یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۲۱ - ۱۶ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۳۸۹۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با تام هاردی;

من بازیگر هستم، نه مدل

تام هاردی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
تام هاردی اولین بار در افول عقاب سیاه ریدلی اسکات در سال ۲۰۰۱، به دیدار تماشاگران سینما آمد. این بازیگر انگلیسی‌تبار پس از آن توانست در تعداد زیادی فیلم مطرح سینمایی ایفای نقش کند. منتقدان طرفدار فیلم‌ها و بازی‌هایش هستند و به او لقب یک بازیگر مولف را داده‌اند. همزمان با سینما در تئاتر و تلویزیون هم مشغول به کار بوده است.

در چند سال اخیر، با موفقیت‌های زیادی روبه‌رو شده است. در سه فیلم کریستوفر نولان (شوالیه تاریکی برمی‌خیزد، سرآغاز و دانکرک) بازی داشته و کارهای قابل توجه دیگری مثل از گور برخاسته، سلحشور و نسخه تازه مکس دیوانه را در کارنامه‌اش دارد. قسمت تازه همین فیلم و جنگ ستارگان از کارهای پیش روی هاردی ۳۹ ساله هستند. دانکرک که بازگویی یک نبرد مهم هوایی و دریایی دوران جنگ جهانی دوم است، بهانه‌ای شد تا گفت‌وگوهای زیادی با این بازیگر انجام شود. گفت‌وگوی زیر ترجمه پرسش‌هایی از چند مصاحبه اینترنتی اوست.

 

«دانکرک» فیلم بازیگر نبود. چرا در آن بازی کردید؟

در وهله اول به خاطر کریس (کریستوفر نولان). فیلمساز بزرگی است و کار کردن با او، نوعی افتخار است و چیزهای زیادی به آدم یاد می‌دهد. درست است دانکرک روی محور بازیگران نمی‌چرخد و فضاسازی در آن نقش اصلی را دارد، اما کریس همیشه آدم‌ها را در موقعیت‌های سخت قرار داده و به بررسی واکنش‌های آنان می‌پردازد. این چیزی است که می‌تواند برای هر بازیگری جذاب باشد. باور کریس این بود که مردم عادی اطلاعات درست و دقیقی در باره ماجرای دانکرک ندارند و یک درام جنگی می‌تواند آنها را با این موضوع آشنا کند.

 

برایتان مهم نیست در یک فیلم سینمایی نقش مهمی داشته باشید و حضورتان کمرنگ نباشد؟

نکته مهم، داستان و کاراکتر آن است. اصل ماجرا آن تاثیری است که حضورتان روی پرده می‌گذارد و ربطی به کم یا زیاد بودن تصویرتان ندارد. در آخرین قسمت مجموعه فیلم بتمنی کریس، در بخش اعظم فیلم روی صورتم ماسک بود و چهره ام دیده نمی‌شد، اما آن زمان هم نگران این نبودم که چهره‌ام پنهان است و دیده نمی‌شود. تماشاگران سینما باهوش هستند و بازی و حضور خوب را از غیر آن تشخیص می‌دهند.

 

برعکس بسیاری از بازیگران که دوست دارند شبیه مدل‌ها اندام مناسبی داشته باشند، شما برای بازی در فیلم‌های خود براحتی وزنتان را کم یا زیاد می‌کنید.

 

به هر حال من بازیگر هستم، نه مدل! اگر می‌خواستم تناسب اندامم را به رخ بکشم، می‌رفتم و مدل می‌شدم. سینما جای این ‌جور کارها نیست. البته هستند کسانی که شبیه مدل‌ها جلوی دوربین و روی پرده ظاهر می‌شوند، اما عمر اینها کوتاه است. مردم هم آنها را به عنوان یک بازیگر جدی نمی‌گیرند. شما اگر بخواهید یک بازیگر باشید و از سوی مردم به عنوان یک هنرمند مورد ارزیابی قرار گیرید، باید بدانید فقط با بازی خوب و قابل قبول در نقش‌های خوب و قابل قبول می‌توانید به آن دست پیدا کنید. در پایان روز، این تماشاگران هستند که تصمیم می‌گیرند به شما لقب بازیگر دهند یا مدل.

 

در عین حال، وقتی برای نزدیک شدن به نقش و کاراکتر وزنتان را کم یا اضافه می‌کنید، نتیجه و جایزه‌اش را هم می‌گیرید. مردم می‌دانند که برای نقش خود زحمت کشیده و تلاش کرده‌اید باطنی و ظاهری به آن نزدیک شوید. آنها احساس می‌کنند شما برایشان ارزش قائل هستید و به آنها احترام می‌گذارید. واکنش آنها هم چیزی جز احترام و تحسین نیست. این پاداشی است که من بازیگر می‌گیرم و از آن راضی‌ام.

 

درست است که تمرین مربوط به کاراکترهای تازه فیلم‌هایتان را در حضور خانواده انجام می‌دهید؟

بله. همین کار را می‌کنم. جلوی آنها تمرین کرده و نظراتشان را می‌پرسم. آدم‌های معمولی معمولا بهترین منتقدان هستند و بدون رودربایستی حرف و دیدگاهشان را می‌زنند. ضمنا می‌دانید که شیله پیله‌ای در کارشان نیست و صادقانه نظر می‌دهند.

 

بخش سخت بازیگری برایتان کدام است؟

سفر کردن برای بازی در فیلم‌ها اذیتم می‌کند. بچه جاده نیستم و بیشتر اهل خانه و خانه‌نشینی هستم. وقتی در خانه هستم، احساس امنیت می‌کنم. زمانی که قرارداد بازی در فیلم تازه‌ای را امضا می‌کنم و می‌بینم که باید چمدان سفر را ببندم، حالت خاصی به من دست می‌دهد، اما عاشق بازیگری‌ام و برای این کار، راهی سفر و جاده هم می‌شوم. خیلی دوست دارم آن کارهایی را انجام دهم که تا به حال انجامشان نداده‌ام.

 

چه احساسی دارید زمانی که خودتان را روی پرده سینما می‌بینید؟

خودم را به صورت بخشی از غذایی می‌بینم که برای تماشاچی پخته شده و حالا او باید درباره‌اش نظر دهد. خودم می‌دانم نهایت تلاشم را کرده‌ام تا کار خوب و درستی ارائه کنم، اما اوست که باید در این رابطه تصمیم بگیرد. آدم‌ها را دوست دارم و می‌خواهم با کارهایم آنها را شاد کنم. خودم هم یکی از آنها هستم. به همین دلیل، خیلی دوست دارم همیشه آنها را خندان ببینم.

 

 

jamejamonline.ir
  • 14
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی عسکری بیوگرافی علی عسکری سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

محل تولد: دهق، اصفهان

حرفه: سیاستمدار، نظامی، مدیر ارشد اجرایی، مدیر عامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

آغاز فعالیت: ۱۳۶۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت، دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهره‌وری

ادامه
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش