جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۲:۲۵ - ۲۴ مرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۵۰۶۱۰۲
فرهنگ و حماسه

درپاسداشت ۲۶ مرداد روز باشکوه بازگشت آزادگان سربلند

۲۴ سال تلاش مستمر برای بازگرداندن آزادگان

بازگشت آزادگان,اخبار مذهبی,خبرهای مذهبی,فرهنگ و حماسه

رژیم بعث عراق از ابتدای جنگ تحمیلی با هدف دست بالا داشتن در مذاکرات احتمالی، مدافعان و مردم عادی شهرها و روستاهای مرزی ایران را به اسارت گرفت و دراین اقدام غیرانسانی به معلولین، بیماران و سالخوردگان ساکن شهرها و روستاها نیز رحم نکرده و آنان را همچون اسیر جنگی با خود برد.

بدرفتاری و ممانعت از ثبت‌نام بسیاری از افراد به اسارت گرفته شده از سوی دولت جنایت پیشه صدام، موجب شد تا ازهمان روزهای اول جنگ، تکاپویی درارتباط با کاهش آلام ودر نهایت آزادی اسیران ایرانی دربند شکل گیرد. در ۱۰ فروردین ۱۳۶۰ نخستین ثمره این تلاش به بار نشست وتعدادی از شهروندان بیمار وسالمند ایرانی که ناجوانمردانه به اسارت گرفته شده بودند با جمعی از اسرای عراقی مبادله شدند.

این رخداد روزنه امیدی بود تا تلاشی سازمان یافته‌تر جهت ثبت‌نام وآزادی کلیه اسرای ایرانی دربند به نحو پیگیر ومنسجم زیر نظر ارتش و با همکاری سازمان هلال احمر جمهوری اسلامی ایران تداوم یابد. تلاشی که ۲۴ سال مستمر ادامه یافت تا سرانجام منجر به آزادی قریب به ۴۸  هزار آزاده سرافراز شد که پرتعداد‌ترین آن ظرف یک ماه از ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ تا شهریورماه همان سال اتفاق افتاد و ۳۷۵۳۲ آزاده (۸۳ درصد کل اسرای ایرانی) با ۳۷۹۳۴ اسیر عراقی مبادله شدند. این تشکیلات در اولین اقدام خود از رئیس کمیته بین‌المللی صلیب سرخ جهانی برای سفر به ایران دعوت نمود تا ضمن شنیدن اظهارات اسرای آزاد شده ایرانی فعالیت سازمان یافته تری را برای ثبت‌نام و آزادی اسرای غیرنظامی، بیمار ومعلول پیش برد.

اما رئیس وقت کمیته بین‌المللی صلیب سرخ جهانی به رغم شنیدن اظهارات اسرای تازه آزاد شده ایرانی و مشاهده شواهد عینی بسیاری که مؤید نقض مصوبات کنوانسیون‌های بین‌المللی درارتباط با نحوه رفتار با اسیران جنگی بود، حاضربه موضع‌گیری در باره  با رفتار غیرانسانی دولت عراق با اسیران ایرانی نشد و سکوت معناداری که درعمل فرصت بزرگی را برای ادامه جنایات رژیم بغداد فراهم می‌آورد ، پیش گرفت.

جمهوری اسلامی ایران به رغم بی‌اعتنایی محافل بین‌المللی بویژه صلیب سرخ جهانی نسبت به موضوع اسیران ایرانی که مغایر با کنوانسیون ژنو با آنان رفتار می‌شد، از ابتدای جنگ فعالیت‌های انسان دوستانه‌ای را با جدیت سامان داد تا پیگیر وضعیت ۲۰ هزار مفقودالاثر و۷۸۰۰ اسیر ایرانی باشد (آمار اسرای ایرانی که تعدادی از آنان درزمان اسارت فوت شده و یا به شهادت رسیدند)  و آنان را ازشرایط سخت زندان‌ها و اردوگاه‌های عراق رهایی بخشد.

در این میان اما رژیم بعث عراق با پشتوانه حمایت‌های مادی و معنوی قدرت‌های بزرگ و با مانور اقتدار از تن دادن به مصوبات کنوانسیون‌های بین‌المللی در ارتباط با اسرا و رعایت حقوق انسانی آنان سرباز می‌زد. از این رو در ابتدا اهتمام مسئولان کشور برآن بود تا با طرح مطالبات برحق جمهوری اسلامی ایران، ساماندهی شکایات خانواده اسرای ایرانی وصدور بیانیه‌های متعدد وارسال اسناد حقوقی مرتبط با اسرای جنگی ایران به نهاد‌های بین‌المللی وسایر اقدامات، کمیته صلیب سرخ جهانی شورای امنیت را وادار به عکس‌العمل کند.

براین اساس با پیگیری و ممارست مسئولان ذیربط سرانجام صلیب سرخ جهانی وادار به تهیه گزارشی از وضعیت اردوگاه‌های اسرای ایرانی درعراق شد. این گزارش اگرچه بشدت ناقص بود، اما خبر از نگهداری حداقل ۶۸ اسیر جنگی در زندان‌های عراق با عنوان زندانی سیاسی می‌داد امری که کاملاً مغایر با کنوانسیون‌های ژنو وحقوق بشر بود.

در این مقطع گزارش گاردین از یکی از اردوگاه‌های اسرای ایرانی در عراق به مدد می‌آید که درنتیجه به آزادی ۸۴ اسیر جانباز و بیمار ایرانی در دو مرحله می‌انجامد.

در پی این تحولات، ایران مناسبات تازه ای را براساس حسن ظن و تعامل با صلیب سرخ جهانی پی می‌افکند که نخستین بازتاب آن بازگشایی دفتر صلیب سرخ در تهران پس از یک دوره روابط توأم با تنش وسردی است. دراین مقطع طرحی برای مبادله کلیه اسرای ایرانی وعراقی با واسطه گری صلیب سرخ از سوی ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارائه می‌شود که براثر بی‌اعتنایی طرف عراقی مسکوت می‌ماند.

مبادله گروهی اسیران و بازتاب بازگشت آزادگان به میهن

در پی پذیرش قطعنامه و پایان یافتن جنگ، ارتش عراق به‌ رغم قبول قطعنامه ۵۹۸ پیش از ایران، شتاب‏زده دست به تحرکات نظامی گسترده‏ ای زده و حدود ۱۰ هزار نفر از نیروهای ایرانی را به اسارت می‌گیرد تا به سطح برابری تعداد اسیران نزدیک شود.

با برقراری آتش ‏بس، به ‏منظور اجرای بندهای قطعنامه ۵۹۸، کمیته‏ های مختلفی زیر نظر سازمان ملل تشکیل شده و با هدایت نماینده دبیرکل سازمان ملل، مذاکرات صلح آغاز می‌شود. اما با کارشکنی‌های طرف عراقی راه به جایی نمی‌برد ومذاکرات پس از دو هفته به شکست می‌انجامد. در همین ایام و هنگام مذاکرات و در شرایطی که آتش ‏بس به اجرا درآمده و نفرات ارتش ایران بدون سلاح در منطقه حضور داشتند، ارتش بعث عراق در اقدامی غافلگیرانه و مغایر با تمامی موازین بین‏ المللی ۶۰۰ نفر دیگر از افراد ارتش ایران را محاصره و به اسارت درآورد تا بتواند در مذاکرات صلح امتیاز بگیرد.

با روی کار آمدن دولت آقای هاشمی رفسنجانی و در پیش گرفتن سیاست تنش زدایی با همسایگان جنوبی، میانه ایران و عربستان تا حدودی بهبود می یابد ودر پی آن تلاش‌های راهبردی ایران برای استقرار صلحی عادلانه و پایدار در منطقه و رفع مشکلات و موانع بازگشت بیش از ۱۰۰ هزار اسیر ایرانی و عراقی به آغوش خانواده‏ هایشان در کمترین زمان، مورد توجه برخی کشورهای منطقه قرار می گیرد. درهمان ایام هجدهمین اجلاس وزرای خارجه کشورهای اسلامی در ریاض، با صدور بیانیه ‏ای مبادله اسیران جنگی دو کشور در کمترین زمان ممکن، وفق بند سوم قطعنامه ۵۹۸ را خواستار می شود.

در این مقطع و در پی کارشکنی ‏های مداوم طرف عراقی که کار مذاکرات را به بن‏ بست کشانده بود، به یک باره و به دنبال تصمیم عراق برای حمله به کویت، روند جدیدی در ارتباط با سرنوشت هزاران اسیر ایرانی وعراقی رقم خورد و بعد از شش مرحله نامه ‏نگاری میان صدام، رئیس ‏جمهوری عراق و مسئولان عالی‏رتبه کشورمان، بخش اعظم اسیران ایرانی دربند آزاد و به آغوش خانواده هایشان بازگشتند.

بازگشت غیرمنتظره آزادگان سرافراز به میهن، موجی از شور و شادی در اقصی نقاط کشور به‏ وجود آورد وصحنه‌های تاریخی بسیاری را رقم زد.

ادامه ماراتن آزادی باقی مانده آزادگان و تعیین تکلیف مفقودین

در حالی که انتظار می‌رفت کلیه اسرای در بند، در همان مقطع آزاد و به میهن بازگردند، ناگهان در ۲۷ شهریور ۱۳۶۹، عراق اعلام کرد، هیچ اسیر ایرانی دیگری را در اختیار ندارد و به کار مبادله پایان داد؛ این درحالی بود که هنوز حداقل  ۳۰۰۰ اسیر ایرانی، که تعداد قابل توجهی از آنان صدا، تصویر یا نامشان در رسانه‌های عراقی انعکاس یافته بود، تعیین تکلیف نشده بودند. در نتیجه تلاش‌های مسئولان، تا اواخرسال ۱۳۶۹، مجموعاً ۴۱۵ اسیر ایرانی دیگر در ۹ مرحله آزاد شدند که در یکی از این مراحل، دولت عراق اقدام به آزادی ۲۳۹ اسیر ایرانی، که محکومیت قضایی داشتند و در زندان‌هایی بیرون از اردوگاه‌های اسرا نگهداری می‌شدند کرد.

در تیرماه سال ۱۳۷۰ و در آستانه معرفی عراق به‌عنوان آغازگر جنگ ازسوی دبیرکل سازمان ملل، هیأتی عراقی به بهانه عادی‌سازی روابط، وارد کشورمان شد و برای نشان دادن حسن نیت پنج اسیر ایرانی را با خود همراه آورد. مقامات کشورمان در ملاقات با این هیأت عراقی، خواهان ازسرگیری روند آزادی اسرا و تعیین تکلیف مفقودین شدند و متقابلاً ۱۰۰ نفر از اسرای عراقی را یکطرفه آزاد کردند.

سفرهیأت عراقی به کشورمان امکان آن را فراهم آورد تا یک هیأت ایرانی به سرپرستی دکتر محمدجواد ظریف راهی بغداد شده و اقدام به تشکیل کمیسیونی جهت یافتن پیکر شهدا و مبادله آنها تحت نظارت صلیب سرخ جهانی نماید. امکانی که در پی آن حدود ۱۰۰۰۰ پیکر شهید که احتمالاً پس از اسارت به شهادت رسیده بودند در عراق تفحص و به ایران تحویل شد.

تحولی دیگر در وضعیت اسیران

سال ۱۳۷۴ با نشانه‌های تغییر در وضعیت اسیران جنگ آغاز شد. اعزام هیأتی به بغداد به سرپرستی «دکتر علی خرم» مشاور وزیر امور خارجه کشورمان، سرآغاز این تحول بود. با این سفر، باب مذاکرات از نو گشوده شد و آزادی باقیمانده اسرا در عراق مورد پیگیری قرار گرفت. تعیین تکلیف مفقودان و پناهندگان نیز موضوع دیگری بود که در دستور کار این هیأت قرار داشت. حاصل مذاکرات هیأت ایرانی با مقامات عراقی این بود که طرفین موارد مورد ادعای خود را فهرست کرده و ارائه کنند.

در ۱۹ شهریور ۱۳۷۴ متقابلاً یک هیأت عراقی به سرپرستی «سعد عبدالمجدی فیصل» قائم مقام وزیر امور خارجه عراق وارد تهران شد و با مقامات کشورمان به مذاکره پرداخت. حاصل این مذاکرات در ۷ ماده صورت جلسه شده و به امضای طرفین رسید. براساس آن، طرفین توافق کردند فهرست اسیران خود را مبادله کنند تا پس از بررسی و اعتماد، مبنای اقدام نهایی باشد.

تداوم چالش‌های دیپلماتیک درسال ۱۳۷۶

در هفتم نوروز ۱۳۷۶و در پی ملاقاتی که میان وزرای خارجه ایران و عراق در حاشیه اجلاس سازمان کنفرانس اسلامی در رباط صورت گرفت، بر پیگیری موضوع اسیران دو کشور از مسیر دیپلماسی با محوریت وزارت خارجه دولتین تأکید شد و وزیر خارجه عراق نیز اعلام آمادگی کرد تا ۶۴ نفر از اسرای ایرانی را که در بازداشت بودند ، آزاد کند.

آزادی خلبان حسین لشکری بعد از ۱۸ سال

در ادامه تلاش نفسگیر مسئولان برای تعیین تکلیف و آزادی آزادگان در بند، در فروردین ۱۳۷۷، تعداد ۳۱۹ نفر دیگر از آزادگان در ازای هر آزاده ایرانی ۱۵ اسیر عراقی مبادله شدند. ازجمله کسانی که در این مرحله آزاد شد، خلبان حسین لشکری بود که پس از ۱۸ سال به آغوش میهن بازگشت.

طبق شواهد بسیاری حداقل ۴۷۴ اسیر ایرانی دیگر در اختیار عراق بود. ازاین رو لازم بود که پیگیری‌ها ادامه یابد، بنابراین مسئولان ذیربط مرحله دیگری از تلاش برای آزادی اسیران در بند را آغاز کردند.

سه روز بعد از آزادی این گروه از آزادگان، روزنامه عراقی شرق الاوسط نوشت: «پرونده اسرای ایران تا پایان سال میلادی بسته خواهد شد.» این خبر، که ازسوی سایر نشریات عراقی همچون المصورالعربی مورد تأیید قرار گرفته بود، به مسئولان ایرانی توان و انگیزه تازه ای بخشید تا در جهت تعیین تکلیف الباقی اسرا تلاش مضاعفی را آغاز کنند.

انتظار می رفت سال ۱۳۷۷، که با آزادی ۴۹۴ اسیر ایرانی همراه بود، سال تعیین تکلیف کلیه اسرا و مفقودین باشد، اما با تغییر عنوان اسیران ایرانی به «زندانیان سیاسی» ازسوی مقامات عراقی و تکرار ادعای اینکه هیچ اسیر ایرانی در عراق نیست، بار دیگرهمه امیدها به یأس مبدل شد. این رفتار عراقی ها حتی خبرگزاری‌های غربی را هم متعجب ساخته و به واکنش واداشت.

تغییر موضع طرف عراقی با موضع گیری صریح و قاطع رئیس جمهوری وقت مواجه شد. ایشان صراحتاً اعلام کرد: «حل مشکل تهران و بغداد در گرو روشن شدن وضعیت باقیمانده اسیران است.» دولت عراق اما با به راه انداختن جنگ تبلیغاتی علیه ایران، سعی کرد تا موضوع را منحرف کند.

با گذشت بیش از دودهه از آغاز جنگ، خانواده باقیمانده اسرا و مفقودین که تعیین تکلیف نشده بودند، بیقرارشده و منتظر شنیدن خبری قطعی و بیرون آمدن از بلاتکلیفی بودند. ازاین رو هیأت ایرانی به این نتیجه رسید تا راه حل دیگری را پیش پای صلیب سرخ بگذارد و آن اینکه هر دو هیأت حداقل برای مدتی در موضوع اسرایی که فوت شده یا به شهادت رسیده‌اند فعال شوند تا بدین وسیله حداقل تعدادی از خانواده‌ها از بلاتکلیفی بیرون بیایند. دراین راستا طرحی تهیه و در اختیار طرف عراقی قرارگرفت.

با گذشت مدت زمانی از اجرای طرح جدید، پیکر ۵۷۰ اسیر ایرانی که در دوران اسارت یا فوت شده  یا به شهادت رسیده بودند با ۱۱۷۹ جنازه عراقی مبادله شد که پیکر شهید عباس دوران درمیان آنان بود. در آبان ۱۳۸۱ دور تازه مذاکرات ایران و عراق از سرگرفته شد و دو کشور توافق کردند تا کلیه اسرایی را که در اختیار دارند اعم از زندانی و غیرزندانی آزاد کنند. در نتیجه زمینه آزادی کلیه اسرای دو طرف فراهم آمد و طرفین در آخرین نشست تصمیم گرفتند تا ۹۴۱ اسیر عراقی به علاوه ۳۰ زندانی عراقی را با ۳۵۱ اسیر زندانی ایرانی مبادله کنند. این مهم در اسفند ۱۳۸۱ عملی شد و پس از آن رئیس کمیسیون اسرا در روزهای پایانی سال ۱۳۸۱ رسماً اعلام کرد که ما دیگر در عراق اسیری نداریم.‌

طعم شیرین آزادی

رحیم قمیشی

آزاده

آن‌قدر خواب آزادی را دیده و بیدار شده و دیده بودیم هنوز در همان آسایشگاهیم که حق داشتیم باور نکنیم آزادی هم می‌رسد!

آن‌قدر از خدا خواسته بودیم همین فردا آزادمان کند و نکرده بود که حق داشتیم فکر کنیم خدا کارهای مهمتری دارد و حالا حالاها نوبت ما نخواهد شد!

آن‌قدر خبرهای آتش‌بس و قطعنامه و مذاکره را شنیده و نگهبان‌ها گفته بودند بزودی تبادل می‌شوید و نشده بودیم که حق داشتیم تصور کنیم تا سال‌های سال طعم آزادی را نخواهیم چشید.

ولی ما اشتباه می‌کردیم!

خدا همیشه بنده‌هایش را غافلگیر می‌کند و همان چیزی را که منتظرش نیستند ناگهان می‌فرستد. همان موقعی که ما ظرفیت و لیاقتش را داشته باشیم. همان موقعی که ما قدرش را بدانیم.

تابستان سال ۱۳۶۹ و مرداد ماهش گرما در سرزمین صحرایی عراق بیداد می‌کرد. پنکه‌های نیمه جان آسایشگاه هیچ تأثیری در خنک شدن هوا نداشتند. تنها گرما را در شلوغی اتاق‌هایی که در آنها به زحمت چپانده شده بودیم از بالا به پایین می‌دادند. نزدیک به دو سال از پایان جنگ گذشته و ما هنوز اسیر بودیم. اسارت در روزهای جنگ تا حدی قابل تحمل بود، اما وقتی همه سرِ کارهایشان برگشته، وقتی سنگرها دیگر جمع شده‌، وقتی مذاکرات بی‌نتیجه‌ صلح، سرِ همه را گرم کرده بود، تحمل اسارت و غربت و تنهایی خیلی سخت‌تر شده بود. دیگر تنگی جا برایمان قابل تحمل نبود و خفه‌مان می‌کرد، آب گرم اردوگاه تشنگی‌مان را رفع نمی‌کرد. تصور از یادها رفتن، فکر پیر شدن در غریبی، فکر اینکه قسمت ما را خدا، تنها سختی‌های زندگی گذاشته، نه گشایش‌ها و زیبایی‌هایش... کلافه‌مان می‌کرد.

ماه‌ها بود که دیگر خواب‌ آزادی را هم کمتر می‌دیدیم.

حسین* عکسی از بچه‌هایش را سال‌ها نگه داشته بود که می‌دانست حالا بعد از هشت سال خیلی بزرگ‌تر شده‌اند. می‌گفت نمی‌دانم بچه‌هایم، خانواده‌ام، مرا هنوز می‌شناسند... شیما، شیوا و عاطفه سه دختر کوچکش الان چه شکلی شده‌اند؟ همسرش چطور ۸ سال تنهایی، از عهده بزرگ کردن‌شان برآمده...

نگهبان‌ها که گفتند تبادل می‌خواهد شروع بشود باور نکردیم. فکر کردیم دروغ دیگری است. می‌خواهند تنها دل‌مان را خوش کنند.

عکس صدام در تلویزیون عراق ظاهر شد و پیام مهم و عجیبش؛ ما همه شرایط ایران را پذیرفتیم و تبادل اسرا را از فردا شروع می‌کنیم...

خواب‌ می‌دیدیم؟ نه! هر چه چشم‌هایمان را مالیدیم، خواب نبودیم، در سکوت مطلق تنها به هم نگاه می‌کردیم؛ یعنی باور کنیم؟!

یعنی خدا بی‌مقدمه همه آن‌ چیزهایی را که خواسته بودیم فرستاده... ناگهان آخرِ خوشِ داستان شد؟! داستانی که بیشترش رنج و تاریکی و سختی و محنت بود.

ناگهان ستاره‌های زیبا می‌خواهند در آسمان پیدا شوند؟

ناگهان صبح می‌خواهد برسد؟!

حسین اشک‌هایش قطع نمی‌شد. اشک‌های شوق‌اش... نمی‌دانستیم اشک شادمانی بیشتر از اشک تأثر می‌ریزد! مرتضی مثل دیوانه‌ها شده بود، کمی می‌خندید، کمی ساکت می‌شد. من بغض کرده بودم. اردوگاه به‌هم ریخت. باید آدرس می‌دادیم و آدرس می‌گرفتیم. باید صورت‌های هم را می‌بوسیدیم. نمی‌دانستیم باید می‌رقصیدیم یا نماز شکر می‌خواندیم...

۲۹ سال از ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ گذشت، تلخی‌های اسارت یادمان رفت. کتک‌هایش فراموش‌مان شد. تشنگی‌هایش، ناامیدی‌هایش، زخم‌هایش، شکایت‌هایمان به خدا. آنچه ماند مزه شیرین «آزادی» بود که محو نمی‌شود. طعمش که هنوز زیر زبان‌هایمان است. لذت آغوش مردمی که هنوز و هر روز شرمنده‌شان می‌شویم، مردمی که هنوز دوست‌مان دارند و دوست‌شان داریم. مردمی که در سختی‌ها ایستادند تا ما سربلند برگردیم. مردمی که دل‌هایشان بزرگ بوده و هست.

و خدایی که قول داده برای بنده‌های خوبش جبران همه سختی‌ها را بکند و خدایی که اسباب شادمانی و خنده‌ را ناگهان می‌فرستد. خدایی که هیچ‌وقت بنده‌اش را فراموش نمی‌کند و دعایش را همیشه برآورده می‌کند...

حسین می‌گفت وقتی که رسید ایران دختر کوچولویش زودتر از همه او را شناخته بود. خودش را از آغوشش جدا نمی‌کرد، همسر‌ش از هوش رفته بود. جشن و استقبالی که مردم در بروجرد برایش گرفته بودند، در خواب هم نمی‌دیده. همه محله‌شان چراغانی شده بود. چند شبانه روز جشن و پایکوبی بوده. می‌گفت خودم حس می‌کردم خدا هم دارد می‌خندد...

من که مادرم را دیدم همه خستگی‌هایم یکباره رفت. خستگی‌های تمام چند ساله. می‌دانستم نمی‌توانم چیزی بگویم. می‌دانستم مادرم نمی‌تواند چیزی بگوید...

فقط می‌گفت پسرم خوبی؟ پسرم آزاد شد، پسرم...

و من سرم روی شانه‌های او آرام گرفت.

و زیبایی‌هایی که منتظرش نبودم.

همه را خدا به من داده بود.

«آزادی» را...

آزادی وصف ناشدنی است

آزادی ناگفتنی است

آزادی همه زندگی است

من در اسارت همه این‌ها را فهمیدم.

شیرینی آزادی همه تلخی‌ها را می‌برد

و خدا حتماً به وعده‌هایش عمل می‌کند

کافیست از خدا ناامید نشویم...

* حسین کلهری از نیروهای لشکر ۹۲ زرهی اهواز بود. در عملیات رمضان سال ۶۱ اسیر شد و ۸ سال را دور از همسر و سه دختر کوچکش گذراند. «حسن» برادر کوچک‌ترش پس از اسارت او در سال ۶۶ شهید شد و تا روز آزادی بی‌خبر از شهادت برادر بود.‌

iran-newspaper.com
  • 13
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
ویژه سرپوش