شنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۷:۲۳ - ۱۶ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۳۸۷۰
فرهنگ و حماسه

عقربه انقلاب در خرداد تنظیم شد

اخبار مذهبی,خبرهای مذهبی,فرهنگ و حماسه,قیام 15 خرداد

پس از آغاز جنبش‌های آزادیخواهانه در جهان و شکل‌گیری مبارزاتی علیه استبداد و حکومت‌های دیکتاتوری، دولتمردان امریکایی برای کاهش تنش‌های حاکم بر جامعه ‌بین‌المللی و توجیه حکومت‌های مستبد، اقدام به اصلاحات اجتماعی محدودی در کشورهای تحت سیطره‌ خود و از جمله ایران کردند. این رویکرد با انتخاب «جان اف. کندی» به‌عنوان رئیس جمهوری جدید امریکا در انتخابات ریاست جمهورى سال ۱۹۶۰.م کلید خورد و منجر به ارائه‌ «دکترین کندی» و بروز تغییراتى در سیاست خارجى امریکا شد. بر اساس این دکترین، سیاستی انعطاف‌پذیرتر در رویارویى با بحران‌ها توصیه شد. در سیاست جدید امریکا، شکل‌‌گیری برنامه‌های فرهنگی مانند ایجاد دموکراسی‌های هدایت شده، بهره‌جویی از پیمان‌هاى اقتصادى به جاى پیمان‌های نظامى و فعال‌سازى نیروهای امنیتى و اطلاعاتى به جاى استفاده از ارتش و ایجاد ساختار سیاسی و اجتماعی مناسب، در دستور کار قرار گرفت.

 

حکومت ایران، پس از نجات خود از بحران‌های ناشی از نهضت ملی شدن نفت و کمک‌های امریکا در کودتای ۲۸ مرداد، ابقای حکومت خود را مدیون امریکا می‌دانست و ‌برای ادامه ‌سلطنت، مجبور به دنباله روی و پذیرش سیاست‌های جدید کندی بود. روى کار آمدن دولت «جعفر شریف امامى» و طرح شعارهایی چون آزادى احزاب، فضاى باز سیاسى و اصلاحات ادارى، از جمله اقداماتی بود که در این زمینه انجام شد. اما نتایج حاصل از این اقدامات، موجب رضایت کندی و هیأت حاکمه‌ جدید امریکا نبود.

 

«محمد رضا پهلوی» در سفر به امریکا در فروردین ۱۳۴۱ به آن کشور اطمینان داد که جهت اجرای برنامه‌های مورد نظر آنها گام بردارد. وی پس از بازگشت به کشور، «علی امینی» را برکنار و «اسدالله علم» را مأمور تشکیل کابینه کرد. دولت علم برای اجرای سیاست‌هاى جدید، تصویب لایحه انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى در هیأت دولت را، در دستور کار خود قرار داد.

از جمله مسائل بحث برانگیز در این لایحه، حذف مسلمان بودن از شرایط نمایندگى مجلس و سوگند به «کتاب‌هاى آسمانى» به جاى قرآن بود. پس از تصویب لایحه در ۱۶ مهر ۱۳۴۱ توسط هیأت دولت، سید روح‌الله خمینی- ‌امام خمینی(ره)- که پس از فوت مرجع عالیقدر، آیـت‌الله العظمی سید حسین بروجردى(ره) وظیفه خود می‌دانستند که در مقابل این موضوع ایستادگی کنند، علماى تراز اول را دعوت به مشورت کردند و سپس طی تلگرافی مخالفت خود را با این لایحه اعلام کردند. نقش حضرت امام در آشکارسازی اهداف واقعى رژیم و گوشزد کردن رسالت خطیر علما و حوزه‏هاى علمیه در این شرایط بسیار مؤثر و کارساز بود. تلگراف‌ها و نامه‏ هاى سرگشاده اعتراض‏ آمیز علما به دربار و دولت، موجى از حمایت مردم را نیز به دنبال داشت. لحن تلگراف‌هاى امام به شاه و نخست‏وزیر، شجاعانه، تند و هشداردهنده بود. ایشان در پیام‌های خود به ملت ایران و مسلمانان جهان اعلام خطر کرده و پس از ذکر عواقب تصویب و اجرای این لایحه، سکوت در مقابل تصویب آن را موجب مسئولیت در پیشگاه خداوند، برشمرده بودند.

واکنش دولت در مقابل اعتراض‌های امام و علما، تهدید و تبلیغ علیه روحانیت بود و حتی علم در نطقی رادیویی اعلام کرد که دولت در این زمینه قصد عقب نشینی ندارد. عملکرد دولت در این زمینه موجب خشم مردم و نضج گرفتن حرکات انقلابی و اعتراض‌های مردمی شد. مردم در تهران، قم و برخى شهرهاى دیگر پس از تعطیل کردن بازارها، به تجمع در مساجد و حمایت از مخالفت‌های علما پرداختند. سرانجام حکومت پس از یک ماه و نیم مقاومت در مقابل مردم و علما با لغو مصوبه در ۷ آذر ۱۳۴۱ به طور رسمی شکست خود را پذیرفت و پس از پافشاری امام مبنی بر اعلام الغای مصوبه در رسانه‌ها و روزنامه‌های دولتی، در ۸ آذر، خبر لغو لایحه را در روزنامه‌ها منتشر کرد.

شاه که هنوز هم برای انجام اصلاحات مورد نظر امریکا تحت فشار بود، در دی ماه ۱۳۴۱ خواهان برگزاری همه پرسی در خصوص اصول شش‌گانه اصلاحات خود شد و در ملاقاتی با «آیت‏ اللّه‏ روح‌الله کمالوند»، اعلام کرد که اصلاحات به هر قیمتى، ولو با خونریزى انجام خواهد شد.

 

امام و علما در مقابل این موضوع نیز ساکت ننشستند و مخالفت خود با رفراندوم را اعلام و شرکت در آن را تحریم کردند. این بار، ‌شاه خود قدم به میدان گذاشت و با ایراد سخنرانی در قم، خشم خود را از اقدامات علما، با زشت‏ ترین جملات علیه آنها مشخص ساخت. دو روز بعد رفراندوم برگزار شد و به دنبال آن، امام اعلامیه ‌معروف به «اعلامیه ‌۹ امضایی» را صادر کرد و در آن به افشای اهداف رژیم و اقدامات ضد قانون اساسی آن پرداخت.

امام در اعتراض به اقدامات غیرقانونی و ضد مذهبی حکومت، با اعلام عزای عمومی در نوروز ۱۳۴۲ و تحریم جشن‌های نوروزی سعی در روشن‌سازی افکار عمومی کرد.

 

خشم رژیم پهلوی از امام و نهاد روحانیت، منجر به جنایت هولناکی در روز دوم فروردین ۱۳۴۲ در مدرسه ‌فیضیه ‌قم شد. در این روز که همزمان با شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) بود، مأموران مسلح حکومتی با لباس مبدل، وارد فیضیه شده و به کشتار و ضرب و جرح طلاب پرداختند. همزمان مدرسه دینى طالبیه در تبریز نیز، مورد هجوم مأموران دولت قرار گرفت.

 

پس از این حوادث، منزل امام در قم، پایگاه تجمع مردم و ابراز همدردی و حمایت آنها از علما بود. امام در این اجتماعات شاه را عامل اصلى جنایات و هم‏پیمان با اسرائیل خواند و مردم را به قیام و مبارزه علیه او دعوت کرد. ایشان در اعلامیه معروف خود تحت عنوان «شاه‏دوستى یعنى غارتگرى»، ضمن محاکمه رژیم شاه، تقیه را حرام و اظهار حقایق را واجب اعلام کردند.

 

امام خمینى(ره) در پیامى به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه، همراهى و مشارکت علما و ملت ایران را در رویارویى سران ممالک اسلامى و دول عربى با اسرائیل غاصب مورد تأکید قرار داد و همپیمانی شاه و اسرائیل را محکوم کرد. ایشان همچنین در نامه‌ای خطاب به علما، خطر اسرائیل براى اسلام و ایران را گوشزد و نقش علما را در مبارزه با دستگاه حکومتی اعلام کردند.

 

ایشان به منظور تنویر افکار عمومی، از آغاز ماه محرم در منزل خود مجلس روضه خوانی برقرار کردند و هر شب نیز در یکی از مجالس سوگواری محله‌های قم، حضور می‌یافتند. ایشان در سخنرانی بعد از ظهر عاشورا در مدرسه فیضیه، طی یک سخنرانی، حمله به فیضیه را مورد مؤاخذه قرار داده و ضمن اشاره به نقش اسرائیل در سیاست‌های رژیم پهلوی، به نصیحت شاه پرداختند. صبح این روز مردم تهران در میدان بهارستان و دانشگاه تهران تجمع و اعتراض‌هایی کردند. روز بعد نیز تظاهرات و حرکت‌های خیابانی ادامه داشت. در قم، مردم در قالب هیأت‌های عزاداری، تا پاسی از شب اعتراضات خود را برملا کردند. حکومت که دریافته بود منشأ این روشنگری و برانگیختن توده‌ مردم، شخص امام است، تصمیم گرفت تا با حذف ایشان از صحنه مبارزات و قطع ارتباط ایشان با مردم، کنترل را در دست بگیرد. دستور بازداشت امام صادر شد و ایشان در نیمه شب ۱۵ خرداد، توسط مأموران نظامی دستگیر و به باشگاه افسران تهران و سپس به پادگان قصر منتقل شدند. با انتشار خبر دستگیری امام، خشم مردم برانگیخته و منجر به شورش گسترده خیابانی شد. باوجود برقراری حکومت نظامی، حرکت مردم در تهران و قم قابل کنترل نبود. تنها راه پیش‌روی رژیم، فرمان مقابله با این اقدامات بود و بدین ترتیب مأموران نظامی موفق به سرکوب قیام شدند.

 

محمد رضا پهلوی دو روز بعد از نهضت ۱۵ خرداد، ضمن بلوا و اقدام وحشیانه برشمردن قیام مردم، آن را نتیجه اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه نامید و سعی کرد تا آن را به خارج از مرزها و افرادی چون جمال عبدالناصر نسبت دهد.  امام حتی در بازداشت هم دست از مبارزه برنداشتند و با استناد به اینکه استقلال قضایی در ایران وجود ندارد و قضات تحت فشارند، از پاسخ به بازجویی‌کنندگان خودداری کرد. علما و روحانیان ایران و عراق، با صدور تلگرام‌هایی دستگیری امام خمینی(ره) و دیگر روحانیان و کشتار مردم عزادار در ۱۵ خرداد را محکوم کردند. امام در ۴ تیر ماه به زندان پادگان عشرت آباد انتقال یافت و به مدت ۴۰ روز در زندان بود. در ۲۹ تیر ماه، برخی از دستگیر شدگان آزاد شدند. اما امام به همراه «شیخ بهاءالدین محلاتی» و «حاج آقاحسن قمی» و «آیت‌الله عبدالحسین دستغیب»، همچنان در حبس باقی ماندند. در ۱۱مرداد، امام همراه با آقایان محلاتی و قمی به یکی از منازل ساواک در داوودیه تهران منتقل شدند. به منظور جلوگیری از تماس مردم با ایشان، منزل مسکونی توسط نیروی پلیس محاصره و ملاقات با امام ممنوع شد. امام بعد از سه روز، به منزلی در قیطریه انتقال یافتند ودر مدت اقامت در این مکان، همچنان با مردم در تماس بودند و دستورات و توصیه‌های خود را انتقال می‌دادند.

 

در ۱۵ فروردین ۱۳۴۳، پس از سالگرد واقعه فیضیه و پیش از ماه ذیحجه و محرم، دولت امام را آزاد کرد. به این ترتیب تماس ایشان با آحاد مردم در شهر قم ادامه یافت و امام طی سخنرانی‌های متعدد به روشنگری فضای سیاسی برای مردم می‌پرداختند.

 

از دیگر مبارزات امام که منجر به تبعید ایشان از کشور شد، مخالفت با تصویب لایحه کاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی بود. لایحه کاپیتولاسیون با هدف اعطای مصونیت سیاسی و کنسولی به اتباع امریکایی در ایران و به منظور تسریع در اجرای برنامه‌های امریکا، در دستور کار دولت علم قرار گرفت و پس از تصویب در هیأت وزیران و مجلس سنا، در ۲۱ مهر ۱۳۴۳ به تصویب نمایندگان مجلس شورا رسید.

 

پس از تصویب این لایحه، ‌بار دیگر امام به انتقاد شدید از دولت پرداختند. حکومت که از این موضوع نگران بود، برای جلوگیری از اعتراض‌های بعدی، روز قبل از ارائه ‌لایحه به مجلس شورا، نماینده‌ای را برای ملاقات با امام به قم اعزام کرد. اما ایشان وی را به حضور نپذیرفت و در مخالفت با این لایحه مهم‌ترین سخنرانی‌های خود را در حضور جمع کثیری از روحانیان و مردم قم ایراد کردند. عکس‌العمل رژیم در مقابل سخنرانی حضرت امام، تبعید ایشان به کشور ترکیه بود. در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ ایشان توسط مأموران حکومتی بازداشت و پس از انتقال از قم به تهران، به ترکیه تبعید شدند. با آنکه هدف دولت از تبعید امام در انزوا ماندن ایشان و جلوگیری از تماس مردم با امام بود، اما می‌توان گفت از ارزشمندترین آثار و نتایج تبعید امام به ترکیه، بین‌‌المللی شدن قیام مردم ایران به رهبری ایشان بود. بعد از تبعید امام، نگارش و ارسال تلگراف، نامه و طومارهای اعتراض‌آمیز به سفارت ترکیه و مقامات و سازمان‌های بی‌طرف جهانی، موجب شناخته شدن بیش از پیش چهره ‌امام در سطح بین‌المللی و میزان محبوبیت ایشان در آحاد ملت ایران شد. امام خمینی جمعاً ۱۱ ماه در ترکیه به سر بردند، سپس ساواک با هماهنگی دولت ترکیه ایشان را در ۱۳مهر ۱۳۴۴ به عراق تبعید کردند. امام به مدت ۱۳ سال در عراق، تحت نظارت توأم با فشار رژیم بعثی این کشور بودند.

منابع: اسناد قیام ۱۵ خرداد

 

متن تلگراف امام به آیات عظام تهران

 

بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

انا لله و انا الیه راجعون

 

بوسیله حضرت حجت الاسلام آقای حاج سید علی اصغر خویی دامت افاضاته خدمت ذیشرافت حضرات علماء اعلام و حجج الاسلام تهران دامت برکاتهام:

 

تلگراف محترم برای تسلیت در فاجعه عظیمه وارده بر اسلام و مسلمین موجب تشکر شد. حمله کماندوها و مأموران انتظامی دولت با لباس مبدل و معیت و پشتیبانی پاسبان‌ها به مرکز روحانیت، خاطرات مغول را تجدید کرد، با این تفاوت که آنها به مملکت اجنبی حمله کردند و این‌ها به ملت مسلمان خود و روحانیون و طلاب بی‌پناه. در روز وفات امام صادق علیه السلام با شعار جاوید شاه به مرکز امام صادق و به اولاد جسمانی و روحانی آن بزرگوار حمله ناگهانی کردند و در ظرف یک دو ساعت تمام مدرسه فیضیه دانشگاه امام زمان صلوات‌الله و سلامه علیه را با وضع فجیعی در محضر قریب ۲۰ هزار مسلمان غارت کرده و در‌های تمام حجرات و شیشه‌ها را شکستند. طلاب از ترس جان، خود را از پشت بام‌ها به زمین افکندند، دست‌ها و سرها شکسته شد، عمامه‌های طلاب و سادات ذریه پیغمبر را جمع کرده آتش زدند، بچه‌های شانزده هفده ساله را از پشت بام پرت کردند، کتاب‌ها و قرآن‌ها را چنانکه گفته شده پاره پاره کردند. اکنون روحانیون و طلاب در شهر مذهبی تأمین جانی ندارند، اطراف منازل علمای اعلام و مراجع ،محصور به کارآگاه و گاهی کماندو و مأموران شهربانی است.

 

مأموران تهدید می‌کنند که سایر مدارس را نیز به‌صورت فیضیه در می‌آوریم. طلاب محترم از ترس مأموران لباس‌های روحانیت را تبدیل کرده‌اند، دستور دادند که طلاب را به اتوبوس و تاکسی سوار نکنند. در مجامع عمومی مأموران درجه دار به روحانیون عموماً و به بعضی افراد، با اسم ناسزا می‌گویند و فحش‌های بسیار رکیک می‌دهند. شب‌ها پاسبان‌ها ورقه‌های فجیع با امضای مجهول پخش می‌کنند.

 

اینان با شعار شاه دوستی به مقدسات مذهبی اهانت می‌کنند. شاه دوستی یعنی غارتگری، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمین، تجاوز به مراکز علم و دانش، شاه دوستی یعنی ضربه زدن به پیکر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانه‌های اسلام، محو آثار اسلامیت. شاه دوستی یعنی تجاوز به احکام اسلام و تبدیل احکام قرآن کریم، شاه دوستی یعنی کوبیدن روحانیت و اضمحلال آثار رسالت. حضرات آقایان توجه دارند اصول اسلام در معرض خطر است. قرآن و مذهب در مخاطره است با این احتمال، تقیه حرام است و اظهار حقایق واجب (ولو بلغ ما بلغ).

 

اکنون که مرجع صلاحیت‌داری برای شکایت در ایران نیست و اداره این مملکت به‌طور جنون‌آمیز در جریان است، من به‌نام ملت از آقای علم شاغل نخست‌وزیری استیضاح می کنم - با چه مجوز قانونی در دو ماه قبل حمله به بازار تهران گردید و علمای اعلام و سایر مسلمین را مصدوم و مضروب نمودید؟ با چه مجوزی علما و سایر طبقات را به حبس کشیدید که جمع کثیری اکنون نیز در حبس بسر می‌برند؟ با چه مجوز بودجه مملکت را خرج رفراندوم معلوم الحال کردید؟ در صورتی که رفراندوم از شخص شاه بود و بحمدالله ایشان از غنی‌ترین افراد بشر هستند. با چه مجوزی مأموران دولت را که از بودجه ملت حقوق می‌گیرند، برای رفراندوم شخصی الزاماً به خدمت وا داشتید؟ با چه مجوزی در دو ماه قبل بازار قم راغارت کردید و به مدرسه فیضیه تجاوز نمودید و طلاب را کتک زده و آنها را به حبس کشیدید؟ با چه مجوز در روز وفات امام صادق سلام‌الله علیه، کماندوها و مأموران انتظامی را با لباس مبدل و حال غیر عادی به مدرسه فیضیه فرستاده و این همه فجایع را انجام دادید؟

 

من اکنون قلب خود را برای سر نیزه‌های مأموران شما حاضر کردم ولی برای قبول زورگویی‌ها و خضوع در مقابل جباری‌های شما حاضر نخواهم کرد. من به خواست خدا احکام خدا را در هر موقع مناسبی بیان خواهم کرد و تا قلم در دست دارم کارهای مخالف مصالح مملکت را بر ملا می‌کنم، اکنون یک چشم مسلمین بر دنیای خود و چشم دیگرشان بر دین خود گریان است و حکومت چند ماهه شما با جهش‌هایی که می‌کنید، اقتصاد، زراعت، صنعت، فرهنگ و دیانت مملکت را به‌خطر انداخته و مملکت از هر جهت در شرف سقوط است. خداوند تعالی اسلام و مسلمین را در پناه خود و قرآن حفظ فرماید.

 

نسرین نگاهبان-پژوهشگر تاریخ و کارشناس اسناد

 

 

 

 

iran-newspaper.com
  • 10
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش