یکشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۷:۴۲ - ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۲۲۷۸
فستیوال ها و جشنواره های هنری

ماجرای میهمان صدهزار دلاری که عاشق چشم و ابروی ما شد!

آیا داستان دستمزد نجومی الیور استون درست است؟!

الیور استون,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,جشنواره

بعد از هشت روز پرهیاهو و پرتب‌وتاب بالاخره جشنواره جهانی فیلم فجر به پایان راهش رسید. جشنواره‌ای که بیراه نیست اگر بگوییم در قیاس با سال‌ها و دوره‌های گذشته فستیوالی خوش‌آب‌ورنگ‌تر و حرفه‌ای‌تر بود؛ با میهمانانی به نسبت سرشناس‌تر؛ حداقل از این نظر که در یک سرچ اینترنتی می‌شد به اطلاعاتی در مورد زندگی و کارشان دست یافت... در این بین البته حساب فرانکو نرو و الیور استون جدای از دیگران بود. این دو سینماگر با سابقه سال‌ها حضور در سطح اول سینمای جهان قرار بود بار سنگین افزایش اعتبار و بازتاب رسانه‌ای این جشنواره را بر دوش داشته باشند و الحق هم از پس وظایفی که بر دوش‌شان بود، برآمدند، به‌خصوص الیور استون که چنان در بحر نقشش فرو رفته بود و چنان مسلسل‌وار موضع‌گیری‌های موردپسند برگزارکنندگان جشنواره را در نشست‌ها و گفت‌وگوهای مطبوعاتی ابراز می‌کرد؛ که در سایت‌های طنز ازش با عنوان الیورالدین استون نام بردند؛ که بگذریم...

 

اما فارغ از این‌که آنها چه گفتند و چه چیزهایی می‌باید می‌گفتند؛ روز گذشته صحبت‌های دبیر سی‌وششمین جشنواره جهانی فیلم فجر بود که شنوندگان و خوانندگان سخنانش را شوکه کرد. رضا میرکریمی در گفت‌وگویی مفصل با تاکید بر این‌که ریالی به میهمانان خارجی برای حضور در این جشنواره پول نداده‌اند؛ به‌طور خاص از الیور استون نام برد که برای حضور در جشنواره فجر تنها بلیت رفت و برگشت گرفته و البته یک گلیم که به همه میهمانان داده شده است و از این‌رو که هنوز کسی نمی‌تواند ادعا کند که این جشنواره در اشل جهانی برگزار می‌شود یا این‌که حداقل نزدیک به این سطح است، چنین ادعایی بسیار باورنکردنی به نظر می‌رسد!

 

گفته‌های دبیر جشنواره

رضا میرکریمی در گفت‌وگویش چنین عنوان کرده بود: مدیران و برنامه‌ریزان جشنواره‌ها، فیلمسازانی که از خارج از کشور آمده‌اند و کسانی که دایما در سفر هستند و می‌توانند جشنواره ما را با جشنواره‌های دیگر مقایسه کنند، می‌گویند که جشنواره جهانی فیلم فجر رشد چشمگیری داشته است و عیار برگزاری آن در سطح خوبی قرار دارد.میرکریمی همچنین به منتقدان وزن و اعتبار میهمانان و فیلم‌ها چنین پاسخ داده بود: در ایران بعضی‌ها همچنان فکر می‌کنند فیلم خارجی یعنی فیلم آمریکایی و ‌هالیوودی. مجموع بازیگران شاخصی که این افراد می‌شناسند بیشتر از ۲۰ بازیگر تراز اول ‌هالیوودی نیست.

 

دبیر جشنواره در مورد هزینه‌های انجام‌شده برای حضور میهمانان هم گفته بود: ما به هیچ‌کدام از میهمانان پول ندادیم و بیشترین خدماتی که به آقای الیور استون دادیم این بود که دو بلیت هواپیمای او و همسرش را تقبل کردیم، درحالی‌که من می‌دانم آدم‌های هم‌تراز او وقتی به جشنواره‌های منطقه‌ای می‌روند تنها برای حضورشان ۱۰۰‌هزار دلار دستمزد می‌گیرند. این مهارت و توانایی تیم جشنواره جهانی است که توانسته برای میهمانان خود یک گردهمایی کنجکاوی‌برانگیز ایجاد کند و شکل دعوتش آنها را وسوسه کند تا این افراد پیش خود بگویند که اگر تجربه حضور در این جشنواره را نداشته باشند، متضرر می‌شوند و چیزهایی را از دست می‌دهند که در جای دیگر نمی‌توانند به دست بیاورند.

 

من می‌دانم خیلی از افراد دوست ندارند به این موضوع اعتراف کنند که جمع کردن این حجم از میهمانان درجه یک خارجی در یک جشنواره چقدر دشوار است. برخی هم فکر می‌کنند این کار یک امر بسیار ساده است، اما به‌عنوان کسی که تجربه زیادی دارم و در جشنواره‌های مختلفی حضور داشته‌ام، باید بگویم خیلی از جشنواره‌های معتبر با یک یا دو نفر از میهمانان ما برگزار و تمام شوی آنها روی آن یک یا دو نفر متمرکز می‌شود و بقیه میهمانان‌شان از افراد درجه ۲ هستند، درحالی‌که ما امسال بیش از ۱۴ نام برجسته در جشنواره داشتیم که هر کدام از آنها برای برگزاری یک جشنواره کافی هستند.

 

شواهد تاریخی

رضا میرکریمی که کسی در زحماتی که برای این جشنواره کشیده شکی ندارد؛ کارگردانی که توانسته ارتقای ملموسی در برد و کیفیت و اعتبار بخش جهانی فیلم فجر به وجود آورد؛ درحالی می‌گوید که «خیلی از جشنواره‌های معتبر با یک یا دو نفر از میهمانان ما برگزار و تمام شوی آنها روی آن یک یا دو نفر متمرکز می‌شود و بقیه میهمانانشان از افراد درجه ۲ هستند»؛ که اتفاقا روز گذشته مجموعه‌ای از بریده روزنامه‌های مربوط به مصاحبه‌های میهمانان خارجی جشنواره جهانی تهران در‌ سال١٣٥٠ در فضای مجازی منتشر شده که حکایت از این دارد که فقط و فقط در آن دوره از فستیوال تهران -که داشت گام‌به‌گام به سمت رده الف بودن حرکت می‌کرد- بزرگان آن روزهای سینمای دنیا چون جیلو پونته کورو، روبن مامولیان، تونی کرتیس، کریستوفر لی، رنه کلر، جیمز میسون، پل وینفلید، خوان آنتونیو باردم، فرانک کاپرا، گریگوری پک، کندیس برگن، فرانچسکو روزی، مارلن ژوبر، رکس هریسون، ترور ‌هاوارد، ترنس استامپ، ایو بواسه، شارلوت رمپلینگ، رنه کلمان، میکل‌آنجلو آنتونیونی، رابرت استک، جرالدین چاپلین، کارلو پونتی، پیتر سلرز، هورست بوخهولتز، ویلیام وایلر و... در تهران حضور یافته بودند.

 

در فستیوالی که در بخش اصلی‌اش فیلم‌های بزرگی چون بری لیندون استنلی کوبریک، لنی باب فاسی، پرواز بر فراز آشیانه فاخته میلوش فورمن، تمام مردان رئیس‌جمهوری آلن جی پاکولا و... در کنار چند فیلم ایرانی با هم رقابت می‌کردند...

 

در این‌که روزگار عوض شده و جنس و وزن میهمانان این مرزوبوم نیز به واسطه این تغییرات تغییر کرده؛ حرفی نیست.درواقع کسی انتظار ندارد امروز هم لیست میهمانان جشنواره آقای میرکریمی را هفتاد- هشتاد چهره درجه یک پر کرده باشد. اما حداقل انتظاری که از کارگردانی که خود حداقل در فستیوال‌های رده بی حضور پررنگی داشته وجود دارد این است که چنین نپندارد با صرف حضور چند تدوینگر و فیلمبردار می‌توان جشنواره‌ای پروزن داشت. نه؛ متاسفانه وزن جشنواره‌ها را چهره‌ها تعیین می‌کنند و جز استون و نرو و معدودی دیگر چهره‌ای در این فستیوال حضور نداشت...

 

الیور رایگان!

بحث‌انگیزترین بخش سخنان میرکریمی جایی است که می‌گوید بیشترین خدماتی که به آقای الیور استون دادیم، این بود که ۲ بلیت هواپیمای او و همسرش را تقبل کردیم. به‌عنوان کسی که خود چندبار مرتکب ساخت فیلم شده و چندباری هم در جشنواره‌هایی حضور داشته؛ و شاهد بوده‌ام که نه‌تنها چهره‌هایی در حد الیور استون، که حتی چهره‌های رده دوم نیز برای حضور در فستیوال‌هایی غیر از کن و برلین و ونیز چه ارقامی را مطالبه می‌کنند، به جرأت می‌گویم چنین اتفاقی در فستیوالی در حد و اندازه جشنواره فجر بعید است.

 

یعنی چیزی در مایه‌های معجزه رضا میرکریمی. البته خود میرکریمی هم در ادامه صحبت‌هایش گفته که آدم‌های هم‌تراز او وقتی به جشنواره‌های منطقه‌ای می‌روند، تنها برای حضورشان ۱۰۰‌هزار دلار دستمزد می‌گیرند. در واقع منظور این دبیر پرکار جشنواره این بوده که نشان دهد توانسته جشنواره را به جایی برساند که صرف حضور در آن برای چهره‌های معترض‌ هالیوودی نیز جاذبه داشته باشد، اما این‌جاست که این پرسش پیش می‌آید که چه جاذبه‌ای؟ آیا استون نیاز به تریبونی چون جشنواره ما دارد که شعارهای ضددولتی‌اش را با جهانیان در میان گذارد؟

 

آیا این حرف‌ها را فقط در این‌جا زده؟ پس چرا هرکدام از سخنان او را که در این جشنواره می‌خوانیم و می‌شنویم، حس می‌کنیم که بارها و بارها آنها را از زبان او شنیده‌ایم؟ البته جز مورد جعفر پناهی و اصغر فرهادی را؛ چون در جشنواره‌هایی با سبقه پررنگ هنری استون جرأت چنین ابراز نظری را ندارد؛ و البته دلش هم نمی‌خواهد جزو قبیله مخالف فیلمسازان در نظر گرفته شود. از این‌روست که خیلی‌ها بر این باورند فقط و فقط برای زیرسوال‌بردن دو نام مطرح سینمای مستقل الیور استون باید سبیلش حسابی چرب شده باشد!!

 

به نفع میرکریمی

کارگردانی که عمری در جشنواره‌ها بوده و حداقل تا ١٠‌سال پیش جشنواره‌ای نبوده که بی‌حضور او برگزار شده باشد؛ با این‌که مایل به افشای نامش در این گزارش نیست، اما برای ثبت در تاریخ می‌گوید که: معمولا برای دعوت در جشنواره‌ها پولی به میهمانان داده نمی‌شود، اما برخی مواقع افراد مهمی را دعوت می‌کنند که آنها برای حضور در جشنواره مبلغی را تعیین می‌کنند. به‌عنوان مثال از آمیتا باچان برای حضور در جشنواره‌ای دعوت شد که برای حضور در آن جشنواره مبلغ پیشنهادی‌اش ١٥٠‌میلیون تومان بود، اما در مورد الیور استون نمی‌توان اظهارنظر کرد، زیرا فردی مبارز است. با توجه به حضور امیر اسفندیاری در این جشنواره به نظر نمی‌رسد الیور استون برای حضور در جشنواره مبلغی دریافت کرده باشد و تنها حضور دوستانه داشته است. همچنین باید دانست که در فستیوال‌های درجه یک چون کن و برلین برای حضور افراد هیچ مبلغی در نظر گرفته نمی‌شود.

 

یک شائبه

رسانه‌ای روز گذشته آمدن الیور استون را به ایران بی‌ارتباط با مدیران جشنواره دانست. البته در گزارشی که «شهروند» چندی پیش در این مورد تنظیم کرده بود، به نقش سازمان اوج در این دعوت اشاره شده بود؛ و حالا هم رسانه‌ای دیگر پای عماریون را وسط کشیده و با اشاره به این‌که «برگ برنده‎ جشنواره را نادر طالب‎زاده آورده و در همه جا با او بوده، در تلویزیون، مصاحبه‎ها و حتی موزه‎ عبرت(!) با او به لهجه‎ آمریکایی بگو و بخند کرده و میرکریمی هم‌ هاج‌وواج مانده و احساس کرده مرد شماره‎ ۲ است، شاید زمانی که امیر اسفندیاری هم در سمت دیگر استون ‎ایستاده و با تسلط نسبی‎اش به زبان، بگو بخند می‎کرده» رضا میرکریمی را در اصل نفر سوم جشنواره معرفی کرده بود. موضوعی که ناراحتی میرکریمی را موجب شده است.

بگذریم. این رشته سر دراز دارد...

 

امین فرج‌پور

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 9
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش