
پیام ما نوشت: وقتی رئیسجمهور کشوری خشک و کمآب، برای توضیح ارزانی بنزین از آب مثال میزند، مسئله فقط یک «لغزش لفظی» نیست. این نوع بیان، بازتاب یک نگاه ریشهدار در فرهنگ عمومی ماست؛ نگاهی که هنوز ارزش واقعی آب را درنیافته است.
در سخنان اخیر دکتر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، جملهای گفته شد که برای گوش ایرانی بسیار آشناست:
«بنزین که ۱۵۰۰ تومان نمیشود، اصلاً آب را به این قیمت میدهند؟»
این جمله شاید در ظاهر، فقط مثالی برای نشاندادن غیرواقعی بودن قیمت بنزین باشد، اما در عمق خود، حامل یک نگرش خطرناک است؛ نگاهی که آب را متر و معیار «بیارزشی» میداند.
در زبان روزمره ما، آب همیشه نماد چیز آسان، ارزان و بیهزینه بوده است: «مثل آب خوردن»، «آب مفت»، «آببهایش هم نمیارزد». اما امروز در کشوری که دشتهایش فرونشسته، تالابهایش خشکیده و شهرهایش هر تابستان با بحران تأمین آب شرب روبهرو هستند، دیگر نباید «آب» ارزان یا آسان تلقی شود.
آب، دیگر نهفقط یک مایع حیاتی، بلکه سرمایهای امنیتی است؛ هر قطرهاش حاصل میلیاردها تومان هزینه انتقال، تصفیه و مدیریت است.
از رئیسجمهوری که خود در همین یکسال گذشته کارگروه مشورتی آب دولت و دانشگاه را تشکیل داده و از نزدیک با بحران آب تهران مواجه بوده، انتظار میرود با حساسیت بیشتری از «نمادهای گفتاری» استفاده کند؛ زیرا واژهها، جهتدهنده ذهن جامعهاند؛ اگر آب در گفتار مسئولان هم «بیارزش» جلوه کند، چگونه میتوان از مردم انتظار داشت در مصرف آن صرفهجویی کنند؟
شاید وقت آن رسیده که در زبان رسمی و عمومیمان تجدیدنظر کنیم. بیایید از امروز، هرگاه خواستیم از «چیزی گران و حیاتی» مثال بزنیم، از آب بگوییم، نه برعکس.
- 11
- 1











































