
دولت یازدهم با پیمودن مسیری نسبتا سخت حالا درحال مهیا کردن پاستور برای دوازدهمین رئیس قوهمجریه است؛ رئیسی که تجربه چهارساله دولت تدبیروامید را با خود یدک میکشد و با آنکه توانسته در میدانهای سخت بینالمللی و اقتصادی خوب بدرخشد، گلایهمند است: «همه هم يكجور نبودند، مختلف بودند. بعضيها با همه توان آمدند. ما روستايي هستيم. به قولي، بعضيها گيوه را بركشيدند و به ميدان آمدند، آستينها را بالا زدند و به ميدان آمدند، اما بعضيها پاشنه گيوهشان خوابيده بود و برنكشيدند.
لخلخ كردند. يك مقدار راهآمدند و مسير را آمدند و زحمت كشيدند. سعي آنان مشكور.» گلایهای که برخی از اعضای دولت را نشانه رفته است و بیشک در این میان تیم رسانهای دولت از آن بینصیب نیست؛ تیمی که از همان روزهای آغازین دولت اعتدال خود را مهیای دریافت بهترین جایزه نظارهگر میکرد! دولت تدبیروامید در شرایطی که بر همگان آشکار است قوهمجریه را از رئیس نهم و دهم تحویل گرفت، اما ارگان عریض و طویلی که با نام تیم پایگاه اطلاعرسانی دولت شناخته میشود از شرایط تحویل گرفته شده و از آنچه دولت پیش بر سر کشور آورده بود، سخن به میان نیاورد و افکار عمومی را بیخبر گذاشت! بهطوری که معاون اول رئیسجمهوری در همان ایام از عدمواریز ١١٠میلیارد دلار از درآمدهای نفتی به خزانه سخن گفت، اما در ناباوری تیم رسانهای روی این بدهکاری مانور نداد! یا هیچگاه برای مردم روشن نکرد که بر سر ٩٥٠میلیارددلار که ٨٥٠میلیارد آن از فروش نفتخام و ٢٠٠میلیاردش سهم فروش فرآوردههای نفتی، پتروشیمی و فروش گاز بود چه آمد! این درحالی است که به گفته عباس عبدی، کارشناس مسائل سیاسی در یک ساختار دولت مدرن رابطه بین دولت و ملت، رابطهای بسیار نزدیک و از جنس پاسخگویی و درواقع تأمین مطالبات وجود دارد.
رابطهای نزدیک که بهطورحتم باید از طریق نظام رسانهای شکل بگیرد، به این دلیل که این ارتباط نمیتواند به شکل چهرهبهچهره باشد آن هم میان میلیونها نفر با چند نفر در مجموعهای به نام دولت. اگرچه این ارتباط نمیتواند از طریق رسانه دولتی و به شکل یکطرفه ایجاد شود، بلکه این رابطه باید دوسویه باشد، یعنی در عین حال که به مردم چیزی را منتقل میکند بتواند مواردی را نیز از مردم دریافت کرده و در مجموع این توانایی را در خود داشته باشد که نظرات را انعکاس بدهد، البته نمود ناکارآمدی این تیم در کارزار انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری بیش از سالهای پیشین به چشم آمد. درواقع این آخرین کارزاری بود که ضعف تیم رسانهای بیش از گذشته به رخ کشیده شد تا جایی که حامیان روحانی نیز از این ضعف به خشم آمدند؛ دورانی که این تیم باید تمامقد به صحنه میآمد و از روحانی و عملکردهایش حمایت میکرد، اما به عهد خود پایبند ماند و نظارهگری را برگزید تا روحانی و معاون اولش کار ٤٧ماهه این تیم را چهارهفتهای به دوش بگیرند و از عملکردها و دستاوردها سخن به میان بیاورند؛ چهارهفتهای که باید از چهارسال گفته میشد. اگرچه رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام قبل از این وقایع از این تیم انتقاد کرده و بارها در سخنرانیهای خود نسبت به حضور افراد ناکاربلد و کارشکن در این تیم لب به سخن گشوده و درمورد تیم اطلاعرسانی گفته بود: «همیشه آنچه به آقای روحانی گفتیم و الان هم میگوییم، مسأله تیم رسانهای ایشان است. آقای روحانی تیم رسانهای ضعیفی دارد که کارهایش نمود لازم را پیدا نمیکند.» درحقیقت آیتا... هاشمیرفسنجانی یکی از نخستین منتقدان تیم رسانهای دولت بودند، چون در سخنان دیگری این ضعف را اینگونه بازگو کرده بودند: «آقای روحانی باید یک تیم رسانهای همهجانبه و عالمانهای داشته باشد که دایما هرجا میبیند که دارند نفوذ سیاسی و خرابکاری میکنند، رخنهها را پرکنند.
خیلی از دوستان با رئیسجمهوری در مورد رفع این نقیصه صحبت کردهاند. مثل اینکه دفترشان برای این کار کشش ندارد. خود آقای روحانی قبول کرده و گفته است: تیمی بیاورید که کار کنند، ولی وقتی به دفتر محول شد، ماند... چون تیم رسانهای قویای سیاستهای دولت و نتایج برجام را تبیین نمیکند و صداوسیما هم که اینگونه تبلیغ میکند که آقای روحانی از آن تعبیر به صداوسیمای فروملی کردند. واقعیتها دقیق گفته نمیشود.» عبدی نیز همچون صاحبنظران مسائل سیاسی بر این عقیده است که تیم رسانهای در وهله نخست باید نقش پاسخگوبودن را به خوبی ایفا کند، بنابراین تیم رسانهای دولت نقشی اساسی در این رابطه دارد؛ بهعنوان یک مویرگ، بهعنوان یک ارتباط، بهعنوان یک سیم یا هر عنوانی که برای آن انتخاب کنیم، بین ملت و دولت عمل و این رابطه را برقرار میکند. این کارشناس مسائل سیاسی بر این باور است که اگر یک تیم رسانهای خواهان عملکرد متناسب با رسالتی که به عهده دارد باشد باید بتواند به بهترین شکل این نگاه را بهخصوص از طرف مردم به دولت منتقل کند و در مقابل این توانایی را داشته باشد که بازتاب آن را در عملکرد و رفتار دولت ببیند. عبدی نیز همچون منتقدان و حامیان دولت روحانی عملکرد تیم رسانهای دولت یازدهم را طی چهارسال گذشته بسیار ضعیف و غیرقابل قبول میداند و اذعان میکند این ضعف در برخی وزارتخانهها نیز به چشم میخورد که انتظار میرود در دولت دوم روحانی برطرف شود. اما پرسش اصلی این است که همزمان با تغییر وزرای ضعیف ایجاد تحولی در تیم رسانیای دولت ضروری است یا خیر؟
کارآمدترین در مقابل ضعیفترین
اگر رئیس دولتهای نهم و دهم دوباره فکر برگشت به عرصه رسانه را در سر بپروراند بیشک سراغ یاران قدیمی میرود تا باری دیگر مهمترین ابزار خود در مقابل منتقدان و مخالفانش را داشته باشد؛ بله تیم رسانهای احمدینژاد مهمترین ابزار او برای مواجهه با مخالفانش بود؛ تیمی که از همان ابتدای کار زمانی که برای این تیم کاندیدا شدند سابقه قابل قبولی در عرصه رسانه در کارنامه خود داشتند، اگرچه عدهای هم که طی ٨سال ریاست این رئیس قوه مجریه وارد این تیم شدند، رسانه را بهخوبی میشناختند، اما در مقابل تیم رسانهای دولت یازدهم عنوان ضعیفترین را به خود اختصاص داد؛ ضعفی که شاید به این مسأله برمیگشت که افرادی امور این تیم را به عهده گرفتند که چندان اعتقادی به دولت نداشتند و در عرصههای مختلف نشان دادند که نمیخواهند خود را هزینه دولت کنند.
نه فعالیت رسانهای و نه سیاستگذاری!
عبدالله ناصری عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان | در هر دولتی از تیمهای مختلف انتظاراتی میرود که به تناسب وظایفشان باید به آنها بپردازند. در این میان انتظارات از تیم رسانهای برآورده نشد، چون این تیم نیز همانند سایر بخشهای اجرایی که ناهماهنگ بودند، از نامنسجمبودن رنج برد. عبدالله ناصری، عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان در ادامه میافزاید: یکی از دلایل این ناهماهنگی به کمکاری دولت برگردد، چون در این نظام اطلاعرسانی یک سرگروه برای خود تعریف نکرده بود. اگرچه این مسئولیت در تمام دولتها بهعهده سخنگوی دولت است، اما سخنگوی دولت در چهارسال گذشته به اعلام مصوبات دولت و برخی مسائل کلی اکتفا کرد و متاسفانه نه فعالیت رسانهای صورت گرفت و نه سیاستگذاری در این راستا.
کمکاری در این عرصه سبب شد تا از امکانات هواداری که در عرصه رسانه باوجود تمام محدودیتهایی که برای دولت وجود دارد، از روزنامههای هوادار دولت گرفته تا خبرگزاریها، سایتها و شبکههای اجتماعی هیچ نظام سازمانیای برای اطلاعرسانی دولت تعریف نشده باشد. ناصری اذعان میکند: در چنین شرایطی بود که در بزنگاهها با توجه به دست بالایی که مخالفان دولت در بعد رسانهای برخوردار بودند، دولت نتوانست انعکاس مناسبی از عملکردهای خود داشته باشد و باوجود فعالیتهایی که در حوزهها و عرضههای مختلف داشت، نتوانست افکارعمومی را نسبت به برخی عملکردها و دستاوردهای کلی و ملی همچون برجام و برخی مسائل دیگر قانع کند. در مجموع باید اذعان کرد که عملکرد تیم رسانهای و سخنگوی دولت بسیار ضعیف بود و ناکارآمد عمل کردند. عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان بر این باور است که در دولت دوازدهم تیم رسانهای بخشی است که در کنار برخی بخشها و حوزههای دیگر مورد بازنگری قرار بگیرد، چون تنها در صورت تغییر تیم رسانهای است که دولت میتواند عملکردهای خود را به سمع و نظر افکارعمومی برساند.
ناصری میگوید: دولت یازدهم نیز به فراخور خود دستاوردهایی در دوران ریاست خود بر قوهمجریه داشت که به دلیل ضعف تیمرسانهای بخشی از آنها تنها در عرصه انتخابات توسط خود رئیسجمهوری و معاون اول ایشان بازگو شد. گفتههایی که میتوانست طی چهارسال گذشته در قالب یک سازمان و نظام کلی بیان شود. یکی از بازتابهای ضعف تیم رسانهای دولت این بود که طی این مدت بسیاری از رسانههای همسو با دولت بلاتکلیف بودند که چه نوع سیاستگذاریای را در جهتگیری خبری و رسانهای برای همسویی با دولت و بیان واقعیتها در میان افکارعمومی در پیش بگیرند و نتیجه این شد که در بزنگاهی همچون برجام شاهد بودیم باوجود دستاوردی بزرگ در سطح بینالمللی رقیب دولت توانست انتظار اجتماعی را به دلخواه خود شکل بدهد و این انتظار را به وجود بیاورد که بعد از امضای برجام همه مشکلات جامعه و مشکلات اقتصادی حل میشود، در صورتی که برجام پیچیدگیها و ظرافتهایی داشت که بیان آنها بهعهده رسانه دولت بود که کوتاهی کرد و در رأس آن سخنگوی دولت بود.
ناصری اشارهای به تجربه دوره دوم اصلاحات میکند و میافزاید: در حوزه سخنگوی دولت، دوره دوم دولت اصلاحات تجربهای را از سر گذراند و به این نتیجه رسید که حوزه سخنگوی دولت یک حوزه پرمشغله، پرکار و فراگیری است و یک فرد فراغ بال باید در آن مشغول به فعالیت شود، به همین جهت شخصی که برای این سمت برگزیده شد، درواقع سخنگوی دولت و رئیس شورای اطلاعرسانی دولت بود و هیچ مسئولیت دیگری نداشت؛ در دورانی که تهاجم تبلیغاتی بهمراتب در فضای ضداصلاحات بسیار گسترده بود و رسانه طرفدار و جانبدار دولت کمتر دیده میشد. عضو شورای مشورتی اصلاحطلبان یکی از ایرادات وارده دیگر را وجود افرادی گزینشی از دولتهای نهم و دهم دانست. دو عنصر کلیدی وجود دارد که همسویی و همدلی با سیاستها و گفتمان شخص روحانی نداشتند، بنابراین مهمتر این است که برخی از آنها تجربه و تخصص این نکته را نداشتند. اطلاعرسانی فقط یک بخش کوچکش تبلیغ فعالیتها و دستاوردهاست. سیاستگذاری ایجاد فضای مناسب تدوین و برنامهریزی مدون برای پاسخگویی به جنگ روانی رقیب مهمترین نقش است که این تیم چنین تخصص و تواناییای را نداشت، حتی در کارزار انتخابات هم نتوانست رسالت خود را به خوبی انجام دهد.
نگاه کارشناس:تیمی که تیم نبود
ناصر ایمانی کارشناس مسائل سیاسی| اعضای دولت فعلی به تیم رسانهای دولت اعتراض داشتند، چه برسد به بقیه اهل رسانه و فرهنگ که آنها نیز بهنوبه خود انتقادات بسیاری به عملکرد این تیم داشتند. درواقع نهتنها تیم رسانهای دولت بلکه تیم اقتصادی نیز از چنین مشکلی رنج میبرد و آن هم مسأله ناهماهنگی و عدمناکارآمدی است. واقعیت امر این است که تیم رسانهای دولت در بیشتر موقعیتهایی که میتوانست بهطور جدی ورود پیدا کند و از دولت به شکل صحیحی دفاع کند یا بهگونهای رفتار کند که توجه منتقدان از انتقاد به دولت برداشته شود، این عملکرد را شاهد نبودیم و در بیشتر موقعیتها رفتار عکس را به نظاره نشستیم.
ناصر ایمانی، کارشناس مسائل سیاسی در ادامه میافزاید: تیم رسانهای دولت دو مشکل اساسی ناکارآمدی و ناهماهنگی را داشت، البته آسیبهای مهمی به دولت وارد آمد؛ آسیبهایی از ناحیه تیم رسانهای خودش. مسألهای که مسئولان قسمتهای مختلف به آن اذعان داشتند. یکی از نکاتی که در مورد این تیم طی چهارسال به چشم خورد، مشاورههای بدی بود که به رئیسجمهوری میدادند. درواقع گاهی اوقات رئیسجمهوری را در دفاع از عملکرد دولت تنها میگذاشتند. گاهی اوقات با مشاورههایی که میدادند رئیسجمهوری از این عملکردها بد دفاع میکرد و برهههایی خوب حمله نمیکرد، اینها در مجموع به تیم رسانهای دولت برمیگشت. ایمانی بر این عقیده است که تیم رسانهای دولت را شاید نتوان یک تیم دید، چون سلایق یک فرد عمدتا در امور رسانهای این دولت دخیل بود و آن هم آقای آشنا بود، خیلی صحبت گزافی نگفته باشیم. درواقع عملکردها بازتاب تصمیمات یک فرد بود؛ فردی که نواقص بسیاری داشت و بیشتر مواقع سلیقهای عمل میشد تا برمبنای تصمیمات استراتژیک.
این کارشناس مسائل سیاسی ادامه روند تیم رسانهای دولت را برای دور دوم مناسب ندانسته و میگوید: اگر دولت دوازدهم بخواهد از این مسائل خلاصی پیدا کند، باید تیم آشنا به مسائل رسانهای انتخاب شود که اینها درواقع دولت و رئیسجمهوری را در مواقعی که باید از آنها دفاع شود، تنها نگذارند و درواقع فضا را باز کنند تا رئیسجمهوری درگیر مسائل رسانهای نشود. بزرگترین کار تیم رسانهای دولت جدید این است که یک استراتژی مدون و مشخصی را در مورد منتقدان دولت پیش بگیرد، چون این بزرگترین ضعف تیم رسانهای در چهارسال گذشته بود. درواقع هیچ مرزی را بین منتقد، مخالف و دشمن باقی نمیگذاشتند. یعنی در بسیاری از مواقع با منتقد بهگونهای برخورد میکردند که با دشمن! و در بسیاری موارد با دشمن بهگونهای برخورد میکردند که با یک منتقد ساده نیز آنگونه برخورد نمیشود؛ اینقدر نرم و لطیف.
مشخص کردن این مرزها برای کار رسانهای دولت اهمیت بالایی دارد. ایمانی اشارهای به جایگاه حمایتی تیم رسانهای از دولتها میکند و میگوید: اساسا یک تیم روانشناس و یک تیم جامعهشناس از بعد روانی یعنی روانشناس اجتماعی همچنین تیمی متشکل از افرادی که آشنایی کامل با رسانه، کارکردهای رسانه، تاثیر رسانه و مخاطبان رسانه دارند و از طرفی دیگر رسانههای مختلف را میشناسند، باید در کنار یکدیگر قرار بگیرند و در تیم رسانهای دولت ، عملکردهای رسانهای دولت را بهعهده بگیرند. این کارشناس مسائل سیاسی در ادامه اذعان میکند: این تیم باید بتواند بهخوبی نیازهایی را که جامعه مخاطبان دولت دارد و درواقع آن فهمی که مردم از اقدامات دولت درک میکنند را بررسی کند.
درواقع مهم نیست که شما چه چیز میگوید. اینکه آقای رئیسجمهوری یا یک وزیر یا مجموعه دولت چه میگویند و مردم چه برداشتی از عملکرد دولت دارند، مهم است. این تیم این مسائل را باید به خوبی رصد و شناسایی کند، بدون حب و بغض! و مشاورههایی درست و صحیح ارایه بدهد، نه آن چیزی که رئیسجمهوری یا وزار میپسندند. درواقع توصیههایی عملیاتی، جدی و بدون در نظر گرفتن علایق و سلایق رئیسجمهوری یا دولت. ایمانی بر این باور است که درحال حاضر در دنیا نقش رسانهها برای سیاستمداران اهمیت بسیاری دارد، یعنی سیاستمداری موفق است که بتواند از رسانه به نفع خود بهره بگیرد.
تیم رسانهای ینگه دنیا
ریچارد نیکسون یکی از رؤسایجمهوری بود که مدتی ساکن کاخسفید شد؛ برههای که به سال ١٩٦٩ میرسد؛ سالی که هربرت کلین بخشی را در کاخسفید راهاندازی کرد؛ بخشی که حالا در قسمت غربی کاخسفید خودنمایی میکند و کارزارهای اقناعی، تبلیغاتی و رسانهای در آن انجام میشود. دفتری که علاوهبر تیم رسانهای کاخسفید محل حضور یکی از مشاوران ارشد ریاستجمهوری- مدیر ارتباطات کاخسفید- نیز است. مشاوری که مسئولیت کارزارهای تبلیغاتی و رسانهای کاخسفید را برعهده دارد و گاهی اوقات نیز دست به قلم برده برخی سخنرانیهای رئیسجمهوری را مینویسد. درواقع مدیر ارتباطات کاخسفید، مدیری است که مسئولیت کمپینهای تبلیغاتی کاندیداهای ریاستجمهوری را عهدهدار است و رابطه نزدیکی با بخش رسانهای کاخسفید دارد.
مثلا در زمان راهاندازی كمپین تبلیغاتی بیل كلینتون؛ جور استفانوپولوس، مدیر كارزار بود و پس از پیروزی كلینتون، مدیر ارتباطی كاخسفید شد. تیم رسانهای و مدیر ارتباطات بهخوبی واقفند که هم تصویر و هم صدای رئیسجمهوری باید بدون خدشه و پارازیت به مخاطبان عرضه شود. آنها اقتضائات رسانهها را بهخوبی میشناسند و از اهداف پنهانی آنها باخبر هستند و برای همین است که میتوانند مشاوره درستی به رئیس دولت بدهند. تیم کارزار رسانهای به خوبی راهبردها را میشناسد و همراستا با اهداف و برنامههای دولت راهبردها را پیش میبرد، حتی در خطابهها، سخنرانیها، کنفرانسهای زنده تلویزیونی، بیانیههای مطبوعاتی و رادیویی. اوباما یکی از رئیسجمهورهایی بود که از این تیم به شکل مطلوبی در کارزار رسانهای بهره برد. باراک اوباما در کنار داشتن مشاوره کارکشتهای همچون دیوید آگزلرود که استراتژیهای تبلیغاتی را هدایت میکرد، از دنیل فیهفر نیز کمک میگرفت؛ فیهفر طی سالهای ٢٠٠٩ تا ٢٠١٣ تبلیغات و ارتباطات را در کاخسفید هدایت کرد و بعد از آن جای خود را به جنیفر پالمییری داد، البته این جایگزین در بخش غربی کاخسفید تنها دوسال دوام آورد و حالا نوبت به جن ساكی رسیده است تا مدیر ارتباطی و كارزار تبلیغاتی كاخسفید باشد. اهمیت ارتباطات تا جایی است که کاخسفید بخش دیگری را نیز برای آن در نظر گرفته است؛ بخشی که بیشتر در زمینههای امنیتی و بحران فعال است با نام سپاه سیگنالی! واحدی که در میانه جنگ جهانی دوم یعنی سال ١٩٤٢ شکل گرفت؛ سالی که به زمان ریاستجمهوری فرانکلین روزولت برمیگردد.
وظیفه این واحد پشتیبانی ریاستجمهوری ایالاتمتحده آمریکا در مقابل بروز اتفاقات عادی یا بحرانی از نظر بحرانی است؛ سپاه سیگنالی در عرصه ارتباطات سیار، ارتباطات دور و تلفنی و همچنین رمزنگاری فعال است و ماموریتش این است که رئیسجمهوری را در موقعیت ارتباطی برتری قرار دهد تا بتواند زودتر از بقیه از اتفاقها خبردار شود و بدین ترتیب مدیریت موثرتری را اعمال كند. در حوادثی همچون جنگ كره، جنگ ویتنام، پاناما، گوآتمالا، عملیات طوفان صحرا در عراق و عملیات امید در سومالی ردپای این سازمان به چشم میخورد. در لنگه دنیا هیچ رسانهای بر دیگری ترجیح ندارد؛ شاید شبكههای تلویزیونی برد بیشتری داشته باشند، ولی این چیزی از اهمیت رویكرد تحلیلی روزنامهها كم نمیكند. در آن بخش از کرهزمین رئیسجمهوری به تیم رسانهای خود وفادار است و به مشورتهای آنان گوش میكند و آن را به كار میگیرد. این رویه نشان از این دارد که فناوری و تکنولوژی بالا نمیتواند به تنهایی محبوبیت و اثرگذاری بر افکار عمومی را تضمین کند. نوع عملكرد دولت و همچنین شناخت افكار عمومی و ساختار قدرت در هر جامعهای روی رسانهها بسیار موثر است. اگر یك دولت این نكتهها را بهدرستی رعایت نكند، نمیتواند مرجع موثری برای ارتباط با مردمش باشد.
مجموعه اعتدالیون بضاعت لازم را نداشتند
علی تاجرنیا، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت، عضو اسبق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی | یکی از ضعفهای دولت یازدهم تیم رسانهایاش بود که در دوازدهمین انتخابات ریاستجمهوری نمود بیشتری یافت؛ مجموعهای که هم در زمینه فعالیتهای حرفهای ضعیف بود و هم به لحاظ استراتژی اطلاعرسانی در مورد آقای رئیسجمهوری. علی تاجرنیا، عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در ادامه میافزاید: همین امر سبب شد بخش عمده بار پاسخگویی به اتهامات و به نوعی به فضای رسانهای مخالف دولت را شخص رئیسجمهوری به دوش بگیرد، البته بعد از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری حرکاتی در این تیم دیده میشود، اما واقعیت این است که هنوز این تیم به لحاظ حرفهای و توجه به ظرافتها و نیازهای بهروز اطلاعرسانی ضعف دارد و عمدتا جهتگیریهای واکنشی و پاسخگویی در پیش گرفته است و این امر سبب شده تا مجموعه دولت در موضع دفاع قرار بگیرد.
تاجرنیا با اشاره به ضعفهای تیم رسانهای دولت یازدهم میگوید: به نظر میرسد این تیم نیازمند تحول است و تا حدودی به نظر میرسد جا دارد در برخی مسائل از قبال برخی اظهارنظرها در مورد دولت باید عبور کرد. بسیاری از مواجهاتی که با دولت صورت میگیرد بیشتر برای مشغولکردن دولت به فضای تبلیغاتی و رسانهای و غفلت دولت از فعالیتهای اجرایی است که در مجموع نشان از عملکرد دولت دارد. به نظر میرسد در مجموع موضع تیم رسانهای دولت، موضعی انفعالی است و باید به موضعی ابتکاری و برمبنای استراتژیهای دولت تبدیل شود. در حقیقت در این عرصه دولت نیازمند تحول است. عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت بر این عقیده است که با توجه به اینکه یک حزب یا یک جریان سیاسی جدی به غیر از اصلاحطلبان در کنار روحانی نبودند، در این زمینه بهخصوص کار جدیای صورت نگرفته بود، از طرفی نیز تیم اطلاعرسانی دولت باید مورد اعتماد رئیسجمهوری باشد، البته در دوره نخست ریاستجمهوری روحانی گویا این اعتماد به مجمع اصلاحطلبان وجود نداشت و حلقه نخست کنار رئیسجمهوری نیز بضاعت لازم را برای این مسأله نداشت.
عضو اسبق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در ادامه اذعان میکند: به نظر میرسد در دولت یازدهم رئیسجمهوری متوجه این ضعف شده است و بیشک در چهارساله دوم راهحلی برای این ضعف در نظر گرفته میشود. شاید برخی این ضعف را مربوط به باقی ماندن عدهای از دولتهای نهم و دهم در تیم رسانهای بدانند، اما من بیش از این مسأله عدمتجربه نزدیکان رئیسجمهوری به بحث اطلاعرسانی را در این مسأله دخیل میدانم. تاجرنیا بر این باور است که رئیسجمهوری تلاش داشته از مجموعه اعتدالیون بهره ببرد و آنها نیز بضاعت لازم را برای این حوزه نداشتند. به اعتقاد من یکی از نکات مثبت و مزیتهای نسبی جریان اصلاحات حوزه رسانه است، کاری که در طول دولت اصلاحات انجام شد و بهخوبی این کار را آموخته و دنبال کردند، درواقع این بضاعت کاملا آماده و در اختیار رئیسجمهوری است و بسته به این است که بخواهد با توجه به نوع هدفگذاریهایی که دارد از این توان و بضاعت بهره ببرد.
- 10
- 2








































