پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۵۹ - ۱۲ آبان ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۸۰۲۴۴۸
فیلم و سینمای ایران

کیانوش عیاری: به اکران خانه پدری امیدوارم

فیلم خانه پدری,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
هفته گذشته اتفاق بی‌سابقه‌ای در سینمای ایران رخ داد. فیلم «خانه پدری» به کارگردانی کیانوش عیاری برای دومین بار از پرده سینما‌ها پایین کشیده شد. این اتفاق در حالی رخ داد که دستور توقف اکران این فیلم از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد نبود بلکه دادستانی تهران بود که بعد از ۴ روز نمایش، دستور توقیف این فیلم را صادر کرد که پیامد این اقدام ناهماهنگ با وزارت فرهنگ و ارشاد به تشنج و تنش میان اهالی سینما منجر شد.

به گزارش اعتماد، هفته گذشته اتفاق بي‌سابقه‌اي در سينماي ايران رخ داد. فيلم «خانه پدري» به كارگرداني كيانوش عياري براي دومين بار از پرده سينماها پايين كشيده شد. اين اتفاق در حالي رخ داد كه دستور توقف اكران اين فيلم از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد نبود بلكه دادستاني تهران بود كه بعد از ۴ روز نمايش، دستور توقيف اين فيلم را صادر كرد كه پيامد اين اقدام ناهماهنگ با وزارت فرهنگ و ارشاد به تشنج و تنش ميان اهالي سينما منجر شد. ۲۰۰ سينماگر با امضاي بيانيه‌اي از شرايط موجود در سينما گلايه كردند و خانه سينما هم با انتشار نامه‌اي درخواست كرد، پيرو اتفاقات به وجود ‌آمده، اعضاي خانه سينما با حجت‌الاسلام رييسي(رييس قوه قضاييه) ديدار و گفت‌وگويي داشته باشند. به همين منظور با كيانوش عياري گفت‌وگويي انجام داديم.

با توجه به اجرايي شدن دستورالعمل رده‌بندي سني فيلم‌ها امسال اكران فيلم «خانه پدري» محتمل به نظر مي‌رسيد. نمايش اين فيلم چه مسيري را طي كرد؟

از مدت‌ها پيش در ارتباط با اكران اين فيلم فكرهايي مي‌كرديم و البته صحبت‌هاي آقاي داروغه‌زاده(در اين مورد كه فيلم خانه پدري مجوز نمايش در گروه هنر و تجربه را دارد) انگيزه مهمي براي ما در اكران اين فيلم بود. اينكه فيلم پروانه نمايش ولو براي گروه هنر و تجربه را دارد و ما شايد طي گفت‌‌وگوها و تفاهم بتوانيم، فيلم را در گروه‌هاي وسيع سينمايي و به صورت گسترده‌تر اكران كنيم. من فكر نمي‌كنم اين عقلايي به نظر برسد كه نمايش فيلم در گروه هنر و تجربه با سينماي محدود براي من سينماگر قانع‌كننده باشد.

هميشه هم نظر من اين بود كه چطور فيلم «خانه پدري» مي‌تواند براي گروه نخبه و برگزيده هنر و تجربه نمايش داده شود اما براي قشر عادي مردم كه فيلم‌هاي جريان روز سينما را پيگيري مي‌كنند، اكران نمي‌شود؟ آيا اين بي‌احترامي به تماشاگر عام نيست؟ زماني ابتداي انقلاب به سياه‌پوستان گفته مي‌شد، رنگين‌پوست من تعجب مي‌كردم كه آيا كلمه رنگين‌پوست به سياه‌پوستان توهين نيست؟ كه خوشبختانه اين كلمه برچيده شد و دوباره گفته مي‌شود، سياه‌پوستان. درباره اكران فيلم خانه پدري هم چنين نظري را دارم كه چطور فيلم امكان نمايش براي افراد فرهيخته را دارد اما مردم عادي صلاحيت و لياقت ندارند اين فيلم را ببينند؟ به همين جهت از چند ماه پيش ما صحبت‌هايي براي اكران اين فيلم داشتيم و مي‌دانستيم كه امكان پخش فيلم براي‌مان به وجود مي‌آيد.

با حسين انتظامي ديدار داشتيد؟ درباره چگونگي اكران اين فيلم نظرش را جويا شديد؟

با بعضي از مديران وزارت فرهنگ و ارشاد جلسه داشتم واز جانب آنها پالس‌هاي مثبت عايد ما مي‌شد. اما با انتظامي خير. گرچه نظر ايشان درباره اين وقايع تلخ، اميدواركننده بود.

فيلم پروانه نمايش براي سينماهاي تهران و ايران را داشت؟

پروانه نمايش فعلي اين فيلم روز اول آبان سال ۹۸ ساعت ۱۱ صبح صادر شد و ما توانستيم فيلم را اكران كنيم.

چرا مراحل اوليه اكران فيلم را چراغ خاموش پيش برديد؟

در بحث پخش با آقاي سرتيپي به اين نتيجه رسيديم كه براي پرهيز از هر گونه جنجال احتمالي در مراحل پيش از اكران سكوت كنيم. به هر حال طبيعي بود كه نگران يك عده دلواپس هم باشيم. نتيجه‌گيري جلسات ما با آقاي سرتيپي به اين منجر شد كه براي فيلم در مرحله ابتدايي هيچ تبليغي نكنيم.

البته آنونس و ديگر اقلام تبليغي كاملا آماده شده بود فقط نگراني كه داشتيم اين بود مبادا قضيه اكران اين فيلم لو برود و كسي مطلع شود. تا اينكه يك هفته مانده به اكران انگار بعضي دوستان به ماجراي نمايش فيلم پي بردند. به هر جهت وقتي هم كه قضيه اكران براي همه مشخص شد ما هم مته به خشخاش نگذاشتيم و بر سر خودمان نزديم. بالاخره فيلم اكران بايد مي‌شد و اكران هم شد.

بعد از اين مرحله ما تبليغ فيلم را شروع كرديم اما باز تبليغات‌مان كامل نبود. آقاي سرتيپي معتقد بود در چند روز ابتدايي به صورت ضمني كار معرفي فيلم انجام شود و فيلم اكران محدودي داشته باشد تا ايام تعطيل و سوگواري را كه سه روز و نيم بود، پشت سر بگذاريم. در مرحله بعد تعداد سالن‌ها افزايش پيدا كند و نمايش فيلم از محدوديت خارج شود و... همچنين بنا داشتيم تبليغات فيلم را گسترده‌تر و متنوع‌تر كنيم. تازه مي‌خواستيم بيلبورد هم در سطح شهر نصب كنيم و نمايش فيلم جدي‌تر دنبال شود كه متاسفانه فيلم توقيف شد.

در طول مدت كوتاهي كه فيلم نمايش داشت ما شاهد جوسازي عده‌اي عليه فيلم بوديم. درباره اين نظرات كه به اعتقاد بسياري از منتقدان بي‌اساس بود، چه صحبتي داريد؟

۱۰ سال است كه عليه اين فيلم جوسازي مي‌شود. حالا اين جوسازي‌ها بسته به شرايط خاص متفاوت بوده است. چه در زماني كه فيلم براي دو روز در گروه هنر و تجربه اكران شد و ۱۰ سانس نمايش داشت و چه زماني كه فيلم در سال‌هاي ۸۹ و ۹۲ قرار بود در جشنواره فيلم فجر شركت كند يا زماني كه فيلم در جشنواره ونيز شركت كرد. اين دلواپسان به هر بهانه‌اي به فيلم تاختند و پا پس نكشيدند و نظراتشان را بيان مي‌كردند.

خب حالا وقتي بحث درباره نمايش عمومي مطرح شود، طبيعي بود كه هجمه‌ها نسبت به اين فيلم افزايش پيدا كند و فشارها شديدتر شود اما سوال من از اين دوستان اين است كه مگر فيلم چه حرفي مي‌زند كه شما برآشفته و نگران و دلواپس شديد؟ گمان مي‌كنم بيش از آنكه اين نگراني‌ها اصيل و منطقي باشند بر اساس يك‌سري شايعات و ذهنيات شكل مي‌گيرند كه به صورت ناعادلانه فيلم را مورد قضاوت قرار مي‌دهند. اينجا به مسائل فرامتني كاري ندارم. درباره خود فيلم حرف مي‌زنم.

قتلي كه در فيلم اتفاق مي‌افتد، سرانجام با تلطيف به چند سال اخير مرتبط مي‌شود و به پايان مي‌رسد. چرا به اين شكل فيلم ديده نشد و دوستان اين بخش‌ها را نمي‌بينند؟ آنها سعي مي‌كنند با ميكروسكوپ قسمت‌ها و لايه‌هاي كپك ‌زده و آلوده فيلم را برجسته كنند و حاضر هم نمي‌شوند كوتاه بيايند و به جنبه‌هاي ديگر فيلم اشاره‌اي داشته باشند. روند ۸۰ ساله فيلم نشانگر چيست؟

بعضي هم معتقد بودند فيلم سنت ايرانيان را زير سوال مي‌برد. نظر شما چيست؟

اين تحليل كاملا از نظر من دور است. بگذاريد اينجا پرسشي مطرح كنم كه چرا بايد سينما را بستر افكاري كنم كه اساسا ربطي به فيلم ندارد. به عنوان كارگردان فيلمي مي‌سازم در چارچوب خودش و به جاي ديگري هم حواله نمي‌دهم. از چارچوب خارج فيلم كمك نمي‌گيرم كه باعث غناي فيلم شود. اين به نظرم بيچارگي يك فيلمساز است كه بخواهد به اين مسائل متوسل شود. مثالي براي شما بزنم.

زماني كه آقاي مهرجويي فيلم «اجاره‌نشين‌ها» را اكران كرد يك‌سري نظرات در فضاي سينما پراكنده شده بود مبني بر اينكه آيا فضايي كه در فيلم نشان داده مي‌شود، نمادين است؟ نادره خيرآبادي را كه خدا رحمتش كند به عنوان مادر نماد ايران گرفته بودند و باقي شخصيت‌هاي فيلم را به گوشه و كنار ايران مربوط مي‌دانستند. انگار هر كسي عاشق برداشت‌هاي عجيب و غريبي بود كه شخصيت‌هاي مختلف داستان را به گوشه و كنار ايران مربوط بداند و همان زمان بود كه مقامات مسوول وقت از من هم پرسيدند و خواستند از من تاييد بگيرند كه اين فيلم را بايد به ايران تعميم داد يا نه؟

آنها مي‌گفتند، كارگردان با اين روش خواسته به فيلم خود غنا ببخشد اما من گفتم امكان ندارد مهرجويي وارد اين جزييات جفنگ شود. داستان يك فيلم ممكن است با موارد بسيار زيادي قابل تعميم باشد و استنباط‌هاي مختلفي هم از فيلم‌ها شود مثل فيلم «خانه پدري» يا نمونه‌هاي بسياري از فيلم‌هاي ديگر كه ساختار و قصه فكر شده‌اي دارند و بر اساس قواعد درست فيلمسازي ساخته مي‌شوند و اساسا ربطي به فيلم‌هاي مبتذل ندارند. منظور من در حال حاضر متوجه فيلم‌هاي درست و حسابي مي‌شود و راجع به اين فيلم‌ها حرف مي‌زنم. من به آنها گفتم كه امكان ندارد مهرجويي چنين ذهنيتي داشته باشد و اين نكته را با تاييد گفتم نه براي تبرئه كردن مهرجويي. چون شأن مهرجويي را بيشتر از اين مي‌دانم كه بخواهد سينما را كه هستي او در آن خلاصه مي‌شود، زير پا بگذارد و از ترفندهايي خارج از چارچوب كمك بگيرد.

مهرجويي نياز به چنين چيزهايي ندارد. به گمانم همه آنهايي كه اطلاعات فيلم‌شان خارج از محدوده فيلم است، اعتماد به نفس‌شان راجع به ساختار فيلمشان ضعيف است. از مثالي استفاده مي‌كنم. هر چقدر كه موسيقي فيلمي بيشتر باشد، من اين را ضعف و ناتواني كارگرداني در انتقال حس و حال فيلم مي‌دانم كه لزوما ممكن است در مورد هر كسي اتفاق بيفتد يا نيفتد. اينكه كارگردان نتوانسته حس و حال فيلمش را به مخاطب برساند و به لحاظ عاطفي فيلم حرفي براي گفتن ندارد طبيعتا به موسيقي متوسل مي‌شود و اين بخش را در فيلم پررنگ مي‌كند كه اين ضعف اساسي است.

البته كه موسيقي در بعضي فيلم‌ها ركن اساسي هم به حساب مي‌آيد.

قطعا همين طور است. من اصلا نمي‌توانم تصويري از فيلم «پدرخوانده» بدون موسيقي جاودانه فيلمش داشته باشم. رعايت اندازه موسيقي قطعا ركن و پايه فيلم به شمار مي‌رود اما اينكه با هر قدمي از موسيقي در فيلم استفاده شود اين آيا ضعف نيست؟

صددرصد و فراوانند موسيقي‌هاي آزاردهنده متن فيلم‌ها...

به نظر من هر چقدر يك سازنده به معنايي در خارج از فيلم آويزان شود، طبيعي است كه اين نكات براي پوشاندن ضعف خودش است كه به عنوان فيلمساز قادر نيست مفاهيم مدنظر و آنچه در ذهن دارد را به تماشاگر انتقال دهد.

شما از چه عوامل بازدارنده‌اي سعي كرديد در فيلم بهره نبريد؟

همانطور كه مي‌دانيد، فيلم در ۵ دوران روايت مي‌شود و ۵ تاريخ بر شخصيت‌ها مي‌گذرد. در وهله اول من ابتداي هر دوران، تاريخ و سالي را كه شخصيت‌ها در آن قرار مي‌گرفتند، ذكر مي‌كردم اما بعد تصميم گرفتم اين تاريخ‌ها را حذف كنم تا به واسطه اين تاريخ‌ها بر ذهن تماشاگر تاثير نگذارم. تا به اين طريق او در سالي كه بعضي اتفاقات در آن مي‌افتد، مكث كرده و از آن تعبيرتراشي كند و به دنبال تعميم بيفتد كه مثلا در سال ۴۲ چه اتفاقاتي افتاده است و حوادث را استخراج كند و فيلم را از اين حيث به آن جزييات مربوط بداند. براي من قطعي بود كه بايد اعداد سالگرد از روي فيلم برداشته شود.

البته مي‌دانستم با حذف سال‌ها، ارتباط فيلم با تماشاگر كمي كند مي‌شود اما ترجيح دادم اين كندي به وجود بيايد تا معناتراشي‌هاي بيهوده از فيلمم نشود و از اين بابت خوشحال هم بودم. مثلا در روايت فيلم وقتي مي‌رسيديم به سال‌هاي دهه ۷۰ ممكن بود مخاطب اين فصل از فيلم را به وقايع فرامتني دوم خرداد تعميم دهد و تحول شخصيت‌هاي فيلمم را به آن مقطع تاريخي نسبت بدهد و در ذهنيت تماشاگر چنين نكاتي را متبادر سازد در حالي كه غرور من به من اجازه اين كار را نمي‌داد كه اين گونه به بعضي معاني متوسل شوم و وقايع فيلم خودم را به دوم خرداد وصل كنم تا معناي بيشتري به ذهن مخاطب برسد. حس مي‌كردم خب تماشاگر با تماشاي اين صحنه‌ها، لبخندي ناشي از رضايت مي‌زند كه من مفهوم عياري را گرفتم و متوجه شدم او چه مي‌خواسته در اين صحنه به ما بگويد. اين به نظر من تحقير و خفت فيلم است و روان فيلم را آلوده مي‌كند.

بعضي هم خشونت مندرج در فيلم را مهم‌ترين دليل بر توقف اكران مي‌دانستند. آيا شما براي تعديل صحنه‌هاي خشونت اقدام نكرديد؟

من كاملا مطابق با خواسته وزارت ارشاد عمل كردم. آنها از من نكاتي را خواستند كه خودم هم راغب بودم بخش‌هايي از فيلم بايد حذف شود. به نظرم درخواست وزارت ارشاد كاملا منطقي بود و من هم پذيرفتم.

نكات ديگري مبني بر حذف صحنه‌هاي خشونت‌آميز نبود؟

خير. من به قانون تمكين مي‌كنم. از جانب وزارت ارشاد همين نكات ذكر شد. با دستور وزارت ارشاد من به اين حذف‌ها مبادرت ورزيدم. اين نكته را بگويم وقايعي كه در كشورمان رخ مي‌دهد به جاي آنكه مبتني بر قانون باشد، مطابق با عرف است و عرف توانمند‌تر از قوانين عمل مي‌كند.

نكته مهمي كه اينجا بايد به آن ورود كرد، نگاه خصمانه‌اي بود كه صدا و سيما به فيلم شما داشت. شما يكي از مهم‌ترين سريال‌ها (روزگار قريب ) را براي تلويزيون ساختيد كه درحال حاضر آبروي اين تلويزيون شده به طوري كه شاهد پخش چندباره آن بوديم و سريال ديگر شما هم از مجموعه‌هاي تحسين‌برانگيز صداوسيماست. الان هم در حال ساخت مجموعه ديگري براي اين سازمان هستيد. اين درحالي است كه فيلم شما از طرف سازمان مورد تهاجم قرار گرفت كه ظاهرا جزو دلايل مهم توقف اكران فيلم‌تان بود.

خالصانه بگويم، ويژگي من به گونه‌اي نيست كه چنين دشمني‌هايي را تشخيص دهم. باور كنيد، سرم مشغول كار خودم است و ذهنم درگير سريالي است كه مي‌سازم. ساده بگويم كه درك درستي از اين شرايطي كه تلويزيون پيش آورده ندارم و اصلا متوجه هم نشده بودم. وقتي از جانب برنامه۲۰:۳۰ و برنامه هفت سروصدا به پا شد، اين صحبت‌هاي ديگران بود كه من را متوجه منفي بودن رفتار آنها و اتفاق‌هاي پيرامونم كرد. من اتفاقا بخش خبري ۲۰:۳۰ را ديدم، زياد گزيده نشدم. شايد به اين خاطر باشد كه كمي كندذهن باشم. (مي‌خندد) اما وقتي بعدش واكنش‌ها را ديدم، متوجه شدم محتواي برنامه ناجور بوده است.

حقيقتش اين است كه اصلا از تلويزيون انتظار ندارم. براي آنها سريال مي‌سازم و دو سريال موفق هم براي‌شان ساخته بودم كه مورد توجه آنها قرار گرفته است. به نظر من نبايد چنين رفتارهايي را انجام دهند. جالب است كه ديگران مرا متوجه چنين برخوردهايي مي‌كنند. من هم مثل شخصيت درسو در فيلم دروسواوزالا به كارگرداني آكيراكوروساوا هستم كه به كاپيتان مي‌گويد:«چرا پول‌هاي من زير درخت نيستند. من فكر مي‌كنم كه شكارچيان پول‌هاي مرا برداشته باشند. عجب ديوانه‌هايي هستند.» در واقع درسواوزالا نمي‌فهمد كه آنها دزد و طمعكار هستند و مي‌پرسد آنها چرا پول‌هاي مرا برداشته‌اند.

نظرات منفي و مثبت را در فضاي مجازي مي‌خوانيد؟

خوشبختانه پرسشي كه اغلب در فضاي مجازي منتشر مي‌شد اين بود كه آيا درست است فيلمي كه توسط وزارت ارشاد مجوز قانوني دريافت كرده و روي پرده سينما رفته توسط نهادي ديگر بدون كسب اجازه از وزارت ارشاد از پرده پايين كشيده شود؟

صحبت من اين است همانطور كه ما اهالي سينما به قوه قضاييه احترام مي‌گذاريم و «خانه پدري» را بلافاصله از پرده پايين كشيديم، انتظار داريم به تصميمات وزارت ارشادي كه براي فيلم «خانه پدري» پروانه نمايش صادر كرده، احترام گذاشته شود. اگر هم تخلفي صورت گرفته بايد طي گفت وگو قوه قضاييه با وزارت ارشاد اين موضوع حل شود و خودشان به اين نتيجه برسند كه فيلم را از پرده كنار بگذارند يا نه. اينكه برخورد شلاقي كنند كه در نهايت به فضاي تشنج و تنش بينجامد، جالب نيست.

حتي گفته مي‌شد، دست‌‍‌اندركاران اين ماجرا تحت تعقيب قرار دارند؟

خير اين گونه نبوده است. حداقل تا اين لحظه اتفاقي نيفتاده است براي اينكه ما مجوز قانوني براي نمايش و اكران فيلم داشتيم و به قانون تمكين كرديم.

خيلي‌ها معتقد بودند كه توقيف فيلم شما بيشتر متاثر از فضاي دوقطبي است حتي بعضي معتقد بودند، فيلم جنبه‌هاي سياسي هم پيدا كرده است.

من هيچ گونه قضاوتي در اين باره نمي‌كنم. براي اينكه مشكلات فيلمم سابقه ۱۰ ساله دارد. مساله امروز و ديروز و يك هفته پيش نيست. هر گونه قضاوت در اين شرايط براي من دشوار است.

جواد شمقدري در مصاحبه‌اي گفته، فيلم «خانه پدري» جنايت فرهنگي است. نظرتان درباره اين صحبت چيست؟

فيلم در دوران رياست جواد شمقدري پروانه ساخت دريافت كرده است و من كاملا مطابق با فيلمنامه فيلم را ساختم. اسناد كاملا موجود و محفوظ دال بر اين است كه فيلمنامه «خانه پدري» مصوب وزارت ارشاد در دوران رياست شمقدري، معاونت امور سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد است. آن وقت من چه چيزي به فيلمنامه اضافه كردم كه به جنايت فرهنگي تبديل شده است؟ اگر فيلم خانه پدري جنايت فرهنگي است حتما طرحش هم جنايت فرهنگي تلقي مي‌شده پس چرا در دوران رياست خودشان به فيلمنامه مجوز ساخت داده شده است؟

آيا قرار بود فيلم «خانه پدري» در محافل خاص نمايش داده شود؟ شما در جريان چنين تصميمي از جانب شوراي صنفي نمايش قرار داشتيد؟ بحثي بود كه عماد افروغ به آن اشاره داشت.

اين صحبت آقاي افروغ براي من تازگي دارد.

عماد افروغ به نارضايتي شما از اكران در گروه هنر و تجربه اشاره مي‌كند همچنين عدم حذف صحنه‌هاي خشونت‌آميز فيلم را دليل بر نمايش فيلم در محافل خاص عنوان كرد.

اگر قرار بود فيلم در محافل خاص نمايش داده شود چرا چيزي به من گفته نشد؟ آيا من به عنوان كارگردان نبايد در جريان قرار مي‌گرفتم؟ در انزواي مطلق كه نبودم. در اين مدت هم با اداره نظارت و ارزشيابي و هم با مسوولان گروه هنر و تجربه در ارتباط بودم. فيلم «خانه پدري» در گروه هنر و تجربه اكران شد و از ۴ سالن تنها يك سالن را (پرديس كوروش) به اين فيلم اختصاص دادند. خب طبيعي بود من راضي نباشم با يك سالن فيلم اكران شود ضمن اينكه در اين مدت آقاي داروغه‌زاده درباره امكان مجدد نمايش اين فيلم در گروه هنر و تجربه صحبت كرده بودند.

با تمام اين حرف‌ها به اكران مجدد فيلم و رفع توقيف سه ‌باره آن اميد داشته باشيم؟

اميدوارم.

  • 14
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش