جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۵۴ - ۳۰ دي ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۰۰۷۸۸۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

پاسخ «مهرزاد دانش» به نامه «کمال تبریزی» درباره حواشی برنامه میزانسن

مهرزاد دانش و کمال تبریزی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
مهرزاد دانش منتقد سینما در واکنش به نامه کمال تبریزی که پیرامون حواشی برنامه میزانسن اتفاق افتاد نامه ای را خطاب به کارگردان مارموز منتشر کرد.

به گزارش سینماسینما، مهرزاد دانش در این نامه به حواشی پیش آمده در برنامه میزانسن که از شبکه شما پخش می شود و صحبت های تبریزی در رسانه ها پاسخ داد که در ادامه می خوانید:

 

آقای کمال تبریزی در واکنش به آن‌چه در نقد فیلم مارموز ایشان در برنامه میزانسن این هفته از شبکه شما گفته شد، ترهاتی در باب کهنگی و عقب‌ماندگی و سفارشی و باسمه‌ای بودن نقد ما و این‌که برای خوشایند سیمای میلی و با طمع گرفتن حق‌الزحمه، آن مطالب گفته شده است، در صفحه اجتماعی‌شان فرموده‌اند و البته تشبیهی هنرمندانه و پارساگونه هم در حرمله بودن ما (و لابد علی‌اصغر بودن خودشان) به خرج داده‌اند.

 

محض یادآوری به ایشان عرض می‌کنم که به جای توسل‌های رقت‌بار به تمهیدهای مظلوم‌نمایانه‌ای که دیگر برای نسل کنونی هم رنگی از حنا ندارند، چه رسد به نسل‌های بعدی؛ قدری شکیبایی پیشه کنند و این نکته بدیهی را دریابند که حوزه نقد و تحلیل فیلم، وارسته از ابتذال سیاسی و توهم توطئه‌ای است که ذهن ایشان را انباشته است. نقد فیلم، دیوار سفارتخانه نیست که بتوان از آن بالا رفت و تسخیرش کرد و شعارهای مد روز علیه‌ش سرداد. نقد فیلم، بسته به میزان آگاهی و بینش و دانش منتقد، ابراز می‌شود و همان طور که فیلمساز با فیلمش، خود و اثرش را در معرض قضاوت مخاطب می‌گذارد، منتقد هم با نقدش چنین می‌کند.

 

مخاطب، فیلم ایشان را دیده است و مجموعه‌ای از نقدهای مثبت یا منفی را هم می‌خواند و بسته به ذائقه و پسندش، جمع‌بندی خود را انجام می‌دهد. این که ایشان در واکنش به صحبت‌هایی چند دقیقه‌ای در برنامه‌ای در نیمه شب، چنین برآشفته شده‌اند که روضه کربلا برای مظلومیت خود می‌خوانند، می‌توانند به شماره در آستانه انتشار ماهنامه سینمایی فیلم (البته اگر این نشریه از نظر ایشان «میلی» نباشد) مراجعه کنند و مفصل آن چند دقیقه صحبت را که مکتوب کرده‌ام بخوانند. آنجا هم نوشته‌ام که ایراد فیلم ایشان سه محور است: نخست آن‌که روایت و پیرنگ و شخصیت و موقعیت و ریتم، تناسبی با بایسته‌های سینمایی ندارد؛ دوم آن‌که تمهیدات کمدی فیلم ایشان، قالب تک‌بعدی و مستعمل و روزنامه‌ای دارد؛ و سوم آن‌که اصولا فیلم ایشان، نشانی غلط سیاسی درباره گروه فشار می‌دهد و با نادیده گرفتن وابستگی این گروه‌ها به جریان‌های جاری در کانون‌های نهان و نهادهای در سایه حوزه قدرت، عملا دارد در تطهیرشان می‌کوشد.

 

آقای تبریزی! منتقدان کارمند سازمانی تشکیلات و یا نوکر شخصی جنابعالی نیستند که وابستگی یا استقلال‌شان در نسبت با این که در خوشامد یا بدآمد از فیلم‌تان اظهار نظر می‌کنند تعریف شود. نه آن زمان که در تعریف از مارمولک و لیلی با من است و فرش باد و نیمه اول طبقه حساس و نیمه اول امکان مینا نوشتم و نه آن زمان که نقد منفی برای طعم شیرین خیال و همیشه پای یک زن در میان است و همین مارموز نگاشتم، خوشامد و بدآمد کسی برایم اهمیت داشت.

 

فیلم خوب بسازید، تعریف می‌کنیم، فیلم بد بسازید، نه. این نکته بدیهی را به خاطر مبارک بسپارید و ابتذال در فیلم اخیرتان را، جلوه عینی در کلام و قلم‌تان ندهید و از خود شمایلی در حد همان کاراکتر بی‌هویت فیلم‌تان نسازید. لااقل به شعار باسمه‌ای فیلم اخیرتان پایبند باشید و عینک سیاست را از چشم بردارید. فیلمساز فیلمش را می‌سازد و منتقد هم نظرش را مثبت یا منفی می‌دهد. حد خودتان را بدانید و با سپر قرار دادن متلک‌گویی به صدا و سیمایی که همه‌مان نقاط ضعف فراوانش را می‌دانیم و بسی بیش از شما درباره‌اش گفته‌ایم و نوشته‌ایم و باز هم ادامه خواهیم داد، ضعف‌های فراوان فیلم‌تان را فرافکنانه توجیه نکنید.

 

انکار نمی کنم وادادگی برخی از خود ما منتقدان در برابر زرق و برق‌های سینما، حد گستاخی برخی سینماگران را در توقع داشتن نسبت به این که همگان از آثارشان تمجید کنند این چنین بالا برده است. هشداری که در شب جشن منتقدان امسال روی جایگاه دادم و متأسفانه برخی همکاران را به اخم و ترشرویی واداشت، جلوه‌اش همین بزنگاه ها مشخص می شود که چطور فیلمسازی حد خود را نمی‌داند و گستاخانه به دلیل برشماری چند دقیقه‌ای ضعف‌های فیلمش، منتقدان مستقلی را که شهرت و اعتبار و ماندگاری‌شان را اتفاقا نه با نقدفروشی که با مناعت به دست آورده‌اند، با استناد به عبارت‌های مبتذل و مستعملی همچون طمع گرفتن حق‌التحریر به زعم خود می‌خواهد تحقیر کند. دوستان و همکاران گرامی! این دستپخت برخی از خود ما بابت این همه انفعال در برابر ابتذال است. تحویل بگیرید!

 

  • 17
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش