شنبه ۲۴ خرداد ۱۴۰۴
۱۳:۱۸ - ۰۸ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۲۰۸۵
زنان، جوانان و خانواده

درخواست مرد سه زنه از دادگاه خانواده

دادگاه,اخبار اجتماعی,خبرهای اجتماعی,خانواده و جوانان

مرد میانسال که در سومین ازدواج خود با زن بیوه، سرپرستی بچه‌های افغان او را بر عهده گرفته بود، برای اینکه اسامی آنها را وارد شناسنامه‌اش کند راهی دادگاه خانواده شد.در یکی از روزهای زمستانی که مجتمع قضایی خانواده- مستقر در میدان ونک- بسیار شلوغ به نظر می‌رسید، خانواده‌ای پر جمعیت وارد شعبه ۲۶۴ دادگاه خانواده شدند. «نجیب الله» مردی میانسال بود که موهایش ریخته بود. بعد از او هم زنی چاق با صورتی آفتاب سوخته وارد شد. پشت سرآنها هم زنی سالخورده با دو پسر جوان. سپس همگی روی صندلی‌ها مقابل قاضی «غلامحسین گل آور» نشستند.دقایقی بعد قاضی، پرونده «اثبات نسب» را گشود و به بررسی اوراق پرونده پرداخت. در حالی که به نظر می‌رسید متوجه لهجه شهرستانی مرد میانسال و خانواده‌اش شده، رو به نجیب‌الله گفت: «از کجا آمده اید و چه مشکلی دارید؟»

 

مرد میانسال از جایش بلند شد و گفت:«۱۶ سال پیش در یکی از شهرهای شرق کشور مشغول کار و زندگی با دو همسرم بودم که خبر دار شدم این زن، شوهرش را از دست داده و با دو پسر خردسالش روزگار سختی را می‌گذراند. اولش قصدم کمک و خیر خواهی بود، اما کم‌کم به او علاقه‌مند شدم و با مشورت بزرگترها از او خواستگاری کردم. خدا را شکر تا امروز مشکلی با هم نداشتیم و همه چیز به خیر و خوشی گذشته جز اینکه پسرهای زنم بزرگ شده‌اند و شناسنامه می‌خواهند. من از شما تقاضا می‌کنم این خواسته را قبول کنید و دستور دهید اسم این دو پسر را در شناسنامه من وارد کنند.»

 

همان موقع قاضی نگاهی به زن انداخت و گفت: «همسر قبلی شما چه شد و چرا برای بچه‌ها شناسنامه نگرفتید؟» کبری روی صندلی جا به جا شد و گفت:«آقای قاضی، ۱۲ سالم بود که در یکی از روستاهای تربت جام شوهرم دادند. خواستگارم مردی افغان بود که در ایران کارگری می‌کرد. چند سال بعد در حالی که دو بچه قد و نیم قد داشتم به افغانستان برگشت تا با طالبان بجنگد. اما یک سال گذشت و از او خبری نشد. پـــــرسان پرسان به استانداری رفتم تا اینکه خبردار شدم در جنگ شهید شده است. در آن شرایط با دو بچه شده بودم سربار خانواده ام. از آنجا که شوهرم ایرانی نبود نتوانستیم برای بچه‌ها شناسنامه بگیریم. تا اینکه نجیب‌الله قبول کرد سرپرستی ما را به عهده بگیرد. در این سال‌ها خدا یک دختر هم به ما داده. خدا شاهد است نجیب‌الله مرد خیلی خوبی است و بچه‌های مرا مثل بچه‌های دیگر از دو زن قبلی‌اش دوست دارد و برایشان پدری کرده. اما حالا بچه‌ها بزرگ شده‌اند و برای پیدا کردن کار، ازدواج و این حرف‌ها شناسنامه می‌خواهــــــــــــــند.»سپس قاضی رو به دو پسر جوان کرد و از آنها پرسید:«شما مشکلی ندارید که پدرتان این آقا باشد؟» دو پسر با هم جواب دادند: «نه. ما اصلاً پدرمان را به یاد نداریم. از وقتی خودمان را شناختیم این آقا بالای سرمان بوده. حالا هم خوشحال می‌شویم اسم آقا نجیب‌الله در شناسنامه‌های ما باشد؟»

 

مادرشان هم گفت: «ما هیچ بدی از این آدم ندیده‌ایم. هر چه بوده خوبی و خوشی بوده و...»قاضی لبخندی زد و به زن سالخورده‌ای که مادر کبری بود و به حرف‌های بقیه گوش می‌داد، گفت: «مادرجان شما مشکلی نداشتـــــــــــــــید که دخترتان دو هوو داشته باشد؟»زن سالخورده در حالی که می‌خندید، جواب داد: «من خودم هم دو تا هوو دارم. در منطقه ما این چیزها عجیب نیست.

 

مرد باید نان حلال دربیاورد که نجیب‌الله هم همین‌طور است.»ناگهان مرد حرف پیرزن را قطع کرد و گفت: «خدا را شکر زمین‌های اجدادی‌مان هست. همه با هم روی زمین‌ها کار می‌کنیم و این بچه‌ها هم خیلی کمک حال ما بوده‌اند. الان چند ماهی است که کشت و کار نداریم و به تهران آمده‌ام تا کار کنم. در این مدت کبری خانم هم همراهم آمده، حالا که اینجا بودیم گفتیم مشکل شناسنامه‌های بچه‌ها را هم حل کنیم.» قاضی در حال نوشتن اظهارات آنها بود که یکی از پسرها بلند شد و گفت:«هر چند وقت یک بار ما را می‌گیرند و می‌خواهند به افغانستان برگردانند. اما آقا نجیب‌الله و مادرم می‌آیند و آزادمان می‌کنند. خب ما که در افغانستان کسی را نداریم. اینجا به مدرسه رفته‌ایم و دلمان می‌خواهد همینجا بمانیم و زندگی کنیم...»

 

در پایان قاضی گل‌آور از همه آنها خواست زیر برگه‌ها را امضا کنند و به خانه برگردند تا مدارک پرونده را بررسی کرده و رأی لازم را طی روزهای آینده صادر کند.      

 

  

 

iran-newspaper.com
  • 18
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
ویژه سرپوش