
علاقهمندی به فرهنگ ایران، جاذبههای توریستی، گشتوگذار، برقراری ارتباط با مردم و شناخت ایرانیان تنها به توریستها محدود نمیشود. بعضی از شخصیتهای سیاسی در ایران هم گاهی فارغ از مشغلههای سیاسی و اداری بین مردم میروند تا با آنها ارتباط رو در رو داشته باشند. میشائیل کلور برشتولد، سفیر آلمان در ایران هم یکی از همین افراد است. او علاوه بر مشغلههای سیاسی، علاقه زیادی به ورزش دارد و فوتبال ایران را به دلیل استعدادها و هوادارانش دوست دارد.
سفیر آلمان که پیش از این با توئیتهایش محبوبیت زیادی در شبکههای اجتماعی برای خودش دست و پا کرده بود، با حضور در فدراسیون فوتبال، ساختمان باشگاه استقلال و پرسپولیس سری هم به تمرین آبیپوشان پایتخت زد و حتی پشت توپ ایستاد و به مهدی رحمتی گل زد.
سهیلا و شهربانو منصوریان به دعوت سفیر آلمان تمرین مشترکی نمادینی با او انجام دادند و البته نسخهای از فیلم زندگیشان «صفر تا سکو» را که بر پرده سینما به نمایش درآمد به میشائیل کلوربرشتولد هدیه کردند.
او عاشق فرهنگ و تمدن ایران است و اذعان دارد که دیپلماسی باید در خدمت مردم باشد، برای همین هم هست که در رسانههای اجتماعی فعال است، همچنین در مکانهای عمومی در میان اقشار مختلف مردم وارد میشود و با آنها ارتباط برقرار میکند. گفتوگوی خبرورزشی با میشائیل کلور برشتولد سفیر آلمان را با محوریت ورزش و گردشگری بخوانید.
*به فوتبال علاقه دارید؟ طرفدار کدام تیم باشگاهی هستید؟
من اهل مونیخ هستم، شهری که فوتبال از دیرباز در آن اهمیت زیادی داشته است. وقتی جوان بودم، دو باشگاه در مونیخ وجود داشت که هر دو به یک اندازه مهم بودند. یکی بایرنیها یا همان باشگاه بایرنمونیخ و دیگری شصتیها که به مونیخ ۱۸۶۰ مشهور است. به عنوان یک نوجوان فوتبال بازی کردن را همیشه دوست داشتم و پشت دانشگاه در منطقهایی که به انگلیشر گارتن یا باغ انگلیسی معروف است بازی میکردم. دریبل زدنم بد بود، اما سرعت زیادی داشتم و برای همین همیشه از من میخواستند که در نوک حمله بازی کنم. بیش ازهر چیز بازی تیمهای ملی آلمان در مسابقات بزرگ را دنبال میکنم، مثلاً همین مسابقات تیم ملی فوتبال بانوان آلمان در رقابتهای جام جهانی که در فرانسه برگزار شد.
* فوتبال ایران را تماشا میکنید؟ چه نظری درباره فوتبال ایران دارید؟
من از چند باشگاه فوتبال بزرگ ایران دیدن کردهام و آنچه که مشخص است اینکه باشگاههای ایرانی جزو بهترین باشگاههای آسیا به حساب میآیند. تیم ملی فوتبال ایران در آخرین دوره رقابتهای جام جهانی با وجود اینکه در گروه دشواری قرار داشت، تصویر خوبی از خود در ذهنها به جا گذاشت. فراموش نمیکنم که علیرضا بیرانوند، دروازهبان ایران، چگونه پنالتی رونالدو را مهار کرد. خیلی جالب و جذاب است که یک جوان بختیاری بتواند راه خود را از دل کوهها به سمت یک فوتبالیست تراز اول باز کند. این فقط نشاندهنده این است که بختیاریها یاد گرفتهاند، چگونه میتوان از سادگی و بلندهمتی به موفقیتهای بزرگ دست یافت. حضور پرسپولیس در فینال و استقلال در نیمهنهایی لیگ قهرمانان آسیا هم کار بزرگی بود.

*راینر زوبل، یورگن گده، رولاند کخ، ورنر لورانت، برند کراوس، پیر لیتبارسکی، ارنست میدن دروپ، انگین فیرات، اریش روته مولر، توماس هسلر، مشائیل هنکه، ایکون کوردس مربیان آلمانی بودند که در فوتبال ایران کار کردند. با کدام یک از آنها ارتباط بیشتری دارید؟
همه این مربیان، خیلی وقت پیشتر از آنکه من به عنوان سفیر کارم را در ایران شروع کنم، در فوتبال ایران اثرگذار بودند. ولی من یک بار زمانی که وینفرید شِـفر هدایت استقلال را به عهده داشت، در تمرینات آن حضور داشتم. تجربه بسیارجالب و خاطره خوبی رقم خورد. من هم اجازه داشتم پنالتی بزنم و توپی که شوت کردم وارد دروازه شد، ولی فکرمیکنم که مهدی رحمتی، دروازهبانشان، روی پنالتی من چندان که روی پنالتی همتیمیهایش جدی عمل میکرد، سخت نگرفت.
* به عنوان سفیر از زیرساختها و چگونگی صنعت فوتبال آلمان و بوندسلیگا اطلاع دارید؟
فوتبال در آلمان هم مثل ایران، موضوعی فراگیر است. فوتبال ورزشی مردمی است و برای همین درسطح ملی و در سطح باشگاهی همیشه با موضوعات جدیدی سر و کار دارید.
*با تعاملی که بین دو کشور ایران و آلمان وجود دارد، شما چه نقشی در برگزاری اردوهای مشترک یا تبادل مربی داشتهاید؟
برای سفارت تبادلات در حوزه ورزش حائزاهمیت است. برای همین درتلاشیم که ورزشکاران ایرانی این امکان را داشته باشند تا در مسابقات دورهایی و رقابتهای مختلف بتوانند در برابر حریفان آلمانی خود ظاهر شوند یا در مسابقات بینالمللی که به میزبانی آلمان برگزار میشوند، شرکت کنند. در همین راستا با کمیته المپیک ایران و سایر فدراسیونهای ورزشی در ارتباط نزدیکی هستیم. بیشتر از هر چیز تحت تأثیر بازی دوستانه راگبی که بین تیمهای بانوان ایران و آلمان برگزار شد، قرار گرفتم. خودم با اشتیاق با اتومبیلم به آن جا رفتم و بازی را تماشا کردم.
*ظاهراً در دانشگاه تربیتبدنی کلن آلمان قهرمانان تدریس میکنند؛ در این دانشگاه چه مواردی تدریس میشود؟
دانشکده تربیتبدنی کلن تنها دانشگاه مختص ورزش در آلمان است و به همین دلیل اهمیت ویژهای دارد. بیست مؤسسه که در آنها تا مقطع دکترا میتوان به پژوهش یا تدریس پرداخت، زیرمجموعهی این دانشگاه هستند. در آنجا اساساً در هر رشتهای که به ورزش مربوط میشود، میتوان تحصیل کرد. مدیریت ورزشی، روانشناسی ورزشی، رسانههای ورزشی و خیلی موارد دیگر و این دانشگاه شخصیتهای شهیری را در دنیای ورزش آلمان تربیت کرده است.
*در آلمان باشگاهها و فدراسیونهای ورزشی را قهرمانان اداره میکنند یا افراد سیاسی؟ از این تعداد چند درصد از قهرمانانِ همان رشتهی ورزشی بودند؟
ورزش باشگاهی در آلمان مدیون کار افتخاری و داوطلبانه است، بدان معنا که در آنجا افرادی هستند که بدون هیچ چشمداشت و یا درآمدی و فقط بهخاطر ورزش، زندگی خود را صرف آن میکنند. بهخصوص در فدراسیونها نیاز به صاحب منصبانی است که به صورت ثابت و تمام وقت فعالیتشان را به انجام برسانند و شغل دیگری نداشته باشند. این صاحبمنصبان هم میتوانند ورزشکاران سابق باشند، هم نباشند، اما همه باید با جان و دل برای ورزش کار کنند، آن هم با بالا زدن آستین همتشان. یک مثال برایتان میزنم؛ ۴ نفر از ۹ عضو هیئت رئیسهی کمیته المپیک آلمان از ورزشکاران سابقند. پستهای ریاست هیئتمدیره فدراسیونهای ورزشی آلمان سمتهای سیاسی نیستند.

* بودجهی فدراسیونهای ورزشی از کجا و چگونه تأمین میشود؟
حمایت مالی از ورزش درآلمان امری بسیار پیچیده است. بسته به نوع ورزش و میزان محبوبیت آن نوع حمایتی که از آن میشود یا دولتی است و یا اقتصادی. درمجموع، حمایتهای دولتی بیشترین سهم را دارند. هدف از حمایت ورزشی آن است که برای ورزشکاران، اعم از زن و مرد، بهترین شرایط تمرینی و پژوهشی فراهم شود تا بتوانند در رقابتهای بینالمللی نتایج چشمگیری را برای آلمان به ارمغان آورند. بنابراین سیاست، زمینهی ارتقای هرچه بهتر ورزش را فراهم میکند، اما دخالت اجرایی در ورزش ندارد.
* حضور فعالی در رسانههای اجتماعی دارید. ارزیابی تان از کارکرد این رسانه چیست؟
رسانههای اجتماعی امروز در ایران مانند دیگر نقاط دنیا نقش مهمی ایفا میکنند. من به آن نسلی که با رسانههای دیجیتال بزرگ شدهاند تعلق ندارم، از همینرو این پدیده برای من یک دنیای جدید به حساب میآمد. چیزی که رسانههای دیجیتال را برایم جذاب میکند آن است که میتوان واکنش کاربران را مستقیم دریافت کرد.
* در کنار فعالیت در رسانههای اجتماعی، حضور پررنگی هم در میان مردم ایران دارید. این اقدامات چگونه با مأموریتتان در حوزه دیپلماسی گره میخورد؟
وقتی حرف از دیپلماسی میشود، در ذهن بسیاری از مردم گفتگوهای محرمانه پشت درهای بسته و یا مراسم استقبالی که هوش از سر میبرد، تداعی میشود. همهی اینها وجود دارد و هر کدام هم اهمیت خود را دارد، اما آنچه در قرن بیستویکم اهمیت دارد آن است که ما دیپلماتها به جمع مردم برویم. برای همین سعی میکنم با مردم زیاد به گفتگو بنشینم. گوش سپردن به حرفهایشان مهم است. شنیدن حرفهایشان باعث میشود که کشور میزبان را بهتر درک کنیم. نه فقط باید با سیاسیون و تصمیمگیرندگان ارتباط داشت، بلکه باید با دیگران هم ارتباط داشت. مثلاً من یک بار خواهران مشهور ووشوکار (خواهران منصوریان) را ملاقات کردم. دیدار هیجانانگیزی بود که در آن چیزهای زیادی از ورزش ایران و موقعیت بانوان ورزشکار یاد گرفتم. برای شخص من مهم آنست که بدانم یک شهروند عادی ایرانی، خواه خانم، خواه آقا، درباره آلمان چگونه فکر میکند. چه چیزهای مثبتی از آلمان در ذهن خود دارند و البته در چه مواردی نگاه انتقادی به آلمان دارند؟
* یک روز تعطیل سفیر جمهوری فدرال آلمان چطور سپری میشود؟
(میخندد) ... ما در اینجا از یکشنبه تا پنجشنبه کار میکنیم. روز جمعه مردم در برلین سرکارند و روز شنبه هم مردم تهران سرکار میروند. این امر باعث میشود که گاهی اوقات ملاقاتها و تماسهای تلفنی در این دو روز تعطیل انجام شود. بهخصوص در این روزهایی که بهخاطر برجام و مسائل دیگر غالباً مجبوریم سریع عکسالعمل نشان دهیم. ولی خب، روزهای تعطیل واقعی هم داریم. مطالعه را دوست دارم و گاهی هم از اینکه چیزی بپزم، لذت میبرم، زمستان در پیستهای بسیار خوبی که ایران برای اسکی دارد به اسکی میپردازم، تابستان هم مرا اغلب در کوههای اطراف، مشغول کوهپیمایی میبینید.
* در خصوص فرهنگ و تمدن ایران چه دیدگاهی دارید؟ چه چیزی در این فرهنگ شما را به خودش جذب کرده است؟
ایران کشوری است که تاریخ باشکوهی دارد. حتی پیش از اینکه برای اولینبار به ایران سفر کنم هم، اسم تختجمشید و اصفهان را شنیده بودم. وقتی برای دیدنشان به آنجا رفتم، به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم، اما از همه جالبتوجهتر، خودِ مردمِ ایران هستند. فرقی نمیکند، چه نوگرا باشند، چه سنتی، در اینجا آدمهای اندیشمند و روشنفکر بسیاری مییابید که با دیدی باز راجع به کشورشان سخن میگویند. این به طور قطع به این برمیگردد که ایران تاریخی کهن و مسحورکننده دارد. شاعران و متفکران بزرگی، چون مولانا (رومی)، حافظ و فردوسی تا به امروز مردم این سرزمین را تحت تأثیر خود قرار دادهاند. آنچه همواره باعث شگفتی من میشود این است که ایرانیان زیادی را میبینم که با تاریخ علوم انسانی آلمان به خوبی آشنایند. (میخندد) حرف از کانت یا هِـگِـل که میشود، گاهی از خودم هم بهتر آنها را میشناسند.
* به کدامیک از شهرهای ایران سفر کردهاید؟ شهر مورد علاقه شما کجاست؟
(میخندد) ایران شهرهای زیادی دارد که از لحاظ تاریخی و فرهنگی بسیار جذاب هستند. سعی میکنم در طول مدت مأموریتم به عنوان سفیر در ایران، تا حد امکان از شهرهای زیادی دیدن کنم. تا به الان شهرهای زیادی دیدهام، برخی را حتی چندبار. بیشتر از همه از اصفهان و تبریز خوشم آمد، اما از یزد، همدان، کرمان، بم، اهواز، ارومیه، سمنان یا رشت هم خوشم آمد. در دامغان آنطورکه راهنمایم به من گفت از قدیمیترین مسجد ایران دیدن کردم؛ یک بنای بسیار جالب توجه چندین بارهم در شهرهای مقدس مشهد و قم بودهام. از کویر ایران هم خیلی خوشم آمد، از کلوت اطراف کرمان، باغ و بوستانهای ایرانی، همانند آنچه که در باغ شازده در ماهان وجود دارد.
فتحالله فتحی
- 12
- 2