یکشنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۳۹ - ۱۶ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۲۶۷۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

از قهر مهدی پاکدل با تلویزیون تا سوال بی‌جواب کورش تهامی

بازیگر «رگ‌خواب»: این که چرا هیئت داوران با فیلم آن‌گونه برخورد کرد، جای سوال است

حسین پاکدل، مهدی پاکدل و کورش تهامی به سوالات کاربران خبرآنلاین از جمله احتمال حضور دوباره یا حاضر نشدن مهدی پاکدل در تلویزیون و دیده نشدن بازی کورش تهامی در «رگ خواب» پاسخ دادند.

 

عوامل نمایش «کابوس حضرت اشرف» با حضور در کافه خبر در بخشی از نشست به پرسش های کاربران پاسخ دادند. حسین پاکدل، عاطفه رضوی، مهدی پاکدل، کورش تهامی و ایمان افشاریان برای گفت و گو در مورد نمایش «کابوس حضرت اشرف»؛ روایتی از زندگی قوام‌السلطنه مهمان کافه خبر شدند که می توانید مشروح آن را اینجا بخوانید. این هنرمندان در بخش پایانی این گفت‌و‌گو به پرسش هایی پرداخته شد که بعد از اعلام خبر حضور این هنرمندان در خبرآنلاین توسط کاربران مطرح شده بود و آن چه در ادامه می خوانید پاسخ حسین پاکدل، مهدی پاکدل و کورش تهامی به این پرسش هاست.  

 

چرا همیشه شاهان را شبیه دلقک‌ها نشان می‌دهند؟

آقا یا خانم س.ک با اشاره به نمایش «کابوس حضرت اشرف» نوشته بود: «چرا همیشه در تلویزیون، تئاتر و سینما باید شاهان را به صورت دلقک ببینیم؟ این کار خیلی کلیشه‌ای شده و باعث می شود واقعیت از بین برود. یعنی رضا شاه چیزی بوده است که شما نشان دادید؟»

 

حسین پاکدل در پاسخ به این سوال گفت: «اگر بخواهم خلاصه پاسخ دهم باید بگویم واقعیت پادشاهان ما بسیار بسیار بسیار مضحک‌تر از چیزی بوده است که روی صحنه نشان داده‌ایم. اگر می‌خواستیم واقعیت ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمدعلی شاه و احمد شاه را نشان دهیم بسیار مضحک‌تر از این می‌شد. در صورتی که چیز بدی هم از آن‌ها نشان نداده‌ایم و هر چه هست در راستای فضای فانتزی کار است و اتفاقا با رضا خان و محمدرضا شاه هم کمتر شوخی کردیم چون نسبت به پادشاهان قبل از خود، در فضای جدی‌تری سیر می‌کردند.»

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,فیلم رگ خواب

نویسنده و کارگردان «کابوس حضرت اشرف» ادامه داد: «به عنوان مثال مظفرالدین شاه در یکی از سفرهایش به فرانسه، مهمان شهردار می‌شود و به بازدید از گیوتینی قدیمی می‌رود که قبلا برای قطع سر اعدامی‌ها استفاده می‌شده است. مظفرالدین شاه از شهردار می‌خواهد یک نفر را بیاورند و گردنش را بزنند تا او نحوه کار گیوتین را ببیند.

 

آن‌ها می‌گویند جدا از این که محکومی نداریم، مدت زیادی است که از این شیوه استفاده نمی‌کنیم. مظفرالدین شاه در جواب می‌گوید خب! یکی از رعایای ما را گردن بزنید و شهردار توضیح می‌دهد که طبق قانون نمی‌شود... این ماجرا به مظفرالدین شاه برمی‌خورد و قهر می‌کند! اکنون به این ماجرا می‌خندیم اما حالِ رعایایی را تصور کنید که مثل بید به خود می‌لرزیدند که مبادا وسیله نشان دادن کارکرد گیوتین شوند!»

 

کارگردان و نویسنده نمایش «حضرت والا» افزود: «در مثالی دیگر که نقل به مضمون می‌کنم، در کتاب خاطرات ناصرالدین شاه آمده است: «شب را در کرمانشاه بیتوته کردیم، جماعت کثیری آمده بودند به تظلم، گویا والی آنجا ظلم را از حد گذرانده، سرخُلق نبودیم دادیم همه را چوب مفصل زدند.» من اگر این را روی صحنه نشان دهم فکر می‌کنید یا دارم اذیت می‌کنم یا شوخی.»

 

او در پایان گفت: «دوستان ما که فکر می‌کنند تصویر دلقک‌واری از شاهان‌مان نشان داده‌ایم تاریخ را بخوانند تا ببینند آن‌ها بسیار بسیار دلقک‌تر از این بوده‌اند. البته این حرف به این معنا نیست که لحظات جدی نداشته‌اند اما در مجموع به جای پادشاه یک سرزمین بافرهنگ، دلقکی بیش نبوده‌اند.»

 

مهدی پاکدل نیز در همین مورد افزود: «سوالی که پرسیده‌اند شاید دلیل دیگری هم داشته باشد و آن این که سال‌ها است در رسانه‌های ما، همین وجه دلقک بودن پادشاهان آن قدر بد نشان داده می‌شود که عکس‌العمل منفی مخاطب را به همراه دارد و الا «کابوس حضرت اشرف» تکلیفش مشخص است و نمی‌خواهد تصویری از پادشاهان بدهد و به دنبال کاریکاتوری از آن‌هاست.»

 

تهامی نیز در تکمیل صحبت حسین پاکدل گفت: «البته من فکر می‌کنم تمرکز این سوال بر رضا شاه بوده است اما فراموش نکنید که در این اثر قرار نیست به خدمات او پرداخته شود.»

 

چرا داوران «رگِ خواب» و بازی کورش تهامی را ندیدند؟

در سوال دوم خانم محبوبه نوشته بود: «یک سوال از آقای کورش تهامی داشتم. بازی شما را در «رگ خواب» خیلی‌ها تحسین کردند اما فیلم و به ویژه بازی شما آن طور که باید دیده نشد. نظرتان در این مورد چیست؟ دوم این که خیلی‌ها و از جمله شما در این دوره از جشنواره فیلم فجر به رای داوران اعتراض داشتید. آیا اصولا این اعتراض‌ها را به جا و مناسب می‌دانید؟ اگر جواب‌تان مثبت است آیا با ادبیات تندی که خیلی‌ها به کار بردند موافقید یا نه؟»

 

تهامی در این مورد گفت: «این که چرا هیئت داوران با «رگ خواب» آن گونه برخورد کرد برای همه جای سوال است. بعد از اعلام نتایج خیلی‌ها از دوستان هنرمند تا دوستان منتقد با من تماس گرفتند و از تاسفشان برای دیده نشدن «رگ خواب» گفتند که برخورد من و پُستی که در صفحه اینستاگرامم گذاشتم به اندازه ناراحتی دوستانم شدید نبود.»

 

او ادامه داد: «این سلیقه هیئت داوران بوده است و من واقعا در مورد چرایی آن چیزی نمی‌دانم. (با خنده) هیئت داوران اگر جراتش را داشته باشند باید جلسه‌ای بگذارند و جواب مردم را بدهند چون دقیقا جمله پایانی پُستی که من هم گذاشته بود این بود که جواب مردم را چه خواهید داد؟!»

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,فیلم رگ خواب

بازیگر نقش سیدضیا طباطبایی در نمایش «کابوس حضرت اشرف» تصریح کرد: «امیدوارم چیزی که می‌گویم حمل بر خودستایی نشود. به خاطر دارم این را اصغر فرهادی در مورد بازی حمید فرخ‌نژاد در «چهارشنبه سوری» گفت، انگار زمانی که بازیگر به درستی در اختیار کار قرار می‌گیرد، فراز و فرودهای بازی‌اش همان طور که باید درمی‌آید، اگر شخصیتی مثبت را بازی کرده همدلی تماشاگر و اگر شخصیتی منفی را بازی کرده نفرت تماشاگر را در حد اعلی از آن خود می‌کند و همه چیز درست است دیگر به چشم داوران نمی‌آید.»

 

کورش تهامی در پایان گفت: «این برای من بسیار عجیب بود که جدا از خود اثر، چرا روال کاری بازیگر را هم نمی‌بینند. هیچ وقت در نظر نمی‌گیرند که علت کم‌کاری بازیگر کم شدن پیشنهادها نیست. همسرم خیلی وقت‌ها به من می‌گوید این قدر کار رد می‌کنی، نگران نمی‌شوی؟! و من می‌گویم وقتی ۱۰ سال پیش اورجینال همین متن را بازی کرده‌ام، الان چطور بروم کپی دست سومش را بازی کنم؟! صبر می‌کنم تا کاری که دوستش دارم پیشنهاد شود. البته این موارد ظاهرا جزو معیارهای هیئت داوران ما نیست و بر مبنای چیزهای دیگری انتخاب می‌کنند.»

 

چه شد که حسین پاکدل بازی در «خوب، بد، جلف» را پذیرفت؟

سوال سوم را آقا یا خانم موسوی از حسین پاکدل پرسیده بود: «چه طور شد که بازی در «خوب، بد، جلف» را پذیرفتید؟ با سابقه‌ای که از شخصیت جدی شما داشتم تصور نمی‌کردم در اثری کمدی بازی کنید. حالا که فیلم را روی پرده می‌بینید نظرتان نسبت به آن چیست؟»

 

حسین پاکدل در جواب گفت: «خیلی خلاصه بگویم، چرا بازی نکنم؟! «خوب، بد، جلف» فیلم خوبی است و پیمان قاسمخانی هم رفیقمان است. ضمن این که من نقش کمدی بازی نکردم چون بلد نیستم، فکر می‌کنم تنها نقش جدی فیلم از اتفاق برای من بود. افتخار هم می‌کنم. (به شوخی) باز هم می‌کنم. فیلم را که در حال حاضر روی پرده است بسیار موفق می‌دانم. خنداندن مردم ابدا کار آسانی نیست. در جامعه‌ای که همه چیز آماده است تا شما گریه کنید، خنداندن کار بسیار سختی است و یک جور ریاضت می‌خواهد.»

 

 خاطره مخاطبان از حسین پاکدل به عنوان یک مجری باسواد، خوش تیپ و خوش صدا

خانم یا آقایِ یک قدیمی نوشته‌ بود: «آقای حسین پاکدل ما خاطرات بسیار خوبی از دورانی که شما مجری شبکه یک تلویزیون بودید داریم. یک مجری باسواد، خوش‌تیپ و با صدایی بسیار خوب برای همه جذاب است. متعجم چرا رسانه‌ها تا به حال جلوی شما ننشسته‌اند و مصاحبه نگرفته‌اند. خودتان قصد ندارید به آن روزها برگردید و کتاب خاطراتی از آن دهه منتشر کنید؟»

 

حسین پاکدل گفت: «هر کسی و هر چیزی دوره‌ای دارد و کارکردش که تمام شد باید برود. شرایط آن زمان طوری بود که چنان برنامه‌هایی به چشم می‌آمد. شک ندارم اگر الان بخواهیم چیزی شبیه آن بسازیم، هیچ کس نمی‌تواند ۱۰ دقیقه‌اش را هم تحمل کند. برنامه‌ها و نحوه ارتباط گرفتن ما با مخاطب برای دوره‌ای خوب بود که هیچ گزینه دیگری نبود. (با خنده) در زورخانه بسته بود و ما آن جا ادای پهلوان‌ها را درمی‌آوردیم. الان چیز دلنواز و دلچسبی نیست و در نتیجه از کاری که ما می‌کردیم با اسم خاطره خوب یاد می‌شود و الا اگر الان برنامه‌های خوبی ساخته می‌شد آن‌ها دیگر تبدیل به خاطره نمی‌شدند.»

 

علاقه حسین پاکدل به تاریخ معاصر از کجا می‌آید؟

سوال بعدی باز هم از حسین پاکدل بود. خانم یا آقای گودرزی نوشته بود: «حسین پاکدل چند سال است که در تئاتر چسبیده به تاریخ معاصر. در این باره توضیح دهد ممنون می‌شوم.»

 

حسین پاکدل توضیح داد: «پیش از این هم گفته‌ام، چه در سایت خودم و چه در جاهای دیگر. ما ملت بی‌تاریخی نیستیم فقط رابطه‌مان را با تاریخ قطع کرده‌ایم. برای همین هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شویم قرار است آتش و چرخ را از نو اختراع کنیم و هر روز همان بلایی سرمان می‌آید که ۱۴۰ سال پیش سرمان می‌آمده است.  متاسفم که نسل جوان ما با گذشته خود هیچ نسبتی ندارد.»

 

او ادامه داد: «تعارف نداریم و باید بدانیم مشکلاتمان قبل از این که از حکومت‌ها، دولت‌ها و مدیران نشات بگیرد به خودمان مربوط است. مشکل این است که با فرهنگ‌مان، با اعتقاداتمان و با آداب روزمان زیست نمی‌کنیم، حرفش را می‌زنیم اما مطلقا به آن عمل نمی‌کنیم. ما تربیت نشده‌ایم و خودمان هم خودمان را تربیت نمی‌کنیم چون ضرورتی نمی‌بینیم. بحث بر سر بدیهیات است، حالا بنشینیم بگوییم دولت‌ها فلان، دولت‌ها بیسار، دولت‌ها را چه کسی انتخاب می‌کند؟ غیر از این است که حاصل انتخاب خودمان است؟!»

 

مهدی پاکدل باز هم به تلویزیون خواهد آمد؟

خانم یا آقای ت.ک با اشاره به بازی مهدی پاکدل در سریال «کیمیا» نوشته بود: «من دو بار سریال «کیمیا» را به خاطر بازی محشر آقای مهدی پاکدل دیدم. می‌خواستم بپرسم به زودی سریال دیگری بازی می‌کنند یا نه؟»

 

مهدی پاکدل پاسخ داد: «نه. قطعا تا زمانی که تلویزیون با رویه فعلی اداره شود به هیچ وجه حتی برای یک مصاحبه کوتاه هم با آن‌ها همکاری نخواهم کرد. باورم این است که در هر شغلی هم امکان کم‌فروشی وجود دارد و هم امکان دزدی. من هیچ وقت در کارهایی که برای تلویزیون انجام داده‌ام کم فروشی نکرده‌ام و  چون همه محبوبیتم را در جامعه از تلویزیون دارم همه توانم را برایش گذاشته‌ام. منتها الان در تلویزیون کسانی حضور دارند که چاره‌ای جز قطع ارتباط با این رسانه برایتان نمی‌گذارند.»

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,فیلم رگ خواب

او گفت: «دو سال است که فیلمبرداری سریال «کیمیا» تمام شده و دو سری هم از تلویزیون پخش شده است اما هنوز دستمزد ما را نداده‌اند. بندی به قرارداد تهیه‌کننده با بازیگر اضافه شده است که طبق آن تا تلویزیون به تهیه‌کننده پول ندهد او نمی‌تواند دستمزد بازیگرها را پرداخت کند. تلویزیون یک بنگاه ورشکسته است که خودشان هم نمی‌دانند چه کارش کنند.»

 

کورش تهامی در این مورد افزود: «همان طور که مهدی اشاره کرد تعاریف عوض شده‌اند. واقعا مفهوم این بندی که به قراردادها اضافه شده جز این که معنای تهیه‌کننده را زیر سوال ببرد چیست؟»

 

مهدی پاکدل ادامه داد: «این‌ها بیشتر مادرخرجند تا تهیه‌کننده. تهیه‌کنندگی شانی دارد و حیف است که بعضی‌ها را با این اسم بخوانیم. تهیه‌کننده یعنی کسی که آن قدر اندیشه‌اش قوی باشد که کارگردانی مناسب متن پیدا و بر همه اجزای کار نظارت کند. تهیه‌کنندگان فعلی برایشان تفاوتی ندارد مهدی پاکدل در کارشان بازی کند یا نخود و لوبیا. این که این پول را از این بگیرید و به آن یکی بدهید از عهده عمه من هم برمی‌آید.»

 

او تاکید کرد: «این فقط یک بخش ماجراست و اتفاقا آن‌ها دوست دارند ما بیشتر در مورد همین بخش یعنی مسائل مالی حرف بزنیم. در کل فضای تلویزیون آن قدر سطحی، مسخره و لوس است که ترجیح می‌دهید اصلا کار نکنید. تلویزیون با آن دم و دستگاه عریض و طویل تبدیل شده است به کپی‌کاری بزرگ که می‌نشیند ببیند بقیه چه کار می‌کنند تا تکرارش کند. چهار نفر آدم حسابی را هم که دور و برشان است به راحتی آب خوردن می‌رنجانند و طرد می‌کنند. پس همان خودشان باشند و خودشان.»

 

حسین پاکدل خطاب به مهدی پاکدل گفت: «مسئله این جاست که تلقی دوستان‌مان از فرهنگ و هنر کاملا با چیزی که من و شما در ذهن داریم متفاوت است. عمل شما ابدا از نظر آقایان فعل پسندیده‌ای نیست. متوجه‌ای؟ برای همین است که این طور برخورد می‌کند و یک بلندگو بیشتر نیستند.»

 

مهدی پاکدل افزود: «در واقع خیلی زشت است منی که همه محبوبیت، شان و جایگاهم را از تلویزیون دارم در مورد آن چنین حرف‌هایی بزنم. واقعا چرا باید چنین شرایطی ایجاد کنند که ما از کارهای قبلی هم که برای تلویزیون انجام داده‌ایم خجالت بکشیم؟»

 

تهامی ادامه داد: «این اتفاق بارها و بارها در طول این سال‌ها رخ داده است که شما احساس کنید دقیقا مانند ابزار نگاه‌تان می‌کنند. ما ابزار نیستیم. مای نوعی قرار است بار برنامه‌سازی برای سرگرم کردن مخاطب را بر دوش بکشیم. تلویزیون نمی‌تواند بگوید بخش تفریحی و سرگرمی را رسانه‌های دیگر انجام می‌دهند و من فقط به مردم هشدار می‌دهم یا نصیحتشان می‌کنم. این طور نمی‌شود پس هنوز به مای نوعی نیاز است.»

 

او تصریح کرد: «وقتی قرار است در اثری هنری حضور داشته باشید به بستری برای شکوفا شدن خلاقیت نیازمندید، به مطالعات اساسی احتیاج دارید و باید مسائلی نو را یاد بگیرید اما وقتی هیچ کدام این‌ها را در نظر نمی‌گیرند و می‌گویند فلانی بازیگر است دیگر! باید بیاید و کارش را بکند! این سوال پیش می‌آید که چرا؟! چرا احساس می‌کنید ما باید تحت هر شرایطی کار کنیم؟!»

 

کورش تهامی افزود: «آیا عوامل کارهای درخشانی که در کشورهای دیگر ساخته می‌شود و منتقدین ما هم در موردش صحبت می‌کنند، می‌توانند یک روز در شرایطی که هنرمندان در مملکت ما دارند دوام بیاورند؟ و با وجود همه دشواری‌ها آثاری تولید کنند که نام کشورشان را بالا ببرد؟ شرط می‌بندم نمی‌توانند.»

 

او تاکید کرد: «این جا از کوچکترین تا بزرگترین درخواست‌تان از خورد و خوراک و رفاه تا چیزهای بزرگتر بی‌جواب می‌ماند. به عنوان مثال ما در این مملکت فقط دو شهرک سینمایی داریم؛ یکی با عنوان دفاع مقدس برای کارهای جنگی و دیگری شهرک غزالی ساخته زنده‌یاد علی حاتمی. من سابقه کار کردن در هر دو را دارم به دفعات هر دو را از نردیک دیده‌ام. نمی‌دانم اخیرا سری به شهرک غزالی زده‌اید یا نه اما مطمئنم با دیدنش گریه‌تان می‌گیرد.»

 

تهامی ادامه داد: «گریه‌تان می‌گیرد به عنوان آدمی که دلش برای فرهنگ و هنر این مملکت می‌سوزد نه به عنوان توریستی که عکسش را می‌گیرد و اسمش را با چاقو روی در و دیوار می‌کَنَد. همین اواخر برای فیلمبرداری «آشوب» ساخته کاظم راست‌گفتار در غزالی بودیم و باید صحنه‌ای را در لاله‌زار می‌گرفتیم، گفتند اگر منطقه لاله‌زار می‌خواهید خودتان باید بسازید!باورتان می‌شود در یکی از شب‌هایی که آفیش بودیم درست وسط کارمان رستوران گرند هتل را برای مراسم عروسی اجاره داده بودند! ما سه چهار ساعت مثل آواره‌ها قدم می‌زدیم، به اتاق گریم می‌رفتیم، برمی‌گشتیم، بلند می‌شدیم، می‌نشستیم و منتظر بودیم عروسی تمام شود شاید بتوانیم بقیه کارمان را بگیریم. می‌خواهم بگویم وقتی چنین استفاده‌ای از آن جا می‌کنید حداقل از عایدی‌اش جایی مثل لاله‌زار را بسازید یا حداقل یک سرویس بهداشتی درست کنید که هنرمندها آن جا تن و بدشان نلرزد.»

 

کورش تهامی در پایان گفت: «انگار چون همه آدم‌ها باید کار کنند موظفیم مثل کارمندها هر روز صبح بیاییم و کارت بکشیم. نه، ما نمی‌توانیم کارت بکشیم. این ذهن‌ها باید آمادگی داشته باشند. من اگر سال گذشته یک سریال کار کرده‌ام و می‌خواهم امسال سریال دیگری کار کنم باید آن قدر حوصله داشته باشم که یک آدم دیگر را برای مردم بسازم و الا اگر بخواهم نگران نیازهای اولیه‌ام باشم دیگر ذهنم چه جایی برای خلاقیت خواهد داشت... »

 

 

  • 16
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش