پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۰:۱۳ - ۱۰ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۲۵۶۴
بین الملل

نظر هگل درباره «طنز عینی» ترامپ

دونالد ترامپ,اخبار سیاسی,خبرهای سیاسی,اخبار بین الملل

درباره دونالد ترامپ و منتقدان لیبرالش چه می‌توان از هگل آموخت؟ شاید عجیب به نظر برسد اما خیلی چیزها. هگل در بررسی انتقادی‌اش درباره طنز (آیرونی) رمانتیک، با لحن تندی آن را به‌عنوان نفی توخالی رد می‌کند، به‌عنوان سوژگی بیهوده‌ای که خود را برتر از هرگونه محتوای عینی می‌داند و همه چیز را به سخره می‌گیرد، یک نوع «طنز باری‌‌به‌هر‌جهت که هر چیز را دستاویز خود قرار می‌دهد تا بر طنازی شخصی گوینده صحه گذارد».

 

«خود هنرمند می‌شود موضوع اصلی اثر هنری و در نتیجه فعالیت اصلی او این می‌شود که، به یاری نیروی انگاره‌های ذهنی و بارقه‌های فکری و شیوه‌های چشمگیر تفسیر، هر چیزی را که می‌خواهد عینی شود و می‌کوشد شکلی استوار در واقعیت به دست آورد یا به نظر می‌رسد از پیش دارای چنین شکلی در جهان بیرون است ویران کند و منحل سازد».

 

امروزه به سادگی می‌توان همین خط را در روشنفکران پست‌مدرنی مشاهده کرد که با وسواس در حال «واسازی» هرگونه نهاد یا ارزش اجتماعی‌اند. خب، هگل در مقابل چنین طنازی پوچی چه می‌گذارد؟ معمولا نظر هگل را محافظه‌کارانه تلقی کرده‌اند: به جای هرج‌و‌مرج خانمان‌برانداز طنز رمانتیک، باید بر امر «نیک» و «حقیقت» مستتر در عادات اجتماعی، یعنی همان هسته عقلانی‌اش، تأکید کرد... اما موضع هگل در اینجا به این سادگی‌ها هم نیست.

 

اولا، اصل مخالفتش با طنز فردی این نیست که این طنز با جدی‌نگرفتن و نسبی‌کردن محتوای عینی دست به نابودی آن می‌زند، بلکه به نظرش این موضع خانمان‌برانداز طنازانه در اصل عمیقا اخته است. در واقع هیچ خطری ندارد، فقط کارش این است که به فرد طناز توهم آزادی درونی و برتری دهد. هنگامی که افراد در تار‌و‌پود کهنه و رخنه‌ناپذیر روابط اجتماعی گیر می‌افتند، تنها راه ابراز سوژگی‌شان پناهگاه امن جوک‌هایی است که به‌گمان‌شان بیانگر برتری درونی‌شان نسبت به وضعیت است.

 

پیشنهاد هگل در مقابل طنز رمانتیک فردی، طنز هستی‌شناختی به‌مراتب رادیکال‌تری است، طنزی که نمایانگر عمق دیالکتیک است. او درباره آیرونی سقراطی می‌گوید، «طنز و تجاهل سقراطی، مثل تمام فعالیت‌های دیالکتیکی، به آنچه هست - در وجه بی‌واسطه‌اش - نیرو می‌بخشد، منتها فقط به این قصد که امکان انحلالی که در خود آن هست فعلیت یابد؛ می‌توانیم این را آیرونی یا طنز کلی و جامع جهان بنامیم».

 

هدف رویکرد دیالکتیکی که تخاصم را ذاتی واقعیت می‌داند نفی کارکرد واقعیت نیست؛ بلکه می‌گذارد واقعیت همانی باشد که هست (یا همانی که مدعی آنست)، و از این‌رو می‌گذارد خودش خود را نابود کند. این طنز به نوعی عینی است، پس جای تعجب ندارد که در گفتاری کوتاه (و متأسفانه بسط‌نیافته)، پیشنهاد هگل در مقابل «طنز فردی یا سوبژکتیو» چیزی است که آن را «طنز عینی» می‌نامد:

 

وقتی «آنچه در طنز مهم است ابژه طنز و پیکربندی آن در بازتاب سوبژکتیوش است، آنگاه ما ازین طریق کم‌کم به نوعی الفت فزاینده با ابژه دست می‌یابیم، به نوعی از طنز عینی. [...] فرم یا صورت مورد نظر در اینجا فقط وقتی رخ می‌نماید که سخن‌گفتن از ابژه در نام‌بردن از آن خلاصه نشود، بسان کتیبه یا سرنبشته‌ای نباشد که صرفا درباره آن ابژه کلی‌گویی می‌کند؛ فرم مورد نظر فقط زمانی آشکار می‌شود که علاوه بر این‌ها احساسی عمیق، مزاحی دلنشین، تأملی خلاق، و تکاپوی هوشمندانه قوه تخیل هم در کار باشند که، همچون شعر، کوچک‌ترین جزئیات را جان بخشند و بسط دهند».

 

در اینجا با طنزی مواجهیم که با تأکید بر جزئیات مهمی که نشان از علایم بیماری دارد، ناسازگاری‌ها و تخاصم‌های درونی نظم موجود را بیرون می‌کشد. بنابراین آیا شایسته نیست از چنین نشانه‌هایی به این ایده رسید که راه گذر از خود تمامیت اجتماعی تخاصم‌هایی است که وارونگی کمیک به بار می‌آورد؟ آزادی تبدیل می‌شود به ترور، شرافت به چرب‌زبانی- آیا این قبیل وارونگی از همان جنس مکر عقل نیست؟

 

آیا می‌توان نمونه‌ای وحشتناک‌تر از «طنز عینی» استالینیسم تصور کرد، از وارونگی کمیک آمال رهایی‌بخش به وحشت خشونت خودویرانگر؟ آیا، به این معنا، استالین به نوعی بزرگ‌ترین طناز قرن بیستم نبود؟ و آیا، در زمان ما، آزادی فردی در انتخاب کالاها نیز طنزی بیش نیست که حقیقت آن وضعیت استیصال کارگرانی بدون ضمانت شغلی است؟ با توجه به اینکه بزرگ‌ترین دستاورد دوران استالین جوک‌های سیاسی بود، آدم وسوسه می‌شود یک ‌بار دیگر نقل‌قول مشهور برشت را درباره بانک‌ها بازنویسی کند: در مقابل جوکی که خود سیاست استالینیستی است حتی بهترین جوک‌های ضداستالین هم ارزشی ندارد.

 

یا شاید در همین دوران خودمان بتوان گفت، در مقابل جوکی که سیاست واقعی ترامپ است حتی بهترین جوک‌های ضدترامپ هم ارزشی ندارد. تصورش را بکنید که چند سال پیش یک کمدی‌پرداز می‌خواست روی صحنه برنامه‌اش را بر پایه گفته‌ها، توییت‌ها و تصمیمات ترامپ اجرا کند. آن‌موقع چنین طنزی چیزی غیرواقعی و اغراق‌آلود به نظر می‌رسید. به همین خاطر، ترامپ پیش از هر چیز مضحکه خودش است، چون واقعی‌بودن بسیاری از کارهایش به مراتب خنده‌دار از هرگونه مضحکه کارهایش توسط دیگران است.

 

نقد هگل از طنز فردی امروزه بیش از پیش عینیت دارد. یکی از افسانه‌های رایج درباره نظام‌های کمونیستی سابق اروپای شرقی، وجود اداره‌ای در پلیس مخفی بود که کارش ساختن (و نه صرفا جمع‌آوری) و رواج جوک‌های سیاسی علیه نظام کمونیستی و عواملش بود، گویی آنها از کارکرد ایجابی و ثبات‌بخش جوک‌ها آگاه بودند (جوک‌های سیاسی راهی ساده و قابل تحمل پیش پای مردم عادی می‌گذارند تا خودشان را خالی کنند و یأس‌شان را کاهش دهند).

 

و در سطحی دیگر همین امر در مورد ترامپ صدق می‌کند. به خاطر بیاورید چند بار تا به حال رسانه‌های لیبرال اعلام کرده‌اند که مچ ترامپ را گرفته‌اند و آبروی او را برده‌اند (مثل وقتی که والدین سرباز قهرمانی را که در جنگ کشته شده بود مسخره کرد، یا درباره رفتار نامناسبش با زنان لاف زد و غیره). صاحب‌نظران متبختر لیبرال در حیرتند از اینکه حملات ممتد نیشدارشان به سخنان بی‌ملاحظه و نژاد‌پرستانه و ضدزن ترامپ، حرف‌های خلاف واقعش، چرندیات اقتصادی‌اش و غیره، نه‌تنها هیچ لطمه‌ای به او نزده بلکه شاید کمی هم به محبوبیتش افزوده.

 

آنها حواس‌شان به کارکرد همذات‌پنداری نیست: قاعده این است که ما نه فقط، و نه حتی در درجه اول، با نقاط قوت بلکه با نقاط ضعف دیگران همذات‌پنداری می‌کنیم. معنی‌اش این است که هرچه نقاط ضعف ترامپ را بیشتر مسخره کنیم آدم‌های عادی بیشتر با او همذات‌پنداری می‌کنند و حملات به او را حملاتی متفرعنانه علیه خودشان می‌پندارند.

 

در حالی‌ که طرفداران ترامپ دائما رویکرد تحقیرآمیز و از بالای نخبگان لیبرال را نسبت به خود حس می‌کنند، پیام نامحسوس سخنان عوامانه ترامپ برای مردم عادی این است: «من هم یکی هستم از شما!». همان‌طور که آلنکا زوپانچیچ به‌طرزی موجز بیان کرده، «انتخاب ترامپ به وضوح نشان داد کسانی که شدیدا از فقر رنج می‌برند در راه کسانی می‌جنگند که شدیدا ثروتمندند. و چپ هم کاری نمی‌کند مگر سرزنش و توهین به آنها». و شاید باید اضافه کنیم که چپ بدترین کار را کرد: «درک» آن از گیجی و بی‌بصیرتی فقرا «از بالا و تحقیرآمیز» بود... ناب‌ترین شکل این تبختر چپ لیبرال خود را در قالب ژانر جدید تاک‌شوهای سیاسی-تحلیلی-کمدی نشان می‌دهد (جان استوارت، جان الیور،...) برنامه‌هایی که ناب‌ترین نمود تبختر نخبگان لیبرال است:

 

«مضحکه‌کردن ترامپ در بهترین حالت حواس آدم را نسبت به سیاست‌های واقعی او پرت می‌کند؛ و در بدترین حالت کارش تبدیل کل سیاست به چیزی مسخره است. این فرایند هیچ ربطی به مجری برنامه یا نویسندگان یا انتخاب‌شان ندارد. ترامپ نامزدی‌اش را بر مبنای بازی‌کردن نقش یک آدم بد مسخره بنا کرد - نقشی که دهه‌ها در فرهنگ عامه عهده‌دارش بود. اصلا نمی‌شود کسی را مضحکه کرد که خودش مضحکه خودش است و بر همین مبنا هم به جایگاه ریاست‌جمهوری آمریکا رسیده».

 

امیر گلابی

 

 

sharghdaily.ir
  • 14
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه

مجلس

دولت

ویژه سرپوش