رفع خواهند شد. تأثیر این روند این بود که مردم هر دو کشور نتایج معاملهای بزرگ را از توافقی جزئی انتظار داشتند. تعاملات آینده بین دو کشور نباید اجازه دهد فضایی برای تفسیر اهداف مذاکرات وجود داشته باشد.
همراهی در اقدام، لحن و ادبیات صلحآمیز
در دوران مذاکرات هستهای، دولت اوباما این سیگنال را فرستاد که آماده است دینامیک زیربنایی رابطه ایران و آمریکا را تغییر دهد. ادبیات این دولت در این حامل شکلی از بهرسمیتشناختن دولت ایران و نقش منطقهای و بینالمللیاش بود که در رفتارهای رؤسای جمهور گذشته به چشم نمیخورد؛ اما حتی در دوره دوم اوباما نیز این ادبیات صلحآمیز همیشه در بستر زبانی منفی و مخرب قرار داشت. در کنار رفتارهای خصمانه کنگره، در نهایت پیامی مخدوش به ایران ارسال میشد و مقامات ایران نیز پاسخهای مقابلهبهمثلی میدادند. تعامل پایا بین ایران و آمریکا نیازمند این است که نیات مثبت هر دو طرف بهوضوح و از طریق تمام بخشهای حکومتی، با ثبات قدم و تا حدی که ممکن است، ابراز شود. مذاکرات هستهای نشان داد که فقط با همزمانی حضور دولتمردانی که حاضرند سرمایه سیاسی خود را خرج دیپلماسی دوجانبه، ادبیات صلحآمیز و توافقات متقابل کنند، تعاملات بین دو کشور امکان موفقیت دارند.
بعد از این چه پیشِروست؟
مذاکرات نشان داد مکالمه بین تهران و واشنگتن نهتنها ممکن است، بلکه میتواند بحرانهای سخت را نیز رفع کند. نتیجه دیگر مذاکرات با همین میزان اهمیت این بود که نشان داد صلح بین دولتهای ایالات متحده و ایران ممکن است و دو طرف میتوانند در مسائل مربوط به منافع مشترک با هم همکاری کنند. تعاملات هستهای همچنین برای اولینبار منطقهای پایدارتر را قابلتصور کرد که در آن ایران و ایالات متحده میتوانند در زمان برخورد منافع با هم مکالمه کنند.
بین ایران و ایالات متحده اختلافاتی جدی باقی است. همزمان، منافع مشترک بسیاری نیز بین آنها وجود دارد. حتی استراتژیست برجسته آمریکایی، هنری کیسینجر، دو کشور را بهعنوان «متحدان طبیعی» توصیف کرده است. در نهایت، واشنگتن و تهران دو انتخاب پیشرو دارند: شیوه خصمانهای را که تقریبا برای ٤٠ سال داشتهاند ادامه دهند یا تعامل دیپلماتیک را پی بگیرند.
اگر تعامل را انتخاب کنند، باید از دوران بحثهای هستهای در فاصله ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۶ یاد بگیرند و آن را بنیان کار قرار دهند. تعامل موفقیتآمیز بین آنها فراتر از روابط صرفا دوجانبهشان حس خواهد شد و تأثیر مثبتی روی بحرانهای منطقهای و تهدیدهای جهانی مانند تروریسم، برای سالیان سال پیشرو خواهد داشت.
- 12
- 3