سه عنصر مهم در حیات انسان، جانوران و گیاهان، عبارتاند از هوا، آب و خاک. تمام جانداران به این سه عنصر حیاتی وابستهاند و آلودگی آنها اثر خطیری بر زندگی آنها دارد. کشور ایران سرزمین پهناوری است که بهجز در حاشیه دریای خزر، آبوهوایی خشک و کوهستانی دارد. رودخانههای عمده آن نیز در غرب و شمال غرب جریان دارند و بقیه بخشهای این سرزمین، خشک و بیابانی است. آب یکی از ارکان اساسی ادامه حیات در نواحی خشک ایران است. نیاکان ما با کندن چاهها و ابداع شیوه آبیاری با قنات در سدههای گذشته، توانسته بودند در دل کویر خشک و بیآب، گلستان و بوستانهای فراوانی به وجود آورده و کشاورزی کنند. اکنون که شهرنشینی بهسرعت در حال گسترش در ایران است و روستاها و کشتزارها به تدریج از میان میرود، وضعیت محیط زیست نیز آسیبپذیرتر میشود.
از اشتباهات درس بگیریم
ما که در قرن بیستویکم زندگی میکنیم و علم و تکنولوژی غربی بر شیوه زندگی ما اثر گذاشته است و فرایند صنعتیشدن را تجربه میکنیم، باید هم از اشتباهات غربیها درس بگیریم و هم از اشتباهات آن کشورهای شرقی که زودتر از ما علم و تکنولوژی غربی را گرفتهاند و دچار عوارض آن شدهاند. بیشتر کشورهای غربی، در نیمکره شمالی زندگی میکنند که رودخانههای بزرگ و بارش فراوان دارند و کمتر دچار خشکسالی میشوند. با پذیرش الگوهای صنعتی غرب، ما اکنون بیش از پیش در معرض عوارض این صنعتیشدن هستیم؛ عوارضی که به علت موقعیت جغرافیایی کشور، به مراتب شدیدتر و خطرناکتر از آسیبهای وارده به محیط زیست غرب است. امروز با تشدید آلودگی هوا، افزایش روزافزون آلودگی رودخانهها، نابودی تالابها و کاهش ذخایر دریایی و منابع آبی، فرسایش خاک و کاهش مساحت جنگلها مواجه هستیم که اگر تکتک ما برای یافتن راهحل آنها نکوشیم، مشکلی به مراتب بزرگتر را برای نسلهای آینده به ارث خواهیم گذاشت. آسیبپذیری ما در این موارد، بسیار بیشتر از کشورهای غربی است؛ زیرا مردم ما به دلیل بیاطلاعی، اصول حفاظت از محیط زیست را کمتر رعایت میکنند. البته افراد کمی از این اصول اطلاع دارند؛ اما کسی به فریادشان نمیرسد و قدرت اجرائی ندارند. ایران از نظر شاخصهای پایداری محیط زیست، در انتهای جدول جهانی قرار گرفته است؛ یعنی پس از کشورهایی مانند آنگولا، بورکینافاسو، ویتنام، لیبی و چاد جای دارد.
چتری به نام اُزون
به آلودگیهای محیط زیست در ایران، نگرانی دیگری افزوده شده است و آن، مسئله تهیشدن لایه اُزون و ایجاد حفره در این لایه در قطب جنوب است. لایه اُزون در فاصله ١٦ تا ٤٨کیلومتری از سطح زمین قرار گرفته و کره زمین را در برابر تابش فرابنفش نور خورشید محافظت میکند. تابش فرابنفش موجب بروز سرطان پوست در انسان میشود و به گیاهان آسیب میرساند. مولکولهای کلروفلوئورکربنها در ازبینبردن لایه ازون مؤثرند. از این ترکیبات بهطور گسترده در دستگاههای سردکننده و در افشانهها (اسپریها) استفاده میشود. این مولکولها به استراتوسفر راه مییابند و در آنجا بر اثر تابش خورشید، پیوند بینمولکولی آنها شکسته میشود. اتم کلر حاصل به ملکول ازون حمله میکند و مولکول ازون را میشکند.
وضعیت نگرانکننده آبهای آلوده
دومین عنصر حیاتی یعنی آب نیز از آلودگیها بینصیب نمانده است. وضعیت آب آشامیدنی شهرها، رودخانهها، دریاچهها نیز بهتر از وضع هوا نیست. خشکسالیها و برداشتهای بیرویه و سدبندیها، اثرهای ناخواسته بسیاری برجای گذاشته است؛ اما آنچه که از منابع آبی باقی مانده است، به علت آلودگیهای متعدد و هدایت فاضلابها و پسماندهای صنعتی، در حال نابودی هستند. برای مثال سفیدرود، آلودهترین رودخانه کشور از نظر وجود سموم کشاورزی است و رودخانههای شمالی کشور در وضعیت بحرانی قرار دارند که نشاندهنده آلودگی شدید باارزشترین اکوسیستم آبی ایران یعنی حوزه دریای خزر است. هشدار متخصصان محیط زیست نسبت به نابودی تالابهای کشور در حالی شدت گرفته که تغذیه آبهای زیرزمینی، مهار سیلابها، پیشگیری از نفوذ آبهای شور، جلوگیری از فرسایش خاک و حفظ سواحل و رسوبگیری، رونق توریسم و حفظ جمعیت حیات وحش، ازجمله کارکردهای مهم تالابها به شمار میآید؛ اما متأسفانه تصمیمهای غلط و برخوردهای نامناسب با مشکلات از سوی مسئولان، به نابودی تالابهای کشور دامن زده است و این تالابها به دلیل ورود پسابها، فاضلابها و آلودگیهای نفتی، در معرض خشکشدن یا نابودی قرار گرفتهاند. هر ساله میلیونها تُن فاضلاب تصفیهنشده به آبهای داخلی، دریای خزر و خلیجفارس سرازیر میشود.
روزانه بیش از دهها هزار تُن زباله در شهرهای کشور تولید میشود که این رقم بهجز تولید زباله در روستاها و بخش صنعت کشور است. هر ساله چند میلیون بشکه نفت وارد آبهای خلیجفارس میشود. وضعیت رودخانهها نیز نگرانکننده است و بسیاری از آنها بهشدت آلودهاند و قابلآشامیدن نیستند. مقدار کمی از فاضلابهای صنعتی و خانگی در کشور تصفیه میشود و بیشتر فاضلابهای خانگی و صنعتی کشور، بدون تصفیه و به صورت خام، وارد محیط زیست میشوند. این روند، آلودگی خاک و آلودگی آبهای زیرزمینی را در پی دارد که نمونه بارز آن افزایش میزان نیتراتها در آب چاههاست.
آب بخش بزرگی از مناطق شهری کشور به دلیل نفوذ فاضلابهای صنعتی و خانگی و کودهای شیمیایی به سفرههای آبهای زیرزمینی، آلوده است و نوشیدن آنها مناسب نیست. تعداد کمی از شهرکهای صنعتی دارای سیستم تصفیه فاضلاب هستند و فاضلابهای صنعتی بسیاری از این شهرکها دارای آلودگیهای شدیدی است و به طور مستقیم به محیط زیست وارد میشود. در برخی از مناطق کشور، آلودگی سبزیجات که ناشی از آلودگی خاک بر اثر فاضلابهای صنعتی است، به افزایش یا گسترش بیماریهایی ازجمله سرطان در انسان منجر شده است.
فرسایش فزاینده خاک
سومین عنصر حیاتی محیط زیست، یعنی خاک، علاوه بر اثرپذیرفتن از آلودگی آبوهوا، بر اثر فرسایش نیز در حال تخریب است. خاک علاوه بر آنکه ممکن است از طریق آبها آلوده شود، بر اثر فرسایش سبب انهدام محیط گیاهی و کاهش محیط جنگلها و مراتع میشود.
براساس آمارها، یکدهم فرسایش خاکهای جهان مربوط به ایران است و اگر روند تخریب خاک در کشور به همین شکل ادامه یابد، تا ٣٠ سال آینده، تمام زمینهای حاصلخیز نابود خواهد شد و به وسعت بیابانهای کشور افزوده خواهد شد. سالانه چندین میلیون هکتار از خاکهای مرغوب ایران به بیابان تبدیل میشود یا به صورت مسکونی ضمیمه شهرکها و شهرها میشود. یک سانتیمتر از قشر خاک کشاورزی که برای ایجاد آن ٧٠٠ سال زمان لازم است، به سرعت بر اثر فقدان پوشش گیاهی از بین میرود. فرسایش خاک در ایران در سالهای اخیر نسبت به یک دهه پیش، افزایش یافته است.
پیامدهای زیانبار بیمهری با طبیعت
با فرسایش خاک و ازمیانرفتن پوشش گیاهی یا آلودگی آن، غذای جانوران از بین میرود که موجب آغاز یک واکنش زنجیرهای میشود که در نهایت ازبینرفتن حیات وحش را در پی دارد. بهاینترتیب روند تخریب مناطق حفاظتشده و انقراض گونههای نادر حیات وحش بهسرعت در حال انجام است. نسل برخی از جانوران وحشی نیز در معرض انقراض قرار گرفته و جانورانی مانند شیر و ببر که زمانی در این سرزمین میغریدند، اکنون فقط آنها را در باغوحش یا فیلمها میتوان دید. از نسل معدود و منحصربهفرد یوزپلنگ ایرانی نیز هر سال کاسته میشود که علت آن، ایجاد شهرکها و جادههای جدید و تصرف سرزمینهای آنان است.
خطر نمادهای زندگی شهری برای حیات وحش
گسترش شهرها، ایجاد جادهها و حرکت خودروها در این جادهها نیز در کاهش حیات وحش مؤثر بوده است. جانوران باید در طبیعت وحش زندگی کنند، نه اینکه لاشه آنهایی که بر اثر مسمومیت یا تصادف با اتومبیلها کشته شدهاند، در هر گوشهای به چشم آید یا شاخ و پوست آنهایی که به دست آدمیان کشته شدهاند، زینتبخش هتلها، موزهها، کاخها، فروشگاهها و خانهها شود. آنچه را که عوامل گفته شده نتوانستهاند انجام دهند، شکار بیرویه حیوانات به انجام آن توفیق یافته است و سبب شده است جمعیت بسیاری از گونههای پستانداران و پرندگان ایران رو به انقراض رود. جمعیت حیات وحش حتی در پارکهای ملی که تحت نظارت و حفاظت سازمانهای دولتی هستند، بهشدت کاهش یافته است.
دست شهر بر گلوی جنگل
مساحت کل جنگلهای ایران بر اثر افزایش جمعیت، توسعه شهرها و اراضی کشاورزی، ایجاد تأسیسات و صنایع و همچنین تخریب و تجاوز، کاهش چشمگیری یافته است. جنگلهای حوزه دریای خزر از منحصربهفردترین نوع جنگلها در دنیا هستند که همچون نوار سبزی بر شیبهای شمالی جبال البرز قرار گرفته و سواحل جنوبی دریای خزر را میپوشانند. این ناحیه از حوالی آستارا در شمال غرب تا حوالی گرگان در شرق ایران ادامه مییابد.
مساحت این جنگلها که از چندین میلیون سال پیش به جای ماندهاند، هماکنون به نصف اولیه آن کاهش یافته است. وجود جنگلها فقط برای لطافت هوا یا زیبایی محیط نیست؛ بلکه مهمترین فایده آن اقتصادی است، مانند ارزشهای زیستمحیطی و تنوع زیستی، ارزشهای حفاظتی و درآمدهای بالقوه حاصل از تولید مواد خام مانند چوب، تنظیم جریان آب و ارزشهای فرهنگی، گردشگری و بسیاری فایدههای دیگر. خدمات گردشگری و کارکردهای اکوسیستمی جنگلهای دریای خزر، بدون هیچگونه اثر منفی بر عملکرد اکوسیستم، میتواند تولید و به مقدار زیادی نصیب ساکنان مناطق پاییندست یعنی قشر وسیع کشاورزان و شهرنشینان در نواحی این جنگلها شود.
این در حالی است که درآمد ناشی از قطع و فروش درختان (که با خسارات فراوان به عملکرد اکوسیستم همراه است)، به مراتب کمتر از خدمات و کارکردهای گردشگری است. هر پنج سال، یک میلیون هکتار از سطح جنگلها و مراتع کشور تخریب میشود که برای کشوری که وسعت کمی از آن جنگل و بخش عظیمی از آن بیابان و کوهستان، بسیار نگرانکننده است. ایجاد بیرویه صنایع برای ایجاد اشتغال، باعث ازبینرفتن باغها، بیشهها و کشتزارهای زیادی شده که خود باعث تغییر آبوهوای شهرها و شهرکها شده است. همچنین به دلیل آلودگی شدید هوا به تدریج گونههای گیاهی سازگار با اقلیم تهران از پهنبرگ به سوزنیبرگ تغییر کردهاند و در واقع چنارستان سابق اکنون به شهر کاجهای نیمهمرده تبدیل شده است. تغییر گونههای سازگار از پهنبرگ به سوزنیبرگ خود عامل دیگری برای افزایش آلودگی هوا بوده است زیرا توان پالایش هوا از طریق سوزنیبرگها خیلی کمتر از درختان پهنبرگ است.
درآمدهای بیپایان طبیعت
یکی از مهمترین مشکلات اقتصادی در کشورهای جهان سوم، ازجمله ایران، ناشی از توجه نداشتن به محیط زیست است. آلودگی خاک در بسیاری از مناطق، باعث ازبینرفتن پوشش گیاهی و کاهش رشد و نمو گیاهان میشود که به مرور زمان، باعث فرسایش خاک و بیابانزایی میشود. گسترش بیابانها باعث کاهش بارشها و در نتیجه تغییر آبوهوا و در نهایت ازبینرفتن کشاورزی، پايینآمدن درآمد، کاهش وضع اقتصادی و هجوم روستاییان به شهرها میشود. درصد عظیمی از فقرای روستایی و شهری کشورهايی که دچار چنین مشکلاتی هستند، در نواحیای ساکناند که محیط زیست آنجا به شدت تخریب شده یا خطرات شدید محیطی، زندگی آنها را تهدید میکند. کشور ما نیز از این قاعده مستثنا نیست. از فقر در سیستانوبلوچستان که ناشی از تغییرات محیط زیست است، تا شهرکهای صنعتی که دچار آلودگیهای شدید زیستمحیطی و کاهش تولید هستند، نمونههايی از آن است. بسیاری از فاضلابهای صنعتی و خانگی، بدون تصفیه وارد خاک و سفرههای آب میشود و بسیاری از مناطق شهری و روستايی ایران، بالاترین میزان آلودگی خاک را دارند. آلودگی خاک باعث ازبینرفتن پوشش گیاهی و کاهش رشد و نمو گیاهان و در نهایت فرسایش خاک و بیابانزایی میشود.
خطر بارانهای اسیدی
بارانهای اسیدی بر اثر آلودگی و دود کارخانهها از موارد دیگر آلودگی است که اثر اقتصادی و بهداشتی زیادی دارد. دود و آلایندههای ناشی از فعالیت کارخانهها، وارد هوا میشود و به صورت بارانهای اسیدی به خاک برمیگردد و بهتدریج جذب سفرههای آب زیرزمینی میشود. این پدیده در آلودگیهای خاک، بدترین نوع آلودگی محسوب میشود چراکه در وهله اول باعث ازبینرفتن پوششهای جنگلی و در وهله دوم باعث آلودگی منابع آب در حد وسیع میشود. آلودگی خاک به دلیل فراگیری اثرهای زیانباری که برای محیط زیست دارد، مهمترین نوع آلودگی محسوب میشود. بسیاری از سیلها به علت ازبینرفتن پوشش گیاهی خاکها و کاهش سطح جنگلها و مراتع و تخریب و فرسایش خاک است.
زمین، خانه مشترک همه ما
با پیشرفت تمدن بشری و توسعه فناوری و افزایش روزافزون جمعیت، درحالحاضر دنیا با مشکلی به نام آلودگی هوا و آب و خاک روبهرو شده است که زندگی ساکنان کره زمین را تهدید میکند. به طوری که در همه کشورها حفاظت محیط زیست، مورد توجه جدی دولتمردان است. امروزه وضعیت زیستمحیطی به گونهای شده است که مردم یک شهر یا حتی یک کشور، از آثار آلودگی در شهر یا کشور دیگر در امان نیستند. سرنوشت هر روستا، شهر، کشور و قاره به همدیگر وابسته است. هرچند منشأ اولیه آلودگی اتمی چرنوبیل بود اما عوارض ناشی از آن از لهستان تا سوئد را دربر گرفت. برفی که در نروژ میبارد، مواد آلایندهای را به همراه دارد که منشأ آن از انگلستان و آلمان است. باران اسیدی در کانادا نتیجه مواد آلایندهای است که منشأ آنها ایالات متحده است.
در همه جای جهان آلودگی دریاها، رودخانهها، دریاچهها و اقیانوسها و جنگلها موضوع بحثهای جدی است. مشکلات موجود در محیط زیست کشور به دلیل نقص قوانین محیط زیست نیست زیرا قوانین خوبی از روی قوانین کشورهای دیگر ترجمه و تدوین شدهاند و این قوانین به حد کافی حامی سلامت محیط زیست هستند. مشکل اصلی، چگونگی اجرای این قوانین است. بسیاری از دستگاههای مسئول، این قوانین را اجرا نمیکنند. مهمترین علت تخریب وسیع محیط زیست بهرهبرداریهای بیحسابوکتاب از منابع طبیعی است که پس از نزدیک به سه دهه، محیط زیست ایران را به نابودی کشانده و کار را به جایی رسانده که عملکرد بعضی مسئولان رسمی و دولتی، محیط زیست را نیز به فریاد كشانده است.
نقش فراموششده مردم
اما نقش مردم در نگهداری از محیط زیست چیست؟ آیا باید تمام تقصیرها اعم از آلودگیهای هوا و صوت، رودخانهها، قطع جنگلها را به عملکرد نهادها و سازمانهای مسئول نسبت داد و مردم را از بهوجودآمدن این آسیبها مبرا دانست؟ بسیاری از مشکلات محیط زیست را مردم به وجود میآورند و خودشان هم میتوانند حلش کنند. اگر مردم از مسائل مربوط به محیط زیست بیاطلاع باشند یا اگر از پیروی از این قوانین طفره بروند، وجود قانون و مجری بیاثر است. آیا فقط شرح این مشکلات و دانستن آنها کافی است؟ یا ما هم نقشی در آن داریم یا میتوانیم داشته باشیم؟ اگر این مشکل به ما مربوط میشود، پس خود ما هم در حل آن نقشی داریم. طبیعت بهعنوان امانتی نزد ما سپرده شده و در سایه حفاظت از آن است که میتوان آن را به نسل آینده واگذار کرد.
به همین دليل مردم، یعنی تکتک ما، همواره باید نسبت به حفاظت از محیط زیست احساس مسئولیت کنيم. اگر بیرون از خانه، زباله را همان جا که تولید کردیم، زیر پایمان نریزیم و تا یافتن یک زبالهدان همچنان آن را همراه داشته باشیم، کمتر آلودگی تولید کردهایم. اگر در هر کجا که هستیم، درختی یا گلی بکاریم و اگر زمینی برای این کار نداریم، در اتاق و محل کار خویش گلدانی داشته باشیم، به حفاظت از طبیعت کمک کردهایم. اگر در هر قطره آب صرفهجويی کنیم و آن را به پای گلی یا گیاهی بریزیم، ایران سبزتر خواهد شد.
البته نقش مردم در کنار دستگاههای اجرائی و مکمل آن است. جملهای که در برابر هر مشکلی گفته میشود این است که: «دولت باید چنین یا چنان کند». پس نقش مردم چیست؟ اگر قرار است کاری جدی، به دور از جنجالهای سیاسی و تبلیغات صرف و تنها به منظور نجات حقیقی محیط زیست در کشور صورت بگیرد، نخستین قدم و صدالبته مهمترین آن، راهکارهایی مانند بالابردن سطح آگاهیهای عمومی نسبت به محیط زیست و به دنبال آن عزم ملی، حفاظت مطلوب، داشتن قوانین و مجریان کارآمد و بهرهبرداری خردمندانه از سوی مسئولان و دلسوزان محیط زیست است. باید از تجربه کشورهايی مانند اتحاد جماهیر شوروی و چین درس بگیریم که چگونه برای گسترش صنعتی و ایجاد کار، محیط زیست را آلوده یا نابود کردند و به طور غیرمستقیم باعث مشکلات اقتصادی بیشتری شدند. در پایان این بخش شعری را که در مسیر یک کوهپیمایی، در آفریقای جنوبی بر تابلویی دیدم و بسیار بر دلم نشست، میآورم. امیدوارم شما هم از آن لذت ببرید و هربار به دامنه طبیعت میروید، آن را به یاد بیاورید و به دیگران هم یادآوری کنید:
دوست من، در یک سال یا ١٠ سال دیگر ممکن است بخواهی دوباره در این مسیر راه بروی پس فراموش مکن خردههای هرچیز را قوطیهای حلبی و زبالههای دیگر را پلاستیَکی را که هیچ موجود زندهای نمیتواند بر آن زندگی کند یا دامی را که دیگران نمیخواهند پا برآن بگذراند، با خود برداری وگرنه در زمانی که بهزودی خواهد آمد به جای زیبایی، خرابآبادی را خواهی یافت و شاید در آن وقت خواهی فهمید که چگونه شکوه سرزمین ما با زبالههایی که از دست تو ریخت از میان رفت.
- 12
- 5