
ناکامی پشت ناکامی. بعد از ششمی آزادکاران با ۳ برنز در قهرمانی جهان، این بار فرنگیکاران پازل باختهای مفتضحانه را کامل کردند تا نام کشتی ایرانی در عرصهای به وسعت و قدرت قهرمانی جهان به شدت زیر سوال برود. رسول جزینی، مربی اسبق تیم ملی کشتی فرنگی و یار دیرین محمد بنا در گفتوگویی خواندنی با خراسان زوایای مختلفی از نمایش ضعیف فرنگیکاران در عرصه جهانی را تحلیل و بررسی کرد. او که در حال حاضر عطای حضور در شورای شهر اصفهان را هم به لقایش بخشیده و کار آزاد پیشه کرده و کنار آن با هیئت کشتی اصفهان هم همکارهایی دارد باخت کشتی فرنگی در مجارستان را مفتضحانه خواند و تاکید کرد حیف است پتانسیلی چون محمد بنا خانهنشین باشد.
نتایج کشتی فرنگی هیچ جای دفاعی ندارد
متاسفانه نتیجه به دست آمده کشتی فرنگی هیچ جای دفاعی ندارد. به نظر من کشتیگیران در سطح آمادگی لازم نبودند. ضمن اینکه کوچینگ تیم هم سهم بسیار بزرگی در رقم خوردن این ناکامی داشت. البته مربی و سرمربی تیم ملی فرنگی از دوستان من هستند ولی متاسفانه سرمربی تیم نه توانست مربیانش را هدایت کند و نه کشتیگیرانش را. بچههای ما با اتخاذ تدابیر و تاکتیک غلط نتوانستند کشتیها را به نفع خود به اتمام برساند. این در حالی است که اگر همه چیز سر جای خودش بود، باوجود مفتبازیهایی که کردیم، میتوانستیم با توجه به کشتیهای نزدیکی که گرفتیم، نتیجه بهتری بگیریم.
ناکامی، پیامد مخلوط کردن انتخاب و انتصاب است
مسلم نادریخادم، کشتیگیر بسیار محترمی است اما من نمیدانم ملاک انتخاب او در وزن اول چه بود؟ اگر ملاک انتخابی است که باید انتخابی باشد و اگر انتصابی است که باید انتصابی باشد. نمیشود انتخابی و انتصابی را با هم مخلوط کرد. اصلا ایراد بزرگ وارد به محمد بنا از سوی کارشناسانی که چرخش ۱۸۰ درجهای داشتند این بود که باید رقابتهای انتخابی برگزار شود.
اما در رقابتهای قهرمانی جهان شاهد بودیم که ۵۰ درصد تیم اعزامی به این رقابتها انتصابی بود و پیامد این انتخاب و انتصاب مخلوط، ناکامی است. از طرف دیگر هدف مشخصی در این رقابتها دنبال نشد. مثلا اگر هدف نهایی ما المپیک است باید از حالا از افرادی که ۲ سال دیگر به اوج آمادگی خود میرسند در این رقابتها استفاده میشد که در این رقابتها در چند وزن این موضوع لحاظ نشده بود. نمونه آن انتخاب نادریخادم است. البته من احترام زیادی برای این کشتیگیر قائل هستم و او و همه کشتیگیران برای کشتی این مملکت زحمت میکشند ولی چون درخصوص مسائل فنی حرف میزنم این نکات را باید گوشزد کنم. من فکر میکنم دستکم در وزن اول هیچ آیندهنگری صورت نگرفت.
تغییر وزن گرایی اشتباه آماتور گونهای بود
یکی دیگر از اشتباهات فاحش و بینهایت آماتور، پایین آوردن محمدعلی گرایی از وزن اصلی خود بود. گرایی کشتیگیری است که اگر فن نزند بازنده است. او به هیچ عنوان کشتیگیر مدافع نیست. متاسفانه تغییر وزن گرایی از سوی تصمیمگیرندگان این کار، اعم از شورای فنی یا کادر فنی یک تصمیم اشتباه محض و نابخشودنی بود.
نتیجه باج دادن به عبدولی همین است!
ببینید من نمیخواهم وزن به وزن صحبت کنم چون حرفهایم به کشتیگیران که بسیار زحمت میکشند برمیخورد. من سعید عبدولی را واقعا دوست دارم اما کشتیگیری که از قوانین تبعیت نمیکند، محکوم به فناست. ما چرا باید اینقدر ذلیل باشیم که منت کشتیگیری را بکشیم که اینقدر حاشیه داشته و محروم بوده. او را به مسابقات جهانی ببریم و تازه تاج هم برسرش بگذاریم! آخر این شان یک سرمربی و مربی باثبات است که چنین باجهایی بدهد؟ خب نتیجه هم همین میشود که میبینیم. در مجموع انواع و اقسام اشتباهات در جریان این رقابتها دیده میشد.
یکی از علتهایی که من مصاحبه نکردم این بود که صحبت کردن درخصوص مشکلات آن هم بعد از یک مسابقه نامردی است. البته اگر لازم شد با سند ثابت میکنم که قبل از شروع مسابقات به آنهایی که باید تذکرات لازم را دادم. اما متاسفانه آنچه به جایی نرسد فریاد است. من هم اگر زیاد صحبت کنم، ممکن است برداشتهای دیگری از حرفهایم شود.
نقش مدیریت خادم در رقم خوردن اتفاقات پررنگ است
خادم در رقم خوردن این اتفاقات نقش زیادی داشت. تمام صحبتهایی که مطرح میکنیم به خادم برمیگردد. انتخاب سرمربی، مربی و... مسائلی است که رسول خادم باید مسئولیت آن را بپذیرد. درست است که اقدامات سرمربی و مربیان فرنگی اشتباه بود اما این افراد را چه کسی انتخاب کرده؟ من میدانم شاید رسول خادم محدودیتهایی در زمینه امور مالی و اعزام و... داشته اما باید بگویم که ما هیچ وقت در کشتی یک تیم مرفه نداشتیم.
در دوران موفقیت هم شاید یک مقطع تیمی داشتیم که روی روال دلخواهمان بوده اما خیلی وقتها اعزامهایمان کنسل میشد. ضمن اینکه تقریبا اعزام هم نداشتیم و معمولا هم به کشورهای ارزانقیمت اعزام میشدیم. میخواهم بگویم که این مشکلات همیشه با کشتی بوده. هرچند که بیتاثیر نیست اما دیگر نیاییم اشتباهات فنی را گردن مسائل حاشیهای بیندازیم. من شکست کشتی فرنگی را بالای ۷۰ درصد به دلیل ضعف مسائل فنی میدانم.
نامهنگاریهای خادم به جایی نمیرسد
و اما درخصوص نامهنگاریها خادم با مسئولان سیاسی کشور. من در مقطعی در جمع دوستانی که کمی سیاسی بودند، قلم زدهام. باید بگویم که ورزش در کشور ما اولویت نیست. باوجود اینکه در کشورهای توسعهیافته ورزش اهمیت بالایی دارد و یک ابزار اولویتدار در نشاط مردم است اما در کشور ما متاسفانه ورزش اهمیت چندانی ندارد و من فکر نمیکنم نامههای خادم به جایی برسد. شاید اگر من هم بودم از طریق دیگری اقدام میکردم اما دیپلماسی خادم این است. با این حال نمیدانم استنباط خادم از این کار چیست.
خادم آدم کوچکی نیست که با نامهنگاری ضعفها را پنهان کند
من فکر نمیکنم رسول خادم اینقدر کوچک شده باشد که بخواهد چنین خطای بزرگی انجام دهد و با نامهنگاری به دنبال پنهان کردن ضعفها و مشکلات باشد. همه چیز کاملا مشخص است. مشکلات به کنار اما تیم ملی کشتی آزاد ایران باید دستکم ۶، ۷ مدال میگرفت ولی اکثر آزادکاران ثانیههای آخر باختند. فرنگی هم باید بهتر نتیجه میگرفت. به همین دلیل ما مسائل فنی را هیچگاه نمیتوانیم به گردن حاشیه بیندازیم. باید قبول کنیم که هم تیم آزاد خراب شده و هم فرنگی.
باید از پتانسیل بنا درست استفاده کنیم
یک زمانی کشتی فرنگی ایران از حالا هم بدتر بود. ۱۷، ۱۸ سالی میشد که همه اولینها را با محمد بنا تجربه کردیم؛ اولین قهرمانی جهان، اولین جام جهانی، اولین المپیک. من امیدوارم از پتانسیلی مثل محمد بنا درست استفاده کنیم. درست است که بنا برای رسیدن به چنین سطحی بسیار زحمت کشیده اما فراموش نکنیم که دولت و مردم هم برای او هزینه کردهاند. بنابراین عین بیتوجهی ماست که عاشقی مثل بنا که حاضر است با هر شرایطی کار کند در خانه بنشیند اما تیم ملی ما برود و در عرصه جهانی چنین افتضاحی را به بار بیاورد. من هرچه به او اصرار کردم که برای المپیک نیا اما بنا گفت مردم به من نیاز دارند. او گفت من آبرویم را از مردم گرفتهام و اگر قرار است آبرویم برود، بگذارد برای مردمی برود که آن را به من دادهاند.
زنگ تفریح روسها شدهایم
خیلی وقت است که با محمدآقا صحبت نکردهام. اما اگر شرایط همین باشد فکر نمیکنم برگردد. باید بستری برای کار او فراهم باشد. آن زمان که بنا بود همه آقایان قلمفروش داد میزدند که محمد بنا گلخانهای کار میکند. الان که چیزی حدود ۵ سال است که بنا نیست. اما هنوز آقایان یک نفر را از طریق فرایندشان به تیم ملی معرفی نکردهاند. تیمی که هماکنون به مجارستان رفت همه حاصل همان گلخانهای است و همه افراد آن کسانی هستند که در گلخانه بنا پرورش یافته بودند. منتها در حالی باقیمانده این گلخانه را به کار گرفتهایم که هنوز موفق نشدهایم از آن محصول بگیریم و این نشان میدهد که یک جای کار میلنگد. پس بیاییم با توجه به شرایط قانون بگذاریم. ما که نباید از روی دست روسها الگو برداریم. من شاهد بودم که سرمربی روس در المپیک به خاطر نتایج بد تیمش گریه کرد اما حالا شرایط طوری شده که ما برای روسها زنگ تفریح شدهایم.
فرایند را بهانه کردیم برای بیرون کردن بنا
ما فرایند را بهانهای کردیم که اختیارات محمد بنا را بگیریم و کاری کنیم که او برود. شما تحقیق کنید میفهمید ۵۰ درصد تیم آزاد و ۵۰ درصد فرنگی انتصابی بودند. این در حالی است که اگر بنا انتصابی عمل کرد، کسانی را انتخاب میکرد که مدال میگرفتند اما آقایان همین کار را هم بلد نیستند. نمونه آن همین گرایی. اگر این بنده خدا در وزن خودش کشتی میگرفت خوشرنگترین مدال را میگرفت. یکی از فاکتورهای سرمربی شجاعت است. مربی باید پای تصمیمی که میگیرد بایستد. اما انتخابهایی که در حال حاضر میبینیم فقط حاصل ترس است. ترس از رسانهها و افرادی که پشت کشتیگیران هستند.
سارا اصلانی
- 14
- 3










































