
خبرهای جسته گریخته به گوش میرسد که گزارش و نتیجه نظرسنجیها به آقای روحانی تحویل داده میشود. تصمیم بر نظرسنجی یعنی بخشی از حلقه نزدیک رئیسجمهور متوجه تغییر در سرمایه اجتماعی دولت شده و سعی دارند با شناخت درد به راههای درمانی برسند تا بتوانند هم از ریزش بیشتر پایگاه اجتماعی دولت جلوگیری کنند و هم رای دهندگان را بر مدار رضایت نگه دارند. اما آیا کار به همین آسانی است؟ یعنی به صرف تهیه و گزارش نظرسنجی، میتوان گفت مشکل حل شده است؟ پاسخ منفی است.
نظرسنجیها نشان میدهد که به پایگاه رای دولت ضربه وارد شده است و شاید بتوان گفت در طول تاریخ انقلاب سابقه نداشته که دولتی با گذشت یک سال از آغاز کار با چنین ریزشی مواجه شود. وقتی سخن از سرمایه اجتماعی دولت به میان میآید، همان بخشهایی از دولت که حکم به نظرسنجی دادهاند باید بدانند که این مهم از ترکیب قدرت سیاسی و قدرت اجتماعی حاصل میشود. اگر دولت نتواند قدرت سیاسی خود را حتی در دورترین نقاط این کشور اعمال کند، یا اگر نتواند با قدرت اجتماعی هماهنگ و پاسخگوی مطالبات مردم باشد، نتیجه یک چیز خواهد بود؛ از دست رفتن سرمایه اجتماعی دولت. در طول این یک سالی که از آغاز کار دولت دوازدهم میگذرد، از همان روزهای اول، تقریبا همه تحلیلگرانی که در صف حامیان رئیسجمهور قرار میگرفتند، نسبت به ترکیب کابینه و مدیران استانی دولت هشدار دادند اما دولت هشدارها را جدی نگرفت.
پشت درهای بسته!
صرف نظر از نقطه ضعفهایی که در تیم اقتصادی دولت میتوان برشمرد، باید به مدیران استانی دولت توجه کرد. استانداران، فرمانداران و بخشدارانی که با نیروهای موثر و همسو با دولت ارتباط برقرار نکرده و خود را از مشورت و همفکری با آنان محروم کردند. به یاد داریم که برای انتخاب استانداران و دیگر مدیران منطقهای در کابینه دوازدهم مواردی در نظر گرفته شد که تنها موجب حیرت تحلیلگران و حتی مردم مناطق مختلف کشور شد. اینکه مدیری نباید بومی باشد به معنی از دست دادن نیروهای موثر بومی بود که خود را در مشکلات آب اصفهان، نارضایتیها در کازرون و اکنون در آب گلآلود خرمشهر، آبادان و شادگان نشان میدهد. مدیران استانی گاهی فراموش کردند که به عنوان خدمتگزار وارد استان، شهر و یا بخش شدهاند.
آنها خود را از مردم دور گرفتند و پشت درهای بسته سعی کردند مشکلات را حل کنند. وقتی مدیری به نمایندگی از دولت به استانی میرود، فرض براین است که ابتدائیات را میداند. اگر او خود را در اتاق و پشت درهای بسته پنهان میکند، دیگر نمیتوان به او گفت باید به میان مردم برود و مشکلات مردم استان را از نزدیک ببیند. اگر قرار بود پشت درهای بسته مشکلی از مشکلات مردم حل شود، خیلی زودتر از اینها مشکلات کشور حل میشد. آیا چنین مدیریتی تحت تاثیر مدیریت کلی دولت نیست که بارها نشان داده نسبت به استفاده از نظر دیگران بیرغبت است؟
برای مردم مناطق بسیار مهم است که ببینند مدیر ارشد استان از مشکلات فراری نیست و برای حل مشکلات تلاش میکند و حیرت انگیز اینکه در اتاقهای استانداران و معاونان استاندار و حتی فرمانداران شهرهای کوچک هم اغلب به روی مردم بسته است! امروز روز جداکردن خود از مردم و مثلا رعایت دیپلیسین نیست. امروز روز فعالیت جهادی برای غلبه بر مشکلات مردمی است که بارها و بارها دین خود را ادا کردهاند. امروز روزی است که مدیران ارشد باید با شور و شوق وارد کارزار شوند نه اینکه از مربع پنجره ماشین به مشکلات نگاه کنند و دور شوند. مدیران باید پای درد و دل مردم بنشینند و فراموش نکنند که مردم ولینعمتهای آنها هستند، حتی اگر نتوانند به خاطر بیکاری زندگی خود را به راحتی بگردانند... حتی اگر تشنه باشند.
سخت اما حقیقت
کشور در آورگاههای منطقه و جهان با دشواریهایی روبهرو میشود. مشکلاتی که اگر چه اغلب مسبوق به سابقه است اما در جای خود هزینهبر و دشوار خواهد بود. دولت اگر خود را از نیروها و انرژی مثبت داخلی محروم کند نخواهد توانست در مقابل فشارهای بینالمللی چنان که باید از حقانیت کشور دفاع کند. دولت نمیتوان نسبت به مسائل مهم استانها و نوع مدیریت در بخشهایی از کابینه بیتفاوت باشد. حالا دیگر صدای تغییر از همه بخشهای سیاسی و اجتماعی شنیده میشود و اگر دولت فرصت اولیه را در زمان تشکیل کابینه از دست داد، اکنون که جامعه از نظر روحی آماده تغییر است، نباید فرصت را از دست بدهد.
هر چه باشد ما مدیریت بخشهای اقتصادی دولت را در مواجهه با مساله دلار دیدهایم، نوع دفاع برخی وزیران از دولت را دیدهایم که فریاد روحانی را به آسمان رساند که سکوت جایز نیست و در موضوع شفافسازی بعد از مطرح شدن برخی شائبهها حتی اولتیماتوم روحانی را هم دیدیم. اگر وزیر و یا مدیر دولتی از تجربه خود استفاده نمیکند، چرا باید در بین مدیران ارشد باشد؟ چنان که دیدیم در موضوع ارز عملکرد وزیر جوان کابینه از وزیران سن و سالدار و با تجربه بسیار درخشانتر بود.
یا تغییر کن یا برو!
همه مردم به عنوان صاحبان اصلی این نظام میدانند که قبیلهگرایی و رابطه بازی بهجای ضابطه در انتخاب مدیران ارشد کاری را میکند که میبینیم؛ اینکه یک کابینه و تمام مدیران منطقهای به خاطر عملکرد ضعیف برخی از آنها، از کارایی ساقط میشود. سهل است که این عدم کارایی موجب ریزش شدید سرمایههای اجتماعی هم خواهد شد. از این رو دولت باید به سرعت چارهای بیندیشد و بداند که برای حفظ کردن همان دستاوردهایی که -متاسفانه اغلب در دولت یازدهم- به دست آمده چارهای جز دورکردن مدیران ضعیف ندارد.
این سخن را میتوان به شکل خُلفی چنین طرح کرد که وزیران و مدیران ارشد دولت باید با هندسه تدبیر و امید هماهنگ شوند و گرنه جایی نباید در کابینه داشته باشند که ماندن آنها در همان مقام، ظلمی چندجانبه است. این مدیران باید یا هماهنگ شوند و یا کنار گذاشته شوند و هیچ اغماضی در این راه پذیرفته نیست. پیر بودن فینفسه عیب نیست، عیب آن است که مدیری به خاطر پیری نتواند خود را همپای تحولات و نیازهای جامعه هماهنگ کند و البته عیب آن است که مدیر ارشد از کنار مدیران زیر دست خود با مسامحه برخورد کند و گمان کند که دیگر نیازی به گرفتن رای ندارد. درباره مدیران استانی، مدیرعامل بنیاد باران، یکی از چهرههای اصلاحطلبی است که در ارزیابی خود از کارایی استانداران دولت دوم حسن روحانی معتقد است: تنها تعداد معدودی از استانداران موفق هستند.
او میگوید تعداد قابل توجهی از استانداران سن کاریشان تمامشده است و همه باید در حوزه مشاوران ادامه کار بدهند و عملا کار اجرایی از آنها ساخته نیست. نکته دیگر درباره فعالیت استانداران، محافظهکاری آنان است. با این شیوهای که دولت در انتخاب استانداران داشته، آنان عموما ناکارآمد هستند و نتوانستند جواب لازم را بدهند. جواد امام گفت: متأسفانه دولت از یک طرف اعلام میکند مدیرانی که سکوت اختیار کردهاند و دم از ناامیدی میزنند، باید بروند ولی عملا آنها از همین نوع افراد برای مناصب مختلف استفاده کردهاند.
ممنوعالتصویری رئیسدولت اصلاحات لغو شد؟
خبرگزاری فارس در تصویری از مراسم ختم پدر سید مصطفی تاجزاده تصویر رئیس دولت اصلاحات را به صورت واضح منتشر کرد که برخی از کاربران این مساله را به معنای پایان ممنوعالتصویری رئیسدولت اصلاحات دانستهاند.
- 14
- 2